۲۵ بهمن ۱۳۹۳ - ۱۹:۰۱
کد خبر: ۲۴۶۸۴۵
آیت‌الله جوادی آملی:

رها شدن انسان به حال خود، کیفر تردید در انجام کار صحیح است

خبرگزاری رسا ـ حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که فردی که مطلبی را می‌داند اما نمی‌تواند تصمیم بگیرد که آن کار صحیح را انجام بدهد، دچار اضلال کیفری می‌شود، گفت: کسی که نمی‌تواند تصمیم بگیرد خداوند در رحمت را می‌بندد و آن گاه انسان با خواسته‌های وهمی و خیالی و شهوت و غضبش تنها می‌ماند.
درس تفسير آيت الله جوادي آملي

به گزارش خبرگزاری رسا، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی امروز شنبه 25 بهمن ماه در مسجد اعظم در ادامه تفسیر سوره مبارکه غافر گفت: در جریان حضرت موسی(ع) خداوند وی را با فرشتگان الهی حفظ کرد، در ماجرای کشته شدن یک نفر از قوم فرعون نیز خداوند کسی را فرستاد تا به موسای کلیم(ع) بگوید عده‌ای به دنبال تو هستند، در آیات محل بحث نیز خداوند مؤمن آل‌فرعون را برانگیخت تا از وجود مبارک حضرت موسی(ع) دفاع کند.

وی افزود: دیگر این‌ که از کار حضرت موسی(ع) و سخن فرعون که گفت من می‌ترسم که دین شما را عوض کنم، این طور نیست که هر کس دیگری که آمد ما او را رها کنیم، مؤمن آل‌فرعون جلوی مباحثه، مذاکره و محاجٌه را نگرفت، بلکه گفت چرا او را می‌خواهید بکشید؟ البته به خودش حق می‌داد که بگوید او حق دارد، برای این که آثار نبوت را در وجود مبارک موسای کلیم(ع) مشاهده کرد.

مؤلف کتاب مفاتیح‌الحیات با اشاره به آیه «وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءکُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ ﴿28﴾» اظهار کرد: خداوند در پایان این آیه می‌فرماید خداوند کسی را که دروغ‌گو است، هدایت نمی‌کند، این گرایش را خداوند در قلب ایجاد می‌کند، هدایت ابتدایی نصیب هر کس می‌شود اما هدایت ثانی شامل هر کسی نمی‌شود، آن یک گرایش و علاقه مخصوصی است.

وی خاطرنشان کرد: گاه دیده می‌شود که یک نفر قلبش برای خداوند می‌تپد، تا اذان گفته می‌شود انگار یک چیزی را گم کرده است و به دنبال گم‌کرده خویش است، گاه صدای اذان می‌آید اما در اطراف صحن و حرم مردم به دنبال خرید و فروش و مانند آن هستند و برخی هم به سرعت خود را به نماز می‌رسانند.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی بیان کرد: اضلال یک امر وجودی نیست بلکه یک امر عدمی است، خداوند اضلال می‌کند به این معنا است که در رحمت را خداوند نسبت به عده‌ای می‌بندد و رحمت خودش را نمی‌دهد وگرنه چیزی به نام ضلالت و گمراهی وجود ندارد، اضلال حتما در اثر کیفر و گناهان افراد است، اضلال امر ابتدایی هم نیست‏، بلکه امر ثانوی است.

وی با بیان این که علم‌های عادی همچون علم‌های حصولی، استدلالی حوزه و دانشگاه از آن عقل نظری است، ابراز کرد: اما آن عین‌الیقین کار عقل عملی است و در حوزه استدلال و برهان جای نمی‌گیرد، این عین‌الیقین از سنخ کار است، چون عقل عملی موجود مجردی است و کار او مجرد است، با کار آن به علم شهودی می‌رسد که طلیعه‌اش عین‌الیقین است و در نهایت به حق‌الیقین می‌رسد.

مفسر برجسته قرآن کریم خاطرنشان کرد: باور کردن کار است نه مفهوم، کسی که باور کردن با ملکوت کار دارد، علم‌الیقین یعنی این که این جا که نشسته‌اید، جهنم را می‌بینید، این از آن عقل عملی است، ما یک علم و اندیشه داریم که حوزه و دانشگاه متولی آن هستند، این هست و نیست که گرهی بین موضوع و محمول است، این به عقل نظری ربط دارد.

وجود مبارک حضرت علی در قله علم شهودی قرار دارد

وی اظهار کرد: گاه ممکن است انسان مطلبی را صددرصد بفهمد اما آن را به جان خود گره نزند، الان در کشورهای دیگر از یهودیان یا اهل‌سنت کرسی‌های شیعه‌شناسی راه‌ انداخته‌اند، این‌ها این مطالب را باور ندارند، انسان اگر سرانگشت سالمی داشت و عصاره این علم نظری را با جان خود گره زد، عقیده ساخته می‌شود.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با اشاره به این که حضرت موسی(ع) به فرعون گفت برای تو صددرصد مشخص شد که کار من معجزه است، اظهار کرد: فرعون این را می‌دانست اما باور نداشت، همین گره زدن که کاری مجرد است، به شهود می‌رسد نه به مفهوم، یعنی فرد این جا که نشسته است بهشت را می‌بیند و وقتی پیشرفت کرد همان جا که نشسته است برایش بهشت می‌شود.

وی ابراز کرد: وجود مبارک حضرت امیر(ع) در قله این شهود قرار دارد، پیامبر(ص) در جایی فرمودند که ای علی من شهر حکمتم و آن بهشت است و تو باب آن هستی، پیامبر اکرم(ص) بر اساس خطبه قاصعه به حضرت امیر(ع) فرمود که هر چه من می‌شنوم، تو می‌شنوی و هر چه من می‌بینم تو می‌بینی، الا این که تو وصی و جانشین من هستی نه پیامبر، کسی از اهل‌سنت که شارحان نهج‌البلاغه بودند این مطلب را انکار نکردند.

مفسر برجسته قرآن کریم گفت: حرف مؤمن آل‌فرعون این بود که چرا او را می‌کشی؟ ما که جلوی مذاکره و محاجه او را نگرفتیم؟ اگر می‌خواهی ساحران را بیاور و در برابر موسی(ع) قرار بده تا ببینیم که کدام یک درست می‌گویند، این حرف منطقی است اما این که می‌خواهی بکشی اشتباه است.

وی با اشاره به آیات «وَقَالَ الَّذِی آمَنَ یَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُم مِّثْلَ یَوْمِ الْأَحْزَابِ ﴿30﴾ مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ یُرِیدُ ظُلْمًا لِّلْعِبَادِ ﴿31﴾»، گفت: مؤمن آل‌فرعون شروع به موعظه کرد، او با وجود انبیای ابراهیمی آشنایی داشت، گفت چرا می‌خواهید او را بکشید، اگر راست بگوید شما در خطر هستید، اگر او پیامبر باشد و او را بکشید بساط همه شما را جمع می‌کند و این مطلب ظلم نیست زیرا شما می‌خواهید یک پیامبر را بکشید‏، شما یک نفر عادی را نمی‌کشید که تخت و تاجتان از میان نرود.

حضرت آیت‌الله جوادی آملی با قرائت آیه «وَیَا قَوْمِ إِنِّی أَخَافُ عَلَیْکُمْ یَوْمَ التَّنَادِ ﴿32﴾»، بیان کرد: بر فرض که او را کشتید و او پیامبر بود و خداوند بساط شما را جمع نکرد‏، قیامت را چه می‌کنید؟ روزی که هم دیگر را ندا می‌دهید «یوم التناد»، روزی که شما را ندا می‌کنند.

کیفر عزم نداشتن برای انجام عمل صالح

وی گفت: «یَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِینَ مَا لَکُم مِّنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ وَمَن یُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿33﴾»، کجا می‌توانید فرار کنید از عذاب الهی؟ و بدانید که اگر خداوند کسی را اضلال کیفری کرد هیچ هدایت‌کننده‌ای ندارد‏‌، این که یک قتل عادی و قتل یک فرد شخصی نیست، این اضلال کیفری است یعنی فیض را خداوند می‌گیرد و انسان را به حال خود رها می‌کند.

نویسنده کتاب مفاتیح‌الحیات با اشاره به آیه «وَلَقَدْ جَاءکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِّمَّا جَاءکُم بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَن یَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولًا کَذَلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ ﴿34﴾»، اظهار کرد: یوسف(ع) در این سرزمین بود و آثار رسالت و نبوت او به همه ما رسیده است، شهرت و ملکی داشت‏.

وی ادامه داد: انبیا قبلی مخصوصا وجود مبارک حضرت یوسف(ع) در این سرزمین بودند، این سرزمین، سرزمین آل‌یعقوب بود تا این که از دنیا رفت، این هلاکت در آیه محل بحث بار منفی ندارد چون خداوند در قرآن می‌فرماید همه چیز به غیر از وجه او هالک است.

مؤلف کتاب مفاتیح‌الحیات ادامه داد: بعد از حضرت یوسف(ع) بسیاری از نیاکانتان گفتند که بعد از او پیامبری نخواهد آمد و این چنین خداوند کسی را که اهل ریب است و برهان‌پذیر نیست را هدایت نمی‌کند، کسی که شکی ندارد یعنی عقل نظری‌اش مشکلی ندارد اما دچار تردید و حیرت است، از هدایت بی‌بهره است.

وی یادآور شد: کسی که عقل عملی‌اش بین عزم و عدم عزم می‌چرخد خداوند او را هدایت نمی‌کند، کسی که نمی‌تواند تصمیم بگیرد خداوند در رحمت را می‌بندد و آن گاه انسان است و خواسته‌های وهمی و خیالی او شهوت و غضبش و دچار اضلال کیفری می‌شود، او تردید دارد‏، یک وقت است انسان گاه بین نفی و اثبات می‌گردد و نمی‌تواند تصمیم بگیرد، آن گاه خداوند در رحمت را می‌بندد./914/پ201/ج

ارسال نظرات