نگاهی بر سیاستهای ضد ایرانی آل سعود در خاورمیانه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، عربستان سعودی در نیم قرن اخیر و پس از اینکه به پول نفت دست یافت و به واسطه طرز تفکر افراطی وهابی در اکثر جنگهای منطقه و بعضاً در ترور و کشتارها بطور مستقیم و یا غیرمستقیم سهم داشت. سعودیها از جنگ بین ایران و عراق که 8 سال به درازا کشید، حمایت همه جانبه از صدام حسین کردند و حتی در اواخر سالهای جنگ بنا به تحریک نیروهای عراقی و مجاهدین خلق، در سال 1366 بیش از 400 زواری که در مراسم برائت از مشرکین، شرکت کرده بودند توسط پلیس ضد شورش به قتل رسیدند که 275 تن از آنان ایرانی بودند.
عربستان سعودی در جنگهای دیگر منطقه که علیه عراق و برای بازپس گیری کویت توسط متحدین و نیروهای ناتو انجام گرفت، بخش بزرگی از هزینه جنگ را متقبل شد. سپس در جنگهای داخلی کشورهای عربی از گروههای مرتجع حمایتهای مالی و سیاسی به عمل آورد.
امروز با توجه به اسناد منتشر شده آشکار گشته که عربستان سعودی، در تولید و تکثیر و حمایت از گروههای تروریستی بیشترین نقش را داشته و دارد. آنان با کمک آمریکا و پاکستان، اولین حکومت وحشت را توسط اسامه بن لادن و طالبان و القاعده در افغانستان به راه انداخته و پس از پیروزی، سه جنگ داخلی دیگر را طی سالهای بعد در سوریه و عراق، سازماندهی و حمایت مالی و نظامی کردند. آنان در افغانستان با کشتار سفرای ایرانی در کابل، خواهان درگیری با حکومت ایران بودند که موفق نشدند.
تا زمانی که ایران تحت تحریمهای ظالمانه آمریکا و همتایانش به سر میبرد، عربستان سعودی با به راه انداختن گروههای تروریستی، اگر بپذیریم گروههای تروریستی نه از آسمان و نه از دل مردم، بلکه از ثروتهای باد آورده نفت، تولید و تکثیر شدهاند، فشار را علیه ایران دو چندان کرد و همراه با جنگ طلبان رژیم صهیونیستی و آمریکا و متحدین عربیاش، معتقد بود که سر مار در تهران است که باید قطع شود، البته با حمایت مالی عربستان سعودی و متحدین عربیاش، سپس هر روز که ارتباط ایران با همسایگان و جهان غرب رو به بهبودی میرفت، عربستان سعودی خطر سرنگونیاش را در ارتباط با هژمونی ایران بر منطقه، مضاعف دیده و بر جنگهای تروریستی و حتی مداخله نظامی اش در یمن را افزوده است تا شاید پای ایران را برای چندمین بار تلاش و تقلا، به میدان کشانده و بازی غرب و ایران را بر هم زند. عربستان سعودی، همراه با متحدین عربیاش، از جنگهای تروریستی تا عملیات طوفان قاطعیت و بمباران حوثیهای یمن، جز تله گذاری جدید برای ایران و باجگیری از غرب، هدف دیگری در سر ندارد.
آل سعود همواره در تلاش برای به دست گیری رهبری جهان اسلام بوده ولی به دلیل وابستگی به غرب و همچنین اتخاذ سیاستهای تفرقه افکنانه در منطقه حتی نزد اعراب هم نتواست جایگاهی برای خود بیابد. عربستان سعودی با وجود نقش آفرینی در کمک به اعراب در مبارزه علیه اسرائیل، تغییر رویکرد مهمی در سیاست خارجی عربستان پس از جنگ 1973 روی داد؛ به گونهای که هر چند عربستان با پیوستن به تحریم نفتی نقش مهمی در فشار علیه حامیان اسرائیل داشت ولی بعد از این جنگ تلاش داشته است با همسویی کامل با اولویتهای سیاسی و اقتصادی کشورهای غربی در منطقه و اتحاد غیررسمی با رژیم صهیونیستی به جبران سیاستهای خود بپردازد و طی چهار دهه گذشته میتوان عربستان را یکی از ابزارهای سیاستهای منطقهای غرب در منطقه توصیف کرد. در واقع عربستان پس از این نبرد اقتصادی و سیاسی برای دلجویی از کشورهای غربی تا سالها نقش توازندهنده در قیمت نفت را ایفا کرد و اجازه نداد قیمتها افزایش یابند تا اینگونه قدرت خود را در بازار تثبیت کند.
اما نقش آفرینی در توازن قیمت نفت به نفع مصرفکنندگان غربی تنها بخشی از وابستگی سیاست خارجی آن به کشورهای غربی است. جنبه مهم رویکرد کنونی سیاست خارجی عربستان به وابستگی سیاسی – امنیتی آن به آمریکا و کشورهای غربی در سطح منطقه و همسویی کامل آن با منافع و اهداف اسرائیل در سطح منطقه بر میگردد.
از جمله جنبههای این رویکرد میتوان به واکنش عربستان به تحولات بیداری اسلامی در چند سال اخیر اشاره داشت؛ به گونهای که عربستان به پیروی از آمریکا تلاش داشته است حرکتهای مردمی که عمدتا رویکردی ضد صهیونیستی نیز داشتهاند، را در سطح منطقه سرکوب نماید. از جمله این موارد میتوان به تلاش برای به قدرت نرسیدن اسلام گرایان در مصر، لیبی، تونس و به خصوص سیاست آن در قبال بحرین اشاره کرد. از آنجا که گروههای اسلام گرا و انقلابی این کشورها رویکردی ضداسرائیلی دارند و مخالف سیاستها و اهداف آمریکا در منطقه نیز هستند، عربستان که منافع خود را در همسویی با آمریکا و اسرائیل قرار داده است، تلاش زیادی برای سرکوب این گروهها اتخاذ نمود.
علاوه بر این میتوان به سیاستهای عربستان در قبال بحران سوریه و همچنین فشار آن بر حزبالله اشاره داشت که نشان میدهد عربستان روابط خصمانهای با دشمنان اسرائیل در سطح منطقه دارد. در این رابطه میتوان به سخنان «بندر بن سلطان» رئیس سازمان اطلاعات عربستان سعودی در ملاقات با «سر رابرت جان ساورز» رئیس سرویس جاسوسی MI6 انگلستان اشاره داشت که اعلام کرد: «اقدامات منطقهای ما در خاورمیانه برای کشور انگلستان و تمامی متحدان اسرائیل باید جالب و تحسین برانگیز بوده باشد. ما حزبالله لبنان را درگیر معرکه سوریه کردیم تا در مقابل جهان اهل سنت قرار بگیرند، مهمتر اینکه ارتش سوریه را به یک جنگ داخلی سوق دادیم و البته این مأموریت استراتژیک بدون همکاری شما میسر نبود». در واقع همانطور که در سخنان این مقام سعودی نمایان است عربستان نقش مهمی در مبارزه علیه دشمنان اسرائیل در منطقه دارد که با توجه به این امر میتوان آن را متحد غیررسمی اسرائیل و خدمتگزار آن توصیف نمود.
شایان ذکر است بندر بن سلطان رئیس سابق دستگاه اطلاعاتی عربستان طی سخنانی اعلام کرده است: «آمریکا و اسرائیل چگونه میتوانستند از بهار عربی عبور کنند و این تنها با مدیریت و کمکهای مالی ما بود که اسرائیل در حال حاضر در امنیت به سر میبرد در حالی که اسرائیل با لبخند به ما مینگرد». بر این اساس باید بار دیگر این گزاره معروف را در مورد دولت عربستان یادآور شد که آنها هر چند حاکمان عربی محسوب میشوند ولی در واقع خادمان غرب و اسرائیل در سطح منطقه به شمار میآیند.
همسویی عربستان سعودی با رژیم صهیونیستی باعث شد طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سعودیها همواره با نگاهی خصمانه به جمهوری اسلامی نگریسته و از هر تلاشی برای خدشه وارد کردن بر روند رو به رشد انقلاب اسلامی فروگذاری نکنند. سلسله اقداماتی از تحریک و تاسیس گروهکهای تروریستی در شرق و جنوب شرق کشورمان تا بمب گذاری در اطراف سفارتخانههای ایران در کشورهای خاورمیانه، تشویق غرب به افزایش تحریمهای اقتصادی، تهدید ایران به تجاوز نظامی، تحریف و جعل نام « خلیج ع ر ب ی» در مجامع بین المللی، ادعای تعلق جزایر سه گانه به امارات، سرکوب شیعیان منطقه به جرم حمایت ایران از آنها، صدور حکم اعدام شیخ نمر برای تحریک اختلافات شیعی و سنی و فرافکنی مشکلات داخلی به جمهوری اسلامی، تجاوز به دو کودک ایرانی زائر خانه خدا و...که همه این مجموعه اقدامات در واقع تلاشهایی برای تضعیف روحیه انقلابی ایران و همچنین برای سنگ اندازی پیش روی گسترش فرهنگ انقلاب اسلامی در منطقه و توسعه بیداری اسلامی است.
صرف نظر از سیاست خارجی تهاجمی عربستان در منطقه، به لحاظ بعد داخلی نیز این کشور دستخوش ناآرامیهای فزایندهای است که این رژیم را در آینده نزدیک با مشکلات عدیدهای مواجه خواهد کرد. در عربستان بیش از چهار هزار شاهزاده وجود دارند که در سالهای اخیر با حرص و ولع بسیاری جریان قدرت را دنبال میکنند تا برای پادشاهی خود و یا خاندان منتصب به خودشان جا باز کنند از این رو هر روز شاهد افشای اخبار دیدار مخفی و پنهانی این شاهزادگان با مسئولان اطلاعاتی و امنیتی آمریکایی و غربی هستیم تا بتوانند با قانع کردن آنها، پادشاه بعدی رژیم آلسعود شوند. از سوی دیگر تغییر قدرت سیاسی در عربستان نیز یکی از دغدغههای اصلی واشنگتن محسوب میشود چرا که عربستان بزرگترین تامینکننده نفت غرب و آمریکاست و صرف نظر از این ثروتمندترین مجری سیاستهای غرب در خاورمیانه نیز محسوب میشود و هر نوع ناآرامی و تلاطمی میتواند زلزلهای بزرگ در منافع آمریکا ایجاد کند خصوصاً اینکه در سالهای اخیر با بروز و نمود موج بیداری اسلامی در منطقه، ساکنان مناطق شرقی عربستان نیز دست به اعتراض زده و رژیم حاکم نیز با همه توان دست به سرکوب این اعتراضات میزند تا به اصطلاح عربستان را در نظر غربیها همچون جزیزه ثبات نشان دهد./1323/د101/س
منبع: روزنامه کیهان