۲۷ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۳۹
کد خبر: ۲۹۶۳۶۳

نفوذ پسا برجام دشمن با هدف استحاله فکری جامعه

خبرگزاری رسا ـ «نفوذپس از برجام»؛ یکی از پرکاربرد‌ترین عبارت‌های 90 روز اخیر بوده که ساده انگاری نسبت به مباحث پیرامون آن می‌تواند خطرات بسیاری را متوجه کشور و جامعه کند، نظام سلطه موازی با اجرای تعهدات ناشی از برجام تلاش می‌کند «سرخوردگی» و تئوری «ما نمی‌توانیم» را در جامعه ایرانی القا کند که در این میان کسانی که وابستگی عاطفی و فکری به غرب دارند، می‌توانند در دایره اجرای منویات غربی‌ها قرار بگیرند.
نفوذ
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا، «نفوذ» در سطوح مختلف و در حوزه‌های متفاوت سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قابلیت پیاده‌سازی دارد کما اینکه رهبر معظم انقلاب اسلامی بیش از 20 بار از روز رسانه‌ای شدن متن برجام - 23تیر امسال- تاکنون نسبت به این مسئله هشدار داده‌اند. ایشان در یکی از سخنرانی‌های خود می‌فرمایند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور. دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البته کم‌اهمیت‌ترین آن نفوذ اقتصادی است و ممکن است که جزء کم‌اهمیت‌ترین[هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست، ‌اما در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی کم‌اهمیت‌تر است.»
 
حال با توجه به فخامت موضوع و فراخ بودن دایره گسترش آن، تبیین و تحلیل لایه‌های نفوذ در کشور و راهکارهای موردتوجه نظام سلطه در این باره نیازمند نوشتارهایی منسجم و مستمر است که این نوشتار تنها می‌تواند به یکی از جنبه‌های چنین تهدیدی بپردازد. با بررسی اظهارات مقامات غربی طی 25 ماه مذاکرات هسته‌ای به خصوص سه ماه اخیر می‌توان دریافت ، تمرکز بر تئوری« ایجاد روحیه سرخوردگی و ما نمی‌توانیم در جامعه ایرانی » یکی از اهداف است که نهایتاً می‌تواند تسهیل‌کننده راهبرد نفوذ باشد.
 
بر اساس این تئوری باید ادبیات « تحقیر» و « تهدید» محور در مواجهه با ایرانیان به کار گرفته شود تا جامعه ایرانی بعد از یک مقطع زمانی طولانی به این باور برسد که ایران برآمده از انقلاب اسلامی توان مقابله و رویارویی با ایالات متحده امریکا و متحدانش را نداشته و نه‌تنها برای پیشرفت و توسعه کشور بلکه برای رفع نیازهای ابتدایی خود نیازمند التقاط امریکایی‌هاست بر همین اساس است که اوباما در مهم‌ترین نطق سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل با عباراتی جهت‌دار و تحقیرآمیز بیان می‌کند «شعار مرگ بر امریکا برای ایرانیان شغل ایجاد نمی‌کند». یا جان کری بعد از برجام تأکید می‌کند: « به ظریف گفتم اعزام کشتی به یمن را تحمل نمی‌کنم فوری تماس گرفت!»
 
غربی‌ها باور دارند که استفاده و به‌کارگیری مکرر از چنین ادبیاتی می‌تواند در یک فرایند زمانی نسبتاً کوتاه، جامعه ایرانی را به این باور برساند که کشورشان توان تقابل با امریکایی‌ها را در حوزه‌های مختلف ایدئولوژیک، نظامی، سیاسی و مذاکراتی ندارد و در هر شرایطی این ایرانیان هستند که باید در مقابل هیبت و عظمت غرب سر تعظیم فرود بیاورند و در مقابل خواسته‌های آنها مطیع باشند.
 
نظام‌مند شدن چنین روحیه‌ای اثرات خود را در بخش‌های مختلف می‌گذارد؛ انگیزه جمعی برای تولید داخلی و شکل‌دهی به اقتصاد مقاومتی رنگ می‌بازد، تز توسعه درون‌زا شعاری باقی می‌ماند، رویگردانی از شعارهای برگرفته از گفتمان انقلاب اسلامی عادی شده، نیاز تصنعی برای گسترش روابط دوجانبه تهران- واشنگتن در اجتماع شکل‌دهی می‌شود که نهایتاً می‌تواند به تقابل ملت، حاکمیت هم بینجامد آنچنانکه اوباما در سخنرانی‌های هدفمند خود و از جمله سخنرانی مورد اشاره - تلاش می‌کند، جامعه ایرانی را در دوگانه معیشت - استکبارستیزی قرار دهد و «حرکت مردم در مسیر انقلاب اسلامی» را مساوی با مشقت اقتصادی و مادی معنا کند که نهایتاً به هم‌رویگردانی مردم از نظام می‌تواند منجر شود.
 
حرکت امروز نظام سلطه در مسیر «ایجاد و تعمیق روحیه ما نمی‌توانیم» را می‌توان‌ یکی از سیاست‌های ثابت ‌استکبار در طول سال‌های پس از حکومت دوران صفویه دانست، آنچنان‌که در زمان فتحعلی‌شاه قاجار به تلاش فراگیر صورت گرفت که ایرانی‌ها به یک باور عمومی با مشخصه ثابت «خود کوچک‌بینی» رسیده و این تفکر را در خود بقبولانند که ایران و ایرانی همواره باید در مقام اتهام بوده و در مقابل خواسته‌های بیگانگان از حقوق مسلم خود هم چشم‌پوشی کند. بی‌تفاوت شدن جامعه آن روز نسبت به بسیاری از زیاده‌خواهی‌های بیگانه و فقدان دغدغه نسبت به امتیازات داده شده و اغماض نسبت به منافع ملی، نتیجه شکل‌گیری چنین تفکری بود که هزینه‌های فراوانی را هم در سالیان متمادی پس از آن دوره به همراه داشت. در همان دوره هم می‌توان مصادیق بسیاری برای « نفوذ » در لایه‌هایی از سطوح تصمیم‌ساز حاکمیت جست‌وجو کرد که امروز هم به عنوان یکی از دغدغه‌های «نفوذ پس از برجام » شناخته می‌شود.
 
بدیهی است عناصر معلوم‌الحال و کسانی که وابستگی عاطفی و فکری به غرب دارند و نمونه‌های فراوانی از آنها در تاریخ می‌توان مثال زد، می‌توانند در دایره عناصر وابسته برای اجرای منویات غربی‌ها قرار بگیرند.
 
حال با توجه به این تجربیات و تأکیدات رهبر معظم انقلاب مبنی بر تمرکز غرب برای «نفوذ» در دوران پس از برجام، باید «استحاله فکری» جامعه - که می‌تواند با ابزارهای مختلف و از جمله وجود عناصر خاص در لایه‌های تصمیم‌ساز حاکمیت صورت بگیرد، باید در نظر داشت که نظام سلطه موازی با اجرای تعهدات ناشی از برجام تلاش می‌کند «سرخوردگی» و تئوری«ما نمی‌توانیم» را در جامعه ایرانی القا کند. هدفی که‌رویارویی دقیق، همسان و انقلابی مسئولان کشور و به‌ویژه دستگاه دیپلماسی را می‌طلبد تا ‌نشاط و خودباوری همچنان در سیر حرکت ملت مشاهده شده و تحفظ و عمل به اصول و آرمان‌های انقلاب به عنوان اصل اساسی، اولویت‌اصلی سیاست خارجی کشور باقی بماند./998/د103/س
 
منبع : روزنامه جوان
ارسال نظرات