۰۴ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۲:۴۵
کد خبر: ۴۳۹۶۹۹

از فیش های حقوقی نجومی تا مالیات بر درآمد خبرنگاران

چطور می توان توجیهی برای این همه دریافتی های کلان برخی مسؤولان مطرح کرد، آیا این افراد کاخ نشین درکی حقیقی از شرایط امروز جامعه خودشان دارند، آیا با خبر هستند در همان زمانه ای که آنها این حقوق ها را می گرفتند بسیاری از افراد برای نان شب خودشان هم درمانده و عاجز شده اند.
فیش حقوقی نجومی

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در مشهد، چندسالی است که رهبر معظم انقلاب با توجه به حساسیت هایی که نسبت به زندگی تجملی و اشرافی گری در نظام وجود دارد نسبت به ثروت اندوزی و پیامدهای این موضوع هشدارهایی را داده بودند و همیشه در سخنرانی های خودشان مسؤولان را به پرهیز از تجمل گرایی و ثروت اندوزی توصیه می کردند.

 

خطبه ‏های نماز عید سعید فطر

اشرافیگری مثل یک بیماری است. بر هر کجا که وارد شد، بسیاری از خویهای مستحسن و پسندیده را تحت‏ الشعاع قرار می‌دهد، کم‏کم آنها را ضعیف می‌کند و شاید از بین می‌برد. اسیر اشرافیگری نباید بشویم ما مردم ایران.

۱۲/۱۰/۱۳۸۶

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار مسؤولان قوه قضائیه و خانواده شهدای هفتم تیر

وقتی مناسبات غلط اقتصادی در جامعه حاکم باشد، وقتی رانت‏خواری رواج داشته باشد، وقتی سوءاستفاده‏ از قدرت برای به دست آوردن ثروت های بادآورده رواج داشته باشد، کسی که تولید کننده و زحمتکش واقعی است، ناامید می‌شود. کشاورزی که زحمت می‏ کشد، صنعتکاری که تولید می‌کند، سرمایه‏ داری که سرمایه ‏گذاری می‌کند، معدن کاری که عرق می‏ ریزد، معلمی که در مدرسه درس می‌گوید، استادی که در دانشگاه تدریس می‌کند، قاضی‏یی که وقت و اعصاب خود را به کارِ صحیح صرف می‌کند، وقتی ببینند راه برای مناسبات غلط اقتصادی در جامعه باز است و با آن برخورد نمی‌شود، مأیوس می‌شوند. این که ما گفتیم و تأکید کردیم که باید با مفاسد اقتصادی و قاچاق مبارزه شود، به‏ خاطر این است که این پدیده ‏ها اساس پیشرفت کشور را دچار آسیب های جدی می‌کنند.

 

گردآورندگان ثروتهای نامشروع، زیاده‏ خواهان، زیاده‏ خواران و مفسدان اقتصادی نباید عرصه را بر کسانی تنگ کنند که یا سرمایه ‏گذاری می‌کنند، یا کار می‌کنند، یا زحمت می‏ کشند، یا درس می‏ خوانند، یا علم را گسترش می‌دهند و درآمدی بسیار کمتر از آنها دارند. نظام باید با مفاسد اقتصادی و با جریان فساد اقتصادی مبارزه کند؛ این وظیفه‏ مجلس و دولت و قوه‏ قضاییه است.

 

پیام رهبری به حجاج بیت‏ اللَّه ‏الحرام‏

بیکاری، فاصله بین طبقات و فاصله بین فقیر و غنی را روزبه ‏روز بیشتر می‌کند. عدّه‏ ای را روزبه ‏روز بیشتر به ته درّه‏ های فقر می‏ راند؛ در مقابل، عدّه ‏ای هم از راه های گوناگون به طرف قلّه‏ های ثروت پیش می‌روند.

 

اگر در جامعه‏ ای پول و ثروت باشد، اما بد خرج شود، بدتر از این است که ثروت نباشد؛ چون هم محرومیت ها به جای خود باقی خواهد ماند، هم عدّه‏ ای با آن ثروت های ناصحیح به‏ دست ‏آمده ناحق و توأم با فساد، فساد را به وجود می ‏آورند. تهیدست بودن قشرهایی از جامعه، خودش فسادآور است ـ فساد و اعتیاد و هرزگی های گوناگون بر اثر فقر پیش می‏ آیند، ثروتمند شدن عدّه ‏ای از راه فساد هم خودش باز مرداب فساد دیگری زیر پای مردم است.

 

۲۸/۲/۱۳۸۰

بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی‏ در اجتماع بزرگ مردم یزد

مفاسد اقتصادی را صرفاً به عنوان یک کار خلاف نباید در کشور در نظر گرفت. این کار اگر چنانچه دنبال نشود، تعقیب نشود، ریشه‏ یابی نشود، قوای مختلف کشور دست به دست هم ندهند برای خشک کردن ریشه‏ این کار، ضربه و خطرش برای کشور بسیار کلان و عظیم خواهد بود.

 

مفاسد اقتصادی، مفاسد فرهنگی را هم با خود می‏ آورد، مفاسد اخلاقی را هم می‏ آورد. وجود و رواج مفاسد اقتصادی یکی از بزرگ ترین خطرهایش این است که عناصر خوب دستگاه ها را متزلزل می‌کند، زیر پای آنها را سست می‌کند. بسیاری از این موارد و قضایای مفاسد اقتصادی که به طور مشخص گزارش شده و برای ما گفته شده است، به این ترتیب بوده است که آن مفسد اقتصادی برای پیشبرد کار خود لازم دانسته در داخل فلان دستگاه نفوذ کند و تعدادی از عناصری را که در آنجا کار می‌کنند، با خودش همراه کند. خوب، آن عناصری که آنجا کار می‌کنند، مردمان مؤمنی هستند؛ اما شیطانِ هوس، زیاده ‏طلبی و پول را به جان اینها می‏ اندازد، همه هم طاقت نمی ‏آورند، مجذوب می‌شوند، می لغزند؛ این یکی از بزرگ ترین خطرات مفاسد اقتصادی است.

 

مفاسد اقتصادی در جامعه سرمایه‏ گذاری‏ های درست و سالم را معوق می‌کند. مفاسد اقتصادی مانع فعالیت اقتصادی سالم است، نومید کننده‏ عناصر مؤمنی است که می‌خواهند فعالیت اقتصادی خوب داشته باشند، یک بلاست، یک بیماری عظیم است؛ مثل وبائی که در جامعه می‏ آید، مثل بیماری‏ های واگیری است که تا می‏ آید، همه‏  دستگاه ها، قوه‏  مجریه، قوه‏ مقننه، قوه‏ قضائیه به حرکت می‏ افتند که جلویش را بگیرند.

 

در داخل کشور اسلامی یک سوءاستفاده‏ چی، یک مفسد، یک طماع، یک آدم زرنگ و ناقلا بیاید از منابع عمومی کشور که متعلق به همه‏ قشرهاست با وجود این همه آدم فقیر و ضعیفی که در کشور هست ـ سوءاستفاده کند و بی‏ حساب و کتاب ببرد. باید با این مقابله شود.

 

بدتر از هر چیز این است که در داخل دستگاه های مسؤول، خدای نخواسته این عوامل مفسد بتوانند نفوذ کنند و آدم هائی را به رنگ خودشان در بیاورند یا همکار با خودشان کنند، که این از آن چیزهای بسیار مهم و فاجعه‏ آمیز است که باید با قاطعیت و قدرت با آن ـ از هر نوعش ـ رو به رو شد و با آن برخورد کرد.

 

کر و کور شدن مسؤولان درباره وقایع اجتماعی

اما متأسفانه در این موضوع هم مثل موارد بسیار دیگر، گوش های بسیاری کر شده بود و فاصله گرفتن از آرمان های انقلاب که در واقع بسیاری از شهدا هم برای حفظ همین آرمان ها جان خودشان را برای انقلاب فدا کردند از سوی مسؤولان کور و کر شده نسبت به این وقایع نادیده گرفته شد و این موضوع سبب غارت و چپاول اموال بیت المال شد.

 

آری همان بیت المالی که باید صرف هزینه های عمرانی و آبادانی کشور می شد تا دشمن نتواند با دست گذاشتن روی این موضوعات برای خودش خانه امنی به وسیله مخالفان نظام بسازد و هر روز از هرطرف به این کشور با ابزارهای نرم و تبلیغات سوء حمله کند.

 

همان بیت المالی که سبب شده است آسیب های اجتماعی روز به روز همانند قارچ در کشور رشد کند و گاه این آمارها دل هر دردمند این نظام را به درد می آورد از بیکاری گرفته تا افزایش طلاق ها که باز هم این ناهنجاری ها ریشه در دردهای دیگری مثل اعتیاد دارد و با ریشه یابی همین علل اعتیاد  به بی پولی و نداشتن نان شب بر می خوریم.

 

هرروز در رسانه ها خبرهایی از کودکان کار و زنان سرپرست خانوار می شنویم که برای هزینه های نان شب خودشان زندگی را فراموش کرده اند و از بازی و سرگرمی در کودکی معنایی در ذهنشان وجود دارد و همه  کلمات دایره المعارف آنها فقط کسب نان شب است و دیگر هیچ!

 

از کودکان کار تا افزایش طلاق ها

نمی دانم چه کسانی قرار است پاسخگوی این همه اموالی باشد که در این سالها با خوردن خون این دست از افراد کوخ های برخی تبدیل به کاخ شده است و ثروت اندوزی چنان وجدان هایشان را خاموش کرده است که هیچ چیزی جز خودشان را نمی بینند و همه هدفشان فقط و فقط در پول و پول و پول معنا شده است و دیگر اثری از خود انسانی مثل نوع دوستی در وجوشان نمی توان پیدا کرد.

 

وقتی خبرنگار هستی و در این جامعه قرار است رابط اتصال بین مسؤولان و پیکره اجتماع بشوی ناخواسته دردهایی از دل این جامعه را می بینی و می شنوی که تجزیه و تحلیل این موارد برای وجدان انسان های بیدار سخت و دشوار می شود.

 

بسیار شنیده ام صدای افرادی را که برای هزینه های بیمارستانی فرزند خودشان به بن بست رسیده اند و دیده ام اشک های مادرانی را که فرزندانشان بر روی تخت بیمارستان هستند و به تدریج وجود این مادران آب می شود چرا که نمی توانند هزینه های درمان را تأمین کنند.

 

بسیار دیده ام و همکلام این دسته از خانمها شده ام که سرپرست خانواده هستند و هزینه های سه تا چهار فرزند بر دوش آنها است و در این موارد از خودم می پرسم در شرایطی که مردها برای تأمین معیشت کم می آورند و ناله و فغانشان همیشه به آسمان است که گرانی و تورم کمرمان را خم کرده است و دخل و خرج با هم نمی خواند این زنان سرپرست خانواد چگونه مردانه در این مسیر ایستاده اند تا فرزندان آنان هم بتوانند تحصیل کنند و کمبودها را احساس نکنند و گاه پاسخی برای این سؤال های خودم نمی یابم جز این که آنان توکلی فراتر از افراد هم ردیف خودشان دارند و به این باور رسیده اند که باید برای کسب روزی حلال بایدعرق ریخت و در عین حال با امید و توکل ادامه داد.

 

حالا که دردهای اجتماعی را می توان این گونه به صورت واضح و روشن در این جامعه دید و شنید و حتی لمس کرد چطور افرادی این گونه بر روی اموال بیت المال دست اندازی می کنند و با حقوق های 240 میلیون تومانی به این قشر جامعه دهن کجی می کنی؟ چه افراد و یا کسانی پاسخگوی این نابسامانی های مالی خواهند بود؟ چه کسانی پاسخگوی این همه آسیب های اجتماعی است که دلایل آن به فقر و نداری برمی گردد؟

 

حال باید این موضوع را تحلیل کرد که حقوق های نجومی که درآمد 30 تا 40 سال یک کارگر است چطور ایجاد شده است؟ آنجا که سخن از آرمان های انقلاب است این تناقض ها را چه کسی پاسخگو خواهد بود؟

 

اشرافی گری ژست یا عادت

معلوم نیست خوی ثروت اندوزی و اشرافی گری از چه زمانی در بدنه و پیکره مسؤولان رسوخ پیدا کرده که سبب شده است برخی از وزرا این موضوع را یک امرعادی تصور کنند و با شنیدن این اخبار و آمار شوکه نشوند و در عین خونسردی و بی توجهی ابراز کنند که این موضوع، موضوع جدیدی نیست! این گونه واکنش ها نسبت به این پدیده شاید از آنجا سبب شده است که این افراد به ثروت و مال اندوزی به عنوان یک امتیاز مثبت می نگرند و تمایلشان به این است که نسبت به دردها و مشکلات اجتماعی بی تفاوت باشند و خودشان را برای آسیب ها و دردهای امروز مسؤول ندانند و خودشان را به خواب و غفلت بزنند.

 

این یادداشت زمانی نوشته می شود که در ایام مردادماه قرار داریم و از آنجا که 17 مرداد همزمان با گرامیداشت شهید صارمی روز خبرنگار نامیده شده است به همین بهانه مروری بر دغدغه های معیشتی و اشتغالی این گروه از جامعه خواهم داشت تا برخی از مشکلات این افراد گرچه اندک در این ایام بر روی کاغذ نوشته شود شاید گوش شنوایی باشد!

 

 از بیمه خبرنگاران تا خانه به دوشی آنان

یکی از مهم ترین موضوعاتی که چند سالی است برای همه همکاران سؤال است این است که این بیمه خبرنگاری با کدام یک از قانون های کار تطبیق دارد و این همه پیچ و خم های باورنکردنی این بیمه در قالب کدامیک از آیین های قانون کار تعریف می شود؟ گاه این گونه برداشت می شود که دولتی ها تمایلی برای بیمه خبرنگاران در رده های های خبرنگاران آزاد ندارند و همین امر باعث شده است که این دسته از افراد همیشه خانه به دوش باشند و مدام با امید موقعیت های بهتر شغلی از این رسانه به این رسانه بروند و در عین حال بازهم مزیتی در این خانه بر دوشی برای آنان حاصل نمی شود.

 

وعده و وعیدهای دولتی برای مسکن هنوز هم منجر به تصویب هیچ مصوبه ای نشده است و این موضوع فقط در ایام مرداماه هر سال در قالب شعار باقی مانده است و خبری از عمل نیست و گاه این گونه احساس می شود که شاید این دسته از افراد نباید به  مسکن دار شدن فکر کنند و خودشان هم مانند کارشان تا انتهای عمر محکوم به خانه دوشی هستند.

 

تبصره برداشت مالیات از حقوق خبرنگاران

دغدغه های این شغل آنقدر گسترده و پیچیده است که همه این مشکلات در این یاداشت نخواهد گنجید اما آن موضوعی که بیشتر از همه سؤال برانگیز و گاه در مقایسه با حقوق های نجومی خنده دار و حتی مضحک هم است این است که خبرنگاران با درآمدهای کمتر از یک میلیون تومان و حتی 500 هزار تومان هم مشمول مالیات می شوند، نمی دانم این مالیات از کجای این حقوق اندک قرار است تبصره برداشت بزند، راستی اگر مالیاتی ها این همه در کارخودشان دقیق و ریزنگار هستند چطور اشرافی گری در کشور ایجاد شده است؟ آیا این حقوق های نجومی هم مشمول مالیات شده اند؟  

 

خبرنگاری شغلی است که نه یدی است و نه ذهنی و درعین حال همه اعضا و جوارح بدن را مشغول می سازد و استرس و اضطراب این شغل آنقدر فراوان است که بعد از هر روز کاری، یک خبرنگار برای آرام سازی جسم و روح خود بایستی زمانی را برای تفریحات سالم و آماده سازی برای یک روز دیگر کاری قرار دهد و این درحالی است که زمان و شرایط در بسیاری از مواقع این اجازه را به خبرنگاران نمی دهد که خود را بازسازی کنند.

 

کلام آخر: حال در این شرایط این سؤال به صورت ناخودآگاه پیش می آید که چطور می توان توجیهی برای این همه دریافتی های کلان مسؤولان مطرح کرد؟ آیا این افراد کاخ نشین درکی حقیقی از شرایط امروز جامعه خودشان دارند؟ آیا با خبر هستند در همان زمانه ای که آنها این حقوق ها را می گرفتند بسیاری از افراد برای نان شب خودشان هم درمانده و عاجز شده اند؟ آیا وقت آن نرسیده است که چشم ها و گوش های خودتان را باز کنید و تلنگری هم به وجدان هایتان بزنید شاید توانایی درک دردها را به دست آورید؟/703/934/ب1

فاطمه ترزفان

ارسال نظرات