برپایی تمدن اسلامی مستلزم نجات از نظامهای غربی و ایجاد نظامهای اسلامی است
براساس این گزارش رفیعی آتانی، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در این همایش با اشاره به اینکه در ادبیات متعارف توسعه، توسعه یافتگی به مثابه غرب است و فرآیند توسعه هم به مثابه غربی شدن است، افزود: توسعه به مثابه توسعه اقتصادی است، و سایر وجوه توسعه از قبیل توسعه فرهنگی و سیاسی به مثابه تحقق زمینهها، شروط و نتایج توسعه اقتصادی است.
وی با طرح این پرسش که چرا غرب چنین شد؟ و با بیان اینکه غرب محصول انسان جدید در غرب است که ماهیت او از قرن 14 تا 18 بهتدریج دچار تحول بنیادی شده است، اظهار داشت: مفهوم اومانیسم(انسان به جای خدا) مفهوم پایهای است که میتواند تمام ماهیت این تحول را بیان کند.
رفیعی آتانی با اشاره به اینکه برای جوامع غربی پس از پایان جنگ جهانی و استقلال کشورهای مستعمره تفاوت با غرب، در منطقه نتایج و ثمرات ارزیابی شد، گفت: در نتیجه غربی شدن را برابر با توسعه اقتصادی دانستند، نتیجه این مبنا سبب شد که بهتدریج فهم کنند که توسعه اقتصادی میوهای است که بر ریشه و تنه درخت تحولات فرهنگی مذکور میروید.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه مسیر برنامه توسعه از سال 1368 در ایران نیز به همین مسیر گرایش پیدا کرد، افزود: همه خواستههای مردم اقتصادی تلقی شد؛ اهداف اقتصادی با برنامههای متعارف توسعه فرهنگی پیگیری شد و اهمیت توسعه به مثابه توسعه اقتصادی دست به کار تحول در لایههای فرهنگی زندگی شد و به درستی این واقعیت تهاجم فرهنگی نام گرفت.
نظام تعلیم و تربیت اسلامی باید به نظام مدار و پیشخوان برنامههای توسعه تبدیل شود
دبیر کنگره علوم انسانی اسلامی تأکید کرد: برای عینیت یافتن انسان کمال طلب اسلامی در مقابل انسان منفعت طلب، نظام فرهنگی و بهطور خاص نظام تعلیم و تربیت اسلامی بهجای نظام اقتصادی به نظام مدار، لیدر، پیشران و پیشخوان برنامههای توسعه تبدیل گردد.
برپایه این گزارش در این همایش همچنین بنیانیان، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی با بیان اینکه غلط است که بگوییم شعار ندهید، گفت: شعار هدفهای غایی و نهایی یک جامعه است، گله مند هستیم که شعار دهنده راه حل ندارد بنابراین میگوییم اگر شعار میدهید، راه حل هم بدهید.
برای برپایی تمدن اسلامی راهی جز ایجاد نظامهای اسلامی نداریم
وی با تأکید بر اینکه برای برپایی تمدن اسلامی راهی جز نجات از نظامهای غربی و ایجاد نظامهای اسلامی نداریم، گفت: از جهان بینی اسلامی، اعتقادات و باورها را بگیریم تا هنجارها و ارزشها شود و در نتیجه در روابط خانوادگی، معماری و روابط اجتماعی و سیاسی، خودش را مستقر کند.
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه سخنان خود به موانع فرهنگی دستیابی به نظامهای اسلامی اشاره کرد و با بیان اینکه غرب برای اکثریت نخبگان جامعه زندان نامرئی ایجاد کرده است، اظهار داشت: زندانهای غرب برای اکثریت نخبگان جامعه عبارتند از شیفتگی نسبت به غرب در جامعه ما، استقرار نظامهای غربی، ظاهر جوان پسند غرب، درآمدهای نفتی و فناوری در خدمت حیوانیت در غرب.
رییس مؤسسه پیوست نگاری فرهنگی در شورای عالی انقلاب فرهنگی با اشاره به اینکه در حدود سیصد چهارصد سال پیش دین، هنر و علم از هم تفکیک شد، اظهار داشت: چارهای جز وحدت علم و دین در جامعه اسلامی نداریم، آن هم نه دین حداقلی برای رفع نیازهای فردی.
تحقق شعار امسال نیازمند نظامسازی اسلامی است
بنیانیان تصریح کرد: تحقق شعار امسال مبنی بر «اقتصاد و فرهنگ با عزم ملی و مدیریت جهادی» نیازمند نظامسازی اسلامی است.
بر اساس این گزارش علیرضا شجاعی زند، عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس در این همایش طی سخنانی با موضوع "فرهنگی سازی توسعه با دو رویکرد"، با اشاره به اینکه منظور از فرهنگیسازی توسعه، تقویت و شارژ فرهنگی توسعه است، افزود: فکر میکنم که منظور برگزارکنندگان این همایش هم همین بوده است، ایشان ظاهرا نگران مغفول ماندن فرهنگ از مدل و برنامههای توسعه هستند.
وی افزود: با این که این نگرانی را بهجا میدانم؛در عین حال به آن نقد هم دارم، بهجا میدانم زیرا واقعیت دارد و من هم مثل ایشان معتقدم که سهم فرهنگ به درستی ادا نشده است، در عین حال به این رویکرد و راهبرد حاصل از آن نقد دارم، چون آن را نامؤثر و ناکافی میدانم، البته همایش رویکردش را به صراحت بیان نکرده و ممکن است بنده در انتساب این رویکرد به آن برخطا باشم، لذا هیچ اصراری هم بر انتساب این رویکرد به همایش ندارم و بیش از آن، به دنبال معرفی و بیان ناکارآمدی آن هستم.
شجاعی زند ابراز داشت: معتقدم این رویکرد و راهبرد منبعث از آن، نمیتواند حتی منظور مدافعان خود را هم تأمین نماید، لارم است قبل از معرفی این دو راهبرد، به یکی دو نکته درباره فرهنگیسازی توسعه اشاره نمایم؛ نگرانی از بابت دور افتادن توسعه از شاخصهای انسانی و تغافل از مقوله فرهنگ در مسیر رشد پرشتاب و یکجانبه اقتصادی، نه جدید است و نه اختصاص به ایران دارد. این مسأله در همه دنیا کمابیش مطرح بوده و هست.
عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس اظهار داشت: در ایران هم این بحثها مسبوق به سابقه است و پیش از این در محافل علمی و حتی در میان سیاستگذاران و برنامهریزان توسعه مطرح بوده است، با این تفاوت که سابقا در قالب «مرور نظریات» دنبال میشده است و اینک به مثابه یک «مسألة پیشِ رو». چرا که بیاعتنایی به ملاحظات فرهنگی و اجتماعی در برنامههای توسعه ایران در سه دهه اخیر، در حال آشکار ساختنِ عوارض و آسیبهای خویش است.
وی با اشاره به اینکه برای فرهنگیسازی توسعه و شارژ فرهنگی آن، دو راهبرد وجود دارد، افزود: بنده این دو راهبرد را با نظر به مبانی و اهداف مورد تعقیبشان، «اقلّی» و «اکثری» نامیدهام؛ «راهبرد اقلی» درباره موضوعِ توسعه، دچار نوعی سادهنگری است، بدین معنی که غیر ایدئولوژیک بودن توسعه را به نوعیپذیرفته و بر اقتباسی بودن آن صحه میگذارد.
وی ادامه داد: در پیش گرفتنِ این راهبرد، البته به مشق کردنِ دوباره تمامی مراحلی که دیگران پیش از این پیمودهاند، رجحان دارد؛ در عین حال نسبت به آنچه ما از آن با عنوان «راهبرد اکثری» یاد کردهایم، نامؤثر و ناتمام است.
شجاعی زند با بیان اینکه راهبرد اقلی محصول دو موج است که در یک نقطه به هم رسیدهاند، گفت: یک، موج تجدید نظر در الگوهای رایج توسعه و موجِ مطالعات فرهنگی. این دو موج هر یک با تأکیدات و دغدغههای خاص خود، به ضرورت نزدیکسازی و به همآوری فرهنگ و توسعه رسیدهاند، روند منتهی به ایجاد و انتشار این دو موج در غرب و در کشورهای تابع، علل خاصی دارد که باید در جای دیگری بدان پرداخت.
عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس در ادامه به بیان نقصها و نقدهای وارد بر راهبرد اقلی پرداخت و گفت: راهبرد اقلی با مقابل نشانی فرهنگ و اقتصاد، به یارگیری و رقابتهای میانحوزهای دامن میزند و بهجای رفع بیتعادلیهای توسعه، خود به عاملی برای تشدید تنشهای درونی و برهم خوردن انسجام و تعادل اجتماعی بدل میگردد.
وی ابراز داشت: راهبرد اقلی با اکتفا به افزودن برخی متغیرهای فرهنگی به شاخصهای عمومی توسعه، به القای نوعی رضایت خاطر کاذب در میان فرهنگگرایان میانجامد؛ بی آن که تلاشی برای ایجاد تغییرات اساسی در الگوهای رایج بهخرج داده باشد.
شجاعی زند با اشاره به اینکه مهمترین مشکل این راهبرد، مربوط به معنای کشدار و فاقد جهت «فرهنگ» است، افزود: علت شکلگیری نوعی اجماع برای روآوری بدان در شرق و غرب عالم نیز همین مضمون و تعبیر خنثی از آن است؛ فلذا به جای حل مسأله، صرفا آن را به عهده تعویق میاندازد.
عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس گفت: این رویکرد در حالی به ذم و مدح اقتصاد و فرهنگ به نحو مطلق میپردازد که هیچ کدام فینفسه مستحق آن نیستند. راهبرد اقلی توجه ندارد که ذم اقتصاد در واقع، نکوهش نوع خاصی از اقتصاد است که رایج و غالب است و نه اقتصاد به معنای یک بخش و حوزه اساسی در زندگی.
وی اظهار داشت: بنابراین مدح فرهنگ هم باید به فرهنگ خاص و دارای جهت مشخص تعلق بگیرد و نه فرهنگ به معنای کلی آن.این امتناع از تعیین مصادیق مورد نظر اقتصاد و فرهنگ، راهبرد اقلی را به راحتی در همان مسیری قرار میدهد که رویکردهای لیبرال و سکولار بدان مایل هستند.
شجاعی زند گفت: رویکرد و راهبرد اقلی در واقع یک اختلاف بنیادی و ایدئولوژیک درباره توسعه را به یک اختلاف و رقابت میانحوزهای تقلیل میدهد.
عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس با بیان اینکه فرهنگیسازی توسعه به اعتقاد ما بیش از دعوای «راهبردی»، یک اختلاف نظر«ایدئولوژیک» است و راه حل آن نیز بازنگری در مبانی توسعه و جهتگیریهای آن است، گفت: طرح و بسط درست این مسأله قادر است برای معضلات دیگر توسعه از قبیل «تعادل» و «دامنه» و «مسیر» و «مراحل» و «شتاب» و «شیوه» هم پاسخهایی داشته باشد، این راهکاری است که نگاه اکثری به توسعه، پیش روی ما میگذارد.
وی با اشاره به اینکه برای توسعه از سه دسته مشکلات میتوان نام برد، افزود: دسته نخست از مشکلات، مربوط به فاصله طبیعی میان ساحت نظر و عمل است و ناظر به مسائلی از قبیل کم کاری و تنبلی و حرص و تعارض منافع. این دسته از مشکلات در مقابل هر الگو و راهبردی از توسعه وجود دارد، بخشی از کوتاهیهای فرهنگی در برنامههای توسعه، مربوط به همین دسته است.
شجاعی زند ادامه داد: دسته دوم مشکلات را باید در شیوهها و رویههای معتاد جستجو کرد؛ این دست از مشکلات وقتی بروز میکنند که هیچ تلاشی برای هماهنگ ساختن سه عنصر «راه» و «مَرکَب» و «هدف» صورت نگرفته باشد. دینِ مدعی کمال (یعنی اسلام) نمیتواند اهداف را نشان دهد و نسبت به ترسیم راه وصول به آن ساکت باشد و همچنین نمیتواند راه رفتن و شدن را نشان دهد و از «شیوهها» و ضوابط لازمالرعایة آن سخن نگوید. این دسته از مشکلات ناشی از اخذ و اقتباس ناقص و الگوهای آمیخته و آشفته است.
عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس بیان داشت: بخش دیگری از نقصانهای فرهنگی مربوط به کوتاهی نسبت به نحوه پیمودن راه و شیوهها و وسیلههای نیل به اهداف است.
وی گفت: دسته سوم، مشکلات ناشی از مبانی نظری و مدل نهایی توسعه است. منظور از مبانی نظری و مدل نهایی توسعه، همان تأملاتی است که به تعریف توسعه و تعیین اهداف غایی و میانبُرد آن منجر میگردد. در همین سطح از بحث است که پای دین و ایدئولوژیها به ماجرای توسعه باز میشود. همین وجه از مسأله است که با دعاویِ علمی، فنی و مدیریتی معرفی کردن محض توسعه در میافتد.
شجاعی زند ابراز داشت: راهبرد اکثری برای فرهنگیسازی توسعه، به جای جرح و تعدیلِ الگوهای رایج و دخل و تصرف در مدلهای اقتباسی، به دنبال بازنگریهای اساسی در تعریف توسعه و اهداف و شیوههای آن است. این راهبرد به چیزی فراتر از فرهنگیسازی و شارژ فرهنگی توسعه میاندیشد و البته بدان نیاز پاسخ میدهد.
عضو هیأت علمی علوم اجتماعی دانشگاه تربیت مدرس گفت: بیتعادلی و تغافل از برخی ابعاد وجودی انسان و جابجایی در سلسله مراتب نیازها و انصراف نظر از برخی از جنبههای مهم حیات بشری، بیش از آن که به تعلقات مطالعاتی و گرایشات حوزهای ما مربوط باشد، ریشه در تعریف ما از توسعه دارد و اهدافی که برای آن در نظر گرفتهایم.
وی با بیان اینکه تحاشی و تغافل فرهنگی به مقوله توسعه بنابر نگاه اکثری، ناشی از نادیده گرفتن دو اصل اساسی لزوم حفظ پیوند و انسجام درونی میان ابعاد وجودی انسان و لزوم حفظ و تحکیم سیادت عقل بر رفتار و امیال است، ابراز داشت: پس اگر دین و مشخصا اسلام مبنای طراحی الگوی توسعه قرار گیرد، به دلیل خصلت فرهنگی دین و اعتنای بیشتر به ابعاد عقلی و روحی وجود و جاری بودن آن در تمامی سطوح و مراحل آن، این نقصان رایج در الگوهای توسعه، راحتتر و بهتر حل میشود، البته مشکل نخست، یعنی فاصله میان نظر و عمل در این الگو نیز، همچنان به قوت خود باقی است./956/پ202/ص