۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۴
کد خبر: ۴۹۴۶۳۰
آیت الله مکارم شیرازی مطرح کرد؛

برداشت هایی از آموزه های دینی در سیره حسینی

حضرت ‌آیت الله مکارم تأکید کرد: طبيعى است كه اگر انسان به گناه‏ كردن ادامه دهد به تدريج با آن انس مى گيرد؛ نخست يك حالت است بعدا يك عادت‏ و سپس مبدل به يك ملكه مى‏ شود.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی

به گزارش خبرگزاری رسا، سوم شعبان مصادف است با ولادت با سعادت امام حسين عليه السلام؛[1]به گفته «شيخ طوسى» در «مصباح»، ولادت آن حضرت طبق روايتى از امام حسن عسكرى عليه السلام در روز سوم‏ شعبان سال سوم هجری‏ واقع شده است.[2]،[3]

اعمال روز ولادت امام حسین عليه السلام

بنا بر نقل شيخ طوسى از «قاسم بن علاء همدانى» وكيل امام حسن عسكرى عليه السلام نامه‏ اى رسيد كه در آن آمده بود: مولاى ما امام حسين عليه السلام در روز پنجشنبه، سوم‏ شعبان‏ متولد شد؛ لذا آن روز را روزه بگير و اين دعا را بخوان:[4]«اللهم انى اسئلك بحق المولود فى هذا اليوم، الموعود بشهادته قبل‏ استهلاله و ولادته...،[5] وهب لنا فى هذا اليوم خير موهبة، و انجح لنا فيه كل طلبة، كما وهبت‏ الحسين لمحمد جده..؛[6]خدايا از تو مى ‏خواهم به حق فرزندى كه در اين روز متولد شده، و قبل از ولادت وعده به شهادتش‏ داده شده و پيش از آن كه قدم بر اين جهان بگذارد...[7]،[8] در اين روز بهترين بخشش را به ما عطا فرما و هر خواسته ‏اى را بر آور، همان گونه كه حسين را به جدش محمد عطا فرمودى ...».[9]

پس از آن، خواندن دعاى امام حسين عليه السلام در روز عاشورا سفارش شده است. اين دعا آخرين دعايى است كه آن حضرت در روز عاشورا خواند:[10]«اللهم انت متعالى المكان، عظيم الجبروت، شديد المحال، غنى‏ عن الخلايق...؛خدايا تو والا مكانى، قدرت مطلقى، بسيار مدبرى، از مخلوقات‏ بى‏نيازى...»[11]،[12]

ابن عياش گفت: از حسين بن على بزوفرى شنيدم كه مى‏ گفت حضرت صادق عليه السلام اين دعا را در اين روز مى‏ خواند و می­ فرمود؛ «اين دعا از دعاهاى روز سوم شعبان است و آن روز ولادت حسين عليه السلام است».[13]،[14]

انفاق توأم با حفظ کرامت انسانی در سیرۀ حسینی

در پرداخت انفاق‏ و بخشش رعايت ادب و احترام لازم است و بايد در حفظ آبرو و شخصيت نيازمند كوشيد. قرآن مجيد در اين باره مى‏ فرمايد: «قَوْلٌ مَّعْرُوفٌ وَمَغْفِرَةٌ خَيْرٌ مِّن صَدَقَةٍ يَتْبَعُهَا أَذًى وَاللّهُ غَنِيٌّ حَلِيمٌ...؛[15] گفتار نيكو [در برابر نيازمندان‏] و عفو [و گذشت از خشونت‏ هاى آنان‏] از بخششى كه آزارى به دنبال داشته باشد، بهتر است». لذا اگر نيازمندى به شما مراجعه كند و شما بگوييد «معذرت مى‏ خواهم يا شرمنده ‏ام، نمى ‏توانم كمك كنم» و با احترام او را رد كنيد، بهتر است از اين كه پولى به او بدهيد و بى‏ حرمتى كنيد؛ مثلا بگوييد «ديگر اين جا پيدايت نشود؟» يا «اين پول را بگير تا از شرت راحت شوم».[16] رعايت اين مفهوم در حالات معصومان عليهم السلام  به خوبى ديده مى‏ شود.[17]

پيرمردى از انصار خدمت امام حسين عليه السلام آمد و حاجتى داشت.[18]امام فرمود: «آبروى خود را حفظ كن از اينكه بخواهى آشكارا از من تقاضا كنى، حاجتت را در كاغذى بنويس و به من ده و من كار خود را انجام مى‏ دهم». او نامه‏ اى نوشت: «اى ابا عبدالله، فلان كس پانصد دينار از من طلبكار است و از من مى‏ طلبد از او بخواهيد كه به من مهلت دهد تا توانايى پيدا كنم». هنگامى كه امام حسين عليه السلام نامه او را خواند داخل منزل شد، كيسه‏ اى آورد كه در آن هزار دينار بود (هزار مثقال طلا) فرمود: پانصد دينار را براى اداى دين به تو دادم و با پانصد دينار ديگر مشكلات زندگانيت را حل كن و هرگاه خواستى تقاضا كنى از يكى از سه كس تقاضا كن، يا فرد دين‏دار، يا صاحب شخصيت، يا بزرگ ‏زاده ‏اى؛ چرا كه دين‏دار، دينش سبب مى ‏شود كه آبروى تو را حفظ كند، و انسان با شخصيت به خاطر شخصيتش شرم مى‏ كند كه حاجتت را انجام ندهد، و بزرگ‏ زاده مى‏ داند كه تو بى‏ جهت از او خواهش نكرده ‏اى، لذا آبروى تو را حفظ مى‏ كند و تقاضاى تو را بى‏ جواب نمى ‏گذارد».[19]،[20]

با تأمل در سیرۀ آن حضرت می توان گفت همان گونه كه عامل اصلى آتش گرفتن باغ، خود باغبان و عامل از بين رفتن سلامت معتاد خود او، و عامل شكستن سد نيز نگهبان سد است. پس، مسلمانان و مؤمنان نبايد تنها به فكر انجام كارهاى نيك باشند، بلكه بايد در حفظ و نگهدارى آن نيز تلاش و كوشش كنند كه نگهدارى اعمال، به مراتب سخت‏ تر از انجام آن است گاهى از اوقات، انسان با مسايل بسيار ساده ‏اى آتش به باغ زندگى خود مى‏ زند به عنوان نمونه طبق آيات قرآن، منت‏ و آزار از عواملى است كه مايه حبط انفاق و صدقه‏ مى‏ گردد.[21]،[22]

آسیب‌شناسی و آسیب‌زدایی «مراء»؛ اخلاق مناظراتی در کلاس درس امام حسین علیه السلام

« مراء» (بر وزن حجاب) به معنى گفتگو كردن در چيزى است كه در آن«مريه» (شك) وجود دارد،[23] لذا یکی از انگيزه ‏هاى جدال و گفتگوهاى پرخاشگرانه ناشی از  جهل‏ و نادانى‏ است.[24]

از این رو در «مراء» يك نوع مذمت و نكوهش افتاده است، چرا كه در مواردى به كار مى‏ رود كه انسان روى يك مساله باطل پافشارى و استدلال مى ‏كند.[25] حال آنکه جهل‏ و گناه و لجاجت و جدال و مراء باعث تنگى روح و قساوت قلب مى ‏شود.[26]

 شخص مراءكننده خود را خالى از خطا و ديگران را دائما خطاكار مى‏ داند و اين دليل است كه نه خود را شناخته و نه ديگران را و چنين كسى به يقين‏ از درك حقايق دين محروم مى‏ ماند.[27]

لذا در روایتی اینچنین می خوانیم؛ مردى به امام حسين‏ عليه السلام عرض كرد بنشين تا در مسائل دينى با يكديگر مناظره (و جر و بحث) كنيم. امام در پاسخ او فرمود: «يا هذا انا بصير بدينى مكشوف على هداى فان كنت جاهلا بدينك فاذهب و اطلبه مالى و للممارات و ان الشيطان ليوسوس للرجل و يناجيه و يقول ناظر الناس فى الدين كى لا يظنوا بك العجز و الجهل ...؛ اى مرد! من نسبت به دينم آگاهم و هدايتم براى من روشن است تو اگر نسبت به دينت جاهل هستى برو و تحقيق كن مرا با مراء چكار و (بدان) شيطان پيوسته انسان را وسوسه مى‏ كند و در گوش او مى‏ گويد با مردم مناظره و جر و بحث در دين كن تا گمان نكنند تو جاهل و ناتوان هستى».[28]،[29]

با تأمل در سیرۀ نورانی از امام حسین علیه السلام می توان دریافت؛ تأکید آن حضرت در مذمت جدال و مراء و جر و بحث هاى پرخاشگرانه و ورود به مناظره بدون رعایت قواعد منطقی به خاطر آن است كه اولا نخستين اثر منفى اين كار و اخلاق سوء، پرده افكندن بر چهره حقايق است و بدترين حجاب را ميان انسان و درك حقايق ايجاد مى‏ كند به‏ گونه‏ اى كه گاه حتى‏ واضح‏ترين بديهيات را درك نمی كند و به انكار امورى مى‏ پردازد يا از مطالبى دفاع مى ‏كند كه راستى مضحك است و اين نيست مگر به خاطر اينكه انسان وقتى گرم مرا و جدال مى‏ شود همه چيز را غير از آنچه خودش مى ‏گويد انكار مى كند.[30]

هم چنین کلام نورانی امام حسین علیه السلام «و ان الشيطان ليوسوس... شيطان پيوسته انسان را وسوسه مى كند...»،[31] نشان می دهد خودنمائى و اظهار فضل و رياكارى يكى ديگر از انگيزه‏ هاى جدال و مراء و جر و بحثهاى پرخاشگرانه است كه بسيار متداول و معمول است به ويژه در مجلسى‏ كه گروهى از عوام حضور داشته باشند و بخواهد فضيلت خويش را به آنان نشان دهد يا بخواهد در برابر ارباب فضل جايى براى خود بگشايد.[32]

اضافه بر همه اينها جدال و مراء ابهت و شخصيت انسان را در هم مى‏ شكند و زبان جاهلان را به روى انسان باز مى‏ كند اگر با افرادى نادان مجادله كند سبب هتك و توهين او مى ‏شوند و اگر با دانشمندان ستيزه جوئى كند او را مغلوب و حقير مى‏ سازند.[33]

خدمت گزاری در سیره حسین بن علی علیه السلام

زحمات ناشی از  خدمت‏ به‏ مردم، در مقابل پاداش‏ هاى پروردگار بسيار ناچيز است.[34] لذا خدمت‏ به‏ مردم‏ با دست، زبان يا مال، از جمله بالاترین اعمال به شمار می آید که خبط و گناهان گذشته مارا جبران می کند.[35] 

و اين دليل روشنى است بر اينكه حكومت‏ هاى اسلامى بايد صد در صد مردمى باشند و منافع توده‏ هاى رعيت را بعد از جلب رضاى الهى از هر چيز برتر بشمرند.[36]

تأمل در  جمله «من جاد ساد؛ كسى كه جود و بخشش كند بزرگ و آقا مى‏ شود»[37]، كه از حضرت حسين‏ عليه السلام نقل شده، و تدريجا به صورت ضرب المثلى در آمده، گواه بر اين معناست‏.[38]

روش شناسی ترک گناه در کلام نورانی امام حسین علیه السلام

طبيعى است كه اگر انسان به گناه‏ كردن (حتى كوچك) ادامه دهد به تدريج با آن انس مى گيرد؛ نخست يك حالت است بعدا يك عادت‏ مى‏ شود سپس مبدل به يك ملكه مى‏ گردد و جزء بافت انسان مى‏شود و كارش به جايى مى‏ رسد كه بازگشت براى او ممكن نيست.[39] لیکن باید دانست ترك‏ گناه‏ از جمله عوامل مؤثر در حضور قلب و خشوع و صفا و نورانيت عبادت است‏.[40] لذا با تلاش‏ و كوشش در حسن عمل، ترك‏ گناه‏ امکان پذیر خواهد بود.[41]

اینگونه است که امام حسين‏ عليه السلام در پاسخ كسى كه گفت: من مرد گناهكارى هستم و نمى ‏توانم ترك معصيت كنم مرا موعظه ‏اى كن.[42] فرمود:«افعل خمسة أشياء وأذنب ما شئت..پنج چيز را انجام بده سپس هرچه مى‏ خواهى گناه كن. (نخست آن‏كه) روزى خدا را مخور و هرچه مى‏ خواهى گناه كن. (دوم) از ولايت خدا بيرون رو و هرچه مى‏ خواهى گناه كن، (سوم) محلى را طلب كن كه خدا تو را در آن‏جا نبيند و هر گناهى مى‏ خواهى انجام ده، (چهارم) هنگامى كه فرشته مرگ به سراغ تو مى‏ آيد تا قبض روحت كند او را از خود دور كن سپس هر گناهى مى ‏خواهى انجام ده. (پنجم) هنگامى كه مالك دوزخ تو را وارد آن مى‏ كند مقاومت كن و داخل در آتش مشو و هر گناهى مى ‏خواهى انجام ده».[43]،[44]

در اين حديث نورانی منطق روشنى به كار رفته است و آن اين‏كه انسان در پنج موقف گرفتار است كه هر يك از آن‏ها براى ترك گناه كافى است: از يك‏سو دائما بر سر خوان نعمت خدا نشسته و از رزق او استفاده مى‏ كند. آيا با اين حال وجدان انسان بيدار اجازه مى ‏دهد گناهى كند؟.[45]

ديگر اين‏كه دائما تحت سرپرستى خداست و خدا فرشتگانى را براى حفظ او مأمور كرده است. آيا شرم ‏آور نيست كه انسان تحت اين حفاظت به معصيت مولايش بپردازد؟[46]

سوم اين‏كه تمام عالم، محضر خداست آيا شرم ‏آور نيست كه انسان در محضر او مرتكب گناه شود؟[47]

چهارم و پنجم اين‏كه انسان گنهكار چه بخواهد و چه نخواهد روزى به دست ملك الموت قبض روح مى‏ شود و در عرصه محشر به حساب او مى‏ رسند و او را مجازات خواهند كرد. آيا مى‏ تواند در مقابل فرشته مرگ مقاومت كند و يا بر مالك دوزخ غلبه نمايد؟ حال كه خود را اسير چنگال آن‏ها مى ‏بيند چگونه به خود اجازه مى ‏دهد آشكارا به مخالفت فرمان خدا برخيزد و آلوده انواع گناهان شود؟ فكر كردن در اين امور براى بازداشتن انسان از گناه، به يقين كافى است.[48]

سخن آخر

سعى كنيد در روزهاى تولد معصومين عليهم السلام شيرينى هر چند مختصرى به فرزندان بدهيد و يادآورى كنيد كه اين شيرينى به مناسبت تولد كدام يك از معصومين است تا عشق به آن معصوم با شيرينى مذكور تلفيق شود و در قلبش جاى گيرد. [49]

لذا شایسته است در روز سوم‏ شعبان‏، سالروز ميلاد سرور و سالار آزادگان، با شيرينى وارد منزل شده و به تمام اهل خانه يادآور شویم كه ميلاد امام حسين عليه السلام است. اهتمام به این امور باعث خواهد شد امام حسين عليه السلام هرگز از ذهن و خاطره فرزندانمان پاك نشود.[50]

[1] كليات مفاتيح نوين ؛ ص666.

[2] مصباح المتهجد، صفحه 826.

[3] كليات مفاتيح نوين ؛ ص666.

[4] همان؛ ص678.

[5] همان.

[6] همان ؛ ص679.

[7]  مصباح المتهجد، ص 826 و بحارالانوار، ج 98، ص 347.

[8] برای اطلاع بیشتر؛ ر. ک: كليات مفاتيح نوين ؛ ص678-680.

[9] كليات مفاتيح نوين ؛ ص679.

[10] همان.

[11] مصباح المتهجد، ص 827 و بحارالانوار، ج 98، ص 348.

[12] برای اطلاع بیشتر ر. ک: كليات مفاتيح نوين ؛679-680.

[13] مصباح المتهجد، ، ص 828.

[14] كليات مفاتيح نوين ؛ ص680.

[15]  سوره بقره، آيه 263.

[16] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص137.

[17] همان.

[18] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏2 ؛ ص229.

[19] اخلاق در قرآن، ج 3، ص 154. به نقل از تحف العقول، ص 178.

[20] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏2 ؛ ص229.

[21] سوره بقره، آيه 264.

[22] مثالهاى زيباى قرآن ؛ ج‏1 ؛ ص325.

[23] تفسير نمونه ؛ ج‏20 ؛ ص21.

[24] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص287.

[25] تفسير نمونه ؛ ج‏9 ؛ ص83.

[26] همان ؛ ج‏19 ؛ ص427.

[27] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص282.

[28] بحارالانوار،ج2،ص35،ح32.

[29] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص283.

[30] همان ؛ ص285.

[31] بحارالانوار،ج2،ص35،ح32.

[32] اخلاق در قرآن ؛ ج‏3 ؛ ص286.

[33] همان.

[34] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏11 ؛ ص212.

[35] استفتاءات جديد ؛ ج‏3 ؛ ص623.

[36] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏11 ؛ ص212

[37] كشف الغمه، ج 2، ص 242.

[38] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏5 ؛ ص580.

[39] گفتار معصومين(ع) ؛ ج‏1 ؛ ص173.

[40] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج‏2 ؛ ص180.

[41] پيدايش مذاهب ؛ ص151.

[42] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏14 ؛ ص658.

[43]  بحارالانوار، ج 75، ص 126، ح 7.

[44] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج‏14 ؛ ص658.

[45] همان؛ص659.

[46] همان.

[47] همان.

[48] همان.

[49] والاترين بندگان ؛ ص236.

[50] همان.


/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱

ارسال نظرات