در تبلیغ خارج از کشور نباید شیعهگری کرد/ همراه رایزن فرهنگی باید رایزن دینی داشته باشیم
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، حجتالاسلام علی ربانی نسب، درباره رزومه خود میگوید: متولد 56 در قم هستم. 74 وارد حوزه شدم و اکنون نیز مشغول درس خارج هستم. سال 74 حافظ قرآن شدم. در زمینه مدرسی قرآن نیز مشغول به فعالیت هستم. 10 سال پیش زبان اندونزیایی و مالایی را فراگرفتم و در حال حاضر 4 سال است که برای تبلیغ به مالزی و اندونزی میروم.
در ادامه متن بخش دوم گفتوگوی وی را تقدیم حضور علاقهمندان میکنیم؛
رسا ـ نفوذ غرب در کشور اندونزی چگونه است و آیا میتوان مردم این کشور را به سمت اسلام ناب هدایت کرد؟
مردم اندونزی افرادی ساکت و آرامی هستند، به همین دلیل در زمینه معرفی اسلام ناب بسیار میتوان کار کرد. میتوان اینها را به عنوان انقلابی معرفی کرد، چون افراد پخته، متدین، آرام و دینی هستند. اندونزی 100 سال مستعمره کشور هلند بوده و هنوز هم عشق به هلند و اروپا در مردم این کشور هست. در حالی که اصالت زبان و خط اندونزیایی و مالزی، فارسی است ولی اکنون فرهنگ غرب در آنجا نفوذ کرده و خطشان غربی است. کلمات و حروف فرهنگ این کشور انگلیسی شده است.
مردم اندونزی با فرهنگ غرب خو گرفتهاند که این موضوع را میتوان در لباس پوشیدن، برگزاری مراسمها و... مشاهده کرد. در اندونزی روز عاشورا مراسم برای امام حسین(ع) گرفته میشود، ولی به قدری خرافات در این مراسم نفوذ کرده که بیشتر به جشن شباهت دارد تا مراسم. تمام اینها أثرات فرهنگ غرب است که در فرهنگ اندونزی نفوذ کرده است.
مردم این کشور بسیار تأثیرپذیر هستند که این تأثیرپذیری افزونبر اینکه تهدید است، فرصتی نیز به شمار میآید و ما میتوانیم از این فرصت نهایت بهره را داشته باشیم. ایران اسلامی نزد مردم اندونزی بسیار محبوب است و آنها معتقدند ایران یک کشور خوب و پیشرفته است. به سبب این موقعیت بسیار میتوانیم در آنجا کار کنیم.
رسا ـ حضور تبلیغی مبلغان در رشد شیعیان اندونزی تأثیر داشته است؟
بنده مبلغان را به داخلی و خارجی تقسیم میکنم. یعنی میتوانیم دو نوع مبلغ داخلی و خارجی در آنجا داشته باشیم. مبلغان داخلی کسانی که در اندونزی زندگی میکنند و اکنون شیعه شده و در ایران یا سایر نقاط درس خوانده و یا میخوانند. اکنون قریب به 400 نفر از طلاب جامعه المصطفی(ص) در کشور ما، اندونزیایی هستند که برخی از این افراد فارغ التحصیل شده و اکنون جزو رهبران شیعیان این کشور هستند.
معلوماً در هر منطقهای این افراد(شیعیان تحصیلکرده در ایران) حضور داشته و پایگاهی ایجاد کردهاند. این افراد در کشور اندونزی به عنوان استوانههای شیعه شناخت میشوند که مردم به آنها مراجعه میکنند. این افراد جایگاه دارند. اکنون رهبران احزاب شیعی که در اندونزی داریم، یا در ایران درس خواندهاند و یا اینکه از ایران تأثیر گرفتهاند.
قسم دوم مبلغان، مبلغان خارجی هستند. یعنی افرادی که از کشورهای مختلف مانند ایران برای تبلیغ به اندونزی میروند. در اندونزی هر دو قسم مبلغان داخلی و خارجی را نیاز داریم. بنده عقیده دارم وظیفه کار برای شیعیان اندونزی، وظیفه مبلغان داخلی است. نباید مبلغ خارجی برود و در آنجا کار شیعهگری بکند. یکی از دوستان بزرگوار گفت در اندونزی چند نفر را شیعه کردهای؟ گفتم بنده نمیخواهم کسی را شیعه کنم، بلکه میخواهم دیدگاه مردم اندونزی را نسبت به ایران و شیعه برگردانم.
نیازی نیست ما در کشور اندونزی بگوییم شما شیعه شوید، بلکه باید ببینم پادزهر چیست. بنده اعتقاد دارم در کشور اندونزی باید برای زودن بسیاری از موانع فکری کار و تلاش کرد. بسیاری از افراد اگر آزاد باشند و مبانی جلوی چشمان باشد، همچنین فردی از ایران در آنجا به تبلیغ بپردازد ـ ایران را بسیار قبول دارند و معتقدند که ایران منبع جهان تشیع است به این سبب پرسش مردم اندونزی از مبلغان ایران بسیار زیاد است ـ بسیار موفق خواهد بود.
در اندونزی نباید شیعهگری کرد بلکه باید پاسخ شبهات مردم را داد تا آنها خود به شیعه علاقهمند شوند. اگر بتوانیم شبهات، پرسشها و مسائل مختلف آنها را به درستی پاسخ دهیم، مسلما پادزهر خواهیم بود. وهابیت در اندونزی بسیار کار میکند، ولی وقتی یک شیعه به شبهات و پرسشهای مردم اندونزی پاسخ میدهد، بسیار از کارهای وهابیت خنثی میشود. چون مردم اندونزی خود اهل تفکر و تأمل هستند که ما نیز همین فکر کردن را میخواهیم.
رسا ـ میزان حمایت از مبلغان چگونه است؟
باید دید که افراد حمایت را در چه چیزی میدانند؟ آیا منظورشان حمایت مادی است؟ در این زمینهها معلوما کسی کاسبی راه نمیاندازد، البته برخی به عنوان مهمان ویژه میروند که این خود جایگاه و تفسیر خاص خود را دارد. ولی بحث تبلیغ در خارج از کشور، بحث مادی نیست. اگر بحث مادی را در نظر بگیریم، شاید بتوان گفت: برخی از مبلغان داخلی بهتر میتوانند نسبت به مبلغان خارجی درآمد داشته باشند. ولی مسلما مبلغان واقعی ـ چه داخلی و چه خارجی ـ که برای رضای خدا به امر تبلیغ میپردازند به بحث مادی توجه نمیکنند.
البته متأسفانه حمایت تبلیغ خارجی در داخل کشور نیست، یعنی مسؤولان دغدغه تبلیغ خارج از کشور را ندارند. تنها سازمانی که متصدی امور تبلیغ خارج از کشور است، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است که کار میکنند و زحمت میکشند، ولی آن حمایتی که از این سازمان باید شود، بودجهای که تزریق شود، پیگیریهایی که باید صورت بگیرد، تشویقی که باید از این سازمان بشود، چقدر است؟ شاید نگوییم صفر چون کار میشود ولی کار بسیار اندک است.
اصلا جوابگو نیست. یعنی در طول سال کمتر از 100 نفر برای امر تبلیغ به خارج از کشور اعزام میشود. خود مسئولان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی میگفتند 2 هزار مبلغ داریم که تنها 70 تا 100 نفر را میتوانیم اعزام کنیم. این جای تأسف دارد؛ تأسف از آقایان، چون دارند زحمت میکشند ولی جای تأسف برای آقایان دارد که میتوانند بودجه تصویب کنند ولی نمیکنند.
تبلیغ در خارج از کشور بسیار میتواند تأثیرگذار باشد، بسیار حرف برای گفتن داریم. شما فرض کنید یک کشور با جمعیت 250 میلیون نفر بخواهد وهابی شود، چه فاجعهای پیش میآید؟ هنوز که هنوز است، افرادی از مردم اندونزی به داعش میپیوندند. مردم اندونزی بسیار آرام هستند، قریب به 7 ماه در اندونزی بودهام ولی یک دعوا مشاهده نکردهام. ولی وقتی خونشان به جوش میآید میزنند و شجاع میشوند. حالا شما فرض کنید که این کشور وهابی شود، چه میشود؟
اندونزی تنها یک مثال ساده است، شما ببیند در کشورهای آفریقایی بوکوحرام چه کار میکند. بوکو حرام نیز یک طیفی از وهابیت است، طالبانهای افغانستان نیز وهابی است، تمام اینها به دنبال ترویج افکار ضد شیعی و انسانی هستند و خودشان عملا اسلام را به ورطه نابودی میکشند. برای اینها باید فکری کرد! باید به خارج از کشور نیز توجه کنیم، تنها ممکلت خودمان که مطرح نیست، بلکه جهان اسلام مطرح است.
البته شبهه بسیاری از افراد نیز این است که چرا باید بودجه کشور را در خارج از کشور هزینه کنیم؟ باید برای افراد توضیح داد که تمام مسأله ما فقط کشور خودمان نیست، اتفاقا اگر خارج از کشور امن باشد، داخل کشور نیز امن خواهد بود. اگر خارجیها با افکار و روحیه ما آشنا باشند، بهتر میتوان با آنها تعامل کرد.
رسا ـ در عرصه تبلیغ خارج از کشور موازی کاری نیز صورت میگیرد؟
بحث اعزام مبلغ به عهده سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی است، یعنی متصدی رسمی اعزام مبلغ این سازمان است. غیر از این مرکز برخی مراکز دیگر نیز اعزام میکنند که این اعزام یا با همکاری و ارتباطگیری از سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی صورت میگیرد یا اینکه خودشان مستقل اعزام میکنند. هیچ شکی نیست که در خارج از کشور به مبلغان زیادی نیاز داریم به همین دلیل هر سازمان و یا نهادی بخواهد اعزام کند، خوب است. به قدری در خارج از کشور نیرو میخواهیم که فکر نکنم تا 15 سال نیز اشباع شود.
البته برخی از موارد موازی کار است. برای نمونه کنفرانسی گرفته میشود و فرد مشاهده میکند که یک کنفرانس را چندین سازمان و یا نهاد برگزار میکند. اینها باید هماهنگ شود. بنده معتقدم که برگزاری چنین کنفرانسیهایی لازم است، ولی باید از موازی کاری دوری کرد و نهادها و سازمانها باید با یکدیگر هماهنگ باشند. در خارج از کشور به قدری بحث اعزام مبلغ مطرح است که هر چند موازی کاری نیز صورت بگیرد، ولی باید کار انجام شود.
رسا ـ آیا شیعیان میتوانند مراسمهایی در کشور اندونزی برگزار کنند؟
در کشور مالزی ممنوع است، ولی در اندونزی اینگونه نیست. هر جا پایگاه شیعه است، مراسمهایی شیعی مانند دعای توسل و کمیل، شب احیا، نوحه خوانی، ایام عاشورا را دارند، چون اعتقادات شیعیان اندونزی اگر چه از نظر احکام ضعیف هستند، ولی بسیار قوی است؛ چون با فکر خودشان شیعه بودن را انتخاب کردهاند. حتی مردم اندونزی روز قدس دارند، ولی این روز در برخی از شهرها بزرگ میشود. مراسم عاشورا نیز در خیابانها برگزار نمیشود، بلکه در سالنها بزرگی با حضور هزاران نفر برگزار میشود.
رسا ـ چرا برای تبلیغ اندونزی را انتخاب کردید؟
سال 81 برای شرکت آزمون حج ویژه زبان عربی شرکت کردم که در آنجا یکی از دوستان پیشنهاد داد برای زبانهای دیگر مانند انگلیسی شرکت کنم تا شانس موفقیتم بیشتر باشد. از آن زمان به بعد جرقه آموختن زبان جز زبان عربی به ذهنم رسید. سال 83 تعدادی از دوستان با یک استاد اندونزیایی مقیم قم مشغول آموختن زبان اندونزیایی شدند و بنده نیز پیشنهاد شرکت در کلاسها را دادند. من نیز قبول کرده و به نیت حضور در حج، زبان اندونزیایی را فرا گرفتم. چند سالی به صورت جسته و گریخته کار کردم ولی چون حمایت نبود قطع شد. این موضوع تا سال 88 ادامه داشت تا اینکه در این سال به صورت رسمی در کلاسهای اندونزی شرکت کردم.
در این سال نیز به نیت حضور در حج زبان اندونزیایی را آموختم چون سالانه قریب به 400 هزار نفر از اندونزی به سرزمین وحی میروند که ایران با آنها هیچ ارتباطی ندارد. در اندونزی نیز زبان عربی و انگلیسی را عامه مردم نمیشناسند، به همین دلیل مبلغ انگلیسی زبان و عرب زبان در اندونزی ناکارآمد است. خلاصه بنده سال 89 با هزینه خودم برای آموختن بهتر زبان اندونزیایی به این کشور سفر کردم که 50 روز نیز طول کشید و سفر بسیار خوب و پر برکتی بود. پس از آن زمان سفرهایم به اندونزی شروع شد. اکنون نیز دغدغه تبلیغ در کشور اندونزی و حج را دارم.
رسا ـ بیشتر چه ایامی به تبلیغ در اندونزی میروید؟
ماه رمضان که تبلیغ در تمام کشورهای اسلامی وجود دارد، ولی محرم ویژه شیعیان است. به همین دلیل اهلسنت محرم ندارند و این ایام در آن کشور ایام تبلیغی به شمار نمیآید. دومین زمان تبلیغی در کشور اندونزی ربیع الاول و ربیع الثانی ـ ایام ولادت پیامبر(ص) ـ است. به طور کلی بهترین زمان تبلیغ در اندونزی ماه رمضان و ایام ربیع الاول و ربیع الثانی است البته بنده چون حافظ قرآن هستم، حتی در ایام محرم نیز برای تبلیغ به کشور اندونزی میروم، استقبال وجود دارد.
رسا ـ تلخترین و شیرینترین حوادث تبلیغتان چه بوده است؟
تلخ که نداریم، ولی شیرین بسیار زیاد است. بنده هر جایی رفتهام متوجه شدهام که جا برای کار است. به برکت قرآن کار برای تبلیغ بسیار زیاد است. اندونزی قریب به 16 تا 17 هزار جزیره دارد که 6 تا 7 هزار جزیره آن مسکونی است که فاصله برخی از این جزایر از پایتخت قریب به 6 ساعت پرواز هوایی است. یادم هست به یکی از این جزایر رفتم و برنامه تبلیغی وجود داشت که احساس میکنم بسیار تأثیرگذار بود. در دانشگاه این کشور کارگاه روش «نغمات قرآنی» و «متدهای حفظ قرآن» داشتم که أثرگذار بود.
پس از برنامه دانشگاه به یکی از مساجد جزیره برای اقامه نماز جماعت رفتیم که به مسؤول آنجا گفتم من حافظ و استاد قرآن هستم، میخواهم پس از نماز مقداری قرآن بخوانم اجازه میدهید؟ گفت اگر کم باشد اشکالی ندارد. پس از نماز شروع به قرائت قرآن کردم، در نهایت نیز به مدت 5 دقیقه تفسیر قرآن را بیان کردم که مردم بسیار خوششان آمد. مسئول جلسه نیز گفت پس از نماز عصر هم برای قرائت قرآن باید بیایی. پس از نماز عصر رفتم که ضمن قرائت قرآن، یک ساعت مشغول به تفسیر قرآن شدم. سپس گفتند: پس از نماز مغرب نیز باید بیایی.
نماز مغرب نیز به آنجا رفتم که دیدم جمعیتی بالغ بر هزار تا 1500 نفر منظر بنده هستند. مسئول آنجا گفت ما امشب تصمیم گرفتهایم که تو را امام جماعت بکنیم و من شیعه به عنوان نماینده ایران به عنوان امام جماعت مسجد جامع آن شهر مشغول به نماز شدم. پس از نماز به مدت 20 دقیقه با توجه به آیات و روایات درباره اهمیت نماز به سخنرانی پرداختم. این موضوع جایگاه قرآن و برکت آن را میرساند.
یادم هست در شهری نیز پس از نماز جماعت به سخنرانی تفصیلی و تفسیر قرآن پرداختم که مورد استقبال واقع شد. ولی فردا که به مسجد آمدیم، دیدیم مسجد را وهابیت پر از کتابهای ضد شیعی کرده است. وهابیت در حال کار کردن است و ما عقب هستیم. اکنون نیز بسیاری از برنامههای بنده را خود اهل سنت برنامهریزی میکنند یعنی خودشان دعوت میکنند و اعتقاد دارم که تمام اینها از برکات قرآن و اهلبیت(ع) است.
رسا ـ سخن پایانی شما با طلاب و مسؤولان حوزه چیست؟
نکته نخست، بنده نمیخواهم بگوییم که همه به تبلیغ خارج از کشور بپردازند، چون همه در حال تلاش هستند؛ ولی ما در خارج از کشور بسیار نیازمند تبلیغ هستیم. در تبلیغ نیز زبان و قرآن بسیار مهم است. بنده معتقدم طلاب افزونبر یادگیری برخی از زبانهای نادر مانند چینی، اسپانیول و... باید زبان عربی و انگلیسی را مسلط باشند ولی با این وجود مشاهده میکنیم که زبان عربی در میان طلاب هنوز جا نیفتاده است، در حالی که کتابهایشان نیز عربی است. در کشور اندونزی مکالمه طلاب چه شیعی و چه سنی کامل است.
در زبان انگلیسی نیز باید کار کنیم. اگر بتوانیم خودمان را به ابزار زبان مسلط کنیم، حرف برای گفتن از قرآن و اهلبیت(ع) زیاد داریم. هیچگاه نباید ائمه اطهار(ع) را نیز بدون قرآن مطرح کنیم. اگر جامعه هدفمان اهلسنت است باید قرآن را بیان کنیم تا عترت نیز تأثیر داشته باشد. به فرموده امام حسن مجتبی(ع) قرآن ثقل اکبر و اهلبیت(ع) ثقل اصغر هستند. قرآن و عترت مؤید یکدیگر هستند ولی اصل و اصول قرآن و مبانی آن است. البته منظورم تنها مفسر قرآن بودن نیست، بلکه در آنجا حافظ و قاری قرآن بودن نیز بسیار مؤثر و مهم است. چون افراد جذب میشوند.
نکته دوم، متأسفانه یکی از مشکلات حوزه علمیه این است که دیدگاه نسبت به تبلیغ داخلی است و برای تبلیغ خارجی نیست. البته معاونت بین الملل داریم، ولی عملاً تبلیغ خارج از کشور آن جایگاه خود را در حوزه علمیه ندارد. حوزه در این زمینه میتواند بسیار نقش ایفا کند. ما در تمام کشورها رایزن فرهنگی داریم، رایزن دینی نیز داریم، ولی برای جمهوری اسلامی ایران افزونبر اینکه رایزن دینی نداریم، بسیاری از رایزنان فرهنگی نیز آخوند و طلبه نیستند. بنده معتقدم که رایزنهای فرهنگیمان نیز روحانیان باشند و مسؤولان باید در این زمینه افراد خبرهای را داشته باشند تا زمینه تبلیغ خارج از کشور را فراهم کنند.
/993/402/ر