وظایف متقابل دولت و ملت

به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، همواره درباره مسؤولیتهای متقابل دولت و ملت و حقوق هر یک نسبت به دیگری اختلاف نظر بوده و خواهد بود؛ ریشه این اختلاف را میبایست در تغییر رفتارها و دلبستگی های آدمی و مقتضیات و شرایط زمانی و یا مکانی جست. به این معنا که در هر زمان و یا مکانی دغدغه آدمی یگانه نیست و هر کس در شرایطی خاص و ویژه دغدغه ای دارد که در شرایط زمانی و مکانی دیگر اصولاً به عنوان مسئله نیز مطرح نمیباشد چه رسد که به عنوان مشکل و معضل و یا دغدغه خود را تحمیل کند.
از این رو است که گاهی رفاه و گاهی عدالت و زمانی دیگر آزادی دغدغه افراد و دولتها است. در امور دیگر نیز این گونه است و آدمی نمیتواند بگوید که چه وظایف و مسؤولیتهایی اساسی و اصلی است و چه مسئولیتها و یا وظایف فرعی میباشد. در حقیقت مسئله تزاحم در موارد عمل همانند تضاد در مقام احکام خود را تحمیل میکند. این گونه است که حقوق فرعی و اصلی گاه جا به جا میشود.
به سخن دیگر اگر بخواهیم مسؤولیتهای ریز و درشت دولتها و ملتها را بازشماریم باید مجموعه ای از قواعد و اصول زندگی اجتماعی را به عنوان وظایف و حقوق هر یک برشماریم و مسؤولیتهای زیادی را بر این دو دسته بار کنیم. قواعد سیاسی و یا بازی زندگی هر دم مسئولیتها و حقوق تازه ای را ایجاد میکند و یا مسئولیتها و حقوقی را بی معنا و لغو میسازد. مطالبات و خواستههای مردم تغییر میکند و ذائقهها دگرگون میشود و نیازهای نوشونده خود را تحمیل میکند. دولتها کوچک و بزرگ میشوند و حجم مسئولیتها کاهش و افزایش مییابد.
نیازها و اصول ثابت و متغیر
با این همه به نظر میرسد که اصول ثابت و دغدغهها و نیازهایی دایمی وجود داشته باشد که در هر شرایطی باقی و برقرار میباشد و هرگز از حالت نیاز اساسی و اصلی بیرون نمیرود و از این رو حقوق و مسؤولیتهایی را نیز میتوان جست وجو کرد که هماره باقی است. به این معنا که میتوان حقوق و مسئولیتها و نیز نیازها و خواستههایی را از هر دو سو یافت که هرگز گرد کهنگی و یا غبار بی نیازی بر آن نمینشیند و انسان اجتماعی و دولتها بدان نیاز دارند و خواهان اعمال درست آن از سوی یک دیگر هستند. اینها اموری هستند که در اصطلاح به آنها اصول ثابت و غیر متغیر می گویند که در برابر مسائل و امور متغیر و نوشونده قرارمی گیرند.
برای شناسایی این حقوق و مسئولیتها میتوان شیوههای مختلفی را در پیش گرفت و نظرات و آرای فلاسفه سیاسی و دانشمندان روان شناس و یا جامعه شناس یا روان شناسان اجتماعی و فیلسوفان جامعه شناسی سیاسی و حتی حقوق دانان را به دست آورد. یا به شکل دیگر به میان مردم رفت و با بهره گیری از آمارگیری نسلی و بین نسلی آن را به دست آورد؛ زیرا در هر نسلی گفتمان غالب میشود و یا حتی در هر دوره ده ساله یا بیست ساله ای و یا به قول چینیها و یا سرخ پوستان آمریکایی هر دوازده سالی یک گفتمان و دوره وجود دارد که نیازها و خواستههای خود را تحمیل میکند و این به سبب تغییرات آب و هوای به شکل کلان است. روحیات و افکار و اندیشهها در این دورههای دوازده ساله به گونه ای با دوازده سال دیگر متفاوت است.
به هر حال میتوان راههای مختلفی را در پیش گرفت تا امور ثابت و نیازهای دایمی بشر و جامعه و به تبع آن مسؤولیتهای دولتها را به دست آورد.
راه دیگری که به نظر میرسد، بازخوانی کتاب و حیاتی است که از سوی آفریدگار بشر به عنوان کتاب استفاده و حفظ و نگه داری بشر و بهترین شکل کاربرد آن فرو فرستاده شده است و در آن همه خصوصیات این ساخته و صنع الهی در آن بیان شده است و شیوه نگه داری و بازسازی و تعمیرات و رشد و بهره گیری از آن را به صورت دقیق و کامل تبیین کرده است.
از این رو میبایست به کتاب وحیانی قرآن مراجعه کرد و تحلیل قرآن و تبیین آن را از بشر و خواسته و نیازهای ثابت وی دانست و به عنوان مسئولیت به دولتها دیکته و قانونی کرد.
با این همه قرآن دارای مطالب بسیاری است و اگر کسی بخواهد در کوتاهترین و گویاترین واژگان و یا گزارهها آن را بیان کند میبایست به چه چیزی رجوع کند. به سخن دیگر همان گونه که گفته میشود که تمامی قرآن تفسیر و تفصیل سوره حمد میباشد و یا این که تمامی سوره حمد در بسم الله الرحمن الرحیم خلاصه شده و همه آن گزاره در بسم الله و همه در بای بسم الله است. اکنون آن کلمه کلیدی و یا جملات کوتاه و گویا کدام است که بیانگر مسئولیتها و حقوق متقابل دولت و ملت باشد؟
نیایشها، راه شناخت مطلوب بشریت
به نظر میرسد که این کلمه و یا کلمات کلیدی و یا گزارهها و جملات اصلی را بتوان از راه دیگری نیز به دست آورد که ناظر به تفسیر همان کلام الهی و وحیانی باشد.
در سخنان معصومان (ع) مطالب به شکلهای مختلف و گوناگون چون گفت وگو، سخنرانی، دعا و مانند آن آمده است. دعا و نیایش در ادبیات و فرهنگ امامان (ع) کاربردها و کارکردهای چندی دارد که میتوان به آموزش و تربیت و یا تبیین مواضع و دیدگاهها و شیوه مقابله و مبارزه با دشمن دین و دنیای مردم اشاره کرد. هنگامی که امام سجاد (ع) دعا و نیایش میکند همه این کاربرد و کارکردها را در نظر دارد.
در دعا و نیایشهای امامان معصوم گاه مطلوب بودن امری برای همیشه به شکل دعا و نیایش بیان شده است و در حقیقت به مردم آموزش داده میشود که این گونه باشند و این گونه عمل کنند و اگر آن را به شکل خواسته دعایی بیان میکنند برای بیان مطلوبیت واقعی آن است.
یکی از دعاها و نیایشهای بسیار پرمحتوا و کلیدی دعایی است که از امام زمان (عج) در مفاتیح الجنان از مصباح کفعمی نقل شده است. این دعا همان دعای توفیق الطاعه است که دارای فقرات چندی است که بیش از 50 مطلب و مساله مهم را در بردارد.
در این دعا کوشش شده است تا وضعیت مطلوب همه اقشار سنی و جنسی و علمی و طبقات اجتماعی بیان شود و در حقیقت عصاره و کلید واژگان قرآن و جوامع الکلم است. در این دعا و نیایش به طور عموم خواسته شده که از غیبت و دروغ و حرام خواری و مانند آن پرهیز شود و از زنان خواسته شده که عفت و حیا داشته باشند و عالمان در پی زهد روند و انباشت ثروت را کنار گذارند که مصیبت و گرفتاری عظمای علمای دین است و در پی نصیحت و پند عملی مردم باشند و یا از جوانان خواسته که مردان انابه و توبه باشند و مغرور به جوانی نشوند که به ظاهر گناهی نکردهاند و از پیران خواسته که همواره وقار و آرامش خویش را حفظ کنند و زود از کوره در نروند و همانند کودکان سنگینی و وزانت خویش را از دست ندهند و کودکانه رفتار نکنند و یا از ثروتمندان خواسته است که فروتنی در پیش گیرند و دست و دل باز باشند و بخل نورزند بلکه بخشش کنند و حق سائل و محروم را ادا کنند و یا از فقیران خواسته که شکیبایی ورزند و صبوری پیشه کنند و در آن چه خداوند به ایشان میدهد اهل قناعت باشند و به سوی این و آن دست دراز نکنند.
دادگری و مهرورزی، مسؤولیت دولتها
در بخشی دیگر از دعا و نیایش به وضعیت مطلوب ملت و دولت اشاره میکند. نخست مسئولیت دولت و در حقیقت حقوق مردم را یادآور میشود و سپس مسئولیت و در حقیقت حقوق دولتها را بیان میکند.
به نظر صاحب الامر و الزمان (عج) آن چیزی که به عنوان عصاره خواستههای ملتها مطرح است و هرگز از عنوان اصلی و اساسی بیرون نمیرود و در حقیقت راهبرد اساسی دولتها میبایست باشد و دولتها به عنوان یک مسئولیت دایمی و همیشگی میبایست بدان عمل کنند، دادگری و مهرورزی است.
به این معنا که دولت میبایست عدالت همه جانبه در تولید و توزیع ثروت و منافع و نیز بر آوردن نیازهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و مشارکت دهی در حوزه قدرت را راهبرد خویش قرار دهد و در برنامه ریزی و تصمیم گیری آن را عملیاتی کند. بنابراین عدالت محوری و مهرورزی مهمترین مسئولیت دولت است و در حقیقت مهمترین نیاز بشر و جوامع بشری میباشد که دولتها میبایست آن را برآورده سازند.
دولت باید در کارهای خویش اصل تحمل ملت را اصل قرار دهد و براساس عفو و گذشت برخورد کند و اگر ملت کاری را بر خلاف قانون انجام داد او را مواخذه به شدت نکند و با ملت به عنوان مجموعه کنار بیاید. به این معنا که گذشت در حق مردم و حرکتهای مردمی میبایست اصل باشد و حتی حرکات غیرقانونی ملت و مردم را به شکل جمعی انجام میگیرد با گذشت و شفقت و مهربانی تحمل کند وآنان را به راه درست و راست هدایت کند. البته این به آن معنا نیست که حقوق افراد پایمال شود. به سخنی دیگر گاه دولتها به عنوان دولت حقوقی را دارا میباشند که از سوی ملتها نادیده گرفته میشود و دولت چون در مقام قدرت است نمیبایست از قدرت خویش استفاده کند و مردمان را مواخذه و تنبیه دست جمعی کند. به عنوان نمونه اگر مردمی در شهری اعتراض کردند و حتی اشتباهاتی را مرتکب شدند به عنوان حرکت جمعی آنان را مجازات نکند و با در پیش گرفتن عفو و گذشت و رأفت اسلامی آنان را به راه آورد.
انصاف و نیکوترین شیوه، مسؤولیت ملت
در برابر مسئولیت ملت و در حقیقت از حقوق دولت این است که مردم در برابر کارها و برنامههای دولت انصاف را از دست ندهند و درستی اعمال و رفتار دولت را ارزیابی کنند. مشکلات دولتها را درک کنند و بدانند که گاهی نمیتوان برخی از مطالبات ملتها را به علل و عواملی برآورده ساخت و یا این که دولت در وضعیتی است که نمیتواند برخی از اطلاعات را به طور شفاف در اختیار مردم قرار دهد بنابراین نمیبایست براساس اطلاعات ناقص داوری کنند و از حد انصاف بیرون روند و دولت را متهم به کم کاری و یا ظلم و عدم توجه به مطالبات به حق مردمی کنند.
دیگر این که در رفتار اجتماعی همواره روش و شیوه نیکو را در پیش گیرند و با اعمال نابهنجار جمعی خویش اسباب قانون شکنی و قانون گریزی را فراهم نیاورد و به گونه ای عمل کنند که دولتها در ایجاد امنیت و آرامش و آسایش با مشکل مواجه نشوند.
بسیاری از مشکلات دولتها به سبب رفتارهای نادرست جمعی ملتهاست و دولتها و هم ملتها هزینههای زیادی را به این سبب میدهند و صدمات جبران ناپذیری میبینند. بنابراین بهتر است که رفتارهای خویش را به گونه تنظیم کنند که الگوی رفتاری جوامع دیگری بشری باشد.
به هر حال صاحب الزمان (عج) بهترین و کاملترین دولت را دولتی میداند که عدالت محور و اهل شفقت و مهرورزی باشد و بهترین جامعه و ملت را ملتی بر میشمارد که انصاف و حسن سیره و روش را دارا باشند.
نکته ای که در پایان این گفتار ذکر آن ضروری است این که تفکر شیعی آینده محور است و هرگز برخلاف جوامع دیگر به گذشته به عنوان مطلوب نگاه نمیکند. از این روست که حتی عصر نبوی و یا علوی به عنوان عصر طلایی مطرح نیست بلکه عصر ظهور مهدوی به جهت وجود همین معیارهای دولت و ملت به عنوان عصر طلایی مطرح میشود.
در حقیقت امید به آینده و زندگی شاد و سراسر آسایش و آرامش مطلوبی است که چشم انداز آینده تفکر شیعی را شکل میبخشد. جهانی در آن ترسیم میگردد که همه در آسایش و آرامش هستند. چنین تفکری میطلبد که همواره امیدوار بوده و به آینده خوش بین و حرکت رو به جلو داشته باشیم./998/د101/ح
منبع: سایت حرف آخر