کاش از پرونده مهدی هاشمی، کرسنت، پتروپارس، مارین سرویس و زمین های اطراف تهران هم می گفتید!
به گزارش خبرگزاری رسا، حسین شریعتمداری در یادداشت امروز کیهان به نقد سخنان ناطق نوری در مراسم احیای مرقد امام(ره) پرداخت و نوشت: «علیعلیهالسلام در امر خلافت و حکومتداری و اداره کشور با هیچکس تعارف نداشت. جناح، گروه و خط برای او اهمیتی نداشت و معیار او در حکومتداری حق و عدل بود. به همین دلیل میگفت؛ اگر من خلافت را بپذیرم کسانی را که پیش از من در حکومتداری ظلمی به مردم کردهاند و از بیتالمال برای خود هزینه کردهاند، رها نمیکنم و حساب آنها را هم میرسم... شخصی مسئولیتی را در کشور برعهده میگیرد- اشاره به آقای احمدینژاد- و هر طور دلش خواست بیتالمال را خرج میکند، آن وقت میگویند تا زمانی که بر مسند است، مصلحت نیست جلوی او را بگیریم وقتی هم که از مسندش کنار رفت میگویند حالا که رفته است و دیگر مرده را لگد نزنیم، پس کی و کجا میخواهیم حساب بیتالمال را برسیم»؟
بخشی از سخنان حجتالاسلام والمسلمین ناطقنوری است که در مراسم احیای شب بیست و یکم ماه مبارک رمضان در حرم مطهر حضرت امام(ره) ایراد کردهاند. اظهارات آقای ناطق با استقبال گسترده رسانههای بیگانه و جریانات ضدانقلاب روبرو شد و روزنامههای زنجیرهای تیتر اول خود را همراه با عکس و تقدیر فراوان به نقل سخنان ایشان اختصاص دادند که طبیعی! بود و حق! داشتند. این نوشته اما، اظهارات آن شب جناب ناطق را از زاویهای دیگر مینگرد، زیرا با توجه به سوابق آقای ناطق بر این باوریم که ایشان مثل همیشه حسن ظن داشتهاند و بیآن که متوجه باشند مورد سوءاستفاده یک جریان آلوده سیاسی قرار گرفتهاند، وگرنه ارادت شناخته شده آقای ناطق به اسلام و انقلاب و امام(ره) نمیتواند ایشان را با طیفی همراه کند که نه فقط ارادتی به امام راحل(ره) ندارند بلکه سابقهای سیاه از وطنفروشی و دشمنی با حضرتش در کارنامه آنان ثبت است... و در اینباره گفتنی است که؛
1- بخشی از سخنان آقای ناطق به ادعای ایشان درباره حیف و میل بیتالمال از سوی آقای احمدینژاد اختصاص داشت که بدون قضاوت نسبت به صحت و سقم این اتهام باید گفت جناب ناطق از برخورد آقای احمدینژاد در مناظره انتخاباتی سال 88 به شدت برافروخته بود که چرا یکسویه به ایشان اتهام زدهاند و حالا آقای ناطقنوری به همان روشی متوسل میشود که آن را بسیار مذموم و ناپسند معرفی کرده بود.
اما این بخش از اظهارات آقای ناطقنوری موضوع یادداشت پیشروی نیست و گفتنی است که کیهان اولین رسانه و در بسیاری از موارد، تنها رسانهای بود که به برخی از پلشتیها، قانونشکنیها و سوءاستفاده از بیتالمال در دولت سابق پرداخته و هزینه آن را هم متحمل شده است، اگرچه تخلفات و پلشتیهای دولت سابق با انبوه تخلفات و سوءاستفادههای اقتصادی و قانونشکنیها در دولتهای سازندگی و اصلاحات، قابل مقایسه نیست و اساسا باید گفت؛ انحراف دولت سابق دقیقا از هنگامی شروع شد که آقای احمدینژاد و حلقه انحرافی پیرامون ایشان راه و رسم اصولگرایی را کنار گذاشته و به دنبالهروی از بینش و روش مدعیان اصلاحات و حزب کارگزاران روی آوردند... و این رشته سر دراز دارد که در آینده به آن خواهیم پرداخت.
اما، سخن این وجیزه با برادر عزیزمان جناب آقای ناطقنوری در دو بخش خلاصه میشود. اول؛ آنچه از ایشان انتظار میرفت که بگویند و نگفتند. دوم؛ آنچه باید میدیدند و متاسفانه ندیدند! بخوانید!
2- آقای ناطق میفرمایند معیار حضرت امیرالمومنینعلیهالسلام درحکومت و کشورداری حق و عدل بود که استناد شایستهای به کلام حضرت امیر است. اما حضرت درباره حق و عدل بیان حکیمانه دیگری هم دارند و تاکید میفرمایند که؛ الحق اوسع الاشیاء فیالتواصف و اضیقها فی التناصف- وقتی پای سخن گفتن از حق در میان باشد، میدان آن وسیع است و میتوان درباره آن داد سخن داد. اما هنگامی که نوبت عمل به حق میرسد، دامنه آن بسیار تنگ و محدود است، یعنی آنچه شایسته و درخور تقدیر است، عمل به حق است وگرنه، سخن گفتن درباره آن به آسانی ممکن است و صدالبته ارزش چندانی ندارد (ترجمه آزاد با امانتداری در محتوا).
اکنون و با عرض پوزش باید از جناب ناطق پرسید، چرا آنهمه سوءاستفاده از بیتالمال، فساد اقتصادی، فرار از قانون و دهها و بلکه صدها پلشتی دیگر که برخی از مدعیان اصلاحات و داعیهداران حزب سازندگی در طول حاکمیت خود بر قوه مجریه مرتکب شده بودند را وانهاده و از میان انبوه آن جرایم مشهود و اثبات شده، تنها به یک نمونه - بر فرض صحت- هنوز اثبات نشده بسنده کردهاید؟ آیا فساد اقتصادی 3 هزار میلیارد تومانی که اطرافیان کنونی حضرتعالی از متهم ردیف اول آن- بعد از اثبات جرم- با عنوان «کارآفرین»! یاد کرده و شایسته تقدیر دانسته بودند و نه مجازات، قابل ذکر نبود؟ بابک زنجانی در مصاحبه با روزنامه توقیف شده آسمان- متعلق به کارگزاران- به صراحت اعتراف کرده بود که آغاز کار وی در دوران مرحوم نوربخش در دولت آقای هاشمی بوده است، چرا به این واقعیت تلخ اشارهای نفرمودید. مگر دهها نفر از نمایندگان مدعی اصلاحات مجلس ششم در زد و بند با شهرام جزایری دست نداشتند؟ فساد اقتصادی کلان «مارینسرویس»، ماجرای پلشت «پترو پارس» در صنعت نفت، قرارداد ننگین کرسنت که دههامیلیارد دلار خسارت به بیتالمال مسلمین تحمیل کرده است. فساد معروف به «استات اویل»، و دهها نمونه دیگر از این دست، ارزش اشاره نداشت که بدون کمترین اشاره از کنار آنها عبور کردید؟
گله فرمودهاید که وقتی احمدینژاد در مسند مسئولیت بود به بهانه مسئولیت ایشان و بعد از کنار رفتن از مسئولیت هم با این بهانه که نباید به مرده لگد زد از رسیدگی به پرونده حیف و میل بیتالمال از سوی ایشان خودداری شده است! و اعتراض کردهاید که «پس کی و کجا میخواهیم حساب بیتالمال را برسیم»؟ گلایه جنابعالی میتواند به جا و بایسته باشد- البته در صورت اثبات اتهام- ولی پرسش این است که چرا از معطل ماندن پرونده سوءاستفاده آقای مهدی هاشمی سخنی به میان نیاوردهاید؟! چرا نسبت به تأخیر غیرقابل توجیه در رسیدگی به پرونده «کرسنت» و کسانی که این قرارداد خسارتآفرین را به نظام تحمیل کردهاند و هماکنون نیز برخی از آنان بر مسند مسئولیت نشستهاند، سکوت فرمودهاید؟ انتظار آن بود که به ماجرای دادگاه رسیدگی به اتهامات شهردار اسبق نیز اشاره میفرمودید و صدا به اعتراض بلند میکردید که چرا در جلسات دادگاه وی نزدیک به 20 تن از وزرا و مسئولان بلندپایه وقت در حمایت از ایشان حضور پیدا میکردند و... آیا این موارد قابل اشاره نبود؟
حضرتعالی در صفحه 51 از جلد دوم کتاب خاطرات خویش به ماجرای استیضاح خود به عنوان وزیر کشور وقت اشاره کرده و آوردهاید چند تن از نمایندگان به این علت که نسبت به واگذاری زمینهای اطراف تهران از سوی حاکم شرع وقت شهرداری بیتفاوت بودهاید، در پی استیضاح شما بودند و نوشتهاید «روزاستیضاح که به مجلس رفتم، آقای هاشمی خیلی نگران بود و گفت؛ آقایناطق! استیضاحکنندگان خیلی قوی برخورد میکنند و من گفتم؛ نگران نباشید، لیست اکثریت نمایندگان مجلس که زمین گرفتهاند را تهیه کردهام، حتی اسم آقای هاشمی رفسنجانی هم بود، شروع کردم به خواندن اسامی و نمایندگان که دیدند دارم اسامی همه را میخوانم و آبروریزی میشود، گفتند نخوانید... و رأی آوردم».
خب! جناب ناطقعزیز، چرا در جایگاه وزیر کشور، از رسیدگی به جرایم نمایندگانی که به ناحق زمینهای اطراف تهران را تصاحب کرده بودند، چشمپوشی کردید؟! و به قول خودتان «پس کی و کجا میخواهیم حساب بیتالمال را برسیم»؟! ... و البته کسی در مصلحتاندیشی حضرتعالی برای نظام کمترین تردیدی ندارد.
3- و اما، آنچه آقای ناطق در سخنرانی شب بیست و یکم ندیده است و باید میدید، یعنی از شخصیت آزمون دادهای نظیر ایشان انتظار میرفت که ببیند، هویت واقعی کسانی است که برای اظهارات آن شب ایشان در محافل و رسانههای خود هورا کشیده و بهبه گفتهاند و هنوز هم این هورا کشیدنها ادامه دارد. آقای ناطق این جریان سیاسی همان است که حضور شما را در ریاستمجلس با هو و جنجال و اهانت نفی میکرد. همانها که شعار «مجلس زوری نمیخوایم، ناطقنوری نمیخوایم» سر داده بودند. همان طیفی که در فتنه 78 علیه اسلام و امام و نظام شمشیرها را از رو بسته بودند تا آنجا که حضرتعالی- به حق- اعلام کردید؛ «باید آنها را به سینه دیوار گذاشت و تیرباران کرد». همانها که در فتنه آمریکایی-اسرائیلی 88 آشکارا دست به وطنفروشی زدند. به ساحت مقدس امامحسین(ع) اهانت کردند. مسجد را به آتش کشیدند، صف عزاداران نمازگزار عاشورا را سنگباران کردند، تصویر مبارک حضرت امام(ره) را پاره کرده و زیر پا لگدمال کردند، به نفع اسرائیل شعار «نه غزه نه لبنان» سر دادند وطنفروشی و خباثت را تا آنجا کشاندند که نتانیاهو آنان را «بزرگترین سرمایه اسرائیل در ایران» نامید و اوباما، حمایت همه جانبه از آنها را یکی از اهداف استراتژیک آمریکا اعلام کرد و...
جناب ناطق، از شما بعید بود و هنوز هم بعید و تعجبآور است که چرا اینهمه زشتی و پلشتی و خباثت جریان یاد شده را ندیدهاید و چرا با مشاهده کف زدن و هورا کشیدن آنان برای اظهارات آن شب خود، با عصبانیت علیه آنها نشوریده و خروش برنداشتهاید که شما را با آنان کاری نیست و...
4- برادر گرامی، جناب آقای ناطقنوری، مدعیان اصلاحات با آن کارنامه سیاهی که دارند- و حلقه انحرافی- با انحراف آشکار و خسارتهایی که به بار آوردهاند- در نهایت و البته با برخی از تفاوتها، در کنار هم قابل تعریف هستند. و شایسته نیست حضرتعالی در مخالفت با آقای احمدینژاد - صرفنظر از این که حق با شما باشد یا ایشان- مورد سوءاستفاده اصحاب فتنه قرار بگیرید.
و بالاخره از ارادت نگارنده به خویش باخبرید و به یقین میدانید که کمترین آسیب و خدشه به سوابق حضرتعالی و جایگاهی را که داشتهاید و باید برای همیشه داشته باشید، نمیپسندیم. از این روی امید است بر نگارنده در نگارش این وجیزه خرده نگیرید، و خدای نخواسته اگر جسارتی هم در میان بوده است، ناخواسته بدانید، و تنها به این حساب بنویسید، که حضرتعالی را مثل همیشه متعلق به اسلام و نظام و امام میخواهیم و مشاهده سوءاستفاده احتمالی از شخصیت شما را سخت و تلخ و ناگوار تلقی میکنیم./916/د102/ع