۱۳ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۰
کد خبر: ۲۴۴۲۶۸
در کارگاه فلسفه اخلاق مطرح شد؛

طلاب و دانشجویان در زمینه فلسفه اخلاق حرف نو بزنند

خبرگزاری رسا ـ استاد دانشگاه در کارگاه فلسفه اخلاق با بیان این‌که طلاب و دانشجویان باید در زمینه فلسفه اخلاق، حرف جدید و نو بزنند تا در این عرصه پیشتاز باشیم، گفت: امروزه اعتیاد نفس جامعه را گرفته است، نسل جوان باید با صبوری به جلو پیش رود و ریشه‏های این عوامل را پیدا کند.
کتاب خوبي، الزام اخلاقي و امر الهي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، در ششمین کارگاه فلسفه اخلاق که شب گذشته با موضوع تقریرهای نوظهور از نظریه امر الهی، در استان قم برگزار شد، محمد جوادی از اساتید دانشگاه، به تحلیل کتاب«خوبی، الزام اخلاقی و امر الهی» که نوشته محمود مروارید و احمدرضا همتی مقدم است، پرداخت.

 

محمد جوادی در ابتدای سخنان خود گفت: معروف ترین نظریه در این کتاب، نظریه امر الهی است؛ ارسطو به فیلسوفان پیش از خودش، عنوان پژوهنده طبیعت را می‏داد و تنها ارسطو و افلاطون را بخاطر پرداختن به اخلاق، فیلسوف می‏خواند؛ اصل داستان فلسفه از زمانی شروع شد که به انسان و فلسفه اخلاق پرداخته شد.

 

این استاد دانشگاه به فیلسوفان قبل از ارسطو و افلاطون اشاره کرد و اظهار داشت: البته پیش از این دو فیلسوف نیز به بحث اخلاق پرداخته میشد اما به این‌گونه که ساختاری و سازمانی باشد نبود؛ در چین و ایران باستان نیز آموزه‏های اخلاقی فراوانی وجود دارد، با این حال فلسفه اخلاق از زمانی شروع شد که دریافتند، ظرفیت انسان بیش از چیزی است که در حال حاضر دارد و در پی یافتن زندگی بهتر و راه‏های رسیدن به این زندگی برآمدند.

 

وی همچنین با تبیین چگونگی به وجود آمدن فلسفه اخلاق ابراز کرد: اصطلاح اخلاق در یونان با تاکید بر درون ایجاد شد؛ اخلاق چیزی است که باید از درون و عمق وجود به وجود بیاید؛ ادیان مختلف در سراسر جهان نیز به این چالش بسیار اهمیت داده‏اند؛ غزالی در آخرین کتاب خود آورده است: «اگر حرف حسابی در یونان توسط فلاسفه آن‏ها زده شده باشد همین مطلب درونی بودن اخلاق است، اگر چه فکر می‏کنم این حرف، مربوط به خود آن‏ها نیست و اگر هم باشد، متعلق به پیامبران ناشناسی بوده که در یونان زندگی می‏کرده‏اند».

 

محمد جوادی نظریه های اخلاقی را در تلاش برای پاسخ دادن به یک سوال معرفی کرد و افزود: این که از کجا باید بفهمیم، چه چیزی خوب است و چه چیزی بد، سوالی است که نظریه‏های اخلاقی در تلاش برای یافتن پاسخ به این سوال هستند؛ شیوه‏های رسیدن به این پاسخ را نظریه‏های اخلاقی می‏گویند.

 

این استاد دانشگاه از افول نظریات فلسفه اخلاق در اسلام سخن گفت و ادامه داد: متأسفانه در جهان اسلام شاهد هستیم که برای مدتی، فلسفه اخلاق به کلی افول کرده، در حالی که ملاصدرا در فلسفه نظری، نظریات بسیار ارزنده و بزرگی دارد؛ به همین دلیل است که اگر امروزه بخواهیم وارد بحث فلسفه اخلاق شویم، توان چندانی در این شاخه از فلسفه نداریم و اکثر اطلاعات ما غربی است.

 

وی در ادامه سخنان خود افزود: در غرب حدود هزار صفحه مقاله، در مورد اندیشه های فلسفی افلاطون وجود دارد و این در حالی است که اگر ما بخواهیم از اندیشه‏های افلاطون مطلبی بنویسیم، توانایی نوشتن بیش از دو صفحه را نداریم.

 

محمد جوادی در رابطه با نظریه‏های امر الهی تصریح کرد: بحث اصلی در نظریه‏های امر الهی بر سر شریعت است؛ برخی معتقدند که اخلاق، همانند علم ریاضیات وابسته به شریعت نیست؛ یعنی اخلاق را خدا خلق نکرده است بلکه ار وابستگی‏های طبیعت است؛ سؤالی که در اینجا مطرح می‏شود این است که اگر ما شریعت امر و نهی در دین نداشتیم، می‏توانستیم بگوییم چه چیزی خوب و چه چیزی بد است؟

 

وی پاسخ این سؤال را از منظر مکتب اشاعره بازگو کرد و گفت: اشاعره معتقدند که چیزی به اسم خوب و بد وجود ندارد؛ یکی از اشکالات معروفی که به نظریه امر الهی وارد شده، این است که اگر خداوند گفت که بیایید و جنایت و خلاف کنید، آیا این خوبی است و هر چه که خدا حکم کند، مبتنی بر خوبی می‏شود؟ به این اشکالی که وارد می‏کنند گزاف شدن می‏گویند.

 

محمد جواد در پاسخ به این سؤال که آیا خداوند امر به جنایت می‏کند، اظهار داشت: عده‏ای معتقدند، کسانی که این سوال را مطرح و در پی یافتن جواب آن هستند، اصولا به نظریه امر الهی اعتقاد ندارند؛ برخی نیز می‏گویند، امکان دارد که برای نظم جامعه چنین حکمی صادر شود، اما اینکه معتقدیم امکان صادر کردن چنین حکمی از جانب پروردگار وجود ندارد، یک بحث اعتقادی است.

 

استاد دانشگاه از نظر آدامز به پاسخ این سوال پرداخت و گفت: آدامز معتقد است، همانگونه که طبیبی با علم خود برای دو بیمار با وجود داشتن یک بیماری مشترک، دو نسخه متفاوت ارائه می‏دهد، خداوند نیز ممکن است در جایی امر به دزدی و جنایت کند؛ اما چرا خداوند چنین حکمی نمی‏دهد؟

 

وی در پاسخ به سؤال وارد شده از منظر آدامز افزود: مخالفت با خدایی که عاشق انسان باشد خطا است؛ چون روشن است این چنین خالقی چیزی به ضرر انسان حکم نمی‏کند؛ آدامز چیزی را خوب می‏داند که نزدیک کننده انسان به خدا است و تنها کسی که می‏تواند انسان را از انجام کاری نهی کند، خداوند است؛ کلمه «باید»، همان خوبِ مؤکّد است؛ در آخر، ساختار نظریه آدامز با یک سوال بهم میریزد که اگر خداوند عاشق انسان نباشد چه می‏شود؟

 

محمد جوادی در ادامه سخنان خود به نظریه خانم زاگزبسکی پرداخت و تصریح کرد: لیندا زاگزبسکی که به معرفت شناسی فضیلت معروف است، بین فضیلت‏های عقل و قلب فرق می‏گذارد؛ کار عقل پیدا کردن حقیقت است و رسیدن به سعادت، کار عقل است؛ زاگزبسکی در تعریف فضیلت می‏گوید: «به ویژگی‏ای که کمک می‏کند تا به نتیجه برسیم را فضیلت می‏گویند».

 

وی در نظریه امر الهی به نظریه زاگزبسکی اشاره کرد و گفت: در بحث اخلاق چیزی که مهم است، خوب بودن و خوب زیستن و ربط آن به خداوند است؛ خوب و بد به قلب مربوط می‏شود و اگر قلب عفت داشته باشد، هر کاری که می‏کنیم خوب است؛ در خوب بودن چیزی است که اگر خداوند نباشد اصلا خوبی وجود ندارد و آن عشق الهی در انسان است که شما دیگران را برای خدا دوست دارید.

 

استاد دانشگاه این نظریه را یک رویکرد جدید دانست و ابراز کرد: این نظریه به عشق عمیق انسان به خدا می‏پردازد؛ اخلاق واقعی را در جایی می‏یابد که انسان از خود می‏گذرد و یک خود واقعی پیدا می‏کند، این خود واقعی نفس انسان را تقویت می‏کند؛ در قرآن نیز آمده است، زمانی که صدقه می‏دهید نفس‏تان تقویت می‏شود، چرا که گذشتن از پول و ثروت برای انسان سخت است.

 

محمد جوادی در پایان با تکید بر عقب افتادگی در زمینه فلسفه اخلاق، سفارش کرد: طلبه‏ها و دانشجویان جوان باید در زمینه فلسفه اخلاق حرف جدید و نو بزنند تا در این عرصه پیشتاز باشیم؛ به طور مثال امروزه اعتیاد نفس جامعه را گرفته است؛ چه کسی بر روی علل اخلاقی آن فکر کرده است؟ نشل جوان باید با صبوری به جلو پیش رود و ریشه‏های این عوامل را پیدا کند./840/پ201/ی

ارسال نظرات