بررسی تأثیر اسلام بر معماری و شهرسازی ایرانی/ جلوه دین و دیار از خاک تا افلاک
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، با وجود اینکه در زمینه تأثیر اسلام بر جامعه ایرانی پژوهشهای بسیاری صورت گرفته و در این زمینه کتابهای متعددی هم از سوی مؤلفان داخلی و خارجی منتشر شده است که در بخشی از این پژوهشها به تأثیر اسلام بر معماری و شهرسازی صدر اسلام پرداخته شده، اما با توجه به گستردگی تأثیر اسلام در جامعه ایرانی که تاکنون نیز ادامه دارد، هنوز بسیاری از جنبههای تأثیر اسلام بر جامعه ایرانی و به ویژه معماری و شهرسازی این سرزمین همچنان به صورت ناشناخته باقی مانده است.
ازاینرو در نوشتار پژوهشی حاضر به روش توصیفی و تطبیقی به تأثیر اسلام بر معماری و شهرسازی ایران که یکی از اساسیترین عوامل شکلدهنده جامعه ایران بعد از اسلام محسوب میشود، پرداخته شده است.
در این راستا ابتدا در مورد مهمترین عنصر تشکیل دهنده شهر ایرانی اسلامی، یعنی مسجد با بررسی نمونه مسجد تاریخانه دامغان از معدود مساجد اسلامی صدر اسلام که هنوز معماری آن دست نخورده باقی مانده، بحث و پژوهش شده و سپس به بررسی تاریخچه شهرسازی در ایران قبل و بعد از اسلام عناصر تشکیل دهنده و میزان تأثیر اسلام در هر یک از فضاهای شهر اسلامی اعم از مسجد جامع، محلات، مدرسه، بازار و... پرداختهایم.
مقدمه
مجتمعهای زیستی و ارتباطات بین فضاهای موجود در این مجتمعها یکی از عناصر اساسی در معرفی فرهنگ و اعتقادات جوامع است. در ایران وجود مجتمعهای زیستی بزرگ چون شهر سوخته سیستان و دیگر مجتمعهای بزرگ که نمونه مشابه آن در کشور ما به وفور یافت میشوند گواه این است که سابقه معماری و شهرنشینی در این سرزمین به هزارههای خیلی دور میرسد.
گرچه بارها فرهنگ و جهانبینی ایران با تغییر حاکمان، هجوم بیگانگان و مهاجرتهای صورت گرفته در ادوار مختلف تاریخی دچار تغییر و دگرگونی شده و آثار باقیمانده معماری نیز گواه این مدعا است ولی آنچه قابل توجه است این است که هیچکدام از این دگرگونیها در ایران به اندازه تغییر فرهنگی که با ورود اسلام و اعراب بر معماری و شهرسازی ایران اعمال شد، مؤثر نبودهاند.
سابقه تاریخی اعراب نشان میدهد که آنها در زمینه معماری و شهرسازی دارای پیشینه آنچنان درخشانی نبودند؛ پس عاملی که سبب این تأثیرها و تغییرها در معماری و شهرسازی ایرانی شد اسلام و تعلیمات دینی بود. در واقع اسلام سبب شد معماران و شهرسازان ایرانی با ترکیب عناصر بومی و تعلیمات و اعتقادات مذهبی هنرهایی را به جهانیان عرضه کنند که برای قرنها مایه بالندگی و غرور مسلمانان بود.
معماران ایرانی که قبل از اسلام نیز دارای سابقه درخشانی بوده و بناهای بیمثالی را به جهانیان عرضه کرده بودند با ترکیب روح و تفکر اسلامی با عناصر بومی بناهایی شایسته تمدن و فرهنگ اسلامی خلق کردند که مایه شگفتی جهانیان شد. در پژوهش پیشرو سعی بر آن داریم تا به معرفی این تأثیرات پذیرفته شده از اسلام در معماری این سرزمین بپردازیم.
بررسی تأثیر اسلام بر معماری مسجد
در طول تاریخ در میان هر شهر و روستایی همیشه نیایشگاهها جایگاه ویژهای داشتهاند و از سایر مراکز شهر متمایز بودهاند. نیایشگاهها چون بزرگترین ساختمان آبادی بودند در ابتدا نیازی به آن نبوده که نشانیِ ویژهای داشته باشد؛ زیرا خودبهخود نگاه هر گذرنده را به خود جلب میکردند. اما پس از گسترش آبادی و منطقه نخست با بزرگتر کردن ورودی، ساختمان نیایشگاه را متمایز کرده و سپس با قرار دادن میل و برج بیگانهها را به سمت این اماکن راهنمایی میکردند. در شهر اسلامی نیز نیایشگاه که همان مسجد است متمایزترین ساختمان هر سکونتگاه و مکان شاخص است؛ بنابراین بهترین هنرها و صنایع در ساخت مسجد به کار میرود.
اولین الگویی که برای ساخت مسجد در ایران وجود داشت مسجد پیامبر مکرم اسلام در مدینه بود و احتمالاً بناها و معماران ایرانی در سفر حج به مکه و مدینه و آشنایی با این مسجد اقدام به ساخت اولین مساجد در ایران کردند. اما نخستین مسجد مسلمانان در سال اول هجری و به دست مبارک پیامبر مکرم اسلام و سایر یاران اعم از مهاجر و انصار در شهر مدینه ساخته شد. ویژگی این مسجد این بود که مطابق با سیره و سبک زندگی پیامبر مکرم اسلام و سفارش ایشان به سادهزیستی در بین مسلمانان به صورت بسیار ساده و با مصالح بومی شامل سنگلاشه، خشت و ستونهایی از درخت خرما ساخته شد. ارتفاع ستونهای مسجد بهاندازه بلندقدترین فرد در حالیکه دستانش را به سوی آسمان بلند کرده، بود و جهت پوشش سقف و جلوگیری از نفوذ آفتاب نیز از برگهای درخت خرما و پوست حیوانات استفاده شد.
این چنین بود که مسجد به عنوان نخستین مکان سیاسی و عبادی مسلمانان که هم محل برگزاری فریضه نماز و هم محل سکونت و زندگی پیامبر و برگزاری جلسات سیاسی و نظامی پیامبر بود شکل گرفت و این طرح مبنایی برای ساخت مسجد در سراسر قلمرو اسلامی شد. در ایران نیز اولین مساجد با همین طرح ساخته شدند که تعدادی از آنها کماکان با گذشت قرنها همچنان پابرجا هستند.
بر اساس تقسیمبندی انجامشده از سوی «آندره گدار» معمار و باستانشناس فرانسوی در مورد مساجد ایرانی، مساجد باقی مانده از صدر اسلام در ایران شامل مسجد جامع فهرج، مسجد جامع تاریخانه دامغان و مسجد جامع نایین هستند که در این نوشتار مسجد تاریخانه دامغان به عنوان نمونه بررسی میشود. با توجه به مدارک و شواهد تاریخی و همچنین حفاریهای انجام گرفته توسط باستانشناسان در تپه حصار در نزدیکی شهر دامغان، تاریخ شهر دامغان به هزاران سال پیش از اسلام میرسد و با توجه به شیوه ساخت مسجد میتوان تصور کرد که در دوران ساسانی زمینه وجود یک شهر در این محل وجود داشته است.
در مورد تاریخ ساخت تاریخانه دامغان روایتهای مختلفی نقل شده است؛ آندره گدار تاریخ ساخت این بنا را اواسط قرن دوم هجری ذکر کرده است. آرتور پوپ، مورخ شهیر آمریکایی آثار هنری ایران ساخته شدن این مسجد را بین سالهای 130 تا 170 هجری دانسته و محمدکریم پیرنیا، محقق، نویسنده و نظریهپرداز معماری ایرانی تاریخ ساخت آن را در حدود سال 150 هجری ذکر کرده است.
«المقدسی» در کتاب «احسن التقاسیم فی معرفته الاقالیم» در سال 375 هجری گفته: «دامغان دژی است با سه دروازه؛ دروازه ری، دروازه خراسان و دروازه... . دو بازار در بالا و پایین دارد و جامعی پاکیزه و خوش در کوچه دارد، حوضهایی مانندِ مرو در آن رواناند.» بر اساس این گزارش احتمالاً اشاره به مسجد جامع همان مسجد تاریخانه است که در آن تاریخ به عنوان مسجد جامع خوانده میشده و بعدها پس از استیلای ترکان به نام «تاریخانه» به معنی خانه خدا خوانده شده است.
در کتاب سفرنامه خانیکوف اشاره به سه بنای تاریخی در شهر دامغان شده است؛ مسجد جامع و مناره آن و منارهای در کنار ویرانهمسجد که احتمالاً منظور از این ویرانهمسجد همان تاریخانه بوده است.
به هر روی این مسجد در جنوب شرقی شهر دامغان واقع شده و دارای پلانی مستطیل شکل است که به صورت یک شبستان در جهت قبله با یک حیاط مرکزی و رواقی در اطراف آن است. تعداد ستونهای مسجد 34 عدد بوده که فعلاً 26 عدد از آنها باقیمانده است، 18 عدد از ستونها در شبستان و بقیه در اطراف حیاط قرار دارند. ستونها با آجرهایی به ابعاد 34*34 شبیه آجرهای ساسانی بوده و محیط هر ستون در حدود پنج متر و قطر آنها حدود 1.6 است.
طاقهای موجود در مسجد دو نوع است؛ یک نوع از قوسها از نوع قوسهای دایرهای مازهدار و نزدیک به قوسهای زمان ساسانی است و نوع دیگری از قوسها تیزدار است که معرف قوسهای اسلامی است. این موضوع حاکی از آن بوده که احتمالاً مسجد حداقل یکبار مورد مرمت قرار گرفته و معمار در دوره اسلامی از قوسهای رایج در زمان مرمت استفاده کرده است.
شبستان دارای هفت دهانه بوده که پنج دهانه آن رو به حیاط و دو دهانه رو به رواقها است. برخلاف تاریخ ساخت مسجد که بهوضوح مشخص نیست مناره مسجد دارای تاریخ روشنی است. ظاهراً در این مکان منارهای مربع شکل وجود داشته که در جریان زلزله رخ داده در سال 241 هجری قمری به نقل از محمد جریز طبری و حمزه اصفهانی از بین رفته و این منار آجری در سال 417 تا 420 هجری قمری توسط ابوحرب بن بختیار منوچهر بن قابوس از عمال آل زیاد ساخته شده است. این مناره دارای 15 متر ارتفاع و تزیینات آجرکاری است. مناره مزبور بنا بر نقشه ترسیم شده توسط آندره گدار متصل به مسجد نبوده و با فاصله قابل ملاحظهای از مسجد قرار گرفته است.
اکنون بعد از بیان تاریخچه و توصیفهای مربوط به مسجد، به تشریح تأثیرات تفکر اسلامی در ساخت مسجد میپردازیم.
سادگی در نقشه
مسجد تاریخانه دامغان جزء مساجد اولیه ساخته شده دوره اسلامی در ایران بوده و دارای طرحی بسیار ساده و ابتدایی است. معمار مسجد بدون داشتن پیشزمینه و سابقهای از مکانی به نام مسجد، با ترکیب عناصر بومی و تنها الگوی مشاهده شده از مساجد صدر اسلام که احتمالاً در سفرهای حج و رؤیت مسجد پیامبر مکرم اسلام در مدینه بوده، اقدام به ساخت این بنا کرده است.
بر اساس نقشه ترسیمشده از مسجد پیامبر مکرم اسلام در کتاب سبکشناسی دکتر عبدالکریم پیرنیا، این مسجد دارای یک حیاط مرکزی و شبستانی با دو ردیف ستون در قسمت جنوبی بوده اما در نقشه ترسیمشده از سوی حوزه نمایندگی ولیفقیه در امور حج محل قرارگیری ستون در وسط مسجد است. تا یک دهه بعد از رحلت پیامبر(ص) محرابی در مسجد وجود نداشت و نام محراب را مسلمانان تنها در قرآن دیده بودند اما بعد از رحلت پیامبر(ص) زمانی که ولید دستور توسعه مسجد را داد و عمر بن عبدالعزیز آن را اجرا کرد در جایگاه سجده پیامبر(ص)، محرابی قرار داد که مشابه محراب موجود در کلیساها بود و محل این محراب تقریباً در وسط مسجد زمان پیامبر(ص) است.
با توجه به طرح ترسیم شده از آندره گدار از مسجد تاریخانه دامغان، این مسجد شبستانی با سه ردیف ستون در قسمت جنوب بنا بوده که شامل هفت دهانه است. از این تعداد دو دهانه در رواقها قرار گرفته و پنج دهانه به سمت حیاط مرکزی هستند، محراب در دهانه وسط که ارتفاع طاق این دهانه از سایر طاقها بلندتر است قرار گرفته، بنابراین احتمالاً محل قرارگیری محراب و همچنین قرار گرفتن شبستان اصلی در جنوب، از مسجد پیامبر مکرم اسلام(ص) اقتباس شده است.
مردمواری
یکی از ویژگیهایی که دکتر پیرنیا در کتاب سبکشناسی معماری ایران در مورد سبک خراسانی یا سبک مساجد اولیه اسلامی در ایران عنوان میکند، مردمواری یا توجه به ابعاد انسانی در ساخت مساجد است. بنا بر توصیفهای صورت گرفته از سوی مورخان مختلف در مورد مسجد پیامبر مکرم اسلام، ارتفاع ستونهای مسجد پیامبر(ص) با قدبلندترین فرد در حالتی که دستانش را بلند کرده است، برابر بود که اگر قدبلندترین نفر در آن هنگام دو متر باشد با بلند کردن دستانش ارتفاع آن به 2.6 متر میرسد که این ارتفاع مسجد پیامبر(ص) بوده است.
ائمه اطهار(ع) توصیههای مکرری در زمینه ارتفاع ساختمانها داشتهاند، ازجمله امام صادق(ع) فرمودهاند: ارتفاع خانه هفت یا هشت ذراع باشد چرا که بالاتر از آن محل حضور شیطان خواهد بود و همچنین در حدیث دیگری فرمودهاند: «خداوند بر ساختمان، فرشتهای را موکل کرده و به هر کس که ساختمان و سقفی بالاتر از هشت ذراع بسازد، میگوید کجا میروی ای فاسق» و امام محمدباقر(ع) هم فرمودهاند: «برای کسی سزاوار نیست بنایی بالاتر از کعبه برآورد»، ازاینرو معمار مسجد تاریخانه نیز با توجه به توصیههای مکرر ائمه بزرگوار و همچنین با الگوبرداری از ارتفاع ستونهای مسجد پیامبر مکرم اسلام(ص) در مدینه، ارتفاع ستونهای مسجد تاریخانه دامغان را 2.82 متر در نظر گرفته است.
ابعاد این مسجد نشان از مردمواری فوقالعاده و تواضع و فروتنی در مسجد نسبت به یک بنای ساسانی دارد و با مقایسه بین ارتفاع مسجد تاریخانه دامغان در مقیاس انسانی و همچنین یک بنای ساسانی به نام آتشکده اسپاخو در خراسان شمالی که بر اساس بررسیهای گروه باستانشناسی دکتر عزتالله نگهبان در منطقه شمال خراسان در سال 1345 با کاربری مذهبی معرفی شده، تغییر در مقیاس انسانی بناها بهوضوح قابل مشاهده است.
بهرهگیری از مصالح بومآورد
بنا بر توصیفهای مورخان از جمله بیهقی به روایت از عبدالله بن عمر که مورد تصریح امام بخاری در صحیح نیز قرار گرفته است، مسجد پیامبر داری دیوارهایی از خشت، ستونهایی از درخت خرما و سقفی از شاخ و برگ درختان و پوست حیوانات برای جلوگیری از نفوذ آفتاب به داخل مسجد بوده است. با توجه به این توصیفها تمام مصالح استفادهشده در مسجد پیامبر از مصالح بومی بوده است، گل و خشت آن در محل تهیه شده، ستونها از نخل خرما و سقف آن نیز از شاخ و برگ درخت خرما که در مدینه به فراوانی یافت میشده، تهیه شده است بنابراین تمامی مصالح بدون هزینه چندان و سختی زیاد توسط مؤمنان تهیه شده است. البته در حدیثی از پیامبر مکرم اسلام نیز نقل شده که بدترین چیزی که اموال مسلمانان در آن خرج شود ساختمان است.
معمار مسجد تاریخانه نیز با توجه به توصیههای صورت گرفته جهت سادگی و کمهزینه بودن مسجد، اقدام به احداث مسجد از مصالح بومی موجود با ستونهایی به قطر 1.73 با آجرهایی بر رویهم قرارگرفته کرده که روی این آجرها نیز لایهای از ساروج کار شده است.
در این مسجد بیشتر متعلقات از خشت بوده و فقط در ساخت ستونها و طاقها از آجر استفاده شده است، بناهای مذهبی دوران ساسانیان و قبل از ورود اسلام، شامل آتشکدهها و آتشگاهها، اکثر از مصالحی مانند سنگ احداث میشدهاند و وجود سنگ نمایانگر استحکام و صلابت بنا بود اما تغییر رویه معماری از سنگ به آجر در ایران باعث نرمتر شدن و متواضعتر شدن بنا شده که این از آثار تعلیمات آیین جدید اسلام است. اکنون اجازه بدهید پس از بررسی تأثیر اسلام بر معماری ایرانی که در این راستا به صورت نمونه تنها به مسجد تاریخانه دامغان پرداختیم، در ادامه به تأثیر اسلام بر شهرسازی ایرانی بپردازیم.
شهرسازی قبل از اسلام
پیدایش اولین شهر به عوامل زیادی بستگی دارد، عواملی چون جهانبینی و مذهب، شیوه معیشت، اقتصاد و وضعیت اقلیمی است که هر کدام به نوبه خود در پیدایش شهر و شکل شهر مؤثر هستند. در ایران قبل از اسلام، سبکهای شهرسازی مختلفی با رویکردهای متفاوت به وجود آمدند که با تغییر رویکردها شکل شهرسازی نیز دگرگون شد. رویکردهایی که شامل دو نمونه اساسی پارسی و پارتی هستند، سازمان فضایی و کالبدی در شهر سبک پارسی شامل دژ حکومتی، شار میانی و شار بیرونی بود، دژ حکومتی شامل فضاهای اداری، معابد و انبارهای ذخیره که با دیواری سنگین محافظت میشد، شار میانی شامل مجموعه محلاتی برای استقرار طبقه ممتاز که با بازاری در درون خود توسط دیواری مستحکم محصور بود و شار بیرونی که شامل مجموعه مرکب از خانهها و محلهها و باغات بود که توسط حصاری طبیعی شامل رودخانه و کوه و یا ...از بیرون جدا میشد.
شهر سبک پارسی هلنی مانند شهر پارسی و دولتشهرهای یونانی محل استقرار طبقه ممتاز و تنها شهروندان همراهشده با دولت سلوکی و اشراف یونانی ساکنشده در ایران بودند و سایر مردم در نقاط زیستی اطراف شهر سکونت داشتند.
رویکرد شهر سبک پارتی از دوران تسلط اشکانیان آغاز شد و با فتح ایران توسط اعراب به پایان رسید، در آغاز این رویکرد و در زمان اشکانیان با بهرهگیری از مفاهیم بومی و سرزمینی تقابل بین روستا و شهر از بین رفت و این دو سکونتگاه مکمل یکدیگر شدند، شهر در عین اینکه مرکز صنعت بود به تولید کشاورزی نیز میپرداخت. در این دوره برای اولین بار شهرهایی با طرح دایرهایشکل به وجود آمدند، هدف از شکل دایره دادن به شهرها جنبه تدافعی و عملکرد نظامی مطلوبتر آن بود، تقسیمات شهر مانند شهرهای پارسی دارای دژ حکومتی، شار میانی و شار بیرونی بود.
مفاهیم سبک پارتی در دوران ساسانی تکامل یافت و پیچیدهتر شد و شیوه تولید زیست دودمانی و ایلی از بین رفت، نظام کاستی جایگزین آن شد و شهر همچنان محل زندگی طبقه اشراف، موبدان، مغان، جنگاوران و دبیران بود و توده عظیمی چون پیشهوران و بازرگان و صاحبان حرف در بیرون از چهارچوب شهر قرار داشتند.
تقسیمبندی شهر در دوره ساسانی بر اساس باورهای دینی و جهانبینی زمان خود ساخته میشد به طوری که شهر دارای حصار و چهار دروازه به سمت چهار جهت اصلی بود. در نقشه ترسیم شده از شهر نیشابور در کتاب شهرهای ایران تألیف محمدیوسف کیانی از شهر نیشابور بهوضوح این تقسیمبندی قابل مشاهده است، شهر به وسیله دو خیابان عمود بر هم شمالی و جنوبی بر چهار قسمت تقسیم شده که در آنها فضاهایی با کاربری مذهبی، اقتصادی و اداری جهت خدماتدهی به بخش برگزیده جامعه بود و خود شهر از لحاظ تقسیمبندی اجتماعی به سه قسمت تقسیم میشود.
الف: کهندژ یا ارگ: در شهرهای ساسانی هسته اولیه شهر را کهندژ یا ارگ تشکیل میداد که شامل کاخ پادشاهی، مقر حکومت، تالارهای پذیرایی، بخش نظامی و بخش مذهبی بود که این قسمت با حصارهای بلند از سایر قسمتهای شهر جدا میشد.
ب: شارستان یا شهرستان: گذرگاهی اصلی بود که دروازههای شهر را از طریق خیابانهایی به یکدیگر و سایر عناصر شهر مانند بازار، ارگ و غیره مرتبط میساخت، مرکز عمومی شارستان عبارت بود از مجموعهای از فضاهای خدماتی و تجاری برای شهروندان.
ج: بخش بیرونی شهر یا سواد: شامل مزارع، باغها و روستاهای پیرامونی بود که در آن محلههایی برای زندگی و سکونت پیشهوران احداث شده بود و در بیرون از حصار شهر قرار میگرفت. بهطور کلی با توجه عناصر حفاظتی و تدافعی مثل قلعه و خندقها، حصار و ... عمدهترین تفکر حاکم بر بافت شهر در شهرهای قبل از اسلام در ایران موضوع امنیت و حفظ قدرت حاکم بوده است.
اولین شهرهای اسلامی
یکی از اولین شهرهایی که در دوره اسلامی بنا شد شهر کوفه است. در مورد ساخته شدن کوفه روایتهای مختلفی توسط مورخان عنوان شده است. به گفته مورخان کوفه در سال 17 هجری در زمان خلافت خلیفه دوم بنا شده و ابتدا مرکزی نظامی بود که توسط نی ساخته شده بود اما پس از آتشسوزی، سعد بن ابی وقاص که فرمانده لشکر اعراب در جنگ با ایرانیان بود از خلیفه اجازه ساخت شهر را درخواست کرد و خلیفه با رعایت شرایطی پیشنهاد احداث شهر را پذیرفت.
اولین مکانی که در شهر ساخته شد مسجد بود و برای تعیین حدود مسجد، یکی از تیراندازها تیرهایی را به هر طرف پرتاب کرد و محل برخورد تیرها حدود مسجد را تعیین کرد، بعد از آن سایر بناها ازجمله قصری برای سعد ساخته شد که به روایت مورخان به دستور عمر بعدها تخریب شد و همچنین فضاهای مسکونی نیز برای مردم ساخته شد.
شهرهای اسلامی
اسلام دینی است که در محیط شهری پرورش یافته و نظر مساعدی در زمینه شهرنشینی دارد، اصولاً احکام اسلامی بهگونهای تنظیم شدهاند که یک پیام جمعی در آن نهفته شده و هدف بسیاری از احکام دینی مانند مناسک حج، نماز جمعه، نماز اعیاد و حتی نماز باران نیز با ایجاد روحیه اتحاد و زندگی جمعی و اجتماعی محقق میشود. آیات و روایتهای بسیاری در زمینه کار جمعی و گروهی عنوان شدهاند، در روایتی از پیامبر مکرم اسلام نقل شده است «الجماعته رحمه؛ رحمت و برکت در کار جمعی است» لذا دین اسلام نمیتوانست به زندگی اجتماعی و جمعی افراد بیتفاوت باشد به همین دلیل است که بسیاری از محققان دین اسلام را اصولاً دین شهری مینامند.
نگاهی به تعلیمات اجتماعی اسلام نیز گواه این مدعا است، اهمیت شهر به حدی است که حضرت ابراهیم(ع) بعد از بنای کعبه از خداوند شهر شدن این محل را خواستار شد و فرمود: «پروردگارا این سرزمین لمیزرع را آباد کن و به صورت شهر درآور» اعراب درزمینهٔ شهرسازی تجربه باارزشی نداشتند اما جهانشمولی اسلام، گسترش سریع آن و جذب جنبههای ارزشمند تمدن و فرهنگ سایر مناطق، تمدن و فرهنگی را پدید آورد که سبب قرنها افتخار مسلمانان شد.
اکنون به این بپردازیم که اصولاً چه نوع شهری را میتوان شهر اسلامی در نظر گرفت؟ شهر اسلامی، شهری است که مبانی نظری و طراحی و ساخت آن از متون اسلامی نشأت گرفته باشد، البته پاسخگویی به نیازها در زمان و مکان میتواند متغیر باشد ولی آن چیزی که غیرقابل تغییر است اصول و مفاهیم شهری است. شهر اسلامی برای بنیانگذار آن منعکسکننده جهانبینی و ارزشهای اسلامی است، گذشته از ویژگیهای اقلیمی، شهر منعکسکننده بینش و ارزش اسلامی است که در قالب بخشهای کاربردی نمایان میشود، بخشهایی که شامل مسجد جامع، سوق بازار، قسمت حکومتی شهر یا ارگ، مناطق مسکونی و محلات، مدارس، دیوار و نمای خارجی است.
مسجد جامع
مساجد به عنوان محبوبترین مکانها نزد خداوند، در شهرهای اسلامی به عنوان قلب و مرکز شهر بوده و همه دلها و چشمها به سوی آنجاست. در این ارتباط هر شهر اسلامی با دورنمای مسجد آن مشخص میشود و با توجه به این موضوع مورخانی چون ابوعبدالله محمد بن المقدسی در کتاب «احسن الاتقسیم فی معرفته الاقالیم» همیشه در توصیفهای خود در مورد شهرهای اسلامی توجه خاصی به مساجد داشتهاند، وضعیت مسجد جامع شهر را نشاندهنده وضعیت ایمان مردم شهر میدانسته و در شهرهایی که مسجد جامع نیکو داشتهاند وضعیت ایمانی و اعتقادی مردم شهر را هم خوب تفسیر کردهاند.
مسجد همواره واضحترین عنصر اسلامی در شهر بود و معمولاً با بازار احاطه میشد، در شهرهای اسلامی مسجد قلب شهر محسوب میشود و عملکرد مسجد جامع در شهر اقتباسی از مسجد اولیه مسلمانان است که در زمان پیامبر مکرم اسلام(ص) محل برگزاری نماز و تصمیمگیریهای سیاسی و نظامی و محل تجمع مؤمنین بود؛ زیرا مسجد جامع در آن زمان محل برگزاری نماز روز جمعه، نماز اعیاد و تجمع مسلمین در موقع نیاز بود.
البته در ابتدا در شهرهای اسلامی مسجد محل تدریس علوم اسلامی هم بود، ولی بعدها فضایی در کنار مسجد به نام مدرسه ایجاد شد. اما در هر صورت میتوان گفت مسجد اساسیترین عنصر در شهرسازی اسلامی بوده و شهر اسلامی بدون مسجد فاقد معنی است. کانونی بودن و مرکزیت مسجد سایر قسمتهای شهر را تحت تأثیر قرار میداد، در این شهرها محل مسجد جامع، کانون اصلی شکلگیری سایر فضاهای عملکردی شهر بود و سایر فضاهای شهری در ارتباط با مسجد جامع شکل میگرفتند.
در طول تاریخ اسلامی در شهر اسلامی مسجد مقدسترین مکان بوده است، تقدس مسجد به حدی بوده که هرگاه بازار به باروی مسجد میچسبید دکانها را به باروی مسجد نمیچسباندند و به جای رده دکانها طاقنماهایی میساختند، همچنین هنگامی که مدرسه در کنار مسجد بنیاد میشد پیوسته به دیوار مسجد اتاق احداث نمیشد و معمولاً در این فضا راهرو قرار میگرفت.
بازار
بازارهای ایران با ویژگیهای خاص خود همیشه زبانزد جهانیان بوده است، پرهیز ایرانی از دروغ و ریاکاری، مردمفریبی و به ویژه رباخواری که ریشه در تفکر جهانبینی و یکتاپرستی ایرانیان دارد همیشه سوداگر ایرانی را از سودجویی و بهرهبرداری ستمکارانه از پیشه خود بازمیداشت. اصل کلمه بازار بسیار قدیمی است. بازار محل اجتماع، مکان دادوستد، کانون شورشها و اعتصابها، سیاستمداریها، محل پخش اطلاعات، مراودهها، آشناییها بوده و گاهی اوقات نقش مکانی امنیتی را نیز ایفا میکرده است. در جشنها نیز بازار را چراغانی و آذین میکردند.
بیشتر بازارها از دروازههای کاروانرو شروع میشد و به داخل شهر امتداد پیدا میکرد، دروازههای مختلف بر حسب اهمیتشان، کاروانرو بودنشان و وابستگی اقتصادی به بیرون تقسیمبندی میشده و در شکلدهی بازار سهم داشتند؛ همانطور که در تهران دروازه رباطکریم راه ارتباطی به جلگه شهریار، دروازه شمیران به شمیران، دروازه شاه عبدالعظیم و دروازه قزوین محورهای اصلی تهران را تشکیل میدادند و بر همین اساس نیز رستههای بازار تشکیل میشد.
بازار در خارج از مسجد اصلی قرار داشت و در داخل خود دارای تقسیمبندیهایی از لحاظ حرف بود؛ مثلاً راسته بزازان یا راسته زرگران و شغلهایی که دارای سر صدا و مزاحمت بودند؛ مانند رسته آهنگران و مسگران معمولاً در حاشیه بازار قرار داشتند. در سلسلهبندی رستههای مختلف با توجه به موقعیت مسجد اصلی شهر، در کنار مسجد حرفی مانند کتابفروشی، صحافی و شمع، کندر و عطرفروشی که نزدیکی بیشتری به عبادت مسلمین دارند قرار داشتند و بقیه اقلام در فاصله دورتری از مسجد عرضه میشد.
با توجه به سفارشهای فراوان اسلام در زمینه امانتداری و راستگویی در خرید و فروش و فرموده پیامبر مکرم اسلام(ص) که «التاجر الأمین الصدوق المسلم مع النبیین و الشهداء یوم القیامة؛ تاجر مسلمان امانتدار و راستگو در روز قیامت با پیامبر و شهدا حشر میشود»، در بازارهای اسلامی کالاهای عرضه شونده توسط فروشندگان در ایوان جلوی مغازه در معرض دید خریداران قرار میگرفت تا خریدار با صداقت تمام و با دیدن تمام عیبها و نقصهای احتمالی کالا نسبت به خرید آن اقدام کند.
همچنین از ویژگی بازار اسلامی قرار گرفتن کسبه همکار در کنار یکدیگر بود که سبب میشد خریدار با بررسی و مقایسه قیمتها در کنار هم نسبت به خرید کالا اقدام کند.
ارگ
در شهرسازی صدر اسلام معمولاً بخش حکومتی و محل زندگی حاکم در نزدیکی مسجد جامع بنا میشد و یک راه ارتباطی بین مسجد جامع و محل زندگی حاکم برقرار بود چنانکه در ساخت شهر کوفه، بعد از ساخت مسجد جامع، قصری برای سعد بن ابی وقاص حاکم در کنار مسجد ساخته شده بود و محل زندگی امام علی(ع) هم در کنار مسجد بود.
در شهرهای صدر اسلام حاکم شهر علاوه بر تصمیمگیری سیاسی، وظیفه هدایت مذهبی را نیز بر عهده داشت؛ ولی با گذشت زمان و توسعه فعالیتهای سیاسی، قسمت حاکم نشین شهر با حصاری از خود شهر جدا و شامل بخشهای اداری و حکومتی و محل زندگی حاکم شد که گاهی در بالاترین نقطه شهر و بالای تپه بنا میشد و اطراف آن با حصارهایی احاطه میشد و گاهی نیز ارگ در بیرون از باروی شهر و با خندق و حصار جداگانه ساخته میشد.
محلههای مسکونی شهر
قبل از اسلام تقریباً تمامی شهرها به صورت برج و بارودار ساخته و در آن نظام طبقاتی به سختی رعایت میشد، این طبقات اجتماعی در ابتدا سهطبقه بود که بعدها به چهار طبقه شامل ارتشداران، موبدان، دهقانان و صنعتگران تبدیل شد، طبقاتی که هر کدام جایگاه مخصوص به خود را داشتند و نمیتوانستند به محلههای دیگر بروند.
در کل در شهر قبل اسلام سکونت به سه قسمت تقسیم میشد؛ منطقه حاکمنشین یا طبقه عالی که در مرکز شهر و دارای برج و بارو بود، فضای بین محل حاکمنشین و حصار شهر که محل زندگی طبقه متوسط جامعه و ارکان وابسته به حکومت شامل ارتشداران و موبدان بود و قسمت بیرون شهر که محل زندگی طبقه پایین جامعه شامل پیشهوران بود. در قالب جنگها نیز افرادی که اسیر میشدند و از جنگها و درگیریها صدمه میدیدند از این طبقه بودند چون از لحاظ دفاعی در موقعیتی ضعیفتر قرار داشتند.
بعد از اسلام در ایران نظام طبقاتی فرو ریخت و برابری طبقاتی جزء شعارهای اسلامی درآمد، خداوند در قرآن مؤمنان را به برادری و برابری فراخوانده و گفته بود: «یا ایهاالناس انا خلقاکم من ذکرو اثنی و جعلنا کم شعوباٌ و قبائل لتعارفوا ان اکرمکم عند الله اتقیکم ان الله علیم خبیر؛ ای انسان ما شما را از زن و مرد آفریدیم و شما را شعبه شعبه و قبیله قبیله قراردادیم تا همدیگر را بشناسید، باکرامتترین شما نزد خدا باتقواترین شما بوده و خدای سبحان به حق دانا و خبره است.»
بعد از اسلام طبقهبندی شهرها از بین رفت و تمامی محلههای استقراری در جایگاه یکسانی قرار گرفتند از اینرو محلهها بر اساس همشهری بودن مانند محله شیرازیها و محله اصفهانیها و یا بر اساس صنف شغلی مانند محله حصیربافها شکل میگرفت. در غالب محلهها فضاهای خدماتی برای رفع نیازهای روزمره مردم وجود داشت؛ مانند قصابی، عطاری و... که مردم برای خریدهای روزمره به آنها مراجعه میکردند و برای خریدهای دیگر به بازار میرفتند.
با توجه به توصیههای مکرر اسلام به محرمیت و حفظ حریم، در ایران که قبل از اسلام نیز درونگرایی و تفکیک فضاهای خصوصی و عمومی به خوبی رعایت میشد، بعد از ورود اسلام این صفت در شهرسازی و معماری گستردهتر شد به طوری که در کوچههای درون محلهها هیچگاه بازشو بزرگ قرار نداشت و بازشوها جهت نورگیری تمام به داخل حیاط مرکزی باز میشدند، همچنین قسمت هشتی یا ورودی خانههای مسکونی نیز طوری طراحی میشد که هیچگاه از کوچه و یا ورودی داخل حریم منازل قابل رؤیت نبود.
فضاها در معماری منازل به صورت فضاهای خصوص و عمومی تقسیم میشد و حفظ حریم به حدی در معماری ایرانی اسلامی تأثیرگذار بود که این ویژگی در بناهای غیرمسکونی چون مدارس و مساجد و... نیز رعایت میشد.
مدرسه
درباره تحصیل افراد قبل از اسلام در ایران و در زمان ساسانی مورخان نظرات مختلفی داشتهاند اما آنچه مشخص است این است که در زمان ساسانیان پایبندی به طبقات اجتماعی بهشدت رعایت میشد، رفتن از طبقهای به طبقه دیگر امری غیرممکن و نادر بود و تحصیل نیز به طبقه برگزیده اختصاص داشت، با این اوصاف فرزندان بزرگان جدا از طبقات پایینتر زیر نظر دربار به تحصیل میپرداختند. اگرچه در آن زمان برای فرزندان طبقات متوسط نیز مدارسی وجود داشت ولی خواندن و شغل دبیری مختص به طبقهای خاص بود.
اما دین اسلام در همان ابتدا و در لحظهای که جبرییل از جانب خداوند به حضرت محمد(ص) فرمود: «اقرا» نشان داد که دینی دارای عدالت با ویژگی آموزشی و مکتوب است، در این دوران آموزش از رأس شروع میشد و ابتدا نیز در مسجد توسط پیامبر مکرم اسلام صورت میگرفت.
درواقع اولین مراکز آموزشی مساجد بودند ولی بعدها با گسترش اسلام به مرور زمان فضای آموزش از مساجد جدا شد و به دو دسته تقسیم شد؛ مدارس ابتدایی که در خانههای شخصی و به نام مکتبخانه اداره میشدند و فضاهایی مخصوص تحصیلات عالیه در مکان مشخصی به نام مدرسه، اداره مدارس معمولاً بر اساس موقوفات صورت میگرفت چنانکه مدرسه چهارباغ اصفهان از محل درآمد کاروانسرای کناری آن اداره میشد، با توجه به تقدس مدارس و اهمیت علم از دیدگاه اسلام جهت ساخت مدارس از اعداد مقدس استفاده میشد و نمونه بسیار جالب آن نیز مدرسه خان شیراز است که در زمان امامقلی خان پسر اللهوردی خان حاکم شیراز برای ملاصدرا بنا شده بود.
حصار و دیوار شهر
با توجه به توصیههای اسلام در زمینه آمادگی مسلمانان برای دفاع، در شهر اسلامی نیز با ایجاد حصارهای محکم و قطور و کندن خندق در اطراف شهر، مسلمانان همیشه آمادگی خود را برای واکنش به تجاوزهای احتمالی از طرف دشمنان حفظ میکردند. هنوز هم باقیمانده اینگونه حصارها در گوشه و کنار شهرهای قدیمی موجود است.
امر مهمی که ویژگی حصارهای شهرهای اسلامی را از شهرهای ساسانی متمایز میکند قرارگیری تمامی مناطق مسکونی در داخل حصار است، در بیرون از حصارهای شهر معمولاً تنها قبرستان قرار میگرفت که به گفته مورخان دلیل این امر کراهت دانستن نزدیکی محل قبرستان به محل زندگی مسلمانان بوده و شاردن در سفرنامهاش به اصفهان به این موضوع پرداخته است.
سخن پایانی
با توجه به اینکه اساسیترین تعلیم پیامبران و بزرگان اسلامی فروتنی و افتادگی در برابر ذات اقدس باری تعالی است، آنچه از معماری اسلامی اقتباس میشود فروتنی و افتادگی در بناها است. درواقع برخلاف دوران قبل از اسلام که معماری تداعیکننده عظمت و بزرگی در بنا بود معمار اسلامی با بهرهگیری از عناصر بومی ضمن کاستن از ارتفاع بنا، سعی در مردموار کردن و ایجاد تواضع داشت.
همچنین عنصر دیگری که در معماری اسلامی وجود داشت سادگی در نقشه و استفاده از مصالح بومآورد بود که سبب میشد شخص مسلمان با حضور در مسجد تفاوتی بین محل زندگی خود با محل عبادت مشاهده نکند و این موضوع سبب ایجاد یک نوع فضای صمیمی برای نمازگزار میشد.
علاوه بر این در شهرسازی اسلامی با توجه به اهمیتی که مسجد جامع داشت و برای مؤمنین اقتباسی از مسجد پیامبر بود، همه چیز به سمت مسجد جامع ختم میشد و شکلگیری شهر بر اساس موقعیت مسجد جامع بود، درواقع تقدس مسجد جامع به حدی بود که در نگاه مسلمین مسجد مکانی روحانی بود که به دنیای مادی تعلق نداشت به همین منظور نیز هیچگاه دیوار مسجد جامع به مغازه و یا بازار ختم نمیشد، همیشه دیوار مسجد به گذر میرسید و در کنار مسجد همیشه فضاهایی مثل مدرسه و یا بازار قرار میگرفت.
با توجه به اینکه مدرسه محل تعلیم و تربیت و بازار محل کسبوکار بود و در دین اسلام سفارشهای زیادی به کسب روزی حلال و همچنین تعلیم و تربیت شده بود، مغازههایی که کنار مسجد قرار میگرفتند شامل کتابفروشی و یا صحافی و شمع فروشی بود که این فضاها نیز نوعی به تعلیم و تربیت مرتبط بودند. آنچه از شهر اسلامی برداشت میشود تداعیکننده تعالیم اسلامی در یکایک عناصر تشکیل دهنده شهر است درحالیکه عناصر شهر نیز نمایشدهنده جلوههای مختلف دین اسلام است.
حسن ختام بحث اینکه سرزمین ایران در ادوار مختلف تاریخی بارها توسط مهاجمان مختلف با دیدگاهها و جهانبینیهای متنوع مورد هجوم قرار گرفت و بعضی از این مهاجمان به عمد سعی در پیاده کردن تفکرات و اعتقادات خویش در جامعه ایرانی داشتند ولی تأثیرات آنها محدود بود و با ضعیف شدن حاکمان، تفکرات آنها نیز با گذشت زمان منسوخ میشد و از بین میرفت اما موضوعی که تأثیر مسلمانان بر ایران را از دیگر فرهنگهای حاکم بر این کشور متمایز کرد یکتاپرست بودن مسلمانان بود، عاملی که جامعه ایرانی نسبت به آن بیگانه نبود و به سبب همین نزدیکی و یکتاپرست بودن ایرانیان، تأثیر اسلام بر بخشها و حوزههای مختلف ایرانیان شگرف و دائمی شد، تأثیری که با تضعیف حاکمان از بین نرفت و روزبهروز در لایههای مختلف جامعه ایرانی عمق بیشتری یافت./9314/704/ر
محسن سنگ برگان
......................................
منابع و مأخذ:
1- پیرنیا، محمد کریم، آشنایی با معماری اسلامی، سروش دانش، 1386، ص 37.
2- گدار، آندره، هنر ایرانی، ترجمه دکتر بهروز حبیبی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1358.
3- احسن التقاسیم، ترجمه علینقی منزوی، ج 2، صفحه 521.
4- سفرنامه خانیکوف، گزارش سفر به بخش جنوبی آسیای مرکزی، ترجمه دکتر اقدس یغمایی و ابوالقاسم بیگناه، مؤسسه چاپ و انتشار آستان قدس رضوی، سال 1375، ص 84.
5- فضل بن حسن طبرسی، مکارم الاخلاق ج 1، ط 4، موسسه النشر الاسلامی، قم، 1425، ص 74.
6- آزاد، میترا، بررسی تحول بناهای مذهبی دوره ساسانی به بناهای مذهبی قرون اولیه اسلامی ایران، پایاننامه دکتری دانشکده هنر دانشگاه شهید مدرس، 1384.
7- مدینه شناسی، نجفی، محمدباقر، ج 1، ص 94.
8- محمد بن حسن عاملی، وسائل الشعیه، ج 3، ط 5، المکتبه الاسلامیه، 1403 ه. ق ص 565.
9- قرآن کریم، سوره بقره، آیات 261 و 264 و 266، انعام 99 و 141، مؤمنون آیه 19، سوره انفال آیه 60 و یس آیات 33 و 34.
10- طبقات الکبری، ج 1، ص 499، مقریزی امتاع الاسماع، بیروت، دارالکت العلمیه، 1420 ج 10 ص 94.
11- کیانی، محمد یوسف، 1365 شهرهای اسلامی، در نظر اجمالی به شهرنشینی و شهرسازی.
12- پوراحمد، احمد ساخت فضایی شهر در ایران قبل و بعد از اسلام.
13- تاریخ طبری، جلد 5.
14- محقق شیخ جعفر حلی، المعتبر، موسسه سید الشهدا ء، قم 1364 ج 2، ص 363.
15- جوادی آملی، عبدالله 1381 صبهای حج. قم مرکز نشر اسراء.
16- نقی زاده محمد (1374)، صفات شهر اسلامی در متون اسلامی، مجله هنرهای زیبا شماره 4 و 5، دانشگاه تهران.
17- شخصیت شناسی شهر اسلامی با تأکید بر ابعاد کاربردی شهر خدایی زهرا، علیاکبر تقوایی فصلنامه علمی پژوهشی شهر ایرانی شماره چهارم تابستان 1390.
18- ابوعبدالله محمد بن المقدسی، احسن الاتقسیم فی معرفته الاقلیم، ترجمه دکتر علینقی مقدسی.
19- پیرنیا محمد کریم (1386)، آشنایی با معماری اسلامی ایران، انتشارات سروش دانش، ص 46.
20- سفیان محمدکاظم، محمدرضا محمودی، محرمیت در معماری سنتی ایران، نشریه هویت شهر، سال اول، شماره 1، پاییز و زمستان 86.
21- تقوایی، ویدا آشنایی با بناهای تاریخی، شرکت چاپ و نشر کتب درسی ایران، سال چاپ چهارم 1392، ص 89.
22-کیانی محمد یوست (1379)، معماری ایران دوره اسلامی، انتشارات سمت، تهران، ص 9.
23- سیاحتنامه شاردن، ترجمه اقبال یغمایی.