حقوق شر یا بشر
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، در میانه اشک و آه حاجیان بازگشته از قتلگاه منا و حزن و اندوه 70میلیون ایرانی که همچنان منتظر بازگشت پیکرهای 464 زائر جان باخته هستند، معاون امور زنان ریاست جمهوری در اظهارنظری قابل تأمل و برخلاف اصول مسلم فقهی به صرافت افتاده تا ماده 18 قانون گذرنامه را که در سالهای 51 و 52 (قبل از انقلاب) به تصویب رسیده است، به نفع کمپین «نه به اجازه همسر برای خروج» تغییر دهد. مولاوردی گفته بیش از یک هزار و 40 ایمیل در این خصوص دریافت کردهام که به موضوع عدم امکان خروج زنان از کشور بدون اجازه همسر به عناوین مختلف اعتراض میکند!
تغییر اولویتها و اصلی – فرعی کردن مسائل کشور در دولت یازدهم به مورد اخیر خلاصه نمیشود، چنانکه در دو سال گذشته میتوان موارد فراوانی از این قبیل فهرست کرد که جریانی نفوذ کرده در دولت تدبیر و امید! همنوا با برخی بوقهای تبلیغاتی غرب سیاهنمایی از اوضاع داخلی کشور، خصوصاً در زمینههای حقوق بشری را در دستور کار خود قرار داده که نه نشانی از تدبیر دارد و نه امیدی برای رفع مشکلات اساسی ملت زنده میکند. داستان انفعال و سوءتدبیر برخی دولتمردان یازدهم در زمینه حفظ کرامت شهروندان (برخلاف آنچه که در شعارهای انتخاباتی مبنی بر بازگرداندن اعتبار به پاسپورت ایرانی بود) مثنوی 70 من کاغذی است که البته موضوع این یادداشت نیست و در جای دیگر باید بدان پرداخت.
اما روی سخن یادداشت امروز خطاب به برخی به اصطلاح مدافعان حقوق بشری وطنی است که اتفاقاً به دامن غرب خزیدهاند و هرازگاهی علیه نظام اسلامی لایحه حقوقی مینویسند و خوراک تبلیغاتی برای احمد شهید(گزارشگر ویژه حقوق بشر در امور ایران) تهیه میکنند.
مخاطبان لابد طی سالهای گذشته بارها دیده و شنیدهاند که احمد شهید با استناد به همین گزارشها(که البته او ابایی ندارد از اینکه بگوید منابع خود را از فعالان حقوق بشری، همچون مهرانگیز کار، شیرین عبادی و اپوزیسیون مانند منافقین دریافت میکند) جمهوری اسلامی ایران را به نقض حقوق بشر متهم کرده و حتی منجر به صدور قطعنامههایی علیه کشورمان در سازمان ملل شده و این پرونده همچنان مفتوح است!
اما سؤال اساسی این است که امثال شیرین عبادیها که روزگاری نهچندان دور جمهوری اسلامی را به واسطه اجرای احکام اسلامی(مانند قصاص) به نقض حقوق بشر متهم میکردند و آنسوی آبها فقط برای خوشخدمتی و خوشرقصی با اربابانی که جایزه به اصطلاح صلح نوبل به او هدیه کردند، برای ایرانیان محکوم به حکم اسلامی اشک تمساح میریختند، اکنون چرا در مواجهه با فاجعه منا در سکوتی مرگبار فرو رفتهاند و دم بر نمیآورند؟
چرا هیچ صدایی از شیرین عبادی که همواره دم از حقوق انسانی هموطنان میزند، بلند نمیشود. شاید قربانیان منا از نظر او ایرانی محسوب نمیشوند. البته کم نیستند مدعیان به اصطلاح حقوقدانی که ادعاهای حقوق بشری آنها گوش فلک را کر کرده و اکنون در قبال فاجعه منا خاک نسیان بر چهره پاشیدهاند. اردشیر امیرارجمند از فعالان فتنه 88 که روزگاری نهچندان دور متولی کرسی حقوق بشر در دانشگاه بود و از جهانشمولی حقوق بشر میگفت، گویی اکنون به دنبال احمد شهید است تا پرونده حقوق بشری ایران را نزد او قطورتر کند، بیآنکه به مظالمی که بر هموطنان او در عربستان رفته توجهی بکند یا تحرکی در این زمینه از خود نشان دهد. بهزعم او شاید خون برخی هموطنان برای او رنگینتر است. رژیم آلسعود حاجیان زنده و مرده را با تریلر به سردخانهها برده اما به تعبیر ظریفیگویی برخی فراریان وطنی در لندن همچنان نگران حقوق بهائیان زندانی هستند؛ شاید دلارهای اعطایی چشم و گوش آنها را برای دیدن و شنیدن واقعیت کور و کر کرده است. آلسعود در حال دفن دسته جمعی اجساد است اما گویا علیرضا نوریزاده آنقدرها از دربار سعودی گرفته که حالاحالاها صدایش در مظلومیت هموطنانش در نیاید. حوادث منا فارغ از اینکه عمدی بود یا سهوی، طراحی بود یا اتفاق، جان هزاران مسلمان را در سرزمینی که باید حرم امن الهی باشد، گرفت. حال با هر توجیه حقوقی یا سیاسی به هیچ عنوان از مسئولیتهای دولت آلسعود در حفظ جان مهمانان خانه خدا نمیکاهد؛ مسئلهای که براساس معاهدات دوجانبه و چندجانبه بینالمللی درباره تأمین جان انسانها در اماکن مذهبی توسط دولت میزبان بر آن تأکید شده است.
دولت آلسعود نشان داد کفایت لازم برای میزبانی چنین مراسمی را از دست داده و در قبال جانباختگان و آسیبدیدگان این فاجعه مسئول است و باید در محاکم حقوقی و بینالمللی پاسخگو باشد. اما گویی مجامع حقوقی بینالمللی در قبال این نسلکشی که 20 کشور اسلامی را در غم و ماتم عمیقی فرو برده است، سکوت اختیار کردهاند که همین دلیل محکمی است بر اینکه این مجامع بیش از آنکه مدافع کرامت انسانها باشند، توجیهگر سیاستهای استعماری برخی قدرتهای برخوردار از زر و زور و تزویر هستند. این مجامع گویی بیش از آنکه منادی «حقوق بشر» باشند، مدافع «حقوق شر» قدرتها هستند.
دردآورتر اینکه برخی از مدعیان حقوق بشری وطنی که «اسناد حقوق بشری» آنها در دانشگاههای کشور مورد رجوع بود و تدریس میشد، اکنون شوالیه این جریان استعماری شدهاند. اف بر آنها و حقوق بشر ادعاییشان./998/د102/س
منبع : روزنامه جوان