شیوه مهندسی افکار از سوی مسعود رجوی برای تاثیرگذاری بر اعضای سازمان منافقین
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست سیاست گذاری فرهنگی با موضوع فعالیت سازمان منافقین(مجاهدین خلق) در مرکز تخصصی حوزه علمیه قم برگزار شد.
در این نشست محمد صادق کوشکی عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه تهران گفت: فشار دیکتاتوری حکومت پهلوی به سبب افزایش درآمد نفتی در سالهای ابتدایی دهه پنجاه سبب اختناق شدید شد که عکسالعمل در مقابل این اختناق خشونت و نقد مسلحانه از سوی برخی از گروهها و تودهها بود.
وی در ادامه افزود: از جملهمهمترین این گروهها سازمان مجاهدین خلق بود که بزرگ ترین مبارزات مسلحانه را علیه حکومت پهلوی آغاز کردند.
وی ادامه داد: اینگروه بعد از شکستهای گروههای مخالف حکومت پهلوی که مشی غیر مسلحانه داشتند و به صورت دموکراتیک مبارزه میکردند مانند جبهه ملی و همچنین به سبب تأثیر پذیری از مشی مسلحانه مارکسیستها در نقاط مختلف جهان به وجود آمد.
این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: این گروه بعد از فروپاشی جبهه ملی از سوی بازماندگان این جبهه و مجاهدین تشکیل شد و از سال 46 تا 50 فعالیت فرهنگی خود را برای اعضا آغاز کرد و با تنظیم سیر مطالعاتی و فکری که از کتب مارکسیستها تهیه شده بود پرداخت که البته با پوششی از دین نیز همراه بود.
وی افزود: سازمان مجاهدین از سال 50 وارد فاز عملیاتی شد ولی تا یک سال بعد بزرگ ترین مدیران خود را به سبب بازداشت یا کشته شدن از سوی ساواک از دست داد؛ بعد از این شکست کار فرهنگی تعطیل شد و از سال 52 سازمان دیگر هیچ علقهای نسبت به دین نداشت و رسما خود را به عنوان یک گروه مارکسیستی معرفی کرد و به عملیات مسلحانه پرداخت.
کوشکی با اشاره به تحولات انقلابی آن روز خاطرنشان کرد: البته این سازمان در برخی موارد از سوی آیتالله طالقانی و هاشمی رفسنجانی مورد تأیید واقع شده بود و تنها کسی که سازمان را به هیچ وجه و درهیچ زمانی حتی تلویحا تأیید نکرد امام خمینی(ره) بود.
وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق، انقلاب را در مقابل انقلاب مارکسیستی معرفی کرد و مبارزات خود را با انقلاب اسلامی از پیش گرفت.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: بعد از آزادی مسعود رجوی از زندان ساواک و رهایی از اعدام که به سبب همکاری با ساواک و لو دادن اعضای اصلی سازمان رخ داده بود؛ ریاست سازمان را به دست گرفت و فعالیت سازمان از دی ماه 57 به اسم مجاهدین خلق شروع به کار کرد که در بین مردم به عنوان سازمان منافقین مشهور شد.
وی به تشریح روش مدیریت رجوی اشاره کرد و ابراز داشت: رجوی با تلفیق افکار مارکسیتی و فرقهای و با سلب آزادی ترویج دیگر افکار و رسانهها به غیر از رسانههای سازمان و آموزههای آن به مدیریت اذهان اعضا پرداخت و خوراک فکری اعضا را منحصر در خود کرد و رهبری سازمان را یک رهبری الهام بخش معرفی کرد.
وی ادامه داد: از سال 70 به بعد اعضا مقام رجوی را مقامی مافوق امامت و در واقع تلفیقی از مقام امامت و نبوت ترسیم میکردند و مبارزات خود را متکامل تر از انقلاب امام حسین(ع) میدانستند و جهاد امام حسین(ع) امام علی(ع) را ناقص و دارای ایراد میدانستند.
کوشکی به تشریح مهندسی افکار از سوی رجوی پرداخت و خاطر نشان کرد: مهندسی افکار از سوی سازمان به طوری بود که اعضای سازمان استقلال شخصیتی خود را از دست داده بودند و در حد یک ربات انسان نما گوش به فرمان رهبری سازمان بودند؛ این امر در حدی بود که اعضا در ملاقات با مادران و پدران خود به فرمان سازمان محترمانه و یا نفرت انگیز رفتار میکردند.
وی با اشاره به عملیات مرصاد خاطر نشان کرد: سازمان در عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) که با 300 تیپ سعی در براندازی نظام اسلامی داشت و هیچ برنامهای برای این عملیات وجود نداشت اما هیچ کدام از اعضا به مسعود ایراد نگرفتند و سرا پا گوش به فرمان رجوی به این عملیات دست زدند.
وی ادامه داد: در سال77 دو خانم از اعضای سازمان موظف میشوند که بیت رهبری، دفتر ریاست جمهوری، ستاد سپاه، ارتش و ناجا را با خمپاره هدف قرار دهند و این اتفاق افتاد و در مرحله بعد که قرار بر حمله بود این دو دستگیر شدند و در بازجویی متوجه دروغهای سازمان شدند و مبارزات خود را علیه سازمان آغاز کردند.
این تحلیل گر فرهنگی و سیاسی افزود: مسعود رجوی برای کنترل بیشتر بر اعضا روابط خانوادگی را ممنوع اعلام کرد و حتی کوکان را از مادران جدا کرد و انها را به آلمان بردند و به عنوان اینکه اینها از سوی رژیم ایران یتیم شدهاند اموالی را جمع آوری میکردند و در سازمان استفاده میکردند.
کوشکی در تحلیل این نوع فرهنگ سازی محصور سازمانی اظهار داشت: فرایند مرکزیت رهبری و بعد از آن رهبری کاریزماتیک و بعد کاریزماتیک افراطی و در نهایت رهبری خدای گونه از مهمترین سیاستهای فرهنگی سازمان است.
وی به روش جذب سازمان اشاره کرد و گفت: برجسته سازی تواناییها و موقعیت اعضا سبب جذب موفقیت سازمان بود؛ سازمان افرادی را که از عقده عدم توجه از سوی جامعه یا خانواده برخوردار بودند و غالبا یا از بانوانی که از زیبایی برخوردار نبودند و یا آقایانی که جایگاهی در جامعه نداشتند انتخاب میکردند و با توجه ویژه به آنها و به کار گیری از تواناییهای آنها و در نهایت مسؤولیت دهی به آنها را مدیون سازمان میکردند و در واقع علقهای بزرگ بر سازمان در دل آنها شکل میگرفت.
وی در پایان خاطر نشان کرد: عنصر عمل گرایی از دیگر شیوههای تربیتی آنها بود؛ هرکس باید طبق زمانبندی دقیق وظایف مشخص خود را عمل کند و در صورت موفقیت دارای مسؤولیت و در غیر این صورت تنبیه، شکنجه، اخراج و یا مرگ در انتظار آنها بود؛ و همین روش عمل محور سبب فعالیت اعضا بود./1329/پ201/ج