۰۳ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۷:۲۹
کد خبر: ۲۵۶۶۳۵
استاد دانشگاه تهران مطرح کرد؛

شیوه مهندسی افکار از سوی مسعود رجوی برای تاثیرگذاری بر اعضای سازمان منافقین

خبرگزاری رسا ـ کوشکی تصریح کرد: مهندسی افکار از سوی سازمان به طوری بود که اعضای سازمان استقلال شخصیتی خود را از دست داده‏ بودند و در حد یک ربات انسان نما گوش به فرمان رهبری سازمان بودند.
کوشکي

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، نشست سیاست گذاری فرهنگی با موضوع فعالیت سازمان منافقین(مجاهدین خلق) در مرکز تخصصی حوزه علمیه قم برگزار شد.

 

در این نشست محمد صادق کوشکی عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه تهران گفت: فشار دیکتاتوری حکومت پهلوی به سبب افزایش درآمد نفتی در سالهای ابتدایی دهه پنجاه سبب اختناق شدید شد که عکس‏العمل در مقابل این اختناق خشونت و نقد مسلحانه از سوی برخی از گروه‏ها و توده‏ها بود.

 

وی در ادامه افزود: از جمله‏مهم‏ترین این گروه‏ها سازمان مجاهدین خلق بود که بزرگ ترین مبارزات مسلحانه را علیه حکومت پهلوی آغاز کردند.

 

وی ادامه داد: این‏گروه بعد از شکست‏های گروه‎‏های مخالف حکومت پهلوی که مشی غیر مسلحانه داشتند و به صورت دموکراتیک مبارزه می‏کردند مانند جبهه ملی و همچنین به سبب تأثیر پذیری از مشی مسلحانه مارکسیست‏ها در نقاط مختلف جهان به وجود آمد.

 

این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: این گروه بعد از فروپاشی جبهه ملی از سوی بازماندگان این جبهه و مجاهدین تشکیل شد و از سال 46 تا 50 فعالیت فرهنگی خود را برای اعضا آغاز کرد و با تنظیم سیر مطالعاتی و فکری که از کتب مارکسیست‏ها تهیه شده بود پرداخت که البته با پوششی از دین نیز همراه بود.

 

وی افزود: سازمان مجاهدین از سال 50 وارد فاز عملیاتی شد ولی تا یک سال بعد بزرگ ترین مدیران خود را به سبب بازداشت یا کشته شدن از سوی ساواک از دست داد؛ بعد از این شکست کار فرهنگی تعطیل شد و از سال 52 سازمان دیگر هیچ علقه‏ای نسبت به دین نداشت و رسما خود را به عنوان یک گروه مارکسیستی معرفی کرد و به عملیات مسلحانه پرداخت.

 

کوشکی با اشاره به تحولات انقلابی آن روز خاطرنشان کرد: البته این سازمان در برخی موارد از سوی آیت‏الله طالقانی و هاشمی رفسنجانی مورد تأیید واقع شده بود و تنها کسی که سازمان را به هیچ وجه و درهیچ زمانی حتی تلویحا تأیید نکرد امام خمینی(ره) بود.

 

وی افزود: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق، انقلاب را در مقابل انقلاب مارکسیستی معرفی کرد و مبارزات خود را با انقلاب اسلامی از پیش گرفت.

 

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: بعد از آزادی مسعود رجوی از زندان ساواک و رهایی از اعدام که به سبب همکاری با ساواک و لو دادن اعضای اصلی سازمان رخ داده بود؛ ریاست سازمان را به دست گرفت و فعالیت سازمان از دی ماه 57 به اسم مجاهدین خلق شروع به کار کرد که در بین مردم به عنوان سازمان منافقین مشهور شد.

 

وی به تشریح روش مدیریت رجوی اشاره کرد و ابراز داشت: رجوی با تلفیق افکار مارکسیتی و فرقه‏ای و با سلب آزادی ترویج دیگر افکار و رسانه‏ها به غیر از رسانه‏های سازمان و آموزه‏های آن به مدیریت اذهان اعضا پرداخت و خوراک فکری اعضا را منحصر در خود کرد و رهبری سازمان را یک رهبری الهام بخش معرفی کرد.

 

وی ادامه داد: از سال 70 به بعد اعضا مقام رجوی را مقامی مافوق امامت و در واقع تلفیقی از مقام امامت و نبوت ترسیم می‏کردند و مبارزات خود را متکامل تر از انقلاب امام حسین(ع) می‏دانستند و جهاد امام حسین(ع)  امام علی(ع) را ناقص و دارای ایراد می‏دانستند.

 

کوشکی به تشریح مهندسی افکار از سوی رجوی پرداخت و خاطر نشان کرد: مهندسی افکار از سوی سازمان به طوری بود که اعضای سازمان استقلال شخصیتی خود را از دست داده‏ بودند و در حد یک ربات انسان نما گوش به فرمان رهبری سازمان بودند؛ این امر در حدی بود که اعضا در ملاقات با مادران و پدران خود به فرمان سازمان محترمانه و یا نفرت انگیز رفتار می‏کردند.

 

وی با اشاره به عملیات مرصاد خاطر نشان کرد: سازمان در عملیات فروغ جاویدان(مرصاد) که با 300 تیپ سعی در براندازی نظام اسلامی داشت و هیچ برنامه‏ای برای این عملیات وجود نداشت اما هیچ کدام از اعضا به مسعود ایراد نگرفتند و سرا پا گوش به فرمان رجوی به این عملیات دست زدند.

 

وی ادامه داد: در سال77 دو خانم از اعضای سازمان موظف می‏شوند که بیت رهبری، دفتر ریاست جمهوری، ستاد سپاه، ارتش و ناجا را با خمپاره هدف قرار دهند و این اتفاق افتاد و در مرحله بعد که قرار بر حمله بود این دو دستگیر شدند و در بازجویی متوجه دروغ‏های سازمان شدند و مبارزات خود را علیه سازمان آغاز کردند.

 

این تحلیل گر فرهنگی و سیاسی افزود: مسعود رجوی برای کنترل بیشتر بر اعضا روابط خانوادگی را ممنوع اعلام کرد و حتی کوکان را از مادران جدا کرد و انها را به آلمان بردند و به عنوان این‏که اینها از سوی رژیم ایران یتیم شده‏اند اموالی را جمع آوری می‏کردند و در سازمان استفاده می‏کردند.

 

کوشکی در تحلیل این نوع فرهنگ سازی محصور سازمانی اظهار داشت: فرایند مرکزیت رهبری و بعد از آن رهبری کاریزماتیک و بعد کاریزماتیک افراطی و در نهایت رهبری خدای گونه از مهم‏ترین سیاست‏های فرهنگی سازمان است.

 

وی به روش جذب سازمان اشاره کرد و گفت: برجسته سازی توانایی‏ها و موقعیت اعضا سبب جذب موفقیت سازمان بود؛ سازمان افرادی را که از عقده عدم توجه از سوی جامعه یا خانواده برخوردار بودند و غالبا یا از بانوانی که از زیبایی برخوردار نبودند و یا آقایانی که جایگاهی در جامعه نداشتند انتخاب می‏کردند و با توجه ویژه به آنها و به کار گیری از توانایی‏های آنها و در نهایت مسؤولیت دهی به آنها را مدیون سازمان می‏کردند و در واقع علقه‏ای بزرگ بر سازمان در دل آنها شکل می‏گرفت.

 

وی در پایان خاطر نشان کرد: عنصر عمل گرایی از دیگر شیوه‏های تربیتی آنها بود؛ هرکس باید طبق زمانبندی دقیق وظایف مشخص خود را عمل کند و در صورت موفقیت دارای مسؤولیت و در غیر این صورت تنبیه، شکنجه، اخراج و یا مرگ در انتظار آنها بود؛ و همین روش عمل محور سبب فعالیت اعضا بود./1329/پ201/ج

ارسال نظرات