امامت اعطا شده به ابراهیم و آل ابراهیم فرمانروایی و رهبری سیاسی است
به گزارش سرویس پیشخوان خبرگزاری رسا به نقل از پایگاه اطلاع رسانی وسائل، آیت الله محسن اراکی، دربیست و چهارمین جلسه سال تحصیلی 94-95 در درس خارج فقه سیاسی اسلام، که روز شنبه بیست و هشتم آذرماه 1394 درمدرسه دارالشفاء برگزار شد، به جواب تفصیلی از یک اشکال مطرح شده در جلسه پیش پرداخت.
آیت الله اراکی در جواب این اشکال که مراد از امامت اعطا شده به حضرت ابراهیم علیه السلام، امامت معنوی است و نه امامت سیاسی ، با استناد به آیات متعدد و نیز یک روایت به عنوان مؤیّد، نتیجه گرفت که امامت اعطا شده، امامتِ مُلک و فرمانروایی و رهبری سیاسی است.
دبیر کل مجمع تقریب مذاهب اسلامی، به مناسبت بحث، نفاق را دارای مراتب و درجاتی دانست که شناخت برخی درجات آن توسط احدی جز خدای متعال ممکن نیست؛ از این رو شناخت عصمت عطا شده از سوی خداوند نیز جز از طریق معرفی و اعلام به وسیله خداوند امکان ندارد و یگانه راه معرفت آن، معرفی الهی است.
اهم مطالب مطرح شده توسط آیت الله اراکی در جلسه 24 خارج فقه نظام سیاسی اسلام به شرح زیر است.
مرور مباحث جلسه قبل
بحث ما دردومین مرحله از صفت عدل در حاکم، درباره عصمت حاکم بالمباشره است. آیه اول از ادله قرآنی دالّ بر شرط عصمت در منصوب برای امامت بعد از رسول یا فرمانروایی بعد از رسول، آیه 39 سوره نساء تمام شد و بحث در آیه دوم بود:
" وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِکَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ" (بقره/124).
این آیه به تنهایی برای لزوم عصمت در منصوبین از سوی خدا و رسول برای فرمانروایی بعد از رسول یا به تعبیر ما منصوب بالمباشره برای امامت و رهبری بعد رسول خدا دلالت می کند.
گفتیم آیه صریح است و می فرماید " لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ" و گفتیم ظالم را قرآن کریم صراحتاً تفسیر کرده است و فرموده است:
[1.] "وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ" (طلاق/ 1)؛
[2.] همچنین می فرماید: "وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ" (بقره/229)؛
هر نوع تعدی از حدود الهی چه از روی عمد یا از روی سهو یا جهل را قرآن کریم ظلم می شمرد؛ اگرچه ظالم به خاطر جهل یا غفلت معذور باشد ولی عذر او به معنای آن نیست که رفتار او رفتار ظالمانه نیست؛ بلکه ظلمی است که مرتکب آن به دلیل جهل یا سهو معذور است یعنی معاف از عقاب است. بنابراین آیه شریفه می فرماید که امامت هیچ گاه نصیب کسانی که گناه از آنها سر بزند حتی از روی سهو یا جهل، نمی شود.
اشکالی هم مطرح شد و آن اینکه : اگر کسی بگوید امامت در اینجا امامت معنوی است و نه امامت سیاسی، و به معنی فرمانروایی و مُلک نیست؛ گفتیم جواب آن در آیات قرآن کریم آمده است وآن اینکه آیات فراوانی دلالت دارد بر اینکه امامتی که خدای متعال نصیب ابراهیم علیه السلام و بعد از او نصیب ذریّه اش کرد- به درخواست خودش و مشروط به عدم ظلم - این امامت، همان امامت فرمانروایی و مُلک است.
[به عنوان دلیل] گفتیم، در سوره نساء می فرماید: "أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً" (نساء/53و54)؛ دراین آیه به صراحت از آن امامت، به مُلک عظیم تعبیر شده است.
نکته ای به مناسبت بحث
ما [ به عنوان بشر] نمی توانیم با هیچ وسیله ای عصمت عطا شده از سوی خداوند را بشناسیم و تنها راه معرفت آن و اینکه شخصی دارای عصمت است، معرفی به وسیله خود خداست. چون نفاق را هیچ کس حتی رسول خدا صلی الله علیه و آله نمی تواند بشناسد؛ بنابر آنچه در قرآن کریم آمده است. ممکن است بعض درجات نفاق را بتوان فهمید اما برخی درجات آن را هیچ کس نمی تواند بفهمد.
[ برخی آیات که دلالت بر این مدعا دارد]:
[1.] " وَ مِمَّنْ حَوْلَکُمْ مِنَ الْأَعْرابِ مُنافِقُونَ وَ مِنْ أَهْلِ الْمَدینَةِ مَرَدُوا عَلَى النِّفاقِ لا تَعْلَمُهُمْ نَحْنُ نَعْلَمُهُمْ " (توبه /101)
[2.] "فَلا تُزَکُّوا أَنْفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى"(نجم /32)
[3.] "بَلِ اللَّهُ یُزَکِّی مَنْ یَشاءُ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً "(نساء /49 )
[بنابراین] در چند جای قرآن صراحتاً آمده است که عصمت و پاکی و درجه کامل آن را کسی جز خدا نمی داند.
بازگشت به بحث؛ آیات دیگر که دلالت بر معنای مُلک و فرمانروایی دارد:
[در جواب اشکال طرح شده، گفته شد که آیاتی از قرآن دلالت دارد بر اینکه مراد از امامت اعطا شده به حضرت ابراهیم و ذریه اش علیهم السلام ، همان امامت فرمانروایی و مُلک است. اولین مورد، آیات 53و54 سوره نساء بود که جلسه پیش بحث شد. در ادامه، برخی دیگر از آیات طرح می شود]
1. آیات سوره انعام
مجموعه دوم از آیات کریمه، آیات سوره انعام است:
وَ تِلْکَ حُجَّتُنا آتَیْناها إِبْراهیمَ عَلى قَوْمِهِ نَرْفَعُ دَرَجاتٍ مَنْ نَشاءُ إِنَّ رَبَّکَ حَکیمٌ عَلیمٌ وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ کُلاًّ هَدَیْنا وَ نُوحاً هَدَیْنا مِنْ قَبْلُ وَ مِنْ ذُرِّیَّتِهِ داوُدَ وَ سُلَیْمانَ وَ أَیُّوبَ وَ یُوسُفَ وَ مُوسى وَ هارُونَ وَ کَذلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنینَ وَ زَکَرِیَّا وَ یَحْیى وَ عیسى وَ إِلْیاسَ کُلٌّ مِنَ الصَّالِحینَ وَ إِسْماعیلَ وَ الْیَسَعَ وَ یُونُسَ وَ لُوطاً وَ کلاًّ فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمینَ وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ إِخْوانِهِمْ وَ اجْتَبَیْناهُمْ وَ هَدَیْناهُمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقیمٍ ذلِکَ هُدَى اللَّهِ یَهْدی بِهِ مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ لَوْ أَشْرَکُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ ما کانُوا یَعْمَلُونَ أُولئِکَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ (انعام/ 89-83)
فقره اخیر یعنی " أُولئِکَ الَّذینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ "، به این معناست که چیزی افزون بر کتاب و نبوت به آنها داده شده است که همان حکم است. گفتیم که حکم، صریح در فرمانروایی است؛ یعنی ما به آنها حاکمیت دادیم و آنها را حاکم قرار دادیم. این همان تفسیر امامتی است که خدای متعال به ابراهیم علیه السلام و ذریه او عطا فرمود.
از امامت، در سوره نساء به مُلک و در سوره انعام به حُکم تعبیر شده است.
2. آیات سوره انبیاء
سوره انبیاء آیات 71 تا 73، اشاره به این دارد که امامتی که به ابراهیم علیه السلام داده شد در ذریه او هم ادامه یافت؛ یعنی دعای او اجابت شد، منتها اجابت مشروط. می فرماید: "وَ نَجَّیْناهُ وَ لُوطاً إِلَى الْأَرْضِ الَّتی بارَکْنا فیها لِلْعالَمینَ وَ وَهَبْنا لَهُ إِسْحاقَ وَ یَعْقُوبَ نافِلَةً وَ کُلاًّ جَعَلْنا صالِحینَ وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا".
3. آیات سوره سجده
دسته دیگر آیات، سوره سجده آیات 23و 24 است: " وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسَى الْکِتابَ فَلا تَکُنْ فی مِرْیَةٍ مِنْ لِقائِهِ وَ جَعَلْناهُ هُدىً لِبَنی إِسْرائیلَ وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنا "؛
یعنی امامت در ذریه ابراهیم، در اسحاق و یعقوب و بعد هم در نسل یعقوب یعنی بنی اسرائیل ادامه یافت.
4. آیه سوره مائده
در سوره مائده آیه 44 هم می فرماید:
" إِنَّا أَنْزَلْنَا التَّوْراةَ فیها هُدىً وَ نُورٌ یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ الَّذینَ أَسْلَمُوا لِلَّذینَ هادُوا وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبار". [بنا به این آیه شریفه] همان پیامبران از ذریه ابراهیم و اسحاق و یعقوب، همانها حاکمان به تورات [نیز] بودند؛ یعنی همان اولاد ابراهیم علیه السلام، حاکمان به تورات بودند.
اگرچه امامت دارای مراتب است ولی حداقل در این مقدار که مورد بحث ماست؛ یعنی در معنای رهبری سیاسی، فرمانروایی، حق امر و حکومت، صریح قرآن است.
یک روایت مؤید علاوه بر آیات
این روایت را تقریباً همه محدثین اهل سنت روایت کرده اند و در کتب شیعه هم وجود دارد. بخاری به سندش از ابوهریره از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل می کند:
"کانت بنواسرائیل تسوسهم الأنبیاء کلّما هلک نبیٌّ خَلَفَه نبیاً "؛ صحیحه بخاری حدیث 3455، باب ما ذکر عن بنی اسرائیل، حدیث 3.
بنی اسرائیل چنین بودند که فرمانروایان و سیاستمداران آنها یکی بعد دیگری از انبیاء بودند. این روایت نیز آیات کریمه را تفسیر و تأیید می کند به اینکه "جعلناهم ائمة" و " آتیناهم الکتاب و الحکم و النبوة ".
روایت تأیید می کند که مراد از حکم و امامت و ملکاً عظیماً، همین فرمانروایی سیاسی است.
5. آیه دیگر سوره مائده
افزون بر آیات مذکور، خداوند در سوره مائده آیه 20 می فرماید: " وَ إِذْ قالَ مُوسى لِقَوْمِهِ یا قَوْمِ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جَعَلَ فیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً وَ آتاکُمْ ما لَمْ یُؤْتِ أَحَداً مِنَ الْعالَمینَ ". در اینجا نبوت را جدا نقل کرده است و مُلک را هم جدا نقل کرده است؛ یعنی مُلک را خداوند علاوه بر نبوت، به بنی اسرائیل عطا فرموده است.
6. آیات سوره جاثیه
در سوره جاثیه آیه 16 و 17 می فرماید:
" وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنی إِسْرائیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمینَ وَ آتَیْناهُمْ بَیِّناتٍ مِنَ الْأَمْر". در این آیه شریفه ، برخی جملات دال بر این است که این امامت که به بنی اسرائیل داده شد، امامت حکومت و سیاست و فرمانروایی است.
جمله اول: " وَ لَقَدْ آتَیْنا بَنی إِسْرائیلَ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ "؛
حکم در اینجا بر خلاف آنچه برخی ادعا می کنند به معنای حکمت نیست بلکه همان معنای حکومت و فرمانروایی دارد.
جمله دوم: " فَضَّلْناهُمْ عَلَى الْعالَمینَ "؛
تفضیل در قرآن کریم، فراوان در معنای فرمانروایی به کار برده شده است که از جمله آن، همان آیه سوره نساء است که فرمود:
" أَمْ یَحْسُدُونَ النَّاسَ عَلى ما آتاهُمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ فَقَدْ آتَیْنا آلَ إِبْراهیمَ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ آتَیْناهُمْ مُلْکاً عَظیماً" (نساء/53و54).
در این آیه شریفه، خداوند اتیان ملک به آل ابراهیم را به عنوان مصداق فضل، بیان فرموده است.
دلیل بر اینکه مراد از تفضیل، نعمت امامت است و نیز دلیل بر اینکه آنچه خداوند به آل ابراهیم عطا فرمود همان نعمت ملک است؛ برخی آیات سوره یوسف است.
در سوره یوسف، خداوند تعبیر حضرت یعقوب علیه السلام را از خواب حضرت یوسف نقل می کند. پدر، اول گفت که مواظب باش، خواب را برای برادران نقل نکنی و بعد گفت:
" وَ کَذلِکَ یَجْتَبیکَ رَبُّکَ وَ یُعَلِّمُکَ مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ وَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ عَلى آلِ یَعْقُوبَ کَما أَتَمَّها عَلى أَبَوَیْکَ مِنْ قَبْلُ إِبْراهیمَ وَ إِسْحاق" (یوسف /6).
این جمله، تعبیر خواب حضرت یوسف علیه السلام است. جمله " یتم نعمته " یعنی نعمت امامت. به چه قرینه ای؟ داستان با این دعای حضرت یوسف ختم می شود:
" رَبِّ قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَنْتَ وَلِیِّی فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ تَوَفَّنی مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنی بِالصَّالِحینَ (یوسف / 102) .
در این آیه شریفه، جمله " قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ " همان چیزی است که یعقوب در ابتدا به او گفته بود در تعبیر خوابش؛ یعنی جمله " یتم نعمته علیک" در آخر داستان با جمله " قَدْ آتَیْتَنی مِنَ الْمُلْکِ وَ عَلَّمْتَنی مِنْ تَأْویلِ الْأَحادیثِ " تایید می شود و بیان دیگری از جمله اول است.
نتیجه گیری
تمام آنچه گفتیم قرائن روشنی است در حدی که جایی برای هیچ تشکیکی باقی نمی گذارد که مراد از این امامت که به ابراهیم علیه السلام و ذریه او عنایت فرمود و از آن امامت ظالمین را استثنا کرد، امامتِ مُلک و فرمانروایی و رهبری سیاسی است./836/د102/ل