تمام مسیرهای زندگیام را با شهریه طلبگی طی کردهام/ وجود 3 هزار مسجد در مکه چین/ آخوند باید در تبلیغ بینالملل هم آخوند بودن خود را حفظ کند
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام مصطفی(عسگر) آقایی معروف به آخوند چینی، از جمله مبلغان عرصه بینالملل است که تاکنون در شهرهای مختلف چین به تبلیغ پرداخته است.
حجتالاسلام آقایی از نخستین مبلغانی است که کشور چین را برای تبلیغ انتخاب کرده و در این راه برای آموختن زبان چینی که شاید بتوان گفت سختترین زبان دنیاست، مشکلات فراوانی را متحمل شده است.
وی معرفی فرهنگ ناب اسلام و اهلبیت(ع) را از جمله دلایل انتخاب کشور چین برای تبلیغ بیان میکند و یادآور میشود: چین یک کشور کمونیست است که یک پنجم جمعیت جهان را تشکیل میدهد. با این وجود تعداد مسلمانان به ویژه شیعیان در آن کم است.
تهیه نخستین کتابخانه دیجیتال شیعی به زبان چینی، ترجمه کتاب «آهای گل من» به زبان چینی و ترجمه گویای آیات قرآن برای استفاده در نرم افزا «امالکتاب» از جمله فعالیتهای این مبلغ فعال است.
حجتالاسلام مصطفی آقایی در این گفتوگوی تفصیلی، ضمن تشریح فعالیتهای خود در کشور چین به بررسی وضعیت مسلمانان به ویژه شیعیان این کشور پرداخت که در ادامه متن این گفتوگو تقدیم حضور علاقهمندان میشود؛
رسا ـ وضعیت مسلمانان چین چگونه است؟
در حال حاضر بیش از 100 میلیون مسلمان در کشور چین داریم و این رقم قریب به 10 درصد جمعیت چین را شامل میشود. در آمار سال 1938 کل جمعیت چین 500 میلیون نفر بیان شد که قریب به 50 میلیون آنها مسلمان بودند. در سال 2002 نیز آماری از جمعیت چین گرفته شد و دولت این کشور جمعیت مسلمانان را 23 میلیون نفر اعلام کرد؛ در حالی که این آمار تنها شامل یک قسمتی از جمعیت مسلمان این کشور میشود.
همچنین قانون تک فرزندی دولت چین مربوط به ملیت «هان» میشود و ملیتهای دیگر همانند ملیتهای مسلمان میتوانند چند فرزند داشته باشند. خانوادههای مسلمانان این کشور حتی چندین فرزند دارند و وقتی تعداد آمار جمعیت مسلمان این کشور در سال 1938 یک دهم بوده است، اکنون که 1 میلیارد و 400 میلیون نفر هستند، یک دهم آن بیش از 100 میلیون مسلمان میشود و این آمار 100 میلیونی، صحیحتر از آمار دولت چین درباره مسلمانان است.
مسلمانان چین 10 ملیت هستند که به آنها اقلیتهای ملی گفته میشود. ملیتهای این کشور نیز شامل سالار، هوی، اویغور، قزاق، تاجیک، قرقیز، ازبک، تاتار و... میشود. انبوه مسلمانان چین در شمال غرب این کشور یعنی منطقه «سین کیانگ» زندگی میکنند. در استان «گنسو» ملیت مسلمان نیز فراوان هستند. حتی در استان «گنسو» شهری به نام «لین شیا» وجود دارد که به مکه چین معروف است. در این شهر و اطراف آن 3 هزار مسجد وجود دارد و این تعداد از سوی مسلمانان با مذاهب مختلف اداره میشود.
رسا ـ بعضا شاهد برخوردهای تند دولت چین با مسلمانان هستیم، دلیل این برخوردها چیست؟
این برخوردهای تند نشأت گرفته از برخی تندرویهای مسلمانانی است که به نحوی آموزههای وهابیت را اجرا میکنند. حتی دولت چین که حزب کمونیست است، از اینکه مسلمانان این کشور به سمت وهابیت سوق پیدا کنند خوشش نمیآید؛ به همین دلیل از جمهوری اسلامی ایران خواسته تا اسلام ما به مسلمانان این کشور معرفی شود. در این زمینه نیز صحبتهایی صورت گرفته است.
مردم مسلمان چین به عنوان یک مسلمان در این کشور زندگی نمیکنند؛ بلکه آنجا به عنوان یک ملیت هستند و چون خود اسلام مذاهب مختلفی دارد، این تقسیم شدن مسلمانان به ملیتهای مختلف، از وحدت کار کاسته است. با تمام این وجود، حس مسلمان بودن در مسلمانان چین وجود دارد. هر چند در این کشور مسلمانان از اسلام اطلاعات بسیار اندکی دارند، ولی به مباحثی که آشنا هستند، با دقت عمل میکنند. حتی خود مسلمانان این کشور میگویند: ایرانیان از لحاظ مباحث دینی دریای علم هستند؛ ولی ما مسلمان چین مخلصتریم. یعنی به مباحث دینی پایبندتر هستند.
رسا ـ این تفاهمنامه اکنون منعقد شده است؟
هنوز تفاهمنامهای امضا نشده است؛ بلکه در اینباره صبحتهایی صورت گرفته است. یعنی دولت چین از کشور ما درخواست همفکری کرده است. البته امیدواریم در این زمینه قوانینی تصویب شود تا بتوانیم به خدمت بپردازیم.
رسا ـ آداب و سنن مسلمانان چین چگونه اجرا میشود؟
آداب و سنن مسلمانان چین مسجد محور است که این موضوع خود ارزش والایی دارد. تمام اعمال عبادی، مراسمها، عزاداریها، تجمعات، نشستها و حتی عروسیهای مسلمانان در مسجد انجام میگیرد. مساجد چین افزونبر اینکه مسجد هستند، محل تفریح کودکان، محل تحصیل طلاب، محل پرسش و پاسخ مردم درباره اسلام و محل قربانی برای تهیه گوشت حلال هستند. یعنی مسلمانان چین برای تهیه گوشت حلال، به مساجد مراجعه میکنند.
بنده خودم در مسجد «نیوجی» پکن به تبلیغ میپردازم؛ این مسجد قدمت هزار ساله دارد و دو ایرانی ـ بخارایی و قزوینی ـ در این مسجد مدفون بوده که از قداست خاصی برخوردار هستند و افراد در کنار این دو مزار به عبادت میپردازند. تمام این کارها در آنجا صورت میگیرد.
البته اسلام چین مقداری از مردم این کشور تأثیر پذیرفته است؛ یعنی برخی از سنن و آداب مردم چین با اسلام این کشور مخلوط شده است. به همین دلیل فرقههای مسلمانان در چین، با فرقههای اسلامی در کشور ما تفاوتهایی دارند. برای نمونه فرقه قادریه در ایران به فقه حنفی اعمال عبادی خود را انجام نمیدهد، ولی فرقه قادریه در چین به فقه حنفی اعمال عبادی خود را انجام میدهد. اکثر مسلمانان چین نیز اعمال خود را براساس فقه حنفی انجام میدهند.
بنده یادم هستم در منطقه «جوجی» پنج مسجد وجود داشت و در هنگام اذان ظهر برای آن مساجد پنج افق اذانی مختلف گفته شد! یعنی هر مسجدی اذان ظهر خود را در زمان خاص پخش میکرد. حتی در عید فطر با یکدیگر اختلاف دارند؛ به گونهای که بنده در یک سال سه عید فطر را آنجا درک کردم.
رسا ـ مهمترین ویژگی اخلاقی مسلمانان چین چیست؟
صمیمت و مهمان نوازی مسلمانان این کشور زبان زد خاص و عام است که از قدیم الایام اینگونه بوده است. مسلمانان با احترام خاصی از مهمانها پذیرایی کرده و به او هدایای مختلف میدهند. در تاریخ نیز آمده: هر فقیری در میان مسلمانان چین قرار میگرفت، به اندازهای به او هدیه داده میشد که همطراز با تجار آن منطقه میشد.
رسا ـ اسلام را چه کسی وارد چین کرده است؟
در این زمینه مباحث مختلفی مطرح میشود. برخی میگویند: اسلام را تجار به این کشور وارد کردهاند. برخی نیز میگویند: از صدر اسلام این دین به وسیله سربازان مسلمان وارد کشور چین شده است. حتی تأکید میکنند 4 تا 8 هزار سرباز مسلمان برای کمک به دولت چین وارد این کشور شد و پس از مدتی ازدواج کرده و در این کشور ماندگار شدند که هستههای نخست مسلمانان چین به وسیله این افراد تشکیل شد.
درباره ورود تشیع به چین نیز میگویند: پس از شهادت امام حسین(ع)، زید قیام کرده و به شهادت میرسد. پس از زید پسرش یحیی به سمت خراسان حرکت میکند و در این منطقه محبان اهلبیت(ع) را برای مبارزه جمع میکند، ولی به شهادت میرسد و محبان اهلبیت(ع) از مسیر «فرغانه» وارد چین میشوند، در این کشور مستقر میشوند و نخستین هستههای شیعیان را در این کشور تشکیل میدهند. در کتاب شریف بحارالانوار علامه مجلسی از محمد بن سنان نقل شده: روزی یک مرد چینی نزد امام صادق(ع) آمد و حضرت به وی فرمودند: «آیا ما اهلبیت را در چین میشناسند؟» مرد چینی پاسخ داد: بله. امام(ع) از مرد چینی سؤال کردند «ما را به چه چیزی در نزد شما میشناسند؟» مرد چینی در پاسخ به این سؤال امام(ع) گفت: در چنین درختی است که در اول روز بر روی گلبرگهای آن نقش «لا اله الا الله، محمد رسولالله» و در پایان روز نقش «لا اله الا الله، علی خلیفه رسول الله» نقش میبندد.»(جلد 42، ص 8)
البته این را هم باید بگویم که مسلمانان تنها در شمال این کشور نیستند؛ بلکه در شهرهایی همانند «پکن» نیز حضور داشته و در این شهر 74 مسجد وجود دارد. حتی محلههایی در چین تماما مسلمان هستند. در شانگهای چین نیز 8 مسجد معروف وجود دارد؛ ولی با این وجود برای از بین بردن تراکم مسلمان در چین، آنها را در شهرهای مختلف پراکنده کردهاند تا از آمار آنها کاهش داده شود.
رسا ـ در حال حاضر وضعیت شیعیان چین چگونه است؟
جمعیت شیعیان چین بسیار کم است. از میان 100 میلیون مسلمان، تعداد کمی شیعه هستند. البته مسلمانان چین حب اهلبیت(ع) را دارند که به قریب 18 میلیون نفر میشوند؛ ولی با این وجود، اعمال عبادی این افراد به صورت حنفی صورت میگیرد. بویی از تشیع دارند، یعنی اسمشان از اسم اهلبیت(ع) برگرفته شده است، ولی از نظر اعمال عبادی، به صورت فقه حنفی کارهای خود را انجام میدهند. به همین دلیل افراد آنها را بیشتر از اهلتسنن میدانند.
در حال حاضر بیش از 34 هزار طلبه در چین داریم که از تعداد مساجد این کشور بیشتر هستند. وقتی این افراد به تحصیل مشغول هستند که به آنها «خلیفه» گفته میشود، ولی وقتی استاد میشوند، به آنها «امام» گفته میشود که نشان میدهد مقام «امام» را از مقام «خلیفه» بالاتر میدانند. طلاب چینی حتی همانند طلاب ایرانی، مراسم عمامهگذاری خاص خود را دارند که از آن به عنوان مراسم عباپوشان یاد میشود. در این مراسم عبای سبزی را بر تن میکنند.
مسلمان چین صلوات را نیز کامل میفرستند؛ یعنی میگویند: «الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد» بنده خودم در منطقهای برای تبلیغ حضور داشتم که وقتی متوجه شدند ایرانی هستم، گفتند: شما آل پیامبر هستید. یعنی چنین علاقه و محبتی را نسبت به خاندان نبوت دارند. ولی با این وجود باید گفت که شیعیان چین شیعه بودن خود را فراموش کردهاند. به همین دلیل جای کار بسیار هست، ولی متأسفانه فعالیت یا صورت نمیگیرد و یا اگر میگیرد، بسیار اندک است.
رسا ـ جز شما چند نفر در چین مشغول به تبلیغ هستند؟
طلابی که شاید به تعداد انگشتان دست باشند، در آنجا فعالیت تبلیغی میکنند. ولی فعالیت تبلیغی ما قابل رؤیت نیست. با گذشت زمان امیدواریم که حداقل نتیجه ملموسی را شاهد باشیم. متأسفانه برنامهریزی برای تبلیغ در خارج از کشور کم است. به همین دلیل حتی در ایام تبلیغی نیز تعداد کمی برای تبلیغ میروند و در برخی موارد باید از هزینه شخصی برای رفتن استفاده کنند. برخی از ارگانها وظایفی در این زمینه بر عهده دارند، ولی به سبب برنامهریزی ضعیف، کار چندانی در عرصه تبلیغ بین الملل صورت نمیگیرد. تبلیغ نیز بیشتر در سفارتخانهها صورت میگیرد که ثمره جهانی چندانی ندارد.
رسا ـ شما برای بومیان آنجا نیز تبلیغ میکنید؟
بله؛ بنده خودم برای مردم چین تبلیغ میکنم، نه برای ایرانیان؛ به همین دلیل در مساجد، اماکن مختلف، دانشگاهها و حتی مترو برای خود مردم چین تبلیغ میکنم و در حقیقت تبلیغ من چهره به چهره است. به گونهای نیست که ما در چین بر روی منبر برویم و تبلیغ کنیم؛ بلکه تبلیغ چهره به چهره داریم.
رسا ـ جز تبلیغ چهره به چهره، از روشهای دیگری نیز بهره میگیرید؟ ابزارهای تبلیغ در عرصه بینالملل چیست؟
یک مبلغ باید به ابزار تبلیغی تسلط داشته باشد. رسانه همانند تلویزیون و فضای مجازی یک ابزار تبلیغ است. خود چینیها نیز یک فضای مجازی اختصاصی به عنوان «kiki» دارند که میتوان در آنجا تبلیغ کرد. زبان و دارا بودن محتوای دینی خود از ابزارهای تبلیغ هستند؛ یک طلبه حداقل پس از کسب بنیه علمی کافی، باید وارد عرصه تبلیغ بین الملل شود. با مباحث کامپیوتر آشنا باشد. همچنین باید همواره بداند که یک آخوند باید آخوند باشد. در قید و بند امور مالی و دیگر مسائل نباشد.
فرد وقتی برای تبلیغ اعزام میشود که باید به تبلیغ بپردازد؛ ولی وقتی اعزام نمیشود، باید کارهای دیگری را انجام دهد. بنده یک دوره برای تبلیغ اعزام نشدم و به جای آن کتابخانه دیجیتالی تهیه کردم که نخستین کتابخانه دیجیتالی شیعی به زبان چینی بود. حتی در فرصتی کتاب «اخلاق در قرآن» را به زبان چینی ترجمه کردم و فایل «pdf» آن را در فضای مجازی قرار دادم. اکنون نیز وقتی چینیها به کشور ما سفر میکنند، کتابخانه دیجیتال و کتاب «اخلاق در قرآن» را به آنها هدیه میدهم.
با این افراد باید با خلقُ عظیم برخورد کرد. همانگونه که اهلبیت(ع) تأکید میکنند، زیبایی کلام ما را عرضه کنید که دیگران پیرو ما میشوند. نباید ایده و نظریات خودمان را برای این افراد تلقین کنیم؛ بلکه باید سخنان اهلبیت(ع) را بیان کنیم. زمانی تاجری چینی به کشور ما آمده بود که از کتاب «دسته گل محمدی» ـ ترجمه شده به زبان چینی ـ یک روایت برای وی خواندم. سپس نیم ساعت آن را مطالعه کرد و سعی کردم پرسشهای وی را از آیات و روایات بیان کنم؛ پس از پنج ساعت گفتوگو، مسلمان و شیعه شد. به وی نیز یک قرآن چینی هدیه دادم. سپس به زیارت حرم رضوی(ع) رفتیم که در راه رفت و برگشت، ترجمه سوره حمد و بقره را مطالعه کرد.
البته باید توجه داشت که پله نخست اسلام آوردن، این است که افراد بپذیرند چنین دینی هست و سپس مطالب را برای آنها بازگو کرد. اصل کار قرآن و اهلبیت(ع) است که وقتی فرد در این مسیر حرکت کند، افراد هدایت میشوند و این هدایت نیز به سبب تأثیر کلام اهلبیت(ع) و عنایت و هدایت خداوند متعال است. وظیفه ما بیان احکام الهی است و نباید تنها بر روی این موضوع زوم کنیم که آیا فردی مسلمان میشود یا خیر؟ بلکه باید زیباییها دین را بیان کنیم و هر فردی خود تصمیم بگیرد آیا مسلمان میشود یا خیر؟
رسا ـ وهابیت در عرصه تبلیغ بینالملل از پول هنگفتی بهره میگیرد. روش و منش این فرقه در چین برای تبلیغ نیز بر همین منوال است؟
در منطقه «لین شیا» 3 هزار مسجد وجود دارد که از این تعداد 300 مسجد داخل شهر قرار دارند. در این منطقه وهابیت 50 مسجد بزرگ ساخته است، در حالی که شیعیان یک مسجد بزرگ ندارند. در مناطق دیگر نیز شاهد حضور وهابیت هستیم. حتی در برخی از مناطق چین مساجدی وجود دارد که به اشتباه میگویند برای شیعیان است، ولی برای شیعیان نیست. البته بیشتر اماکن عبادی شیعیان ـ شبیه به حسینیه ـ در منطقه «یارقند» است.
رسا ـ دیدگاه دولت و ملت چین نسبت به مسلمانان و شیعیان چگونه است؟
متأسفانه اسلام در چین حقیر و نامعلوم مانده است؛ هر چند در این کشور بیش از 100 میلیون مسلمان وجود دارد، ولی از اسلام اطلاعات چندانی ندارند. بلکه تنها از اسلام میدانند که مسلمان چهار زن میگیرند. اطلاعات دینی مسلمان چین نیز بسیار کم است؛ چرا که به خود مسلمانان زیاد اجازه تبلیغ داده نمیشود. این در حالی است که به مسیحیت با وجود اینکه تعدادشان از مسلمانان کم است، اجازه تبلیغ داده میشود.
البته علناً اجازه تبلیغ به آنها داده نشده است؛ ولی با این وجود، مسیحیان علناً در اماکن عمومی به تبلیغ میپردازند. ولی به مسلمانان گفته میشود که شما خارج از مسجد حق تبلیغ ندارید و این تبلیغ تنها به خود مسلمان چین در داخل مسجد اختصاص دارد. تبلیغ در اماکن عمومی برای دیگران غیر قانونی است. به طور کلی تبلیغ برای خارجیها ممنوع است.
رسا ـ چینیها به چه میزان با کشور ما آشنا هستند؟
چینیها تنها میدانند که ایران یک کشور نفت خیز است و در برخی مواقع خیال میکنند ایرانیان عرب هستند. فردی همانند ابوعلی سینا، قزوینی و بخارایی(افراد ایرانی مدفون شده در چین) را عرب میدانند. حتی کشور ایران و عراق را یک کشور میدانند؛ به همین دلیل احساس میکنند همچنان در کشور ما جنگ وجود دارد. این اطلاعات اشتباه نیز به سبب عدم معرفی جمهوری اسلامی ایران از سوی ایرانیان و معرفی کشور ما از سوی بیگانگان است.
برخی از آنها نمیدانند که در کشور ما انقلابی رخ داده است و بعضاً فکر میکنند امام راحل و مقام معظم رهبری یک نفر هستند. البته مسلمانان چین میدانند که در کشور ما انقلابی صورت گرفته است، دینمان اسلام و زبانمان فارسی است. حتی اسم اعمال عبادی آنها از زبان فارسی برگرفته شده است، ولی خود مردم چین آشنائیت چندانی ندارند.
اگر حضور ذهن داشته باشید، در بازیهای «گوانگجو» نام خلیج فارس را خلیج عرب نوشته بودند؛ این به سبب شیطنت چینیها نبود، بلکه به سبب عدم شناخت چینیها، شیطنت برخی از عربها و کم کاری ماها رخ داد.
رسا ـ آیا در چین شاهد گسترش اسلام هستیم؟ حضور مبلغان در این کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر تنها کاری که مبلغان انجام میدهند، این است که چینیها را متقاعد کنند مسلمانان تروریست نیستند. هنوز به مرحله پذیرش اسلام نرسیدهایم. البته اگر خود مردم چین تعقل کنند، به واقعیتها میرسند؛ ولی تعداد این افراد نیز بسیار کم است. رشد اسلام به سبب تبلیغ ضعیف در چین بسیار پایین و کند است. ولی مسیحیت به دلیل تبلیغ فراوان، رشد بیشتری نسبت به اسلام دارد.
رسا ـ مراسمهای مسلمانان چین چگونه است؟ برای نمونه مراسم عزاداری برگزار میشود؟
مسلمانان چین مراسمهای خاص خود را دارند. برای نمونه چهاردهم ماه رمضان را روز تولد حضرت زهرا(س) میدانند. حتی در ماه رمضان مراسم ختم قرآن دارند و پس از آن به مدح پیامبر(ص) و اهلبیت(ع) میپردازند.
مراسمهای عزاداری نیز در مکانهای خاصی همانند سفارتخانهها و برخی از مناطق «کرچه» که شیعیان حضور دارند، برگزار میشود. ولی روش آنها در برگزاری مراسمهای عزاداری با ما متفاوت است.
رسا ـ حمایت حوزه از مبلغان عرصه بین الملل چگونه است؟
برای کارکردن در این عرصهها باید همواره این را در ذهن داشته باشیم که مزددهندگان خدا و اهلبیت(ع) هستند. نباید از ارگانها انتظاری داشت و بنده نیز به حمایت هیچ ارگانی امیدوار نبودهام. کم لطفی دیدهام، ولی حمایت ندیدهام. حتی وقتی نخستین کتابخانه دیجیتال شیعی به زبان چینی را تهیه کردم، به جای تشکر گفتند: شما چرا این کتاب را تهیه کردهاید؟! و اینجای تأسف دارد.
رسا ـ شما چرا کشور چین را برای تبلیغ انتخاب کردید؟
بنده از موازی کاری خوشم نمیآید. به همین دلیل برای تبلیغ زبان چینی را آموختم. زبان چینی زبانیست که یک پنجم مردم جهان به آن مکالمه میکنند. چین یک کشور کمونیستی است که در آن هیچ کار تبلیغی صورت نگرفته است. بنده وقتی مشاهده کردم در چین افرادی هستند که بر محمد و آل محمد(ص) درود میفرستند ولی اعمال خود را به غیر از فقه جعفری انجام میدهند، مصممتر شدم تا مسیر آموختن زبان چین را ادامه دهم.
در یکی از خانههای چین مشاهده کردم که قرآن دستنوشتی به عنوان «قرآن صلوات کبیره» وجود دارد و اسمای تمام اهلبیت(ع) در آن نوشته شده بود. در داخل هر اسمی نیز به صورت ریز دو جز قرآن نوشته شده بود. این قرآن بیش از 300 سال در این خانواده گشته بود که آن را به صورت گنجینه میدانستند؛ ولی اعمال خود را به غیر از فقه جعفری انجام میدادند. دیدن این مسائل فرد را مصممتر میکند تا در این مسیر هر چند سخت و دشوار گام بردارد.
رسا ـ شیرینتر و تلخترین خاطره شما از حضور در چین چه بود؟
شیرینترین خاطرهام از حضور در چین دیدن «قرآن صلوات کبیره» بود. تلخترین خاطرهام نیز با یک مسیحی در قطار رخ داد. در یک سفری با یک فرد مسیحی در قطار همسفر بودم و تا زمانی که نمیدانست من یک مبلغ اسلام هستم، بسیار با بنده برخورد گرمی داشت. ولی وقتی فهمید یک مبلغ اسلام هستم، بسیار موضع سفت و سختی گرفت. دلیل موضعگیری فرد مسیحی این بود که میدانست من مسلمان هستم و تبلیغ در بنده اثری نخواهد داشت.
متأسفانه مسیحیان چین به شدت در این کشور مشغول تبلیغ هستندغ در حالی که برخی از مسلمانان چین از معرفی خود به عنوان مسلمان ابا دارند و فرد با مشاهده اینگونه مناظر بسیار ناراحت میشود.
رسا ـ سخن پایانی شما با مسؤولان حوزه و طلاب چیست؟
سخن بنده با طلاب این است: من هم همانند آنها طلبه هستم. زندگیم نیز با شهریه طلبگی اداره میشود. تمام مسیرهای زندگی را با شهریه طلبگی رفتهام و هر چند زندگی در این مسیر بسیار سخت است، ولی وقتی فرد کاری را برای خدا انجام میدهد، پاداش آن را میگیرد. بهترین کار این است که طلاب دروس حوزوی را بسیار دقیق مورد مطالعه قرار دهند. همچنین از سال هفتم حوزه، به آموختن زبان اهتمام داشته باشند و زبانی را انتخاب کنند که افراد زیادی به دنبال فراگیری آنها نرفتهاند. علوم حوزوی و زبان را تنها برای اعزام فرانگیرند؛ بلکه تنها رضایت خدا را در نظر داشته باشند. به ابزار تبلیغی مسلط باشند، ولی هیچگاه جایگاه طلبگی خود را فراموش نکنند. طلاب وقتی به جایگاهی میرسند، از تخصص خود استفاده کنند و در تبلیغ کمکاری نکنند.
سخن بنده با مسؤولان حوزه نیز این است: وقتی طلبهای با چنین زحمتی به جایی میرسد، سعی کنند کمک و حمایتش کنند، نه اینکه دست و پای وی را بگیرند. کمک کنند تا در کار خود پیشرفته داشته باشد. منِ طلبه، با تلاشم نمیخواهم جای فردی را اشغال کنم؛ بلکه به دنبال ترقی هستم. مسؤولان حوزه نیز باید در مسیر ترقی، رشد و اعتلای طلاب در مسیر اهلبیت(ع) تلاش کنند. در امر تبلیغ نیز افراد زباندان را به عرصه بین الملل اعزام کنند. به گونهای نباشد که بنده زبان چینی را فرابگیرم، ولی یک فرد فارسی زبان برای تبلیغ در چین اعزام شود.
993/402/ر