هدف حکومت الهی نفع و صلاح مردم است
حکومت دینی، حکومتی است که احکام و معارف دینی و رهبران مذهبی بر آن حاکم باشند؛ نمونه بارز اجرای این شیوه حکومتی را می توان حکومت پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع)، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در صدر اسلام دانست که به مفهوم واقعیِ حکومت دینی، بسیار نزدیک بود و به اعتقاد شیعه نمونه بسیار اعلای آن در زمان ظهور حضرت مهدی موعود(عج) محقق خواهد شد؛ هر چند که از جهات نظری اجرای صددرصد حکومت دینی از آرمان ها بوده؛ ولی حکومت معصومین(ع) تا حد زیادی به شیوه حکومت دینی قرابت دارد.
آنچه در ادامه می آید حاصل گفتوگوی خبرنگار خبرگزری رسا با حجت الاسلام والمسلمین سید محمود مجد، تولیت مدرسه علمیه امام باقرالعلوم(ع) تهران، است.
رساـ به عنوان سوال نخست بفرمایید تحلیل حضرتعالی درباره اینکه برخی قائلند تشکیل حکومت توسط عالمان دینی باعث میشود تا فساد و کاستی های آن حکومت نادیده گرفته شود، چرا که تشکیلات حکومت منسوب به دین و عالمان دین است و این افراد هم منسوب به حکومت هستند، چیست؟
واضح است که عده ای با توجه به عدم شناخت کافی از روحانیت، این گونه تصورات را در اذهان خود دارند، همین افراد اگر واقعیت قضیه را درک کنند و بدانند که علما و روحانیون، حقیقتا چه افرادی هستند، هرگز این افکار را به ذهن خود راه نخواهند داد. علمای واقعی دین، متقی و عادل هستند و هرگز مطیع خواسته های نفسانی خود نیستند.افراد عادی ممکن است به دلیل هوا و هوس های خود بر خلاف واقع، از یک سری جریانات تعریف و تمجید بیجا و غلط کنند ولی روحانیت و مراجع تقلید زبده ای نظیر امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب هرگز این طور نیستند که به خاطر هوا و هوس های خود، عیوباتی که منسوب به حکومت است، مخفی و تنها از محسنات آن صحبت کنند.
هر انسانی طبعا زمانی که بخواهد موضوعی را مورد داوری قرار دهد، به خودی خود، ابتدا این مسئله برایش مطرح است که منافع او در چیست و چه نوع قضاوت است که با منافع وی اصطکاک نداشته و با مصلحت شخصی او معارض نیست.
یکی از مجتهدان و دانشمندان نجف هنگامی که خواست از نظر فقهی در این مسئله بررسی کند که اگر چیز نجسی در چاه آبی قرار گیرد موجب نجاست چاه آب می شود یا نه؛ ابتدا دستور داد تا چاه آبی که در خانه داشت پر کنند و سپس به استنباط این مسئله پرداخت و در توجیه کار خود گفت: ترسیدم داشتن چاه آب در خانه موجب شود تا من به طور ناخود آگاه به عدم نجاست آب چاه، هنگام تلاقی با نجاست تمایل پیدا کنم تا اگر یک روز در چاه خانه ام نجسی قرار گیرد به مشکل تطهیر آن دچار نگردم و طبیعی است که اگر فتوایی تحت تاثیر منافع شخصی قرار گیرد در آن صورت آن فتوا اصالت نخواهد داشت ولی اگر چاهی در خانه نداشتم بدون شک فتوای من یک فتوای اصیل است، زیرا در این صورت در هیچ یک از دو طرف قضیه(نجاست آب چاه در هنگام تلاقی با نجاست و یا عدم آن) مانعی ندارم.
در حقیقت شناخت ناکافی و عدم اطلاع نسبت به سیره روحانیت، منشا تفکرات غلط است؛ حتی در زمان حاضر تنها منتقدین به حکومت، اشکالات و کج روی های آن، همین قشر روحانیون و علما هستند.
رساـ برخی معتقدند با تشکیل حکومت دینی، احکام الهی و ارزشهای اسلامی، اصول عقلی و اخلاقی، قربانی حکومت داری میشود؛ به نظر شما در حکومت اسلامی دین تابع حکومت است یا حکومت تابع دین؟
در حقیقت در حکومتی که به معنای واقعی دین را پیاده می کند، دین و حکومت، یکی بوده و دو چیز جدا از هم نیستند که بگوییم کدام یک تابع دیگری است. حکومت اسلامی یک برنامه خاص و معینی دارد که در آن، حکومت عین اسلام و اسلام عین حکومت است و منفک از هم نیست.
در صورتی که در کشورهای اروپایی، عده ای خواستار حکومت دموکراسی باشند و از طرفی بخواهند اسلام را هم داشته باشند، قطعا دوگانگی و تناقض ایجاد خواهد شد که یک حکومت، دموکراسی غربی و یک حکومت، اسلامی است. در حکومت اسلامی، حکومت و دین، واحد است. چنانچه شهید مدرس گفت، سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ماست و این دو از هم جدا نیست.
این اشتباه است که عده ای عقیده دارند در حکومت اسلامی حکومت و دین قربانی یکدیگر می شوند، این در حالی است که اگر در کشوری هم حکومت غربی باشد هم دینی، امکان دارد یکی فدای دیگری شود.
رساـ برخی قائلند برای حفظ اسلام نیازمند تشکیل حکومت اسلامی نیستیم، بلکه حوزه و علمای اسلام هستند که اسلام را از صدر اسلام تا امروز حفظ کردهاند نه حکومتها؛ آیا این سخن صحیح است؟
در صورتی این گفته صحت خواهد داشت که علمای دین از گذشته در حکومت های دیگر نیز به راحتی در ابلاغ و رسالت دینی خود آزاد بوده باشند ولی شواهدی در تاریخ وجود دارد که حکومت های غیر دینی مزاحم پیاده کردن احکام الهی و دستورات دینی توسط علما و روحانیون بوده اند. رضاخان به اجبار چادر از سر زنان می کشید و لباس روحانیت را از تنشان در می آورد و پسرش محمدرضا علیه اسلام تبلیغات می کرد، کاری که امروز آمریکا و بیگانگان نیز علیه اسلام انجام می دهد.
ما دشمن داریم و برای جواب دادن به این دشمن متعرض و جامعه متجاوز باید قدرتمند شویم؛ قطعا بدون حکومت آن قدرت به دست نخواهد آمد که بتوان پاسخ این بدخواهان را داد. اگر آنها با ما کاری نداشتند، ما هم فقط دین مان را تبلیغ می کردیم و علما وظیفه دینی خود را انجام می دادند ولی آنها مانع هستند و مزاحم انجام این رسالت دینی علما هستند. به همین دلیل باید به آنها با قدرت پاسخ داد و این قدرت تحقق پیدا نمی کند مگر با تشکیل حکومت دینی.
چنانچه در عصر پیامبر(ص) ایشان نیز حکومت تشکیل داد و این طور نبود که تنها احکام را برای مردم بگوید و آنها را به حال خود بگذارد. امام علی(ع) در پنج سالی که زمام حکومت و امور جامعه در دستش بود واقعا با تمام قدرت و حکومت از اسلام دفاع کرد و جلوی مانعین ایستادگی کرد.
رساـ به نظر حضرتعالی آیا تشکیل حکومت اسلامی مصداق افراط و تفریط است و علمای دینی که برای اصلاح جامعه، حکومت دینی تشکیل میدهند، در این زمینه افراط میکنند؟
منظور از علما افراد افراط گر و تفریط گر نیستند، منظور علمای واقعی اسلام هستند که هرگز این گونه نیستند. در این میان افرادی وجود دارند که از اسلام واقعی تبعیت نمی کنند. به طور مثال عده ای از علما معتقدند در عزاداری امام حسین(ع) باید قمه زنی کرد و عده ای دیگر آن را جایز ندانسته و حرام اعلام کرده اند. علت این نوع از تضاد این است که این افراد از حقیقت دین جدا شده اند و اگر حقیقت دین را بنگرند متوجه می شوند که دین مبین اسلام ایذای نفس و بدن را حرام دانسته و جایز نمی داند و مسلمانان همه باید از این قانون کلی تبعیت کنند که در قرآن و روایات آمده است.
بنابراین تفریط و افراط نشانه دور شدن از مبانی و اصول دین اسلام است و ملاک واقعی در اسلام مصداق آیه 143 سوره بقره است که خداوند متعال در این آیه میفرماید وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِّتَكُونُواْ شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ؛ بنابراین هدف از تشکیل حکومت دینی و اسلامی، نه افراط است و نه تفریط.
رساـ برخی با استناد به خطبه 69 نهج البلاغه و حدیث از پیامبر (ص) (اصول کافی، ج 8 ص 361) عنوان می کنند که به بهانه اصلاح امور مردم، نباید خود را در شرایطی قرار داد که فرد به دامن فساد افتد؛ با این وجود میتوان گفت که حکومت و حکومتداری هم نمونهای از دامن فساد است. این سخن را چگونه ارزیابی میکنید؟
خیر، لازمه حکومت داری فساد نیست و در حکومت اسلامی واقعی امکان ندارد که فساد وجود داشته باشد، از این رو اگر در آن فساد مشاهده شود، نشان از دور شدن آن حکومت از اسلام و مبانی آن را دارد. در حکومت واقعی اسلامی، فساد وجود ندارد.
رساـ به نظر حضرتعالی مدل حکومت دینی به چه صورت است و اگر در یک حکومت دینی انحرافی رخ داد چگونه میتوان آن را اصلاح کرد؟
اساس و معیار انقلاب اسلامی ما، مبانی اسلام است که امام خمینی(ره) آن را بیان کردند و جامعه را به جهت صحیحی هدایت کردند، حال ما چقدر در ادامه این راه و پایداری آن موفق بوده ایم، جای بحث دارد. چنانچه می بینیم به آرمانی که از ابتدا داشتیم، به طور کامل نرسیده ایم ولی در ادامه آن راه هستیم؛ این انتهای راه نیست، باید تا تحقق آرمان اصلی ادامه دهیم.
در برابر انحرافات حکومتی در درجه اول رهبر جامعه مسئول است و باید در حد توانش از بروز این مسائل جلوگیری کند و وظیفه مردم نیز حمایت از رهبر است تا شخص رهبر بتواند حرفش را به کرسی بنشاند. در زمان امام خمینی(ره) هر خلافی صورت می گرفت، امام راحل قاطعانه اشاره به ریشه کن کردن آن امر می کرد و همان کار هم انجام می شد.
امروز نیز باید رهبر معظم انقلاب آن قدر با عظمت و اُبهت شناخته شود که وقتی دستوری داد، بدون چون و چرا اجرا شود، چون رهبر مسئول است، باید تذکر دهد و جلوگیری کند. متأسفانه امروز شاهد این مسئله هستیم که وقتی رهبر معظم انقلاب راجع به موضوعی با تمام توان اشاره و اقدام می کند، عده ای عمل نمی کنند که این خود بحثی جداگانه می طلبد.
رساـ حکومت دینی که در حال حاضر در کشور انقلابی و اسلامی ما حکم فرما است، تا چه اندازه با حکومت دینی که مد نظر ائمه اطهار(ع) بوده است، تطابق دارد؟
فاصله زیادی دارد؛ از نمونه های آن می توان به همین حقوق های نجومی اشاره کرد که عده ای حقوق های آن چنانی می گیرند و عده ای حتی در تامین معاش و زندگی روزمره خود درمانده اند؛ باید این تبعیض ها از بین برود. این تجملات، زیاده روی و اسرافات که امروز شاهد آن هستیم با حکومت اسلامی واقعی منافات دارد.
رساـ از خصوصیات بارز حکومت اسلامی در زمان امام علی(ع) بفرمایید؟
از شرایط تمام استان داران، فرمان داران و مسئولین جامعه اول می توان به تقوای آنها اشاره کرد و دوم اینکه حقوق آنها کمتر از افراد عادی جامعه بود، حتی شخص امیرالمومنین(ع) سطح زندگی پایین تری نسبت به سایر افراد جامعه داشت و در پاسخ به کسانی که می پرسیدند چرا از امکانات حلال استفاده نمی کنید، می فرمود، من حاکم هستم، حاکم باید طوری رفتار کند که ضعیف ترین افراد جامعه خوشحال باشند که حاکم مملکت حتی نسبت به آنها سطح زندگی پایین تری دارد.
می بینیم که در حکومت امام علی(ع) از لحاظ حقوق و اجرای عدالت در جامعه، فرد مسئول، به خاطر قدرت و سمت حقوق نمی گیرد بلکه این وظیفه دینی را بر خود یک رسالت می داند که باید آن را به انجام برساند و حتی برای اینکه درد محرومان جامعه را بفهمد، تأکید می شود حقوق کمتری بگیرد.
حال این سؤال مطرح است آیا در حال حاضر و در جامعه کنونی واقعا این طور است؟! بین حکومت امام علی(ع) و حکومت ما فاصله است؛ باید در صدد پر کردن و از بین بردن این فاصله ها و تبعیض ها باشیم.
رساـ بهترین آیین حکمرانی که تاکنون شناخته شده است، حکومتی است که حاکمان حدوثاً و بقاءً با رضایت و رأی مردم بر مسند قدرت بنشینند و قدرت به دست آمده را ابزاری برای جلوگیری از اظهار نظر و رأی مردم نسازند و این اصل الهی را خدشهدار نکنند. تحلیل، نقد و ارزیابی شما در این باره چیست؟
در حالت کلی سه نوع حکومت وجود دارد؛ یکی حکومت دیکتاتوری که حاکم در بالا نشسته و هر کار دلش می خواهد انجام می دهد که حکومتی غلط است. نوع دیگر، حکومتی است که اکثریت جامعه برای آن تصمیم می گیرند، این در حالی است که در قرآن کریم همین اکثریت را که رأی به کار خلافی می دهند که به ضرر دنیا و آخرت شان است را جاهل و نادان خطاب کرده است. تبعیت از اکثریت مطلق نیز با این توصیفات کاری اشتباه و غلط است و دقیقا همان چیزی است که در اروپا و آمریکا وجود دارد.
نوع سوم حکومت، همان چیزی است که خدا برای بشر تعیین کرده که سعادت دنیا و آخرتش در آن است. وجود رهبر نیز برای اجرای فرامین الهی است. رهبر مثل یک دیکتاتور آزاد نیست و تنها در محدوده خواسته های خداوند انجام وظیفه می کند و واسطه اجرای احکام الهی در جامعه اسلامی است.
اسلام در همه امور برنامه و طرح دارد که اگر اجرا شود هیچ کمبودی در جامعه احساس نخواهد شد. حکومت واقعی، حکومت الهی است که نفع و صلاح مردم را می خواهد.
رساـ آیا عملکرد ضعیف عالمان دینی در حکومت اسلامی باعث از بین رفتن و تضعیف دین و مذهب در آن کشور میشود؟
اگر اعمال خلافی از آنان سر بزند بله همین طور می شود. اگر یک روحانی به نام دین و در لباس دین خلافی انجام دهد، افراد کم سوادی که توان تحلیل این موضوع را ندارند و از سطح معلومات کافی برخوردار نیستند، این اشکال روحانی را به دین نسبت می دهند، در صورتی که افراد فهمیده، اشکال را در شخص می بینند نه در دین. از وظایف رهبر دینی اصلاح عالمان، روحانیت و دیگران است که باید نهیب بزند و افراد را به حرکت وادارد.
سخن پایانی
چنانچه حکومت اسلامی در جامعه پیاده شود هیچ مشکلی پیدا نمی شود، این در حالی است که عده ای در داخل و خارج موانع ایجاد می کنند، چون با پیاده شدن احکام اسلام، منافع آنها به خطر افتاده و جلوی عیاشی ها و آزادی های شهوانی شان گرفته می شود. بیگانگان نیز برای اینکه کشورها را از پیشرفت بازدارند و همه را به خود وابسته و تحت سلطه خود کنند، قدرت کشورهای دیگر را نمی توانند ببینند، به همین دلیل جنگ تحمیلی و تحریم های مختلف را اعمال می کنند. اگر این قضایا نباشد و اسلام واقعی پیاده شود تمام همه مشکلات اعم از اقتصادی و بیکاری حل خواهد شد.
علمای واقعی، مسلمانان، تحصیل کردگان و دلسوزان کشور باید با همکاری یکدیگر جهت غنی کردن فرهنگ جامعه، جلوی این مفاسد را بگیرند و مصالح و منافع جامعه و رشد مغزی و معنوی جامعه را هدف بگیرند، نه اینکه با موسیقی و چیزهایی که خواسته دولت های استعماری است، سر مردم را گرم کنند تا از سیاست بی خبر باشند، تنها مشغول خواب و خوراک خود باشند و دولت هر کاری که دلش خواست انجام دهد. این هوشیاری باید توسط علمای عادل واقعی و کسانی که در خط علما هستند به مردم القا شود.
ان شاء الله خداوند شما را برای انجام این مصاحبه ها که قدمی در جهت رشد و تکامل جامعه و پیشرفت فکری،معنوی، فرهنگی جامعه است توفیق دهد تا همیشه موفق باشید./966/ 401/ص