۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۶ - ۱۱:۱۰
کد خبر: ۴۹۵۲۶۳
سرمقاله؛

نمكي بر زخم معلمان

روزنامه رسالت در سرمقاله امروز خود به بازنمایی نقش معلمان در جامعه پرداخته است و ضرورت توجه بیشتر به معلمان را از اهم وظایف دولت می شمارد.
روزنامه رسالت

به گزارش خبرگزاری رسا به نقل از روزنامه رسالت، نویسنده در ابتدای این سرمقاله می نویسد: دنياي امروز اين واقعيت را کشف کرده ‌است که ارزشمند‌ترين سرمايه و بلکه سرمايه واقعي هر کشوري، نيروي انساني آن کشور است و اين همان کلام بلند امام علي عليه السلام است که فرمودند: «انسان‌ها همانند معادن طلا و نقره گرانبها هستند.» اما فرهيختگان جامعه، در اين حکمت نيز تأمل مي‌کنند که کسي که اين معادن گرانقدر انساني را براي هر جامعه کشف و آماده بهره برداري مي‌سازد، معلم است وگرنه چه بسا انبوه معادني که ناشناخته بماند يا به يغما برود.

پس باور کنيم که حتي با نگاه اقتصادي نيز نقش معلم، تعيين کننده و سرنوشت‌ساز مي‌باشد. هر چند تاثير گذاري معلم در تربيت نسل آينده، با رويکرد اقتصاد مقاومتي، تنها يکي از ظرفيت‌هاي معلم است و علاوه بر آن در تمامي عرصه‌هاي اجتماعي، اخلاقي، سياسي، زيست محيطي و فرهنگي نيز کليد حل مشکلات فرداي جامعه را مي‌بايد امروز در دستان توانمند معلم جستجو کرد، آن چنان که امام خميني (ره) فرمودند: «همه سعادت‌ها و شقاوت‌ها از مدرسه است و کليد آن در دست معلمان مي‌باشد.» با اين‌همه هنوز پيرامون نقش‌آفريني معلم در جامعه سخن، بسيار و مجال اندک است اما حداقل بايد به فضيلتي ديگر اشاره کرد و آن مرجعيت و منزلت اجتماعي معلم است و تاثير فراگيري که بر اقشار گوناگون جامعه دارد.

بنا بر آنچه به عنوان واقعيت‌ها بيان شد، «معلم» گرانبها‌ترين سرمايه هر جامعه است و روشن است که با توجه به مباني فرهنگي جامعه و انقلاب ما ،معلم نزد ايرانيان، مقام و منزلتي صد چندان دارد.

اما همچنان که ثروت‌اندوزان، ردياب شناسايي ثروت دارند، کساني که در جستجوي اهداف سياسي، اقتصادي خويش هستند نيز با شناسايي معلم، همواره کوشيده‌اند از سرمايه‌هاي او در خدمت طمع‌ورزي‌هاي خود بهره بگيرند. يعني از سرمايه‌ اجتماعي معلم در جهت کسب پايگاه اجتماعي و سياسي براي خود و از سرمايه مالي معلم براي تطميع ياران خود. و اين گلايه‌اي است که فرهنگيان از شرايط کنوني دارند زيرا واقعيت‌ آن است که در دولت يازدهم، مشکلات معيشتي معلم، شدت يافته‌است چندان که حتي حق الزحمه و حق التدريس او نيز با تاخير‌هاي چند ماهه پرداخت مي‌گردد تا چه رسد به پاداش پايان خدمت که بر خلاف اغلب دستگاه‌ها پس از گذشت چند سال تأديه مي‌شود.

اما فاجعه ناگواري که  مزيد بر علت شده است و به نام دولت يازدهم در تاريخ ثبت خواهد شد و نمکي بر زخم‌هاي معلم پاشيده است، سنگين ‌ترين سوء استفاده مالي، يعني چپاول اندوخته معلمان در صندوق ذخيره و بانک سرمايه مي‌باشد. اگر حقوق‌هاي چند ده ميليوني، صفت «نجومي» گرفته است، براي هشت هزار ميليارد تومان و حتي بالاتر در ادبيات فارسي نمي‌توان معادلي يافت.

اما دردناک‌تر از فاجعه چپاول اندوخته‌هاي اندک صدها هزار معلم، اِعمال قدرت‌هايي است که براي کتمان ابعاد آن و مجازات عاملان آن به عمل مي‌آيد. چندان که در آخرين روزهاي استيضاح جناب آقاي فاني، وزير سابق آموزش و پرورش، اميد مي‌رفت شفاف‌سازي‌هاي لازم صورت گيرد و چپاولگران سرمايه معلمان و حاميان آنان شناسايي شوند، ولي ناباورانه فرهنگيان شنيدند که جناب آقاي روحاني، وزير آموزش و پرورش را پيش از استيضاح برکنار کرد و حتي در مجلس شوراي اسلامي نيز کوشيد به ماجراي پرونده صندوق ذخيره با واژه «معوقات» خاتمه دهد. و متاسفانه بنا به اظهارات دست‌اندرکاران کميته تحقيق و تفحص مجلس در اين موضوع، اين عدم همکاري‌ها با مراجع ذي ربط رسيدگي، همچنان ادامه دارد و حتي اخيراً آخرين مديرعامل بانک سرمايه، که همکاري‌هايي با کميته تحقيق و تفحص داشت، علي رغم مخالفت اين کميته، برکنار شد و همين شبهات، موجب شده‌است معلمان به اين باور برسند که «کليد انتخاباتي» مشهور تنها قفل صندوق ذخيره ارزي و صندوق ذخيره فرهنگيان و نظاير آن را مي‌گشايد.

البته معلمان به تجربه دريافته‌اند که همواره کساني صادقانه و خالصانه براي دفاع از حقوق و منزلت آنان تلاش مي‌کنند و در مقام مسئوليت نيز موجب ارتقاي جايگاه و افتخار معلم مي‌شوند؛ همچون شهيدان رجايي، باهنر و بهشتي. در عين حال کساني هم هستند که مي‌خواهند از کثرت کمّي و منزلت والاي معلم به عنوان سکوي پرتاب خود و دستيابي به قدرت سوء استفاده کنند، هرچند آنچه در دولت يازدهم نوبرانه شد، به يغما بردن قطره قطره اندوخته‌هاي معلمان است. طبعاً ادعاي آقايان سوء استفاده کننده اين بود که معلم سفر تايلند و اتومبيل سانتافه را مي‌خواهد چه کند؟ که اين سخن حقي است زيرا ساده زيستي و مقام معنوي معلم، او را از اين هر دو باز مي‌دارد اما نتيجه‌گيري باطل آنان از اين سخن حق را، که وام‌هاي کلان به اطرافيان خود با همين منظور پرداخت کردند، معلمان مظلوم نخواهند بخشيد. زيرا بر اساس تجربه دولت‌هاي قبل، اين امکان وجود داشت که به جاي تخصيص وام سفر تايلند و اتومبيل سانتافه به عده‌اي، هزاران نفر از معلمان از وام خريد پرايد بهره‌مند شوند چنانکه در دوره قبل اين وام‌ها داده شد و برخلاف نگراني آقايان، تمامي وام‌گيرندگان پرايد نيز اقساط خود را پرداخت کردند.

اما درس عبرت از تاريخ ،آنکه معلمان بارها به دانش‌آموزان آموخته‌اند گاهي متهمان به قتل براي گم کردن رد پاي خويش، شال عزا بر دوش مي‌افکنند و اين روزها هم بعيد نيست کساني که مسئوليت سنگيني در بهبود معيشت معلم و پاسداشت امانت‌هاي سپرده او در صندوق ذخيره داشته‌اند بار ديگر با فريادي هر چه رساتر در وصف مقام معلم و ضرورت رسيدگي به مشکلات معلم، داد سخن سر دهند و حتي چه بسا برخي از متهمان پرونده صندوق هم در اطراف آنان گرد آيند.کلام آخر آنکه علي رغم تمامي اين نامردمي ها، معلم که منزلت و جايگاه خويش را همکاري با پيامبران مي‌داند، خواهد کوشيد نسل آينده را به گونه‌اي تربيت کند که حتي اگر به عالي‌ترين مقامات سياسي هم دست يافتند، راستگو، امانت‌دار، پايبند به عهد و پيمان و حامي محرومان و مستضعفان باقي بمانند و با تمام وجود، خود را وامدار معلماني بدانند که در عهد خُردي، آنان را تربيت کرده ‌اند./969//۱۰۲/خ

 

ارسال نظرات