نقد دیدگاه مصطفی ملکیان درباره نظام آموزشی حوزه/ کیفیت را فدای کمیت نکنید
به گزارش سرویس اندیشه خبرگزاری رسا، اخیراً مصطفی ملکیان از مدعیان روشنفکری دینی در مطلبی ضمن انتقاد از نظام آموزشی حوزههای علمیه گفته بود: «حوزههای علمیه ما گونهای طراحی شده است که تو میتوانی بزرگترین مرجع تشیع بشوی ولی از اول تا آخر عمرت تنها صد کتاب خوانده باشی! الان ببینید در ادبیات چه میخوانند؟ جامع المقدمات، سیوطی، مغنی؛ در منطق یک المنطق میخوانند بعد در فقه شرایع و لمعه و مکاسب میخوانند و در اصول رسائل و کفایه و... شما با صد تا کتاب میتوانید مرجع تقلید شوید با اینکه روشنفکران ما سالی بیش از صدها کتاب میخوانند!»
حجتالاسلام وحید واحدجوان عضو هیأت علمی دانشگاه تهران به این شبهه اینگونه پاسخ داده است:
1. نظام آموزشی حوزه، کتابهای اصیل و قوی را منبع درسی خود قرار میدهد به طوری که انسان، با خواندن کامل و صحیح آنها، به این توان میرسد که در آن علم، دیگر کتابها و مقالاتی که نوشته میشود را بفهمد و حتی تحلیل و ارزیابی کند.
کتابهایی مثل سیوطی و مغنی در ادبیات عربی، رسائل و کفایه در اصول، لمعه و مکاسب در فقه، بدایه، نهایه، شرح منظومه، اسفار در فلسفه، تمهید القواعد، شرح فصوص و مصباح الانس در عرفان اسلامی چنان غنایی دارند که با هزاران کتاب و مقاله دیگر، قابل مقایسه نیستند.
مثلا اگر کسی بخواهد به قواعد نحو در ادبیات عربی مسلط شود اگر صمدیه، سیوطی و مغنی را خوب بخواند، بهتر از این است که صدها و بلکه هزاران کتاب متوسط و ضعیف را بخواند.
در فقه، اگر کسی مکاسب و جواهر را با استاد، بخواند، بسیار قوی تر و عمیق تر از کسی است که صدها و بلکه هزاران کتاب عادی و متوسط را مطالعه میکند.
در حکمت متعالیه، اگر کسی بدایه، نهایه، شرح منظومه و اسفار را نزد استاد مسلط بخواند، میتواند همه کتابها و مقالاتی که در این زمینه نوشته شده را ارزیابی کند.
حرف آقای ملکیان به این میماند که کسی غزل حافظ یا مثنوی مولوی یا شاهنامه فردوسی را با هزاران غزل و مثنوی تازه شاعران جوان، مقایسه کند!
کسی با خواندن هزاران شعر تازه شاعران جوان، مسلط به عمق شعر فارسی و مسائل آن نمیشود بلکه باید سراغ ده کتاب اصلی شعر فارسی برود. البته در رتبه بعدی، اشعار نوجوانان و جوانان تازه شاعر را هم میببیند و نکات خوبش را استفاده میکند.
خوب است آقای ملکیان توجه کنند که خاصیت هر کتاب خوب و اصیل و عمیق، همین است؛ انسان باید سراغ کتاب خوب و عمیق و اصیل برود که با پیدا کردن و خواندن آن، از مطالعه صدها کتاب و مقاله دیگر - که معلوم نیست تا چه حدودی توانسته اند حق مطلب را ادا کنند - بینیاز میشود.
2. طلبه و استاد واقعی در کنار کتابهای اصلی، شروح و کتابهای درجه دو و سه را مطالعه میکند. این چنین نیست که فقط صد کتاب را میبیند و میخواند.
3. کتابهای درجه یک و عمیق حوزوی، چنان طلبه مستعد و پرتلاش را توانمند میکند که وی میتواند کتابهای درجه دو و سه آن رشته را تحلیل و ارزیابی کند.
4. آقای ملکیان، خوب میدانند که بزرگترین مرجع شیعه شدن، یعنی اعلم بودن و استادتر بودن نسبت به دیگر اساتید و مجتهدان، و آن با مطالعه و ارزیابی صدها و هزاران کتاب و تدریس و تحقیق دهها سال، حاصل میشود.
5. از نوع بیان آقای ملکیان، برداشت میشود که ایشان کیفیت را فدای کمیت کردهاند. خوب است ایشان توجه کنند که چه بسا یک کتاب که اندازه هزاران کتاب و مقاله، ارزش علمی دارد و این مقایسه کمیتی اصلا درست نیست.
بنده معتقدم کمیت کتاب خواندن مهم نیست، بلکه کیفیت و درست و روشمند خواندن زیر نظر استاد، مهم است و اگر کسی میخواهد در علمی از علوم اسلامی یا مسألهای از مسائل آن، متخصص شود و متخصصانه اظهار نظر کند، باید روشمند و حساب شده، پیش برود وگرنه ذهنش آشفته و پریشان میشود و این همان آسیب جریان روشنفکری اسلامی در ایران است.
سخن بسیار است، به عاقل، اشارتی کافی است اما به جاهل، هزاران کتاب، کافی نیست.
/874/ر