تأملاتی در باب رویکرد سینما و سینماگران جهان و ایران به موضوع فلسطین و صهیونیسم؛
غزه و هنرمند مسلمان؛ از اهدای خون تا ساختن فیلم
خبرگزاری رسا ـ اهدای خون خوب است و زیبا و ستایش برانگیز، اما وظیفه اصلی یک هنرمند فیلمساز، خونی است که در رگ تصاویرش جاری است و به شریانهای حیات معنوی و باز شدن منظرهای جدید در ذهنیت افکار عمومی یاری میرساند و فریاد مظلومیت مردم غریب و بیپناه فلسطین را به گوش جهانیان میرساند؛ آنهم با سلاحی برنده و تأثیرگذار، مثل سینما.
این روزها که غزه در آتش و خون میسوزد و تباری سرخ و سبز بر قله مقاومت و حقیقتِ ایستادگی بر میافروزد، جای آن دارد که مروری داشته باشیم بر آنچه هنر سینما و اهالی این هنر مدرن و امروزی که پرمخاطبترین رسانه جهانی هم هست، در این حوزه از خود ظهور و بروز داده است.
وقتی تاریخ سینما را به خصوص پس از پیدایش غده سرطانی اسراییل مطالعه میکنیم، شاهدیم که جریان مسلط و گفتمان حاکم بر سینمای جهان یعنی آمریکا و هالیوود، در طول بیش از شش دهه گذشته، هماره یکی از وظایف اصلی خود را ساخت و پرداخت فیلمهای فاخر و بسیار پرخرج و جذاب و دقیق، برای حمایت از یهود و صهیونیسم و هدایت جریان افکار عمومی به سمت عنصر جعلی و تقلبی «مظلومیت یهودیت» و مهاجران اسراییلی میدانسته است و بر این موضوع آنقدر سماجت و پافشاری و امتداد بخشیده که اینک فیلمسازی در حوزه دفاع از صهیونیسم و برتابیدن «مظلومیت یهودیهای مهاجر و اساسا یهودیت در همه جای جهان» تبدیل به یکی از وظایف اصلی و سوژههای روتین کمپانیهای فیلمسازی در آمریکا و هالیوود شده است.
جالب است که این شیوه فیلمسازی با حمایت جریان رسانهای - تبلیغاتی جشنوارههای به ظاهر هنری و به باطن سیاسی کار، به تکمیل پازلی منجر شده که در نهایت نقشی دروغین و خباثت بار در زیر لوای هنر سینما برای استکبار جهانی و ایادی صهیونیسم غاصب و خونخوار پدید آورده است.
از «فهرست شیندلر» گرفته تا «یکشنبه غم انگیز» یعنی از چند دهه قبل گرفته تا همین سالهای اخیر، کارنامه فیلمهای هالیوودی پر است از نمونههایی از فیلمهای سینمایی که قصه، تم و مضمون اصلیشان مظلومیت یهودیت مهاجر و حقانیت اسراییل و ایادی و اصحابش بوده است.
فیلمهایی که عنصر اصلی و تمرکز جدی و حرف غالبشان، دفاع از موجودیت بر حق اسراییل به عنوان یک جامعه برآمده از سختی، مرارت، مظلومیت، معصومیت و هجمه به دشمنان غدار و خونخوار این تبار، از آلمانهای نازی گرفته تا گروههای مقاومت و جهادی اسلامی از ایران تا لبنان و فلسطین است!
سینمای جهان و به خصوص هالیوود به عنوان گفتمان مسلط و جریان غالب بر هنر هفتم، حقیقتا حقی را که نسبت به اسراییل بر گردن خویش احساس میکرده است که با ساخت صدها فیلم طی چند دهه گذشته به انجام رسانده است.
فیلمهایی که همواره بیشترین امکانات و برترین نیروهای فنی و هنری را در اختیار داشتهاند و در جشنوارههای جهانی نیز قدر دیدهاند و بر صدر نشستهاند.
اما در مقابل، سینما و سینماگران جهان اسلام و ایران درباره فلسطین و مقاومت اسلامی چه کردهاند؟
بد نیست به این مناسبت اشارهای داشته باشیم به اقدام ارزشمندی که طی آن هنرمندان و فیلمسازان ایرانی در چند روز گذشته با اهدای خون، به حوادث غزه واکنش نشان دادند.
گر چه این اقدام در حد خود، خوب است و قابل ستایش، اما سوال اینجاست که وظیفه سینماگران ما -وظیفه اولیه و اصلی شان- مگر فیلمسازی و به تصویرکشیدن رنج و مظلومیت این مردم و دفاع هنرمندانه از حقانیت آنها نیست؟
فیلمسازی که در طول سه دهه گذشته حتی یک فریم، در دفاع از مردم مقاوم و مظلوم فلسطین فیلمی نساخته، چطور قانع میشود که با اهدای خون، به تنهایی، در صف مدافعان این حریم در آید؟!
حقیقت آن است که در خاکریز خالی و میدان معرکه فیلمسازی جهانی، آنچه بیش از هر چیزی احساس میشود و نیاز به رفع خلأ آن ضروری است، حضور جدی و همه جانبه در عرصه سینما و تولید آثاری است که بتواند به مصاف انبوه فیلمهای ضد فلسطینی و ضد مقامت که توسط کمپانیهای غربی و هالیوودی ساخته و پرداخته و روانه سینماهای جهان میشود، بیاید و پاسخی باشد بر این همه مظلومیت و تنهایی مردم فلسطین در عرصه تبلیغات و رسانه، در برابر افکار عمومی مردم دنیا.
اهدای خون خوب است و زیبا و ستایش برانگیز، اما وظیفه اصلی یک هنرمند فیلمساز، خونی است که در رگ تصاویرش جاری است و به شریانهای حیات معنوی و باز شدن منظرهای جدید در ذهنیت افکار عمومی یاری میرساند و فریاد مظلومیت مردم غریب و بیپناه فلسطین را به گوش جهانیان میرساند؛ آنهم با سلاحی برنده و تأثیرگذاری مثل سینما.
این واقعیت تلخ را باید در کدامین چاه فریاد زد که وقتی در طول چند دهه گذشته صدها فیلم جدی و فاخر و به یادماندنی به مدد سینماگران جهانی و با امکانات قابل توجه، در دفاع از مظلومیت جعلی و ساختگی صهیونیسم و یهودیت مهاجر ساخته شده است، ما در سینمای ایران اسلامی -جهان اسلام بماند- تنها یک فیلم استاندارد و ارزشمند و ماندگار -بازمانده ساخته مرحوم سیف الله داد- داشتهایم و بس!
آنهم فیلمی که حتی فلسطینیها هم ندیدندش و در عرصه جهانی و توزیع بین المللی هیچ حضور جدی و موثری نداشت!
این است درد اصلی و حلقه مفقودهای که در جهان اسلام و در موضوع دفاع از فلسطین، ما را میآزارد و میدان را برای تاخت و تاز محصولات انبوه و هرساله هالیوودی در دفاع از اسراییل مظلوم(!) فراهم دیده است!
فلسطین با یک تاریخ حقانیت و مقاومت و جهاد و مظلومیت، تنها و بیکس در زیر هجمه رسانهای و تبلیغاتی جهان غرب به رهبری کمپانیهای صهیونیستی - هالیوودی میسوزد و ما در ایران اسلامی عزیز، شاهد فیلمسازان غیور و عزیزی هستیم که پس از سه دهه از پیروزی انقلاب آزادی بخش اسلامی، بیآنکه یک فریم فیلم درباره فلسطین ساخته باشند، آخر کارشان اهدای خون، آنهم به شکل نمادین است!
آری؛ این روزها که غزه در آتش و خون میسوزد و تباری سرخ و سبز بر قله قاومت و حقیقتِ ایستادگی بر میافروزد، جای آن دارد که آنچه به عنوان هنر سینما و اهالی این هنر مدرن و امروزی که پرمخاطبترین رسانه جهانی هم هست، در ایران اسلامی و در همه امت اسلام، تمام توان، تلاش، استعداد، فطرت و غیرت خویش را در راه دفاع از مظلوم و مظلومیت و برافکندن چهره حقیقی ظالمان دژخیمی همچون صهونیسم خونخوار، به منصه ظهور و بروز بیاورند و نهضت حقیقی هنرمندان مسلمان را احیا کنند.
این وظیفه و تعهد ماست و تاریخ درباره همه آنچه در این سالها و این روزها بر ما، غزه، هنر سینما و آنچه بر عهدهمان بوده است و کردهایم، گذشته، قضاوت خواهد کرد.
محمد رضا محقق
979/702/ر
ارسال نظرات