۲۶ دی ۱۳۹۵ - ۱۶:۱۸
کد خبر: ۴۷۳۹۶۴
بخش سی و یکم؛

نومحافظه‌کاران با بسیج الیگارشی می‌آیند

نومحافظه‌کاران در شرایطی که نمی‌توانند گفتمان و اندیشه جذابی در آستانه انتخابات ارائه کنند تنها یک راه برای موفقیت می‌شناسند؛ بسیج الیگارشی و تبلیغ ائتلاف گسترده میان الیگارشی. نکته جالب اینجاست که نومحافظه‌کاران به نوعی طراحی کرده‌اند که پاشنه آشیل خود را تبدیل به نقطه قوت کنند.
نومحافظه کاری نقد

سرویس سیاسی خبرگزاری رسا با همکاری معاونت آموزش و پژوهش موسسه رسا، در قالب سلسه نوشتارهایی تحت عنوان «نومحافظه کاران» ابعاد مختلف این موضوع را مورد واکاوی و کنکاش قرار داده است که بخش بیست و یکم این نوشته با موضوع " نومحافظه‌کاران با بسیج الیگارشی می‌آیند" تقدیم خوانندگان گرامی می شود؛ در ضمن علاقه مندان و کاربران گرامی برای دستیابی به یادداشت های پیشین اینجا کلیک کنند.

نومحافظه‌کاران در شرایطی که نمی‌توانند گفتمان و اندیشه جذابی در آستانه انتخابات ارائه کنند تنها یک راه برای موفقیت می‌شناسند؛ بسیج الیگارشی و تبلیغ ائتلاف گسترده میان الیگارشی. نکته جالب اینجاست که نومحافظه‌کاران به نوعی طراحی کرده‌اند که پاشنه آشیل خود را تبدیل به نقطه قوت کنند.

به این معنا که این طبقه ممتاز که درباره چگونگی برآمدن خود باید شفافیت سیاسی ایجاد کند و حقایق را برای جامعه روشن سازد به نحوی ماهیت الیگارشیک خود را زیبا جلوه می‌دهد که با راه انداختن بازی «زید» آمد و «عمرو» آمد می‌خواهد از ائتلافی گسترده در میان طبقه الیگارشی سخن بگوید.

در حقیقت دست‌های خالی نومحافظه‌کاران و نداشتن برنامه‌های مشخص کشورداری آنان را به بازی‌های هیجان‌انگیز الیگارشی کشانده است. اگر بیشتر اخبار انتخاباتی آنها را آنالیز کنیم ثقل مرکزی این اخبار پیرامون آن است که چه کسی آمد و چه کسی خواهد آمد. چون گفتمان و برنامه و اندیشه‌ای وجود ندارد. گویی جامعه در این انتظار مانده که مثلاً فلان شخصیت مشکل‌گشا خواهد آمد که برای آمدنش چنین پروپاگاندایی به راه انداخته‌اند.

نومحافظه‌کاران در انتخابات سال 92 بدون داشتن گفتمانی مشخص تنها با دو سیاست مهم تبلیغی در انتخابات حاضر شدند:

- همانطور که سانتریقیوژها می‌چرخند چرخ اقتصاد نیز باید بچرخد،

- ائتلاف میان الیگارشی.

در هسته مرکزی تبلیغات نومحافظه‌کاران جز القای این دو مطلب یا چیز دیگری نبود، یا هرچه بود پوسته‌ای برای این هسته بود. فشارهای اقتصادی بیست ماه آخر پیش از انتخابات 92 جامعه را به مسیری کشانده بود که مهمترین اولویتش حل مشکل اقتصادی بود. از طرفی چون ریشه‌های این مشکل در سیاست خارجی و مسئله هسته‌ای معرفی می‌شد، افرادی که این شعار را برگزیدند توانستند تا اندازه‌ای جو جامعه را به دست گیرند.

اما از سوی دیگر همان الیگارشی‌ای که در انتخابات سال 88 نتوانست نتیجه انتخابات را تحمل کند و چند سال کشور را به نزاع‌های سیاسی داخلی کشاند اکنون با فراری رو به جلو مدعی بود دولت بعد باید به الیگارشی تعلق داشته باشد تا همان نزاع‌ها و درگیری‌ها رخ ندهد.

برای محقق ساختن شعارهای اقتصادی و تغییر سیاست خارجی باید ثبات سیاسی داخلی که همان ثبات الیگارشیک است حفظ شود. نومحافظه‌کاران با این شعارها به پیروزی رسیدند و اکنون بیش از دو سال از آن شعارها می‌گذرد. براین اساس آنها برای موفقیت در انتخابات مجلسین پیش رو دو راه در مقابل خویش دارند: نخست اینکه نشان دهند اولاً علاوه بر سانتریفیوژها چرخ اقتصاد نیز می‌چرخد، دوم نشان دهند هم ادعای ثبات الیگارشیک قضیه درستی است و هم اینکه این ائتلاف امروز گسترش هم یافته است.

نومحافظه‌کاران به دلایل سختی‌های راه نخست عملاً بر آن تأکیدی ندارند. زیرا اولاً با این چالش مواجهند که تورم و رشد اقتصادی اگر نگوییم بدتر شده در مجموع بهتر هم نشده است. امروز نارضایتی اقتصادی از دولت در تمام طبقات و اصناف اجتماعی به صورت گسترده به چشم می‌خورد. از آن گذشته امروز سانتریفیوژها هم دیگر نمی‌چرخند و رشد صنعت هسته‌ای در کشور متوقف شده است.

البته دولت یازدهم برای آنکه این مشکل را حل کند به چند سیاست متوسل شده است: یک. فروش خودروهای قسطی، و دو، دادن وام 10 میلیون تومانی خرید کالا تا بواسطه این سیاست‎‌ها تا اندازه‌ای مسکن موقتی به جامعه تزریق کند تا بتواند در آستانه انتخابات برای دادن رأی به آنها سرپا بایستد. البته تلاش‌ها برای گرفتن بخشی از دلارهای تحریمی در آستانه انتخابات نیز مطلب دیگری است که این روزها درباره آن زیاد می‌شنویم.

با وجود این نومحافظه‌کاران می‌دانند که موضوع اقتصاد و پرونده هسته‌ای چیزی نیست که آنها بخواهند برای انتخابات و برای کسب آرای مردمی بر آن تأکید کنند. چون آن چیزی که مردم در زندگی روزانه خود احساس می‌کنند با آمار دولتی خیلی تفاوت دارد. لاجرم آن در انتخابات مجلسین بر محور دوم تبلیغاتی خویش تأکید دارند که عبارت است از «ائتلاف الیگارشیک».

در اینجاست که می‌توان چندین رفتار مهم چند هفته اخیر آنها را در کنار هم تحلیل کرد. مثلاً اینکه چرا روزنامه اطلاعات به طور ساختارشکنانه و خلاف قانون عکس و خبر رییس دولت اصلاحات را کار می‌کند. در حقیقت اطلاعات همان کاری را کرد که روزنامه سلام در تیر 78 انجام داد. در آن موقع چون مدیر مسئول روزنامه سلام یک روحانی بود و به نظر آنان از حاشیه امنیت بالاتری برخوردار بود وظیفه انتشار اسناد دولتی محرمانه را به طور غیرقانونی برعهده گرفت.

آن تجربه را امروز با روزنامه اطلاعات تکرار می‌کنند تا مدعیان قانون‌مداری با قانون‌شکنی‌های گسترده و هتک حیثیت و بی‌حرمتی به قانون راه ورود تبلیغی رییس دولت اصلاحات را در انتخابات فراهم کنند و زمانی که ادعای ائتلاف گسترده الیگارشی شکل می‌گیرد او نیز حضور داشته باشد. نام او و تصویر او در تبیلیغات باشد. خودش نیز برای سخنرانی‌های انتخاباتی و تبلیغ نومحافظه‌کاران به این مجلس و آن مجلس برود. درحالی که هنوز این افراد حتی به طور رسمی از محضر ملت به دلیل آشوب‌هایی که در سال 88 آفریده‌اند عذرخواهی ساده نیز نکرده‌اند.

یا مثال دیگر توسل آنها به نوه امام خمینی (ره) است. بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی امروز معتقدند نوه امام برای آینده علمی، انقلابی و سیاسی خود نیازی به پدرخوانده الیگارشی و نومحافظه‌کاری ندارد. اتفاقا قضیه برعکس است. یعنی این پدرخوانده است که به او نیاز دارد. او برای آنکه نشان دهد صف ائتلاف الیگارشی امروز کامل شده است تلاش دارد تا جای ممکن از همه شیوخ و خاندان‌های موجه در کشور یارکشی کند و به صف الیگارشی بیاورد تا در این زورآزمایی پیروز میدان باشد. از اینجاست که باید گفت دست‌های خالی نومحافظه‌کاران برای آنها جز تبلیغ «ائتلاف میان الیگارشی» راه دیگری نگذاشته است.

توسل به این روش همانقدر که می‌تواند برای نومحافظه‌کاران جذاب جلوه کند و به آنهان اطمینان دهد که پیروز دو انتخابات اخیر هستند همچنین می‌تواند به عنوان چشم اسفندیار و نقطه ضعف آنها نیز به شمار برود. الیگارشی و نومحافظه‌کاران نباید فراموش کنند که جامعه ایران از دوران فئودالیته و خوانین به این طرف دل خوشی از الیگارشی نداشته و در «پیچ‌های تاریخی» همواره آنها را پشت‌سر گذاشته‌اند./1325/پ203/ج

ارسال نظرات