۰۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۷:۴۹
کد خبر: ۲۴۲۸۱۶
عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی مطرح کرد؛

نامه رهبری فراخوان جهانی به قرآن و سنت است نه روشی در دیپلماسی عمومی

این نامه به معنای متعارف سیاسی، سیاسی نیست بلکه فراتر از یک نامه سیاسی است. نباید این را به اسم یک روش در دیپلماسی عمومی تعریف کنیم که این فروکاهی آن است.
امام خامنه اي

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان سخنگوی اسلام ناب در زمان ما و به عنوان یک تکلیف الهی از سر صدق و اخلاص این نامه را صادر کردند و آن عنصری که بیشترین تاثیر را در گسترش این پیام دارد و می تواند دل های آماده را جذب کند، معرفت عمیق خیرخواهی و صدق و اخلاص نویسنده این نامه پرارزش است.» این جملات بخشی از سخنان حجت الاسلام علی ذوعلم، عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی درباره شیوه و رویکرد رهبر انقلاب اسلامی در آگاه کردن جوانان اروپا و آمریکای شمالی در نامه‌ای که خطاب به آنها ابلاغ کرده‌اند، است. گفت و گوی ما را با این استاد حوزه و دانشگاه و پژوهشگر می‌خوانید:

 

شیوه ای که رهبر انقلاب اسلامی در آگاه کردن جوانان اروپا و آمریکای شمالی در پیش گرفتند و دست به نگارش نامه ای خطاب به آنها زدند، تا چه اندازه می تواند مقبولیت عمومی نزد افکار جهانی داشته باشد؟

اصل دعوت در اسلام، یک اصل اساسی و راهبردی است. اساسا توسعه گستره مسمانان و مومنان به اسلام از طریق راهبرد دعوت صورت می گرفته و رسالت اصل عالمان دین همین موضوع است. در حقیقت رهبر انقلاب بیش از هر چیز عالمی فقیه، زمان شناس و آشنا به نیازهای جامعه ما و جامعه جهانی است لذا از این شیوه برای رسالت علمی و حوزوی خود بهره گرفتند که قطعا با پذیرش عمومی همراه است.

 

چقدر این روش نزدیکی و شباهت به سیره پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) دارد؟ آیا می توان وجه مشترکی میان آنها لحاظ کرد؟

بله دقیقا؛ این روش، رویکردی است که در سیره و سنت نبی اکرم (ص) و اهل بیت (ع) وجود داشته ضمن آنکه دستور قرآن نیز در خصوص اهل کتاب در همین راستا وارد شده است: «قُلْ یا أَهْلَ الْکِتابِ لا تَغْلُوا فی‏ دینِکُمْ غَیْرَ الْحَقِّ وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا کَثیراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبیلِ»؛ «بگو ای اهل کتاب! در دین خود ، غلوّ (و زیاده روی) نکنید و غیر از حق نگویید و از هوس های جمعیّتی که پیشتر گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند و از راه راست منحرف گشتند، پیروی نکنید.»(آیه 77 سوره مائده)

 

بنابراین در این آیه به اهل کتاب خطاب می شود که در روش خود دچار اشتباه و افراط نشده و به موازین حق گردن نهند.

 

در حقیقت پیروان مسیح (ع)، کسانی هستند که اصل خدا و انبیا را - با همه تحریف هایی که در انجیل صورت گرفته و علیرغم همه اشتباه در دریافت فکری و توحیدی – پذیرفته اند و جزو معتقدین به دین الهی هستند لذا نگارش این نامه و ارسال آن متناسب با آن جایگاه و شان و انتظاری که از رهبر معظم انقلاب وجود دارد، بسیار بجا و قابل پذیرش است. به ویژه که لحن این نامه و شرایط موجود، اقتضا می کرد چنین هشدار و دعوتی صورت گرفته و جوانانی که درگیر یک فرآیند تبلیغاتی ناخواسته و جهت دار شده یا ممکن است شوند، آگاه شده و به منابع اصیل اسلامی باز گردند.

 

در این راستا به ویژه در این فراز از نامه ایشان که می فرماید: "من اصرار نمی کنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود." تاکید رهبری در جستجوی حقیقت با کنکاش خود جوانان، نگاه بسیار موثری به همراه دارد که امیدواریم نتایج آن را به زودی مشاهده کنیم.

 

امروز ما در شرایطی زندگی می کنیم که دستگاه های تبلیغاتی صهیوییستی به دنبال ارائه نگاه نادرست از اسلام هستند و اگر دل های پاک و فکرهای قابل تامل، به مضامین اسلام مراجعه کنند، برداشت صحیح تری از این دین الهی می توانند داشته باشند به خصوص که چالش اساسی امروز میان اسلام و لیبرالیست، یک چالش فکری و اعتقادی و فرهنگی است که در عرصه جهان بینی وجود دارد.

 

بر همین اساس نظام لیبرالیست راه حل هایی به انسان ارائه می دهد که با فطرت او سازگار نیست لذا می ترسند جوان غربی نگاه مثبت به اسلام پیدا کند بنابراین تمامی این توطئه چیدن ها برای نشان دادن چهره ای زمخت و خشن و خونریز از اسلام است تا جوانان به سمت آن گرایش پیدا نکنند.

 

در همین راستا حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان سخنگوی اسلام ناب در زمان ما و به عنوان یک تکلیف الهی از سر صدق و اخلاص این نامه را صادر کردند و آن عنصری که بیشترین تاثیر را در گسترش این پیام دارد و می تواند دل های آماده را جذب کند، معرفت عمیق خیرخواهی و صدق و اخلاص نویسنده این نامه پرارزش است.

 

به نظر شما دامنه تاثیرگذاری این نامه در مقایسه با گفتگوی ادیان برای ارائه گذاره های مثبت و حقیقی از دیدگاه های خود تا چه اندازه می تواند گسترده تر و عمیق تر باشد؟

به نظر می رسد نفس نگارش این نامه نشان دهنده یک موضع معرفتی و حقیقت خواهی در فردی است که این نامه را نوشته و این که چه مقدار در مخاطب تاثیرگذار باشد، این جایگاه را نشان می دهد. به ویژه که لحن نامه معرفتی و ناشی از احساس وظیفه دینی با انگیزه الهی است. حتی اگر امروز تاثیر مشهودی در مخاطب نداشته باشد، این نامه یک برگ زرین تاریخی میان مسلمانان است که با معرفت اسلامی و راهبردهایی که اسلام برای دعوت انسان ها برای خود دارد، حقانیت خود را دوره معاصر اثبات می کند. به هر حال دل های آماده ای هستند که درباره این مساله بیندیشند؛ نه تنها جوانان مسیحی در جهان غرب بلکه این نامه راهبرد را عملا برای جوانان مسلمان غربی که دلباخته پیامبر (ص) هستند، ترسیم می کند و به آنها نشان می دهد.

 

از سوی دیگر اگر غرب سوء استفاده از افکار برخی مسلمانان کرده و با غبارآلود کردن فضا، آنها را تشویق به عضویت در گروه تروریستی داعش می کند، این نامه می تواند یک راهکاری عملی و واقعی ترسیم کرده و دلگرم کننده جوانان مسلمان باشد و دست آنها را نیز برای گفتگوی منطقی با دیگر جوانان و دعوت به اسلام پر کرده و روش صحیح اسلامی را برای آن ها به تصویر کشد. در حقیقت این نامه پایه گذار و زنده کننده یک سنت حسنه برای تبلیغ و در مواجهه با جهان غرب است و در عرصه مقابله فرهنگی و فکری نشان می دهد اسلام تابع منطق بوده و گفتگوی منطقی و دعوت دیگران را بر مبانی تفکر و عقلانیت، اصل می داند و در پی ایجاد نزاع و درگیری و گسترش خشونت نیست.

 

چه سیاست های خاصی را می توان در لابه لای این نامه مورد تامل قرار داد؟

این نامه به معنای متعارف سیاسی، سیاسی نیست بلکه فراتر از یک نامه سیاسی است. نباید این را به اسم یک روش در دیپلماسی عمومی تعریف کنیم که این فروکاهی آن است. این نامه فراتر از این افق بوده و یک احساس وظیفه الهیِ عالم زمان شناس و معتقد است. این نامه از جایگاه یک کشور یا مکتب فقهی کلامی فراتر است. در این نامه با ندای به دعوت به حق و اسلام ناب محمدی در سطح جهانی مواجه هستیم. لذا در این نامه ارجاع مخاطب به قرآن و شیوه زندگی پیامبر (ص) ‌است. دو مولفه ای که برای همه مسلمانان پیرو هر مکتب و فقهی و کلامی معتبر است. خودِ این نامه اشاعه دهنده روحیه و رویکرد وحدت اسلامی در سطح جهانی است.

 

بنابراین، این رویکرد فکری و فرهنگی و اعتقادی است و حقیقتا آنچه در محتوای آن به چشم می خورد، آشنا کردن جوانان غرب با حقیقت اسلام و نگاه درست به محورهای این دین و تحت تاثیر قرار نگرفتن توطئه های ضد صهیونیستی است نه اینکه آنها به طور حتم مسلمان شوند./907/د101/ب6

 

منبع: آینده روشن

 

ارسال نظرات