۱۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۶:۵۴
کد خبر: ۲۱۹۸۹۵
نوشتاری از آیت الله صافی؛

حج؛ همایش بندگی

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت الله صافی گلپایگانی تاکید کردند: حجّ یکی از امور عبادی و ارکان مهمّه اسلام و فاریض بزرگ است که در آن فوائد و مصالح و منافع بسیار درج و متضمّن سعادت در این و فوز نشأتین است.
آيت الله صافي گلپايگاني آيت الله صافي گلپايگاني

به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله صافی گلپایگانی در نوشتاری به تبیین اهمیت فریضه حج در دین مبین اسلام پرداخت.

 

متن نوشتار به این شرح است:

حجّ یکی از امور عبادی و ارکان مهمّه اسلام و فاریض بزرگ است که در آن فوائد و مصالح و منافع بسیار درج و متضمّن سعادت در این و فوز نشأتین است.


از جنبه تقویت و تلقین عقیده به توحید و از جنبه ریاضت و تصفیه باطن، تزکیه نفس و تهذیب اخلاق و از جنبه اجتماعی و توثیق روابط مودّت عمومی و برقراری حسن تفاهم بین اقوام و ملل و عناصر مختلف، و از جنبه ظهور قدرت معنوی دین مبین، و نمایش تسلیم مسلمین در برابر اوامر و احکام الهی و از جنبه حلّ مشکلات بین المللی و از ناحیه مشورت و تبادل نظر و اخذ تصمیمات مقتضی درباره آینده اسلام و تعیین خط مشی‎های اقتصادی و اجتماعی و سیاسی و تربیتی و از ناحیه تعلیم اخوّت اسلامی و مساوات، و الغاء امتیازات طبقاتی و نژادی و عنصری و صنفی و آموزش آزادگی و رشد دادن آزادی و درک کرامت انسانی و احترام به حقوق بشر و جنبه‎های دیگر حجّ یک عمل نمونه و بی‎نظیر و مظهر نظرات اسلام و مقاصد عالی قرآن است.


در اینجا فقط به طور فشرده به بعض برنامه‎ها و درس هایی که شاگردان مکتب حج می‎آموزند اشاره می‎نماییم:

1. احرام
احرام بستن که بر خود حرام کردن و تعهّد ترک اعمال و افعال و التذاذات معین، و کفّ نفس و خودداری از جدال و قسم و تحمّل بعض مشاق است، تمرین صبر و خویشتن داری، و مقاومت در برابر جنبش های نفسانی و غرائز حیوانی است.


غرائز و میل های مختلف که در باطن انسان وجود دارد و ابزار کمال و سیر به سوی ترقّی انسان است، حرکت دهنده و جهش‎زا و جنبش افزا است. اگر نیروهای بازدارنده و کنترل کننده نباشند، این نیروهای محرّکه بدون نظم و اعتدال مانند ماشین بی‎ترمز، انسان را با سرعت هرچه ممکن باشد حرکت می‎دهند و برای خودش و دیگران گرفتاری های بزرگ و مصائب ایجاد می‎کنند.


در بین تمام نیروهای بازدارنده و اعتدال آفرین، فقط نیروی ایمان و تربیت بر اساس عقیده به عالم غیب و با معنا و با هدف بودن این عالم نقش مؤثر و سازنده و اطمینان بخش دارد. ایمان، به انسان تعهّد می‎دهد و او را ملتزم به حفظ نظم و رعایت اعتدال و ترک تجاوز به حقوق و حدود می‎نماید و در حال احرام این حال تعهّد در انسان تجدید و نوسازی می‎شود.


تمام این جمعیت های انبوه که محرم شده‎اند، مراقب حال خود هستند که خلاف تعهّدی که در حال بستن احرام کرده‎اند کاری از آنها صادر نشود و آثار تعبّد و التزام و پرستش خدا از روش و رفتار همه به اختلاف مراتب معرفت آنها ظاهر و هویدا است.
بانک تلبیه آنها تمام محیط را تبدیل به یک محیط روحانی و مملو از شکوه و لبریز از خضوع می‎نماید، و هم صدایی و هم آوازی این خلق های عظیم را آشکار می‎سازد که همه لبیک گویان به سوی یک مقصد در حرکت می‎باشند؛ مقصدی که همه بشر باید به سوی آن بروند و همه را به هم پیوند می‎دهد.


اکنون که مفهوم احرام و تعهّدی که در آن درج است و آثار و نشانه آن دانسته شد، این درس را می‎آموزیم که بشر در تمام دوران زندگی و تکلیف خود در برابر خداوند متعال متعهّد است و باید مواظب رفتار و کردار و گفتار خود باشد و همان طور که وقتی لباس احرام پوشید و نیّت احرام کرد و تلبیه گفت، خود را در ترک محرّمات در حال احرام مسئول و متعهّد می‎داند و در عین سیر به سوی کعبه خود را در یک سیر معنوی و عروج روحانی می‎یابد؛ همین طور از آن دم که قدم به دایره تکلیف می‎گذارد و مشمول خطابات الهی مثل «یا ایها الناس» یا «یا ایها الذین آمنوا» می‎گردد، باید خود را متعهّد بداند و مسئولیتهائی را که در اثر داشتن شرایط عامه تکلیف مثل عقل به عهده دارد فراموش ننماید و بداند که در سیر سفر الی الله است؛ سفری که مقصد آن قرب الهی و صعود به مدارج کمال علمی و عملی است. همیشه باید شخص سالک حالت محرم را داشته باشد و از آنچه خدا حرام کرده پرهیز نماید و بلکه از مکروهات نیز اجتناب کند و به همه نداها و خطاب‎های الهی «لبیک و سعدیک» بگوید.


2. لباس احرام
چنان که می‎دانیم در اسلام، اشخاص در انتخاب نوع لباس آزادند مگر در مواردی مثل لباس شهرت یا لباس مختص به زن بر مرد و به عکس یا لباس حریر خالص برای مردها، چنان که برای لباس پوشیدن آن نیز در شرع صفات و آداب مستحب و مکروه بیان شده است که بسیاری از این آداب واجب و مستحب و مکروه به ملاحظه عناوین دیگر است و در خارج از این آداب و عناوینی که به واسطه آنها حسن و قبح افعال تغییر می‎یابد، در لباس آزادند و هر کس طبق میل و سلیقه خود هر لباسی را که انتخاب کرده است می‎پوشد.


در هنگام احرام، بیرون آوردن لباس عادی و خصوصی و پوشیدن لباس یکسان و یک شکل احرام رمزی و دلالتی به سوی پشت پا زدن به امتیازات ظاهری و افتخارات صوری است.


یکی از وسایل خودنمایی و امتیاز در بین مردم لباس است که بیشتر به چگونگی آن از جهت گران بها بودن و کیفیت رنگ و دوخت، مقیّدند هم خود را با لباس به مردم می‎شناسانند و هم دیگران را به لباسشان می‎شناسند.


علاوه بر آن که بعض اصناف مثل نظامیان و لشگریان یا قضات در برخی از نقاط لباس خاص دارند و حتّی علمای دین نیز به لباس شناخته می‎شوند. از نظر لباس های متنوّع و جور واجور و پارچه‎ها و رنگ ها نیز مردم سلیقه‎های مختلف دارند و بسیاری از مردم از آنهایی که لباسشان نوتر و خوش دوخت‎تر و مرتب‎تر باشد، بیشتر احترام می‎نمایند و گاهی بر لباس، نشان ها و مدال ها نیز افزوده می‎شود و خودنمایی در اشخاص به حدّ تمام می‎رسد.


در میقات، این لباس ها و این نشان ها و مدال ها و درجه بندی ها همه کنار می‎رود؛ لباس های گران قیمت و شیک و خوش دوخت را که بسا تا چند هزار تومان بود و مزد دوخت برای آنها داده شده، باید از تن بیرون آورند و از همه زینت ها خارج شوند. یک لباس متّحدالشکل و ساده که دست خیاط به آن نرسیده که نه تکمه دارد، نه یقه و نه آستین می‎پوشند. یک حوله پنبه‎ای به صورت لنگ می‎بندند، و یک حوله به دوش می‎اندازند و در طریق یک مساوات اسلامی همگام و هم قدم گام برمی‎دارند؛ دیگر نه تقدّمی در بین است و نه تأخری، نه ارباب و نه نوکر و نه عالم و نه جاهل، و نه توانگر و نه گدا، و نه ملیت ها و نه شخصیت ها.

/924/د102/ج

ارسال نظرات