۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۲۰:۲۰
کد خبر: ۴۴۲۸۰۰
درس خارج فقه سیاسی استاد ایزدهی/ 24

انتخاب پیامبران به عنوان حاکم مستند مشروعیت الهی است

حجت الاسلام والمسلمین ایزدهی در جلسه بیست و چهارم خارج فقه سیاسی به دسته پنجم از آیات دال بر مشروعیت الهی اشاره کرد و انتخاب پیامبران به عنوان حاکم از جانب خداوند متعال را دلیل منشا الهی مشروعیت دانست.
سید سجاد ایزدهی

به گزارش سرویس پیشخوان  خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، حجت الاسلام والمسلمین سید سجاد ایزدهی صبح یکشنبه، 1 آذر ماه 1394 در جلسه بیست و چهارم درس خارج فقه سیاسی در مدرسه عالی فیضیه قم، در ادامه ادله قرآنی ملاک انتصاب الهی برای مشروعیت، دسته پنجم از این آیات را آیاتی دانست که به انتصاب بعضی از پیامبران به عنوان حاکم، از جانب حق تعالی اشاره دارند.

 

وی با اشاره به آیه 246 و 247 سوره بقره، این آیات را نص در مصدریت الهی برای مشروعیت دانست و توضیح داد: این آیات نه تنها بر مصدریت الهی حکومت طالوت دلالت دارند بلکه با توجه به ذیل آیه می توان این حکم را به تمامی حکومت ها نیز سرایت داد.

 

استاد صاحبنظر در عرصه فقه حکومتی، با بیان ایراد جدایی دین و سیاست که در آیه وجود دارد آن را پاسخ گفت و توضیح داد: این نکته که مردم از پیامبر می خواهد تا او ازخدا بخواهد که شخص حاکم را مشخص کند، بیانگر آن است که مردم ملاک مشروعیت را الهی می دانند که از نماینده او چنین درخواستی دارند.

 

وی در ادامه به سه آیه دیگر در این دسته اشاره کرد و طبق هر یک بر مدعای خود استدلال کرد.

 

آیات مذکور عبارت اند از آیة 213سوره بقرة ، آیة 25سوره حدید، ، آیة 124سوره بقرة.

 

 

 

متن تقریر درس 24 فقه سیاسی استاد ایزدهی در ادامه ارائه می گردد.

 

مباحث گذشته

 

در ادامه مباحث خاستگاه مشروعیت بحث ادله نظریه انتصاب الهی را پی می گرفتیم که ادله عقلی را ذکر کردیم؛ در آیات نیز به چهار دسته از آیات اشاره داشتیم. در ادامه به آیات دیگری که بر این امر دلالت دارند اشاره خواهیم داشت.

 

 

 

دسته 5: آیاتی که پیامبران را به عنوان حکام الهی معرفی می کند

 

اولین آیه

 

    ـ أَ لَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِنْ بَنی‏ إِسْرائیلَ مِنْ بَعْدِ مُوسى‏ إِذْ قالُوا لِنَبِیٍّ لَهُمُ ابْعَثْ لَنا مَلِکاً نُقاتِلْ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِنْ کُتِبَ عَلَیْکُمْ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِنْ دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمْ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِنْهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ - وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتی‏ مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (1)

 

ترجمه

 

آیا مشاهده نکردى جمعى از بنى اسرائیل را بعد از موسى، که به پیامبر خود گفتند: «زمامدار (و فرماندهى) براى ما انتخاب کن! تا (زیر فرمان او) در راه خدا پیکار کنیم. پیامبر آنها گفت: «شاید اگر دستور پیکار به شما داده شود، (سرپیچى کنید، و) در راه خدا، جهاد و پیکار نکنید!» گفتند: «چگونه ممکن است در راه خدا پیکار نکنیم، در حالى که از خانه‏ ها و فرزندانمان رانده شده‏ایم، (و شهرهاى ما به وسیله دشمن اشغال، و فرزندان ما اسیر شده‏اند)؟!» اما هنگامى که دستور پیکار به آنها داده شد، جز عدّه کمى از آنان، همه سرپیچى کردند. و خداوند از ستمکاران، آگاه است‏ - و پیامبرشان به آنها گفت: «خداوند (طالوت) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است.» گفتند: «چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته‏تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟!» گفت: «خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مى‏بخشد؛ و احسان خداوند، وسیع است؛ و (از لیاقت افراد براى منصب‏ها) آگاه است.»

 

این آیه نص است در مصدریت خداوند متعال در مشروعیت حاکم؛ چرا که در این آیه گفته شده این خداوند است که طالوت را به عنوان حاکم برگزیده، بلکه این مختص به طالوت نیست و در ذیل آیه با بیان: (اللَّهُ یُؤْتی‏ مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ) صراحتا این قضیه خارجی را به تمامی حکام سرایت می دهد. در این فقره همچنین با بیان (مُلْکَهُ) خداوند متعال را صاحب مملکت و مصدر مشروعیت معرفی می کند. (مَنْ یَشاءُ) نیز بیانگر آن است که امور را به افرادی که دارای صفات عالیه باشند خواهد سپرد.

 

مسائل دیگری نیز در این آیه هست که مشعر به این مصدر الهی برای مشروعیت می باشد:

 

    مردم توقع دارند که خداوند متعال برایشان ملک و حاکم را برگزیند(انتظار مردم)

    پیامبران نیز بر طبق این انتظار مردم رفتار کردند و مهر تائید بر آن زده اند (قابل ذکراست که وقتی پیامبر کسی را از جانب پروردگار متعال انتخاب کرد کسی با اصل انتخاب مشکل نداشت بلکه با مصداق و اوصاف حاکم مشکل داشتند)

    این نکته که در آیه آمده (إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ) که بعث از جانب خدای متعال بوده

 

البته یک اشکالی در این آیه مطرح شده است.

 

اشکال سکولاریسم در آیه

 

مردم به پیامبر خودشان می گویند که برای ما یک حاکمی انتخاب کن. این بدان معنی است که پیامبران فقط وظیفه انذار دارند و هیچ کارکرد حکومتی برای آنها از جانب خدای متعال منظور نشده است. این همان جدایی دین از سیاست است. امور دینی به دست پیامبران است ولی مسائل حکومتی در هر عصری به دست حاکم است. (این نکته که برخی از پیامبران به حکومت رسیدند منافی با این اشکا ل نخواهد بود).

 

پاسخ اشکال

 

جواب اشکال در اینجاست که در بنی اسرائیل گاه پیش می آمد که در یک دوره زمانی و در یک منطقه، تعداد زیادی رسولان از طرف خداوند متعال مبعوث می گردیدند؛ ولی کارکرد همه این پیامبران یکسان نبود. برخی از این پیامبران فقط برای امر تبلیغ مبعوث می شدند، برخی از آنها فقط امر وحی را به عهده داشتند و همیشه یک شخص بود که امر ولایت و حکومت بر عهده او قرار داشت. این نکته که مردم از پیامبر تعیین حاکم از سوی خدا را طلب می کنند، بیانگر همین مسئله می باشد.

 

دومین آیه

 

دیگر آیاتی که دارای همین مضمون می باشند و دلالت بر نصب انبیا به عنوان حاکم دارند عبارت اند از:

 

    کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیه‏.(2) یعنی مردم (در آغاز) یک دسته بودند؛ (و تضادى در میان آنها وجود نداشت. بتدریج جوامع و طبقات پدید آمد و اختلافات و تضادهایى در میان آنها پیدا شد، در این حال) خداوند، پیامبران را برانگیخت؛ تا مردم را بشارت و بیم دهند و کتاب آسمانى، که به سوى حق دعوت مى‏کرد، با آنها نازل نمود؛ تا در میان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى کند.

 

وجه استدلال

 

دلیل بعث پیامبران در این آیه حکم بین مردم بیان شده است که مراد از حکم، فصل خصومات موجود و دفع خصومات محتمل و تحقق عدل در جامعه به واسطه جعل قوانین مناسب است که عبارت دیگری از حکومت کردن می باشد.

 

سومین آیه

 

    لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْکِتابَ وَ الْمیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدیدَ فیهِ بَأْسٌ شَدیدٌ وَ مَنافِعُ لِلنَّاسِ.(3) یعنی ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانى) و میزان (شناسایى حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروى شدید و منافعى براى مردم است.

 

وجه استدلال این آیه نیز همانند آیه قبل می باشد با این تفاوت که در این آیه همان شبهه سکولاریسم و جدایی دین از سیاست تکرار شده است. دلیل به وجود آمدن این شبه در این نکته نهفته است که آیه می فرماید: ما رسولانی را ارسال کردیم تا (مردم) قسط را برپا کنند.

 

جواب اشکال

 

آیه در مقام بیان حاکم نیست، لذا هم حکومت رسولان را در بر می گیرد و هم مردم را؛ به این معنی که در آیه به این نکته اشاره ندارد که حکومت توسط چه کسی برپا می شود بلکه بیان آیه بر آن است که حکومت منتسب به خداوند متعال است حتی اگر مردمی باشد.

 

مضافا بر اینکه در آیه آمده است(لِیَقُومَ النَّاسُ) و به معنی آن است که قسط به واسطه مردم به پا داشته می شود و این معنی چیزی جز فعلیت بخشی را نمی رساند، که مورد تأیید نظریه انتصاب الهی نیز می باشد. به عبارت دیگر، هیچ حکومتی نمی تواند بدون حضور مردم احکام حکومتی را برپا دارد. این درحالی است که اگر در آیه بجای کلمه (یقوم)، (یقیم) می آمد این اشکال وارد بود.

 

چهارمین آیه

 

    وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ.(4) یعنی (به خاطر آورید) هنگامى که خداوند، ابراهیم را با وسایل گوناگونى آزمود. و او به خوبى از عهده این آزمایشها برآمد. خداوند به او فرمود: «من تو را امام و پیشواى مردم قرار دادم!» ابراهیم عرض کرد: «از دودمان من (نیز امامانى قرار بده!)» خداوند فرمود: «پیمان من، به ستمکاران نمى‏رسد! (و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند، شایسته این مقامند)».

 

وجه استدلال

 

این آیه نیز صریح در انتصاب الهی می باشد؛ چراکه در آن تأکید شده است که من تو را به عنوان امام و پیشرو قرار داده ام. نکته ای که این مسئله را تأکید می کند ادامه آیه است که وقتی حضرت ابراهیم(علیه السلام) می فرماید ذریه من؟ خداوند متعال امامت را از ظالمین دور می داند و بیان می کند که عهد من به ظالمین نمی رسد. 902/226/ق

 

مقرر: ستار سلطانپور

 

پاورقی:

 

    سورة بقرة، آیة 247- 246

    سوره بقرة، آیة 213

    سوره حدید، آیة 25

    سوره بقرة، آیة 124

 

/836/د102/ل

ارسال نظرات