درآمدی بر آموزه ها و تعالیم امام سجاد
به گزارش خبرگزاری رسا، پنجم ماه شعبان مصادف است با ولادت امام زين العابدين على بن الحسين عليهما السلام در سال 38 هجرى.[1]،[2]
همان امامی که در دعاى «مكارم الاخلاق»، يك دوره درس اخلاق و صفات برجسته فردى و اجتماعى را تبیین نمود که در پرتو آن مى توان طرح زندگى صحيحى براى فرد و جامعه ريخت.[3]
و یا درک اسرار پيشرفت و توسعه «تشيع»[4]که باید آن را در آموزه های امام سجاد(علیه السلام) جستجو کرد؛ زیرا آن حضرت پس از شهادت پدرش امام حسين عليه السلام از دنيا و دنياپرستان در آن محيط پرغوغا كناره گيرى نمود و تنها به عبادت و تربيت اخلاق و تهذيب نفس و زهد مى پرداخت، و او بود كه اين باب را به روى جمعى از تابعين مانند حسن بصرى و طاووس يمانى و ابن سيرين و عمر بن عبيد و امثال آنها كه در وادى زهد و عرفان قدم گذاردند، گشود؛ در حالى كه اوضاع چنان بود كه مى توانست خداشناسى از دلهاى مردم به كلى برچيند و از نام خدا اثرى جز بر سر زبانها باقى نماند. [5]
دنیاگریزی؛ بالاترین مقام برای انسان
تمام دنيا چيز كوچك و آنچه به يك انسان مى رسد بخش كوچكترى است و اگر آن بخش فى حد ذاته كوچك و ناچيز باشد بى اندازه كم ارزش خواهد بود ولى با اين حال، دنیا افراد بى ايمان را تكان مى دهد و اين به خاطر كمبود ظرفيت آنها است؛ [6] لذا افراد كم ظرفيت و هوسباز، چنان دنياى كوچك و ناپايدار در نظرشان بزرگ جلوه مى كند كه حيات جاويدان و ابدى را كه مملو از مواهب الهى است به فراموشى مى سپارند.[7]
لذا اين مسئله اى مهم است كه دنيا در نظر انسان كوچك باشد و خداوند، بزرگ؛ اين كوچكى سبب مى شود كه براى رسيدن به مال و مقام و ثروت و شهوت به سراغ گناه نرود و براى رسيدن به آن زياد دست و پا نزند. حرص و طمع و حسادت و صفاتى از اين قبيل را كه زاييده حب دنياست از خود دور سازد.[8]
بی تردید كسى كه دنيا در چشم او بزرگ جلوه كند و جايگاه آن در قلبش مهم باشد، آن را بر خداى متعال مقدم مى دارد. از همه چيز مى برد و به دنيا مى پيوندد و برده آن مى شود.[9]
اینگونه است که در تعبیری از امام سجاد عليه السلام مى خوانيم كه از آن حضرت پرسيدند:من أعظم الناس خطرا؛ والامقام ترين انسان ها كيست؟امام عليه السلام در پاسخ فرمود:«من لم ير للدنيا خطرا لنفسه؛ كسى كه دنيا را براى خود بزرگ نشمرد».[10]
معیار شناسی اعمال در تعالیم امام سجاد(علیه السلام)؛ آنچه به زيبايى و زشتى عمل مى افزايد
فردی به امام سجاد علیه السلام عرض کرد: خوشا به حال شما که مشمول رحمت خداوند هستید. امام علیه السلام متأثر شد و فرمود: اشتباه کردی مگر درباره ی همسران پیامبر نخواندی که مجازات آنها هم مانند ثوابشان دوبرابر است ما از زنان پیامبر اکرم (ص) به این آیه سزاوارتر هستیم. یعنی اگر ما هم عمل خلافی انجام دهیم یقینا مجازاتش شدیدتر است.[11]،[12]
با تأمل در این فراز می توان به به پنج نکته در چگونگی محاسبۀ اعمال انسان ها به عنوان معیاری برای ارزش رهنمون شد:[13]
مراتب علمی: هر اندازه که علم بیشتر باشد مسئولیت سنگین تر می شود و در نتیجه اعمال متفاوت می شود و ثواب و عقاب بیشتر می شود. مراد از علوم، علوم دینی نیست بلکه علوم دیگر را هم شامل می شود. اساتید دانشگاه و دانشجویانی که تحصیل کرده اند نیز مشمول این قاعده هستند. مردم از افراد باسواد انتظار بیشتری دارند. هم انتظار خلق خدا و هم انتظار خالق که خداوند است بیشتر می شود.[14]
پست های اجتماعی و سیاسی: اگر یک رئیس جمهور و یا یک وزیر و یا یک مدیر کل مرتکب خلافی شود با اینکه یک فرد عادی همان خلاف را مرتکب شود بسیار فرق می کند. [15]
سن و سال: یک جوان ناآزموده و کم تجربه اگر خلافی مرتکب شود با یک پیر کهنسال که همان خلاف را مرتکب می شود فرق دارد.[16]
موقعیت های مذهبی افراد: موقعیت خطیب و یا یک مداح با یک فرد عادی فرق دارد. اگر مردم خلافی را از مداح و خطیب ببینند آن را قبیح تر می دانند. همچنین کسانی که به حج و یا عتبات می روند مردم انتظار ندارند که آنها خلافی را که افراد به حج نرفته انجام می دهند را مرتکب شوند.
شیعه ی علی علیه السلام بودن: مردم جهان انتظاراتی که از شیعیان دارند از دیگران ندارند زیرا می گویند: اینها ادعا دارند که دنباله رو کسی هستند که می گوید: اگر آسمان و زمین را به من بدهند تا پوست جویی را از دهان مورچه ای به ناحق بر دارم این کار را نخواهم کرد. بنا بر این اگر کسی که این ادعا را دارد ولی اهل رشوه و ناحق کردن حقوق مردم باشد از او انتظار ندارند.[17]
بنا بر این انتظار از شیعیان بیشتر است مخصوصا بعد از انقلاب اسلامی که جهان از ایرانیان انتظار بیشتری دارند. از مجالس جشن، عزا، بازارها، اداره ها، دستگاه قضایی و از صدا و سیما انتظار بیشتری دارند. از جمهوری اسلامی شیعیان ارتکاب خلاف را انتظار ندارند.[18]
زبان و اهمیت استفاده صحیح از آن؛ نفی رهبانیت و تقبیح سکوت مذموم
بدون شك افراط در هر كارى نادرست است؛ به عنوان مثال در بسيارى از موارد سخن گفتن نهتنها مطلوب، بلكه واجب است. مانند تعليم وتعلّم، امربهمعروف ونهىازمنكر، ارشاد جاهل وتسليت گفتن به مصيبتزده وراهنمايى گمراهان ومشتبهان.[19]
لیکن در اینجا گاه مردم دچار افراط و تفریط می شوند. بعضی از عرفای صوفیه به مریدانشان دستور می دهند که هرگز حرف نزنند تا نور معرفت! در وجودشان ظاهر شود. این همان روزهی سکوت است که در اسلام مشروع نیست.[20]
حال آنکه سكوت وسخن گفتن هركدام جايى ومقامى دارد وهريك از آنها داراى جنبههاى مفيد وجنبههاى منفى است. بنابراين آنچه بعضى از ارباب سيروسلوك به پيروان خود توصيه مىكنند كه در همهجا ودر هر مجلسى ودربرابر هركس سكوت اختيار كنند، مسير صحيحى نيست، هرچند سخن گفتن آفات فراوانى دارد كه مىتواند روح انسان را آلوده وقلب انسان را تاريك واو را از خدا دور سازد.[21]
متأسفانه در عرفانهاى كاذب گاه سكوت درحد افراط انجام مىشود بهطورى كه انسان از نتيجه آن وحشت مىكند.[22]
امام سجاد علیه السلام در روایتی تعبیرات جالبی در مورد سخن گفتن بیان فرموده است و در آخر می فرماید: شما حتی فوائد سکوت را با زبانتان بیان می کنید. از این رو اهمیت زبان نباید فراموش شود.[23]
متن روایت اینگونه است که از آنحضرت سؤال شد: سخن گفتن افضل است يا سكوت؟ امام فرمود:«لِكُلِّ واحِدٍ مِنْهُما آفات فَاذا سَلِما مِنَ الاْفاتِ فَالْكَلامُ افْضَلُ مِنَ السُّكُوتِ....انَّکَ تَصِفُ فَضْلَ السُّكُوتِ بِالْكَلامِ وَلَسْتَ تَصِفُ فَضْلَ الْكَلامِ بِالسُّكُوتِ؛ هركدام از اين دو آفاتى دارد، هرگاه هر دو از آفت در امان باشد، سخن گفتن از سكوت افضل است. عرض شد: اى پسر رسول خدا! چگونه؟ فرمود: خداوند متعال، پيامبران واوصياى آنها را به سكوت مبعوث ومأمور نكرد، بلكه آنها را به سخن گفتن مبعوث كرد، هرگز بهشت با سكوت به دست نمىآيد، وولايت الهى با سكوت حاصل نمىشود، واز آتش دوزخ با سكوت رهايى حاصل نمىشود، همه اينها بهوسيله كلام وسخن به دست مىآيد، من هرگز ماه را با خورشيد يكسان نمىكنم، حتّى هنگامى كه مىخواهى فضيلت سكوت را بگويى با كلام آن را بيان مىكنى وهرگز فضيلت كلام را با سكوت شرح نمىدهى!».[24] ،[25]
حضرت با بیان این حدیث جلو افراط و تفریط ها را گرفته است.[26]
امام سجاد(علیه السلام) و بازشناسی مفهوم تدبر در قرآن
قرآن ، كلام خداست و كلام او همچون ذاتش نامتناهى است و هر چه در آن تدبر شود حقايق تازه اى كشف مى شود و با پيشرفت علم و دانش بشرى ابعاد تازه اى از آن آشكار مى گردد.[27] آيات قرآن آن چنان است كه اگر كمترين روزنه اى از قلب و عقل انسان باز باشد در آن نفوذ مى كند، منطق قرآن، بيان جذاب و شيرين قرآن، تحليل هاى عميق و دقيق قرآن و آن نور و روشنايى مخصوص قرآن، هر دلى را كه آمادگى داشته باشد تحت تأثير و سيطره خود قرار مى دهد، و آنها كه مى شنوند و تكان نمى خورند كمترين آمادگى براى پذيرش حق ندارند.[28]
لیکن با همۀ این تفاسیر امروزه دست هایی ديگرى در كار است كه مسلمين را از تدبر و عمل به آيات قرآن باز دارد.[29]
در ضرورت و اهمیت تدبر در قرآن، امام سجاد (عليه السلام) می فرماید:«آيات القرآن خزائن فكلما فتحت خزينة ينبغى لك ان تنظر ما فيها؛«آيات قرآن گنجينه هائى است كه هرگاه گنجينه اى باز شد سزاوار است آنچه در آن است دقت و نظر كنى»[30].
اگر انسان به گنجى رسد بسيار دقت مى كند و خوب بررسى مى نمايد تا كمال استفاده را از آن بنمايد، انسان هم بايد وقتى در قرآن وارد شد و هر آيه اى را از جلوى چشمش گذراند، بسيار تأمل كند كه هر آيه اى گنجى است كه با ديدن و قرائت كردن آن به رويش گشوده مى شود و با تأمل و بررسى در آن استفاده و مورد بهره بردارى قرار مى گيرد، و چه گنجى از اين بهتر كه هم براى دنياى فانى سودمند است هم براى آخرت باقى مفيد، و بواسطه مراعات تفكر و ادب قرائت، پيشوايان معصوم عليهم السلام از زياد خواندن و با سرعت خواندن آن در مدتهاى كوتاه جلوگيرى مى كردند.[31]،[32]
اصل اخلاقی تغافل؛ روش شناسی دینی امام سجاد(علیه السلام) در حفظ آبروی مومن
وقتی انسان، چيزهايى را بداند كه پنهان كردن آن لازم يا پسنديده است؛ يعنى، فردى خود را نسبت به مسئله اى كه اظهارش عواقب نامطلوب دارد، به ناآگاهى و بى اطلاعى بزند و با بزرگوارى از كنار آن بگذرد تا باعث حفظ آبروى ديگران شود در این صورت اصل تغافل مثبت و پسندیده روی داده است.[33]
از جمله مواردى كه «تغافل» در آن پسنديده است، پنهان ساختن عيوب ديگران است. هر كس عيب يا لغزشى دارد، لذا سعى دارد تا مردم آن را ندانند؛ ولى گاهى افراد هوشمند از آن آگاه مى شوند. «تغافل» در اين گونه موارد، در حقيقت يك نوع عيب پوشى است كه جز در موارد امر به معروف و نهى از منكر، آن هم به صورت محرمانه و لطيف، بسيار پسنديده است.[34]
لیکن اگر در مواردى پرده درى شود و آبرو و حيثيت اشخاص بر باد رود، افراد تشويق به گناه مى شوند و طبق منطق «من كه رسواى جهانم، غم دنيا سهل است» رسوايى را مجوزى براى گناه مى شمرد؛ به بيان ديگر، اگر پرده حياى گنهكاران دريده شود، دست به هر كارى مى زنند؛ پس در اين جا جز با «تغافل» نمى توان جلوى اين پديده شوم اجتماعى را گرفت.[35]
مع الاسف می بینیم که در محیط ما مسئله ی اهانت امر ساده ای شده است و در صفحه ی جراید و رسانه ها به راحتی آبروی کسی را می ریزند و اگر این کارها ادامه پیدا کند خداوند غضب می کند و در روایات آمده است که «عرض المؤمن کدمه؛ حرمتِ حيثيت و آبروي مؤمن همانند حرمتِ جان اوست»[36] یعنی همان قدر که ریختن خون از نظر اسلام حرمت دارد به همان اندازه ریختن آبروی افرد نیز گناهنابخشودنی است زیرادر اسلام مال، خون و آبروی مؤمن از احترام ویژه ای برخوردار است.[37]
در حديث معروفى كه از امام سجاد عليه السلام پيرامون «تغافل» نقل شده است، می خوانیم: «صلاح حال التعايش و التعاشر ملأ مكيال ثلثاه فطنة و ثلثه تغافل ؛ مصلحت همزيستى سالم و معاشرت با مردم در پيمانه اى است كه دوسوم آن هوشيارى و يك سوم آن تغافل باشد».[38]،[39]
اين روايت، در واقع ضمن تأكيد بر تغافل مثبت، از تغافل منفى بر حذر مى دارد. ابتدا تأكيد به هوشيارى و بيدارى و ترك «غفلت» مى كند و سهم آن را دوسوم مى داند و مفهوم آن اين است كه انسان نبايد از مسائل مهم زندگى بى خبر بماند؛ بلكه بايد با كمال دقت، مراقب آنچه كه خير و صلاح او در آن است، باشد. از سوى ديگر نسبت به امورى كه لازم است مورد بى اعتنايى و بى توجهى قرار گيرد، دستور به «تغافل» مى دهد؛ مانند فكر و دقت در مسايل جزئى زندگى كه اهميت چندانى ندارند، انسان را از تفكر در امور مهم باز مى دارد و همچنين مخفى كردن عيوب پنهانى ديگران در مواردى كه مصلحت ايجاب مى كند، كار پسنديده اى است.[40]
اینچنین است که در دعای روزهای هفته امام سجاد(علیه السلام) مخصوصا روی آبروی افراد انگشت گذاشته و فرموده است؛ خدایا اگر آبروی کسی را ریختم و احترام کسی را خدشه دار کردم و دستم نمی رسد که از او حلیت بطلبم او را از من راضی کن. از این رو باید همیشه مواظب بود تا هتک حرمتی انجام نشود.[41]
سخن آخر
امید است در سايه روحپرور وراهگشاى تعالیم ، آموزه هاو دعاهاى مملو از نور هدايت امام سجاد(علیه السلام) به ویژه در صحيفه معروف سجاديه در راستای هدايت پذیری، گامى به پيش نهيم وبه تكاملى تازه راه يابيم.[42]
لذا برای وصول به قُرب پروردگار باید تلاش كنيم از نزديكترين مسير؛ به كمك قرآن مجيد و رهنمودهاى مقرّبان درگاه الهى و آموزههاى عقلانى امام سجاد(علیه السلام) به این هدف متعالی نائل آئیم. [43]
[1] بحارالانوار، ج 46، ص 14. جمعى از علما، ولادت آن حضرت را نيمه ماه جمادى الاول و جمعى نيز نيمه جمادى الثانى ذكر كرده اند. براى آگاهى بيشتر : ر. ک: بحارالانوار، ج46، ص 12- 15 .
[2] كليات مفاتيح نوين ؛ ص666.
[3] پيدايش مذاهب ؛ ص103.
[4] آيين ما (اصل الشيعة) ؛ ص127.
[5] همان ؛ ص129.
[6] اخلاق در قرآن ؛ ج 3 ؛ ص65.
[7] همان ؛ ج 2 ؛ ص107.
[8] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 14 ؛ ص396.
[9] همان ؛ ج 6 ؛ ص222.
[10] بحارالانوار، ج 75، ص 158، ح 19.
[11] بحار الانوار، ج22، ص175.
[12] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس تفسیر؛ شبستان امام خمینی(ره)؛حرم حضرت معصومه(س)؛27/4/1392.
[13] همان.
[14] همان.
[15] همان.
[16] همان.
[17] همان.
[18] همان.
[19] عرفان اسلامی(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)؛ج1؛ص118.
[20] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛8/3/1387.
[21] عرفان اسلامی(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)؛ج1؛ص119.
[22] همان.
[23] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛8/3/1387.
[24] . بحارالانوار، ج 68، ص 274، ح 1.
[25] عرفان اسلامی(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)؛ج1؛ص118.
[26] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛8/3/1387.
[27] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص147.
[28] پيام قرآن ؛ ج 1 ؛ ص301.
[29] اعتقاد ما ؛ ص51.
[30] كافى، ج 2، كتاب فضل القرآن، باب فى قراءته، ح 1 و 2.
[31] ر.ک: كافى، ج 2، ص 617/ ميزان الحكمة، ج 8 و ص 88.
[32] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص490.
[33] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص351.
[34] همان.
[35] همان
[36] لئالي الاخبار، ج 5، ص 226.
[37] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛22/2/1389.
[38] تحف العقول، ص 264.
[39] اخلاق در قرآن ؛ ج 2 ؛ ص353.
[40] همان.
[41] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛22/2/1389.
[42] عرفان اسلامی(شرحی جامع بر صحیفه سجادیه)؛ج1؛ص27.
[43] همان؛ص15.
/۱۳۲۳/د۱۰۲/ج۱