۲۰ بهمن ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۵
کد خبر: ۲۴۵۹۲۹
نگاهی به دو اثر خوب جشنواره فیلم فجر

جامه دران و چاقی؛ فیلم‌هایی نجیب برای مخاطب ایرانی

خبرگزاری رسا ـ شاید بتوان گفت مهم‌ترین ویژگی «جامه‌دران» و «چاقی» رویکرد و اهمیتی است که نسبت به اصل قصه گویی و نجابت روایتشان دارند، ضمن این‌که این رویکرد و اهمیت وقتی با عنصر اقتباس همراه می‌شود بر غنای کار می‌بخشد.
جشنواره فيلم فجر چاقي

 

به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا جشنواره فیلم فجر امسال در عین اینکه معایب و خلأهای بسیاری داشت اما از فیلم خوب و قابل دفاع هم تهی نبود. از آن جمله دو فیلم نسبتا خوب «جامه دران» و «چاقی» که در این نوشتار نگاهی فشرده خواهیم داشت به اجزای ساختاری و محتوایی این دو اثر.

 

شاید بتوان گفت مهم‌ترین ویژگی «جامه‌دران» رویکرد و اهمیتی است که نسبت به اصل قصه گویی دارد، ضمن این‌که این رویکرد و اهمیت وقتی به عنصر اقتباس همراه می‌شود، گاه بر غنای کار می‌بخشد و این همان اتقاقی است که در فیلم «جامه‌دران» رخ داده است.

 

فیلمنامه اقتباسی «جامه‌دران» از رمانی با همین نام، نوشته «ناهید طباطبایی» نتایج درخوری را برای سینمای ایران داشته است که از آن جمله می‌توان به یک قصه‌گویی گرم و باورپذیر از دل ادبیات داستانی دانست که با وفاداری نسبی بر عناصر اساسی سینما تلاش کرده است، تصویر قابل قبولی از این روایت درماتیک را ارائه دهد.

 

 

«جامه‌دران» چه به لحاظ ساختاری و چه از جهت محتوا و یا به عبارتی بهتر در سیستم یگانگی که برآیند پروسه مضمون، محتوا و ساختار است، تلاش می‌کند تا پیشنهادی تازه برای سینمای ایران باشد؛ پیشنهادی که با خوشحالی و البته مع‌الأسف در قصه‌گویی به عنوان ارزش اصلیش خلاصه می‌شود.

 

«جامه‌دران» یک فیلم قصه‌گو است و همین نکته و ویژگی که ظاهرا باید یکی از بدیهیات و مکررات سینما باشد، در سینمای فرم‌زده امروز ایران حال تبدیل به یک وجه تمایز شده است؟ به روایت دیگر این‌که کارگردان برای بیان برخی از دغدغه‌های اجتماعی و در بدبینانه‌ترین حالتش شبه فمینیستیش انتخاب می‌کند؛ در عین حال که به لحاظ محتوایی می‌تواند چالش برانگیز باشد، اما تا انتهای فیلم در استمرار و مداومت بر آن ویژگی قابل دفاع شایان توجه کرده است: قصه گویی.

 

 

قصه در فیلم «جامه‌دران» زمینه‌ای است برای احیای چند مؤلفه سینمایی از شخصیت پردازی گرفته تا درام سازی، از ایجاد موقعیت‌های تیپیکال گرفته تا یادآوری برخی از تذکرها و تنبیه‌های فرهنگی و اجتماعی؛ هیچ ایرادی هم ندارد که ارجاعات تاریخی فیلم ما را به سمت و سوی یادآوری برخی از مکاتب فکری درخصوص جایگاه و موقعیت زنان در جوامع شرقی و ایرانی ببرد.

 

چرا که فیلم در این وادی تلاش می‌کند، همه چیز را درخور و به اندازه به پیش برد و مطلقا نه در وادی سیاه نمایی واقعیت و نه در میدان فمینیسم بازی کند و نه به ورطه سانی مانتالیزم منتهی گردد و این همه برای فیلمی که قصه گویی را وجه اصلی تلاش خود قرار داده است ارزش و اهمیتی مضاعف به بار می‌آورد.

 

بکر بودن داستان در پیوند با قناع ادبی آن باعث می‌شود تا «جامه‌دران» پتانسیل خوبی را برای پدید آوردن یک اثر ارزشمند سینما ورزانه و به همراه آورد؛ فیلم که در یک فلش بک طولانی به روایت ارتباط خانوادگی مردی با دو زن و دو فرزند می‌پردازد، در امتداد این روایت تلاش می‌کند نقدی به مفاهیم انسانی و عواطف و القائات بشری وارد آورد و از این میانه موقعیتی فراهم کند تا سینما محلی برای ترجمان زندگی دیروز، امروز و فردای شخصیت‌هایش شود.

 

 

تلاقی فقر و غنی در پیوند به کنش و واکنش‌های انسانی وقتی بر بنیان بیگانگی و بی خبری بار می‌شود، آنچنان که در «جامه‌دران» با آن روبرو هستیم؛ آنگاه که عرصه برای رویت واقعیت و حقیقت مهیا می‌گردد، همه چیز برای باورپذیری یک حس خوش آیند از تجربه مشترکی میان سینما و ادبیات در وادی عواطف انسانی فراهم می‌گردد؛ خاصه آنکه این فضاسازی با مقوله سرنوشت؛ قضا و قدر و تقدیر آدمی به صورت توأمان به رشته تصویر در آید.

 

شاید بتوان گفت همه ارزش و اهمیت «جامه‌دران» در این است که تلاش کرده است، بار مفهومی و مضامین معنا گرایانه خود را نه در وادی‌های صرفا فرمی بلکه در تلاقی درست درام، تاریخ و فلسفه پدید آورد.

 

به لحاظ ساختاری می‌توان گفت که «جامه‌دران» فیلم نزدیک به استاندارد است؛ استاندارد سینمایی به این معنا که همه این مبانی مضمونی و محتوای در ساختاری آبرومند پی ریزی شده، قوام یافته و شکل گرفته است؛ از طراحی صحنه و لباس تا کارگردانی، از حرکت دوربین تا قاب بندی؛ از بازی‌ها خوب تا میزانسن که مبتنی بر همین مناسبات و بر مبنای فضای فیلمنامه توانسته به یک برآیند یک دست و قابل قبول نائل آید.

 

 

بیرون کشیدن این فلش بک طولانی و قدیمی از دل موقعیت امروزی و تنظیم دقیق او به جای همه عناصر سینمایی، ادبی و فلسفی فیلم به صورت توأمان کار ارجمند و قابل دفاعی است که «جامه‌دران» موفق به اجرای آن شده است.

 

اما از دیگر نکات قابل توجه در مورد این فیلم نوع ارتباطی است که با مجموعه مخاطبان سینمایی ایران پدید می‌آورد؛ «جامه‌دران» بی آنکه فیلم مخاطب خاص باشد، و یا به گروه ویژه‌ای باج دهد؛ فیلم مخاطب عمومی از دو سر طیف مردم عادی تا علاقه‌مندان جدی‌تر سینما است و این دستاورد وقتی برای یک فیلم پدیده می‌آید که توانسته باشد به تناسب و توازن تدارکی مناسب همه ذائقه‌ها و احوالات مخاطبان متنوعش مهیا کند و این همه را البته زیر چتر آن استاندارد سینمایی که پیش از این گفتیم به وجود آورد.

 

«جامه‌دران» در عین حال فیلم شیک و آبرومندی است که شاید به عبارت دیگر بتوان گفت فیلمی است که تلاش کرده حتی از عنصر چشم نوازی‌ها بصری نیز به راحتی عبور نکند و در تنظیم میزانسن خود این مؤلف را به کار ببندد؛ در حقیقت ما با یک قصه گویی کلاسیک مبتنی بر یک ایده انسانی روبرو هستیم، ایده‌ای که به فراخور معیارهای سینمای کلاسیک تلاش می‌کند همه اجزای قصه گویی را در پیوند با حرف مبتکرانه و روز آمدی که در چنته قصه‌اش دار به تصویر بکشد.

 

در این فیلم ما از چند زاویه با موقعیت دراماتیک روبرو هستیم؛ گذشته، حال و فردا؛ تقدیر بی‌خبری و شک؛ روایت میزانسن و سینما؛ و این همه زیر چتر ریز بینی و نکته سنجی تحسین برانگیز کارگردان به تولید فیلمی منجر شده است که شاید بتوان آن را به عنوان اولین تجربه کارگردان «حمیدرضا قطبی» یکی از آبرومندانه‌ترین آثار به نمایش در آمده در سی و سومین جشنواره فیلم فجر دانست.

 

با این همه اما تردیدی نیست که این فیلم اولی حتی فارغ از نوع آموز بودن اثر و فیلم ساز در مواردی نیز دچار نقصان و فقدان است؛ از کشدار شدن روایت در برخی از فصل‌های فیلم تا امتزاج نه چندان همگون معنای مستتر در فیلمنامه و اجرا و البته پایان بندی؛ که در کنار سایر ویژگی‌ها مثبت و امید بخش «جامه‌دران» که پیش از این به آنها اشاره کردیم، پازلی را فراروی مخاطبان پیگیر سینما ایران اثر «حمیدرضا قطبی» پدید می‌آورد که آنها را برای پیگیری آثار بعدی این کارگردان در انتظاری شیرین و توقع برانگیز قرار می‌دهد.

 

 

اما «چاقی» هم فیلم شریف و قابل دفاع است؛ ‌این شرافت تنها به ساختار فیلم بر نمی‌گردد و به بازی درخشان علی مصفا که آن نیز مهم است؛ ولی نکته اصلی ظرافت هنرمندانه‌ای است که فیلم چاقی در ادای دین نسبت به رکن رکین خانواده ابراز می‌کند؛

 

فیلم «چاقی» با نگاه آسیب شناسانه و رویکردی واقعه بینانه و ره‌یافتی و تحلیل به یکی از موقعیت‌های خطیر و حساس برانگیز جامعه امروز ما و سینمای این سال‌ها نزدیک می‌شود و در این نزدیک شدن آن قدر حساب شده، جدی و نجیبانه پیش می‌رود که می‌توان گفت تقربیا همه چیز به شکلی دلپذیر و قابل دفاع به سر منزل مقصود می‌رسد.

 

یک فیلم خوش ریتم، به اندازه خوش ساخت و گرم که معنای معرفتیش را در تلفیق با یک ایده بکر و اجرای قابل دفاع درهم می‌آمیزد، یکی از بهترین‌های سی و سومین دوره جشنواره فیلم فجر را برای مخاطبانش پدیده می‌آورد.

 

«راما قویدل» با ظرافت دست روی نقطه حساس عقل، عاطفه و احساس می‌گذارد و شاید برایتان جالب باشد که همه این‌ها می‌توان در جابه جا شدن یک کوله پشتی با یک نگاه به شدت معنادار، منقلب کننده و تکان دهنده یک کودک به منصه ظهور و بروز برسد؛ کیفی که یادگار مادر و متعلق به پدر است و کوله پشتی که در یک امتحان انسانی خطیر از جانب زنی دیگر مخفیانه به او هدیه شده است و کودک در این میان به مثابه فطرت پاک و نماد وجدان ناظر، دست به انتخاب، تذکر و یادآوری به پدر می‌زند و «چاقی» این‌گونه است که در مسیر یک تنبه، تجیب و روایت شرافت‌مندانه شکل می‌گیرد.

 

 

ما با یک فیلم سالم روبرو هستیم و با یک سینمای متین؛ با یک ساختار خوب و یک روایت خوش ساخت؛ با تعداد بازی به اندازه و حتی درخشان و با فیلمی که خوب می‌فهمد چگونه باید نماد ساخت و هویت پرداخت؛ «چاقی» فیلمی است درباره انسان امروز، درباره خانواده، درباره ابتلا، امتحان، و وجدان ناظر و چه انتخاب خوبی این‌که حقیقت وجدان در روزنه‌های ظریف و لطیف مردمک‌های چشم دخترک به ظهور برسد.

 

یک فیلم با گرمای پایانی دلپذیر و ریتم لرزان و خطیر که گرچه نظاره‌ای پر احساس و حساس به مقوله خیانت و یا حداقل چیزی که بوی خیانت از آن به مشام می‌رسد دارد؛ اما نه در ورطه ابتذال و استهجان اپیدمی فیلم‌های خیانت پیشه چند سال قبل سینمای ایران فرو می‌غلتد و نه سیاه نمایی پیشه می‌کند؛

 

 

جالب آن‌که در این مسیر اهل محافظه کاری هم نیست و به کسی باج هم نمی‌دهد و تمام تلاشش را می‌کند تا جسورانه اما مؤمنانه، روایتگر یک موقعیت انسانی باشد: ابتلا و امتحان؛ چیزی که تا بشر، بشر است از آن گریز و گزیری ندارد و «چاقی» در این میان نمونه قابل دفاعی است از یک سینمای ملی و خانوادگی؛ فیلمی کوچک و بی ادعا؛ اما بزرگ، مهم و دیدنی که ناگفته نماند که در این میان بازی درخشان علی مصفا ستایش برانگیزش می‌کند.

 

/701/830/م

ارسال نظرات