روزهای پس از مصافحه
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، شاید بهترین وصف حال این روزهای رییس دستگاه دیپلماسی دولت اعتدال پس از مصافحه با باراک اوباما، در این بیت صائب تبریزی نهفته باشد. که سرود:
ست طمع چو پیش کسان میکنی دراز
پل بستهای که بگذری از آبروی خویش
حال اینکه چرا شخص محمدجواد ظریف، باراک اوباما را به شکلی «کاملاً تصادفی»(!) رویت میکند و دستانش را به گرمی میفشارد؛ نه محل مناقشه است و نه ربطی به نگارنده دارد اما این رویداد زمانی بغرنج میشود که بدانیم این دو در کسوت وزیر خارجه جمهوری اسلامی ایران و رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا با یکدیگر برخورد داشتهاند و اینجاست که نه تنها پای نگارنده بلکه تک تک ایرانیان به ماجرا باز میشود!
چگونه میتوان هضم نمود، در سالی که به اسم «همدلی و همزبانی دولت و ملت» نامگذاری شده است، در گوشهای از جهان، ایرانیان به حج مشرف شده در مراسم برائت از مشرکین، فریاد «مرگ بر آمریکا» سر دهند و تنها چند روز بعد و در طرف دیگری از ینگه دنیا، نماینده و وزیر خارجه همین شعاردهندگان، با رئیس جمهور ایالات متحده مصافحه کند؟! محمدجواد ظریف اگر لحظهای خود را جای مجاهدان ضدامپریالیسم در لبنان و یمن و عراق و سوریه و افغانستان - که تمام چشم امیدشان به مواضع ضداستکباری جمهوری اسلامی است - تصور کند؛ با شنیدن خبر مصافحه دو مقام ارشد ایران و آمریکا، چه حس و حالی به وی دست خواهد داد؟! آیا جز این است که این عده نیز در ذهنشان، جمهوری اسلامی را تکهای از پازل ابرقدرتها دانسته و دعوای ایران و آمریکا را زرگری تلقی کنند؟!
این دقیقاً همان هشداری بود که رهبر فرزانه انقلاب پیشتر در دیدار مسؤولان وزارت خارجه، متذکر شدند اما بالاترین مقام این وزارتخانه گوش شنوایی برای استماع این تواصی نداشت و بدان وقعی ننهاد: «نشست و برخاست و حرف زدن با آمریکاییها، مطلقاً تأثیری در کم کردن دشمنی آنها ندارد و بدون فایده است. این کار ما را در افکار عمومی ملتها و دولتها به تذبذب متهم میکند و غربیها با تبلیغات عظیم خودشان، جمهوری اسلامی را دچار انفعال و دوگانگی جلوه میدهند. (22 مرداد 93)»
حال که این دیدار کذایی اتفاق افتاده و کار از کار گذشته است، جای دارد که از گوینده جمله معروف «هیچ وقت یک ایرانی را تهدید نکن! (17 تیر 94)» پرسید که آیا شایسته نبود که این جمله را لااقل برای یکبار دیگر در برابر فردی که دائماً از «روی میز بودن همه گزینههای موجود» سخن میگوید؛ تکرار میکردید؟! یا نکند از واهمه اینکه «آمریکا با یک بمبش میتواند تمام سیستم دفاعی ما [ایران] را از کار بیندازد! (13 آذر 92)» زبان در دهانتان نمیچرخید؟!
سوال دیگری که در این میان خودنمایی میکند این است که در صورت برخورد خودجوش و «کاملاً اتفاقی»(!) محمدجواد ظریف با بنیامین نتانیاهو در راهروهای سازمان ملل، آیا وزیر خارجه مبادی آداب و خجالتی دولت یازدهم به خود اجازه میداد که دست دوستی دراز شده نخست وزیر رژیم حرامزده صهیونیستی را پس زده و از وی اعراض نماید؟! اگر بنا به عذرهای بدتر از گناه حامیان جناب ظریف در توجیه مصافحه با اوباما باشد، باید گفت که عرف دیپلماتیک و بالاتر از آن، خوی میهماننوازی ایرانی جماعت اجازه نمیدهد که دست دوستی احدالناسی را رد کند؛ ولو این دست دوستی از طرف پستتر از حیوانی چون بنیامین نتانیاهو دراز شده باشد!!!
کوتاه سخن آنکه، پس از مصافحه سراسر غلط و غیرقابل دفاع وزیر خارجه دولت تدبیر و امید با باراک اوباما، معلومالحالان حاضر در رسانههای زنجیرهای با استناد به فرموده رهبری نظام مبنی بر «فرزند انقلاب» بودن اعضای تیم هستهای و در رأس ایشان دکتر ظریف، منتقدان به این دیدار غیرمتعارف را به مخالفت با سخنان حضرتش متهم میکنند. در همین زمینه لازم به ذکر است، میزان و معیار بقای هر شخص در زمره فرزندان انقلاب منوط به عملکرد کنونی اوست چنانکه معمار کبیر انقلاب نیز فرموده اند: «ملاک حال فعلی افراد است.» فلذا اگر فردی با افعال نابهنجار و اقدامات خارج از چارچوب، بر آن بود تا مرزهای انقلاب را درنوردیده و پای را فراتر از خطوط قرمز نظام گذارد، دیگر در میان فرزندان انقلاب جایی نخواهد داشت چراکه رهبری نظام به هیچ کسی چک سفید امضا ندادهاند!
در پایان و بدون هیچ توضیح اضافی، توجه محمدجواد ظریف را به مرور «چندین و چندباره» این بخش از وصیتنامه عبادی/سیاسی بنیانگذار فقید انقلاب جلب میکنم که به وزرای خارجه جمهوری اسلامی سفارش نمود: «وصیت من به وزرای خارجه در این زمان و زمانهای بعد آن است که مسئولیت شما بسیار زیاد است، چه در اصلاح و تحول وزارتخانه و سفارتخانهها؛ و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دولتهایی که قصد دخالت در امور کشور ما را ندارند. و از هر امری که شائبه وابستگی با همه ابعادی که دارد بطور قاطع احتراز نمایید. و باید بدانید که وابستگی در بعض امور هر چند ممکن است ظاهر فریبندهای داشته باشد یا منفعت و فایدهای در حال داشته باشد، لکن در نتیجه، ریشه کشور را به تباهی خواهد کشید و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست.»/998/د102/س
منبع: روزنامه کیهان