فتاوای حضرت آیتالله خامنهای درباره نماز و روزه دانشجویان و طلاب مسافر
به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنهای، حجتالاسلام والمسلمین فلاحزاده، کارشناس مسائل فقهی، به بیان فتاوای حضرت آیتالله خامنهای درباره نماز و روزه دانشجویان و طلاب مسافر و احکام وطن جدید پرداخته است که در ادامه متن و فیلم سخنان وی ارائه میشود:
نماز دانشجویان و طلاب در سفر
فیلم پاسخ به سوالات "نماز دانشجویان و طلاب در سفر" | دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا
حکم نماز دانشجویان و طلاب در سفر چیست؟ چه مسافتی را بروند مسافر به آنها اطلاق میشود و اگر قصد ده روز کنند و قبل از اقامت ده روز از سفر برگردند چطور؟
در اینجا تقریبا سه تا سؤال است؛ سوال اول این است که چه مقدار بروند مسافر میشوند. سؤال دوم این است که چه مدت در هفته مسافرت بروند تا نمازشان کامل باشد که همان کثیرالسفر است. سوال سوم هم این است که اگر قصد ده روز کردند جایی بمانند از قصد خود برگردند تکلیف چیست؟اما سوال اول. طلاب و دانشجویان مسافتی که باید بپیمایند تا مسافر محسوب شوند با دیگران فرقی ندارند. مسافت هشت فرسخ، 45 کیلومتر است. حالا هشت فرسخ امتدادی است یا چهار فرسخ رفت چهار فرسخ برگشت مجموعا 45 کیلومتر میشود. اگر کسی چنین مسافتی یا بیشتر از این را میخواهد بپیماید، مسافر به حساب میآید. حالا باید یک شرایط دیگری هم داشته باشد: مثل اینکه قصد سفر داشته باشد، از قصد خودش برنگردد، از حد ترخص (به جایی برسد که اذان شهر را نشنود و دیوار شهر را نبیند) بگذرد، اما اینکه چه مدتی در هفته در سفر باشد تا کثیرالسفر محسوب شود.
کثیرالسفر به نظر حضرت آقا این است: کسی که در سال تقریبا دو سه ماهی کارش این است که مسافرت زیاد میرود که بین سفرها معمولا ده روز فاصله نمیشود. مثلا هفتهای یکبار میرود یا اول هفته میرود آخر هفته برمیگردد؛ یا هر روز به سفر میرود، این فرد کثیرالسفر میشود.
کسی که شغلش سفر باشد مثل راننده، خلبان، ملوان و کسی که شغلش در سفر باشد مثل مهماندار هواپیما، و کسی که برای کارش مسافرت میرود مثل کسی که در شهر دیگری تدریس میکند یا کسی که در شهرک صنعتی 30 کیلومتری شهرش کار میکند، و کثیرالسفر باشند، نمازشان در سفرهای کاری تمام است و در سفرهای شخصی باید نماز را شکسته بخوانند. کسی که کثیرالسفر است ولی سفرها برای کار نیست، مثل کسی که زیاد سفر زیارتی میرود یا برای تفریح میرود، در آن سفرها باید نمازش را شکسته بخواند.
اما کسی که برای تحصیل سفر می رود، مثل طلاب حوزه و دانشجویان و امثال اینها که دانشگاهش در شهر دیگری است هر روز میرود و برمیگردد یا اول هر هفته میرود آخر هفته برمیگردد، این فرد برای تحصیل کثیرالسفر است که در این فرض، به نظر حضرت آقا باید احتیاط کند و نمازهای چهار رکعتی را هم چهار رکعت بخواند هم شکسته (دو رکعت) و در خصوص این مسئله میتواند به فتوای مجتهد دیگری که مساوی یا در رتبه بعدی مرجع خودش باشد، مراجعه کند که آن مجتهد اگر گفت نمازش تمام است، تمام بخواند و اگر گفته شکسته که شکسته بخواند.
اگر کسی قصد کرد ده روز در جایی بماند، تا زمانی که در آنجا نماز چهار رکعتی نخوانده است از قصدش برگشت، باید هر مدتی که میماند - دو روز سه روز - نمازش را شکسته بخواند. اما اگر تصمیم داشت ده روز بماند و حداقل یک نماز چهار رکعتی اداء با همان قصدش خواند و بعد قصدش عوض شد، هر مدت دیگری بماند نمازش کاملش است؛ چه یک روز بماند دو روز بماند باید نماز را کامل بخواند. چون با خواندن یک نماز چهار رکعتی ادا، قصد محقق شده است.
آیا فتوای مقام معظم رهبری در مورد محل اقامت دانشجویان و شکسته بودن نماز آنها با قصد کمتر از ده روز عوض شده است؟
اجمالا بله. چون نظر حضرت آقا در سابق این بود کسی که صرفا برای تحصیل مسافرت زیاد دارد و کثیرالسفر است - که بین سفرها معمولا ده روز فاصله نمیشود مثل دانشجویانی که اول هفته به محل تحصیل میروند و آخر هفته برمیگردند یا دوروز در هفته میروند شهر دیگری که حداقل 22.5 کیلومتر فاصله دارد، یا دانشگاهشان بیرون شهر است - مثلا 30 کیلومتری چهل کیلومتری بیرون شهر است - باید نماز را شکسته بخوانند مگر اینکه تحصیل شغلشان محسوب شود؛ مثل کسی که مامور به تحصیل است یا تعهد خدمت دارد. اما اخیرا فرمودند که احتیاط کنند؛ یعنی چنین افرادی که برای تحصیل، مسافرت زیاد میروند و کثیرالسفر هستند، نمازهای چهار رکعتی را باید هم تمام بخوانند، هم شکسته و در این مسئله میتوانند به فتوای مجتهد دیگری رجوع کنند. (که اگر آن مجتهد میفرماید کامل است، کامل بخواند و اگر میفرماید شکسته است شکسته بخواند.)
نماز و روزه دانشجویی که در شهر دیگری هم دانشجو است و هم شاغل، چگونه است؟ در ماموریتها چطور؟
اگر چنین شخصی سفرهای کاری و مأموریتی دارد، یعنی سفرهایی که برای شغلش میرود واقعا زیاد است - که معمولا بین آنها ده روز فاصله نمیشود - در این سفرها باید نماز را کامل بخواند. در صورتی که برای کار رفت و برای تحصیل هم آنجا ماند، یعنی در ادامهاش نیز باید نماز را کامل بخواند.
اما اگر عکس این مسأله بود: یعنی زیاد بودن این سفرها به خاطر سفر تحصیلی است یا هر دو هست، در اینجا باید احتیاط کند، یعنی نمازهای چهار رکعتی را هم کامل بخواند و هم شکسته بخواند و به احتیاط حضرت آقا عمل کند یا میتواند به فتوای مجتهد دیگری مراجعه کند که اگر آن مجتهد گفت کامل است، نماز را کامل بخواند اگر گفت شکسته است شکسته بخواند.
سلام علیکم. آیا ملاک احتیاط جمع بین نماز شکسته و کامل برای نماز طلاب و دانشجویان کثیر السفر این است بنای آنها این باشد که حداقل دو ماه، هر ده روز یکبار به وطن خود رفت و آمد کنند؟ اگر آنها اکثر اوقات قصد ده روز کنند ولی بعضی از هفتهها قصد نکنند حکم نماز آنها چیست؟
اصل مسأله به نظر حضرت آقا این است اگر کسی برای تحصیل کثیرالسفر بود - یعنی برای آن درس خواندنی که کار محسوب نشود، یعنی مامور به تحصیل یا تعهد خدمتی نباشد که در حین تحصیل حقوق به او بدهند. و صرفا برای تحصیل میرود - اگر کثیرالسفر باشد و سفرهایش زیاد باشد که بین آنها ده روز فاصله نمیشود، چنین شخصی باید احتیاط کند به این معنا که هم باید نماز را شکسته بخواند هم کامل بخواند. خب در این مسئله میتواند به فتوای مجتهد اعلم دیگری رجوع کند.
اگر کسی اینگونه نیست، گاهی دو هفته در محل تحصیل میماند، گاهی اوقات یک هفته میماند و کثیرالسفر محسوب نمیشود، یعنی بین سفرها معمولا ده روز فاصله میشود یا غالبا بین سفرها ده روز فاصله میشود، اگر آنجا وطنش نیست و آنجا سکونت ندارد، باید با قصد ده روز نمازش را کامل بخواند و هرگاه میرود به محل تحصیل و نمیخواهد ده روز بماند یا نمیداند ده روز میماند یا نه، نمازش شکسته است.
در مورد محل تحصیل طلاب یا دانشجویان که هفت هشت سال در جایی میمانند، میتوانند قصد وطن کنند؟ در صورتی که در حین تحصیل به محل زندگی که مسافت آن بیش از مسافت شرعی است رفت و آمد می کنند چطور؟ در چه صورت میتواند شهر محل تحصیل را وطن خود انتخاب کند؟ آیا در صورتی که شهر محل تحصیل را وطن انتخاب کند، باید از وطن اصلی و اول خود اعراض کند؟ آیا حکم طلبهها و دانشجویان یکی است؟
نظر حضرت آقا این است که در غیر وطن اصلی - که وطن اصلی همان زادگاه است، جایی که فرد متولد شده و بزرگ شده و چند سالی مانده است - یعنی در جایی دیگر سکونت دارد، اگر تصمیم داشته باشد حداقل هفت هشت سال در جای جدید بماند و زندگی کند(حالا فرق نمیکند برای تحصیل رفته باشد یا برای شغلی یا نه اصلا از آب و هوای آنجا خوشش آمده و می خواهد در آنجا زندگی کند)، آنجا حکم وطن دارد و نماز کامل است.
اما اگر میخواهد کمتر بماند یا نمیداند هفت هشت سال میماند یا نه، مثل کسی که مامور است آنجا و ممکن است دو سال دیگر بگویند برو جای دیگر و ممکن است نگویند، چنین فردی حکم وطن ندارد؛ یعنی اگر بداند که هفت هشت سال حداقل میماند حکم وطن خواهد داشت و لازمهاش این نیست که از وطن دیگرش اعراض کند؛ یعنی ممکن است یک وطن اصلی و یک وطن اتخاذی داشته باشد. همچنین اگر در بیناش گاهی اوقات مسافرت میرود - حالا یا به وطن خودش برمیگردد یا جاهای دیگر - خب هر کسی ممکن است در وطن خودش مسافرت هم برود اما به هر حال مسکن و ماوا و محل زندگیاش در اینجا باشد و حداقل بخواهد هفت هشت سال اینجا بماند.
طلاب و روحانیونی که در شهرهای دیگر تبلیغ میکنند، حکم نماز و روزه آنان چیست؟ اگر در محل تبلیغ تصمیم داشته باشند حداقل هفت هشت سال زندگی کنند چطور؟
اگر یعنی مسکن و ماوا و محل زندگی و سکونتش آنجاست، و تصمیم دارد حداقل هفت هشت سال در آنجا بماند، هرچند ممکن است بیناش مسافرت برود به نظر حضرت آقا آنجا حکم وطن دارد، اما اگر نمیداند آنقدر میتواند بماند یا نه، حکم وطن ندارد. وقتی که حکم وطن نداشت، اگر برای تبلیغ یا هر کار دیگری کثیرالسفر باشد، نمازش کامل است. اگر کثیرالسفر نباشد در آنجا چون وطنش هم نیست با قصد ده روز باید نماز را کامل بخواند و هرگاه قصد عشره ندارد، یعنی قصد ماندن ده روز نداشته باشد و کمتر میماند، نمازش شکسته است.
دانشجویی که در رشته پزشکی در دوران کارورزی است و پول هم میگیرد ولی هنوز شغل او محسوب نمیشود، نماز و روزهاش چگونه است؟ خواهشمندم به صورت کلی بگویید چه گروههایی از دانشجویان و طلاب در حکم بورسیه حساب میشوند که با شرایطش نمازشان تمام میشود؟ و چه گروههایی صرفا در حکم تحصیل هستند که نمازشان شکسته است؟
کسانی که برای تحصیل مسافرت میروند، اگر کثیرالسفر نباشد، یعنی گاهی مسافرت میرود و میآید و بین سفرها - ولو تعداد سفرها زیاد هم هست - ده روز فاصله میشود، این افراد در محل تحصیل و همچنین سفرهای دیگری که میرود نمازش شکسته است؛ مگر اینکه بخواهد در آنجا حداقل ده روز بماند که نمازش کامل است.
اما اگر کثیرالسفر شد، یعنی سفرهای تحصیلی زیاد دارد، و بین سفرها غالبا ده روز فاصله نمیشود، در این صورت چون سفر برای تحصیل است و در قبال تحصیلش حقوق به او نمیدهند - ممکن است شهریه بدهند اما حقوق محسوب نشود، یعنی در قبال کار یا تعهد کاری نباشد - سفرش هم شغل محسوب نمیشود، در این فرض نظر حضرت آقا این است که باید احتیاط کنند. یعنی نمازهای چهار رکعتی را هم کامل بخواند و هم شکسته؛ گرچه میتواند به فتوای مجتهد دیگری رجوع کند که اگر او میفرماید کامل است کامل بخواند اگر میفرماید شکسته است شکسته بخواند.
اما اگر کسی در قبال تحصیلش دارد مزد و حقوق میگیرد، مثل کسی که مامور به تحصیل است یعنی به کسی ماموریت دادند برود جایی درس بخواند، مثلا دورههای ضمن خدمت را بگذراند و به خاطر همین تحصیل هم دارند به او حقوق میدهند و رفت و آمد هم دارد و کثیرالسفر است، اینها سفر شغلی است و باید در این سفرها نماز را کامل بخواند. یا مثلا تعهد خدمت دارد و تحصیل هم جز کارش محسوب میشود و به او حقوق میدهند و در موردی هم که شک داشته باشد که سفر برای کار است یا تحصیل باید احتیاط کنند و جمع بخوانند یا به مجتهد دیگری رجوع کنند که عرض شد.
تبیین احکام وطن جدید و نماز و روزه دانشجویان
تبیین احکام وطن جدید و نماز و روزه دانشجویان | دانلود نسخه موبایل | دانلود با کیفیت پایین | دانلود با کیفیت بالا
شنیده ایم به نظر حضرت آقا اگر فردی تصمیم داشته باشد چند سال برای تحصیل در شهری بماند، آنجا برای او حکم وطن را دارد و نمازهایش در آن محل کامل است. آیا صحت دارد؟
در پاسخ این سؤال باید عرض کنیم اگر کسی تصمیم داشته باشد و یا بداند در جایی حداقل هفت، هشت سال زندگیمیکند و ماوا و مسکنش آنجاست، طبق نظر حضرت آقا آن مکان برای او حکم وطن را دارد. حال ممکن است در بین این سکونت، مسافرتی نیز برود یا تابستان که درسها تعطیل است به جای دیگری برود، این مشکل ندارد؛ ولی اگر از اول میداند یا تصمیم دارد حداقل هفت هشت سال آنجا بماند و فرقی نمیکند برای تحصیل رفته باشد یا کار یا سکونت یا مثلا از آب و هوای آنجا خوشش آمده؛ فقط میگوید میروم آنجا زندگی کنم، این مکان برای آن فرد حکم وطن را دارد و وقتی آنجا میرود نمازش کامل است و روزهاش صحیح است.
چند سالی که به دانشگاه میرویم، اگر در آن شهر خوابگاه داشته باشیم و همانجا بمانیم و گاهی به وطن برگردیم، آیا آنجا هم برای ما حکم وطن را دارد؟ و نمازمان در آن مکان کامل است یا نه؟
مقصود شما از این چند سال چه مقداراست؟ آیا مثلا دو سال هست؟ خب نه این کافی نیست. اگر واقعا مثل طلاب حوزه علمیه که میگوید من تا پایان سطح را یا چند سالی بعد از سطح را در این حوزه هستم و میداند، ده یا دوازده سال طول میکشد و بنا دارد این چند سال را بماند بله؛ اما یک وقت هست دانشجویی بنا دارد 4 سال در دانشگاه درس میخواند و میداند چهار سال میماند خب نه.
اما در فرض اول که میداند ده دوازده سال میماند، چون حضرت آقا نظرشان این است که اگر شخص بداند حداقل هفت، هشت سال میماند یا تصمیم داشته باشد هفت هشت سال بماند، حکم وطن را دارد و لذا در آنجا نماز تمام است.
اما آن کسی که میداند چهار سال میماند یا مثلا دو سال میماند، این مکان جدید برای او حکم وطن نخواهد داشت. مطلب دیگر اینکه یک وقت هست نمیداند چقدر می ماند، مثل افرادی که نظامی هستند یا حتی همان طلبهای که آمده درس بخواند - میگوید اگر جای دیگری توانستم انتقالی بگیرم میروم جای دیگری، یا اگر بعدا فهمیدم حوزه دیگری درسهای بهتری دارد یا امکانات اینجا برایم فراهم نبود میروم - حال ممکن است چند سالی بماند، اما مردد است و تصمیم ندارد و نمیداند هفت یا هشت سال میماند یا نه، در این فرض، مکان جدید برای او حکم وطن را ندارد.
پنج سال است که در حوزه علمیه قم، درس میخوانم و چون برای همیشه قصد ماندن در این شهر را نداشتم با قصد عشره نماز را کامل میخواندمو هر وقت به اینجا میآمدم و قصد ده روز نداشتم نماز را شکسته میخواندم. اخیرا شنیده ام که نظر حضرت آقا این است که اگر فردی حداقل هفت یا هشت سال تصمیم ماندن در جایی را داشته باشد یا هفت هشت سال بماند، نمازش کامل است. آیا برای بنده که تاکنون 5 سال اینجا ماندهام، نمازم کامل است یا نه؟ و نمازهای گذشته من چه حکمی دارد؟
به نظر حضرت آقا برای اتخاذ وطن، یعنی وطن جدید، قصد ماندن همیشگی شرط نیست. برخی از مراجع معظم تقلید از جمله حضرت امام (قدس سره) میفرمودند غیر از وطن اصلی، یعنی در وطن جدید، جایی که شخص میخواهد به عنوان وطن جدید خودش اتخاذ کند (مثلا از روستا آمده به شهر یا بالعکس و زادگاهش جای دیگری بوده و حالا آمده به شهر) فرمودند که اگر قصد ماندن همیشگی داشته باشد، شهر جدید برای او حکم وطن را دارد؛ اگر قصد ماندن همیشگی را ندارد یا مردد است، حکم وطن ندارد. اما نظر حضرت آقا این است که قصد ماندن همیشگی لازم نیست. اگر به هر حال می داند یا تصمیم دارد چند سالی بماند به طوری که به او مسافر نمیگویند که حداقلش هفت یا هشت سال است، این مکان جدید برای او حکم وطن را دارد و نمازش کامل و روزهاش صحیح است.
اما سؤال ایشان این است که میگوید من پنج سال است اینجا ماندهام و الان نظر آقا را متوجه شده ام؛ اولا، الان وظیفهام چیست؟ ثانیا وظیفهام نسبت به نماز و روزههای گذشتهام چیست؟ که هر وقت می آمدم و کمتر از ده روز میماندم، نمازم را شکسته می خواندم. جواب آن است که نسبت به گذشته، چون نظر حضرت آقا این نبوده است و مطلب هفت یا هشت سال را اخیرا اعلام فرموده اند، خب نمازهای گذشته صحیح است.
اما نسبت به آینده سوال این است که اگر شما آن پنج سال را واقعا از اول میدانستید پنج سال میمانید و تردید نداشتید و از اول آمدید این پنج سال را بمانید و حالا تصمیم دارید دو سال دیگر بمانید که با آن پنج سال بشود حداقل هفت سال، از این به بعد نمازتان کامل است. یا فرض دیگراینکه از همین الان میدانید هفت، هشت سال دیگر میمانید باز هم نمازتان کامل است، اما اگر قبلا تردید داشتید، و الان هم تردید دارید و نمیدانید چقدر میمانید، گذشته با قصد ده روز نمازتان کامل بوده و الان هم باقصد ده روز نمازتان کامل است.
وقتی که جایی را وطن قرار میدهیم، آیا از همان ابتدا باید نماز را کامل بخوانیم یا اینکه باید مدت زمانی بگذرد؟ شنیدهایم که حداقل باید شش ماه در آن مکان جدید ساکن باشیم و بعد شش ماه نماز کامل است.
جایی که انسان به عنوان وطن قرار میدهد، یعنی محل زندگی که قبلا وطن نبوده و اخیراً وطن قرار داده است، از همان روز اولی که میآید نماز کامل نیست مگر اینکه ده روز را بخواهد بماند. اما اگر ده روز نمیخواهد بماند، نمازش کامل نیست.
پس اینگونه نیست که از همان روز اول نماز کامل باشد. بعضی از فقها نظرشان این است که باید شش ماه اول، نماز را شکسته بخواند، مگر با قصد ده روز(یعنی در آن شش ماههرگاه رفت و برگشت به آنجا و نمیخواهد ده روز بماند نمازش کامل نیست). اما نظر حضرت آقا شش ماه شرط نیست، یعنی لازم نیست شش ماه بگذرد. ایشان میفرماید یک مدت زمانی بگذرد که عرفا بگویند «ایشان اینجا مسکن گزیده است و در حال تردد نیست، مستقر شده». مثلا دو یا سه ماهی بگذرد، بعد از آن نمازش کامل است. در این دو سه ماه نیز هر وقت قصد دارد که ده روز بماند نماز کامل است، اما اگر هنوز در رفت و آمد است و گاهی میرود و میآید، وقتی هم که به مکان جدید میآید ده روز نمیماند، در این دو سه ماه اول نماز را شکسته بخواند. این مدت که گذشت و مستقر شد و سکنی گزید، بعد از آن نمازش کامل است.
وظیفه کسانی که از فتوای جدید حضرت آقا نسبت به قصد توطن اطلاع نداشته اند و با توجه به اینکه سالها جایی زندگی کرده اند وقصد ماندن همیشگی را نداشتند، هر وقت به آنجا میآمدند نماز را شکسته میخواندند و روزه نمیگرفتند چیست؟ آیا نمازهای گذشته شان قضا دارد؟
اگر از فتوای جدید حضرت آقا اطلاع نداشته و بر اساس فتوای سابق، تصورش این بوده که اگر بخواهد جایی را وطن قرار دهد، باید قصد ماندن همیشگی را داشته باشد و اتفاقاً سالها هم ماند، چون قصد نداشته یا مردد بوده است کهبماند، هر گاه که به مکان جدید آمده و کمتر از ده روز مانده و نمازش را شکسته خوانده است، نمازهایش اعاده ندارد. یعنی لازم نیست که آنها را قضا کند و درست بوده. اما در مورد روزه، سوال این است که ده روز میمانده یا نمیمانده؟ اگر میمانده، روزههایش صحیح است؛ اگر نمیمانده که روزه برایش صحیح نبوده.
به هر حال نسبت به نماز و روزههای قبلی اگر مواردی را ده روز میمانده، نمازش کامل و روزه صحیح است. اگر ده روز نمیمانده وظیفهاش این بوده نماز را شکسته بخواند و شکسته خوانده و صحیح است. اگر روزه نگرفته، فقط قضا دارد؛ مگر اینکه روزه از سالهای قبل باشد که کفاره تاخیر را هم باید بپردازد. اگر روزه گرفته که به هر حال مطابق وظیفه انجام نداده است و باید قضا کند، بله احتمال این هست که بگوییم چون به نظر حضرت آقا هفت سال کافی است، اگر از اول هم تصمیمش این بوده که هفت سال بماند فعلا نسبت به قضای روزه به فتوای جدید حضرت آقا که مراجعه میکند که حضرت آقا می فرمایند؛ درست بوده و این روزهها قضا ندارند./907/د101/ج