تأملاتی پیرامون اخلاق مبلغ و واعظ
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا در خراسان شمالی، در بخش نخست این نوشتار با کنکاش در بایستههای اخلاقی و رفتاری روحانی مبلغ و واعظ، لیاقت و تقوا، اخلاص، ایمان به هدف، هماهنگی در قول و عمل و بلندطبعی و آزادی بهعنوان برخی از شاخصههای اخلاق مبلغ و واعظ تشریح و تبیین شد.
در این بخش به طرح و بررسی سایر ویژگیهای لازم برای موفقیت طلبه و روحانی مبلغ میپردازیم و تلاش میکنیم از زوایای جدید نگاهی به وعظ و خطابه و واعظان و خطیبان داشته باشیم.
شجاعت و صلابت
از دیگر صفات مبلغان این است که در اظهار حق و زدودن باطل شجاع و باشهامت هستند، همواره حریم ارزشهای مکتب را با کمال قوت و قاطعیت پاسداری میکنند و در آشکار کردن حقایق گرفتار مصلحت نمیشوند. هیچگاه در گفتارشان گرفتار سستی و سازش نمیگردند، با ظلم میستیزند و از هرگونه مسامحه و مصالحه با آنان گریزان هستند و با کمال توانمندی و صلابت در برابر منکرات و ناشایستگیها میایستند.
مردان فضیلت و منادیان حقیقت همواره از دلی شجاع و قلبی مطمئن و روحی باشهامت برخوردار هستند، ایمان و معنویت چونان کوهی عظیم است که آنان بدان پشت دادهاند، کسی که به داعی حق و ایمان و به شور فضیلت و اصلاح در جامعه به پا میخیزد باید از چنین روحیهای برخوردار باشد. عالم دینی اگر جبان و بزدل باشد حقایق و نوامیس دینی را پاسداری نمیتواند کرد، مردمان نباید دور اینگونه کسان را بگیرند زیرا اینان نمیتوانند باورهای دین خدا و دژهای حقوق توده را به هنگام مهاجمات پاس دارند. (29)
توانایی و توانمندی در گفتار و قاطعیت در ابلاغ و تبلیغ از ویژگی پیامبران الهی است که قافلهسالار کاروان تبلیغ بودهاند. خداوند به یحیی (ع) که یکی از پیامبران صاحب کتاب و رسالت بوده است چنین خطاب میکند: «یا یحْیی خُذِ الْکتابَ بِقُوَّةٍ؛ ای یحیی! کتاب و برنامه هدایت را با نهایت جدیت و قوت اراده برگیر.»(30)
همین تعبیر نیز درباره حضرت موسی (ع) آمده است: «وَ کتَبْنا لَهُ فِی الْاَلْواحِ مِنْ کلِّ شَیءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصِیلاً لِکلِّ شَیءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ؛ و برای موسی در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم و بیانی از هر چیزی کردیم پس آن را با حدیث بگیر و به قوم خود بگو.»(31)
خداوند به پیامبر حق فرمان میدهد: «فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ؛ آشکارا آنچه مأموریت داری بیان کن و از مشرکین روی گردان.»(32)
مبلغان باید در رساندن پیام حق از هرگونه خودکمبینی به دور باشند و پرچم تبلیغ را با عزمی آهنین و ارادهای فولادین بر دوش کشند، بر وارثان انبیاء و مبلغان ارزشها روا نیست که شاهد صحنههایی باشند که حقی در آن پایمال و یا حدی ضایع میگردد. علی (ع) فرمود: «لایضییع لله حد وانا حاضر.»(33)
مبلغان راستین در بیان رسالت تبلیغی از هرگونه مرید بازی و ملاحظهکاری برکنارند و در هیچ شرایطی ضابطه را فدای رابطه نمیسازند، در برابر منکرات و مفاسد موضع پویا دارند و از هرگونه بیتفاوتی و سهلانگاری که مایه جرئت مفسدان و توطئه گران میشود، به دور هستند.
علی (ع) برای کسانی که سمت رهبری و پیشوایی فکری و عملی مردم را به عهده میگیرند سه صفت بزرگ را ضروری و لازم میشمارد: «لَا یقِیمُ اَمْرَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ اِلاَّ مَنْ لَا یصَانِعُ وَ لَا یضَارِعُ وَ لَا یتَّبِعُ الْمَطَامِعَ؛ فرمان خدا را تنها کسی میتواند اجرا کند که سازشکار نباشد، به روش اهل باطل عمل نکند و پیرو فرمان طمع نگردد.»(34)
این بخش را با ذکر فرازی از گفتار امام امت (ره) که مظهر شجاعت شهامت صراحت و قاطعیت بود پایان میبریم، از شهید بزرگوار آیه الله سعیدی چنین نقل شده است: یک روز رفتم پیش ایشان (امام خمینی) گفتم: آقا! ممکن است بعضیها شما را تنها بگذارند و نه تنها طرف شما دولت ایران و دیگران هستند بلکه دولت بزرگ آمریکاست. ایشان فرمودند: اگر جن و انس یک طرف و من طرف دیگر باشم بدون ترس و واهمه حرف خود را میزنم. (35)
خوش برخوردی
ازجمله ویژگیهای مبلغان آداب پسندیده و اخلاق شایسته است، آراستگی به اخلاق نیک و دوری از صفات ناشایست و خویهای ناپسند از همه کسی سزاوار است؛ اما بر طلایهداران دانش دین و آنان که نشان دین بر پیشانی دارند و گفتار و کردارشان به حساب مکتب و اهل بیت (ع) گذاشته میشود سزاوارتر و ضروریتر است.
امام صادق (ع) به شخصی که خود را از دوستان اهل بیت (ع) میدانست ولی گرفتار انحراف در اخلاق و عمل بود فرمود: «اِنَّ الْحَسَنَ مِنْ کلِّ اَحَدٍ حَسَنٌ وَ اِنَّهُ مِنْک اَحْسَنُ لِمَکانِک مِنَّا وَ اِنَّ الْقَبِیحَ مِنْ کلِّ اَحَدٍ قَبِیحٌ وَ اِنَّهُ مِنْک اَقْبَحُ؛ نیکی از هرکسی شایسته است و از تو شایستهتر؛ زیرا تو خود را به ما وابسته میدانی و بدی از هر که باشد بد است؛ ولی از تو بدتر.»(36)
لسانالغیب میفرماید: «به حسن و خلق توان کرد صید اهل نظر/ به بند و دام نگیرند مرغ دانا را»، برخورد نیک مبلغان زمینه تأثیر سخنان آنان را فراهم میکند؛ زیرا رابطه مستقیمی بین حسن خلق و پذیرش سخن وجود دارد. امام علی (ع) فرمود: «اِذَا حَسُنَ الْخُلُقُ لَطُفَ النُّطْقُ؛ آنگاه که خوی و اخلاق نکو باشد سخن و گفتار دلنشین گردد.»(37)
اصولاً اگر بذر علم در سرزمین وجود کسی درست پاشیده شود و نهاد دانش در دل شخصی درست غرس گردد محصول و ثمرهاش جز حسن خلق و برخورد نیک نخواهد بود و بهعکس جهل و نادانی است که آثاری همچون زشتخویی و بداخلاقی را به دنبال خواهد داشت. علی (ع) در این رابطه میفرماید: «الْخُلُقُ الْمَذْمُومُ مِنْ ثِمَارِ الْجَهْلِ؛ اخلاق ناپسند برخاسته از جهل و نادانی بشراست.»(38)
حوزویان که بار امانت تبلیغ را بر دوش نهادهاند، باید در رأس برنامه تبلیغی خود گفتار نیک و اخلاق حسنه را قرار دهند تا بتوانند راهی به دل دیگران بگشایند و پیام اسلام را به درون قلعه جانها برسانند.
خداوند به حضرت موسی (ع) و هارون که قصد هدایت و تبلیغ فرعون را داشتند میفرماید: «اذْهَبا اِلی فِرْعَوْنَ اِنَّهُ طَغی فَقُولا لَهُ قَوْلاً لَیناً لَعَلَّهُ یتَذَکرُ اَوْ یخْشی؛ به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است، با او با نرمی سخن بگویید شاید پند گیرد یا بترسد.»(39)
سعدی علیهالرحمه میفرماید: «به شیرینزبانی و لطف و خوشی/ توانی که پیلی به مویی کشی»، برخورد نیک جاذبه آفرین است و با حسن خلق سریعتر و بهتر میتواند بذر محبت به دلها افکند. امیرالمؤمنین (ع) هم میفرماید: «مَنْ حَسُنَ خُلُقُهُ کثُرَ مُحِبُّوهُ وَ اَنِسَتِ النُّفُوسُ بِه؛ کسی که نیک خلق باشد دوست داران فراوانی خواهد داشت و انسانها با او انس خواهند گرفت.»(40)
قرآن مجید پیامبر اکرم (ص) را با خلق عظیم ستوده است، از او بهعنوان اسوه حسنه یاد کرده و راز موفقیت و رمز پیروزی او را در همین صفت میداند: «فَبِما رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَ لَوْ کنْتَ فَظًّا غَلِیظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِک؛ به سبب رحمت الهی در برابر آنان نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی از گرد تو پراکنده میشدند.»(41)
قرآن کریم درباره برخورد انسانی و نیک حضرت ابراهیم (ع) میگوید: «قالَ سَلامٌ عَلَیک سَاَسْتَغْفِرُ لَک رَبِّی اِنَّهُ کانَ بِی حَفِیاً؛ گفت: تو را سلامت باد، از پروردگارم برای تو آمرزش خواهم خواست زیرا او بر من مهربان است.»(42)
از این آیات چنین استفاده میشود که مبلغ باید کاملاً بر اعصاب خود مسلط باشد تا بتواند به درستی و شایستگی در برابر واکنش دعوت و تبلیغش برخورد کند چنانچه حضرت ابراهیم (ع) با نهایت بزرگواری در برابر آزر بتپرست گفت: سلام علیک، این سلام ممکن است تودیع و خداحافظی باشد که با گفتن آن ابراهیم آزر را ترک کرد و ممکن است سلامی باشد بهعنوان ترک دعوی چنانکه درجایی دیگر قرآن میفرماید: «وَ اِذا خاطَبَهُمُ الْجاهِلُونَ قالُوا سَلاماً»(43)
این روش به ما میآموزد که برای هدایت دیگران و نفوذ در درون جان آنان باید قبل از توسل به خشونت از منطق محبت و احترام استفاده کرد، البته ممکن است برخورد ملایم و مهرآمیز در دل سیاه و سخت منحرفان اثر نکند؛ اما اصل حاکم بر روح تبلیغ همان روح محبت و انساندوستی و خوش برخوردی است.
حلم و شرح صدر
از شرایط لازم و کارساز برای یک مبلغ دینی و از وظایف نخستین یک داعی الی الله سعه صدر است. راغب مینویسد: «الحلم ضبط النفس و الطبع عن هیجان الغضب؛ کنترل نفس و طبیعت را به هنگام هجوم غضب حلم گویند و متصف به این حالت را حلیم نامند.»
در اخلاق ناصری آمده است: «حلم آن است که نفس را طمانینتی حاصل شود که غضب به آسانی تحریک او نتواند کرد و اگر مکروهی بدو رسد مغلوب نگردد و در شغب نباید»(44)
راغب در معنای شرح صدر مینویسد: «أصل الشرح بسط اللحم و نحوه و منه شرح الصدر أی بسطه بنور إلهی و سکینة من جهة الله تعالی و روح منه؛ ریشه لغوی شرح پهن کردن و گسترش گوشت و مانند او است و شرح صدر یعنی روح و جانی که به نور الهی و آرامش خدایی گسترش پیدا کرده است.»(45)
استاد شهید مطهری بین شرح صدر و سعه صدر فرق گذاشتهاند و این دو کلمه را متفاوت دانستهاند: «در هر جایی که شرح صدر باشد سعه صدر هست؛ اما هر سعه صدری را نمیتوان شرح صدر نامید. هر جا که شرح باشد قهرا توسعه هم هست؛ ولی هر جا که توسعه باشد الزاماً شرح نیست.»(46)
اینجا درصدد تحقیق درباره این موضوع نیستم و به این اندازه اکتفا میکنیم که حلم، سعه صدر، شرح صدر، دریادلی، ظرفیت وسیع روحی و پرحوصلگی همه نشانه کمال روحی یک انسان است و قرآن دراینباره میفرماید: «فَمَنْ یرِدِ اللّهُ اَنْ یهْدِیهُ یشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْاِسْلامِ وَ مَنْ یرِدْ اَنْ یضِلَّهُ یجْعَلْ صَدْرَهُ ضَیقاً حَرَجاً کاَنَّما یصَّعَّدُ فِی السَّماءِ؛ آن کس را که خدا بخواهد هدایت کند سینهاش را برای پذیرش اسلام گشاده میسازد و آن کس را که بخواهد گمراه سازد سینهاش را آنچنان تنگ میسازد که گویا میخواهد به آسمان بالا رود.»(47)
این صفت روحی برای کسانی که ریاست، مدیریت، رهبری و هدایت دیگران را به عهدهدارند از اهمیت بیشتری برخورداراست.
اگر مبلغ در برنامه تربیتی و هدایتیاش از این نعمت الهی برخوردار نباشد در انجام رسالت تبلیغیاش ناکام خواهد ماند و بار امانت دعوت و تبلیغش را به سر منزل مقصود نخواهد رساند؛ ازاینروی خداوند به رسول اکرم (ص) میفرماید: «اَ لَمْ نَشْرَحْ لَک صَدْرَک وَ وَضَعْنا عَنْک وِزْرَک الَّذِی اَنْقَضَ ظَهْرَک؛ آیا ما سینه تو را گشاده نساختیم؟ و بار سنگین را از تو برنداشتیم؟ همان باری که سخت بر دوش تو سنگینی میکرد.»(48)
مفسرین گفتهاند در اینجا خدا به پیغمبر اکرم (ص) منت میگذارد؛ یعنی این نعمت سنگین و بزرگ را یادآوری میکند، این خود دلیل بر اهمیت این صفت نیک و شایسته است. حضرت موسی (ع) آنگاه که مأموریت دعوت و تبلیغ پیدا میکند در آغاز حرکت و انجام مأموریتش همین صفت را از خداوند طلب میکند: «رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی اَمْرِی وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یفْقَهُوا قَوْلِی»(49)
به هر نسبتی که مدیریت و حوزه کار اجتماعی انسان وسیعتر باشد به این خصلت سعه صدر بیشتر نیازمند است. مبلغان اسلامی از آن جهت که حوزه فعالیت و تلاششان توده مردم بوده و با افراد متفاوت و گوناگونی برخورد دارند به این صفت اخلاقی نیز نیاز بیشتری دارند.
شایسته مبلغان است که تحمل نظر مخالف را داشته باشند و از انتقاد دیگران نرنجند، با مسائل و واقعیات جاری زمان با وسعت نظر بیندیشند و هیچگاه در برابر اظهار نظر دیگران وقار و متانت خود را از دست ندهند.
علی (ع) حلم و بردباری و سعه صدر را برای عالمان زینت دانسته است: «الْحِلْمُ زِینَةُ الْعِلْم»(50)، رأس دانش را حلم میدانند «رأس الْعِلْمِ الْحِلْم»(51) و علم بدون حلم را درخت بیثمر میدانند: «لَنْ یثْمِرَ الْعِلْمُ حَتَّی یقَارِنَهُ الْحِلْم»(52)
کارایی مبلغ هنگامی روشن میشود که دریای علم و حلم را به هم بیامیزد و از عمق این دریای پهناور لولو و مرجان مواعظ و نصایح سازنده را به دیگران ارزانی دارد.
از جلوههای شرح صدر و حلم این دستور قرآن است که خداوند به پیامبر (ص) میدهد و نمود این صفت را روشن میسازد: «خُذِ الْعَفْوَ وَ اْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ اَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِینَ؛ عفو را پیشه کن و به نیکی فرمان ده و از جاهلان اعراض کن.»(53)
در این آیه به سه وظیفه از وظایف مبلغان اشاره شده است: سومین وظیفه آن است که در برابر جاهلان بردبار و حلیم باشند؛ زیرا همواره در راه تبلیغ افراد لجوج و جاهل کوتاهفکر وجود دارند که مبلغ را آماج تهمتها و شایعهها قرار میدهند. راه پیروزی بر اینگونه افراد گلاویز شدن با آنان نیست بلکه کارسازترین راه تحمل و حوصله است.
در همین راستا است که قرآن مجید ما را به اسوههای حلم و بردباری متوجه میسازد: «اِنَّ اِبْراهِیمَ لَحَلِیمٌ اَوَّاهٌ مُنِیبٌ؛ ابراهیم بردبار و نازکدل و فرمانبردار است.»(54) «قالُوا یا شُعَیبُ... اِنَّک لَاَنْتَ الْحَلِیمُ الرَّشِید؛ گفتند ای شعیب بهراستی تو مردی بردبار و خردمند هستی.»(55)
بدینسان نتیجه میگیریم که اگر مبلغان دارای سعه صدر و سینه گشاده در برابر مشکلات باشند هیچگاه در راه تبلیغ دچار دلسردی و دلتنگی نمیشوند، همواره با دلی مطمئن و روحی دریاگونه به جنگ دشواریها میروند و طوفانها آرامش اقیانوس روح آنان را بر هم نمیزند، مشکلات و سختیهای راه آنان را به زانو در نمیآورد و کارشکنیهای دشمنان آنان را از هدفشان مأیوس نمیسازد.
صبر و استقامت
عنصر صبر و شکیبایی در کار تبلیغ عنصری است اساسی و سازنده، مکارم اخلاقی بیشتر از صبر برمیخیزد، ایمان بدون صبر همانند پیکر بدون سراست، مبلغان در امر تبلیغ بیش از هر چیز به این صفت نیازمندند؛ زیرا همواره در برابر افکار منحط و خرافات جاری در جامعه و با افراد سودجو و زورگو که با تعمیق ارزشها منافعشان به خطر میافتد روبرو میشوند و بدون صبر و مقاومت نتوانند بر آنان فائق آیند.
مبلغان چون تواصی بهحق میکنند شایسته است که به صبر در راه حق نیز متخلق باشند. قرآن درباره صبر و مقاومت پیامبران الهی میفرماید: «وَ لَقَدْ کذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِک فَصَبَرُوا عَلی ما کذِّبُوا وَ اُوذُوا حَتَّی اَتاهُمْ نَصْرُنا وَ لا مُبَدِّلَ لِکلِماتِ اللَّهِ وَ لَقَدْ جاءَک مِنْ نبأ الْمُرْسَلِینَ؛ پیامبرانی را هم که پیش از تو بودند تکذیب کردند ولی آنان بر آن تکذیب و آزار صبر کردند تا پیروزی ما فرا رسید و سخنان خدا را تغییردهندهای نیست و هر آینه پارهای از اخبار پیامبران بر تو نازل شده است.»(56)
خداوند در قرآن هدایتگران و مبلغان آگاهیبخش را با دو ویژگی صبر و یقین میستاید: «وَ جَعَلْنا مِنْهُمْ اَئِمَّةً یهْدُونَ بِاَمْرِنا لَمَّا صَبَرُوا وَ کانُوا بِآیاتِنا یوقِنُونَ؛ از میان آن قوم پیشوایانی پدید آوردیم که چون صبوری پیشه کردند و به آیات ما یقین داشتند به فرمان ما به هدایت مردم پرداختند.»(57)
از این آیه استفاده میشود که مبلغ باید هم در بعد نظری و اعتقادی به کمال برسد (یقین) و هم در صحنه عمل و عینی به صفت نیک صبر دست یابد، صبر و استقامتی که قرآن به آن سفارش میکند گاهی در مقابل مصائبی است که به شخص انسان میرسد، گاه در برابر آزاری است که دوستان به او میدهند، گاه در مقابل بدگوییها و بدزبانیهاست، گاهی از ناحیه کجاندیشان است، گاهی از سوی بداندیشان، گاه از سوی جاهلان و نادانان و گاه از سوی آگاهان بدخواه. (58)
گزیده سخن آنکه استقامت عملی متانت و وقار روحی و مقاومت در برابر سختی و دشواری از والاییهای روحی و سجایای اخلاقی پیامبران بوده است و بر وارثان انبیا و مبلغانی که رسالتهای الهی پیامبران را عهدهدار گشتهاند این خوی و خصلت واجب و ضروری است.
قرآن میفرماید: «فَاصْبِرْ اِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَ لا یسْتَخِفَّنَّک الَّذِینَ لا یوقِنُونَ؛ پس صبر پیشه کن که وعده خدا حق است، مبادا آنان که به مرحله یقین نرسیدهاند تو را بیثبات و سبکسر گردانند.»(59)
تواضع و فروتنی
روح هر چه بلند و اندیشه هر چه والاتر باشد در انسان فروتنی و تواضع بیشتری ایجاد میکند، آنان که به سرچشمه و معارف اسلامی نزدیکترند این ویژگی از آنان زیبنده است. بر مبلغان است که خود را با خوی نیک و تواضع بیارایند و از کبر و خودبزرگبینی و خود بزرگپنداری بپرهیزند. تواضع میوه درخت دانش است: «التَّوَاضُعُ ثَمَرَةُ الْعِلْم»(60)
شاعر میفرماید: «سر فرو میآورد هر شاخه از بارآوری/ میکند افتادگی انسان اگر دانا شود»، امام علی (ع) اساس علم و دانش را تواضع و فروتنی میداند: «رأس الْعِلْمِ التَّوَاضُع»(61)
کسی که به خاطر دانایی و آشنایی با یک سری اصطلاحات و مباحث علمی خود را بالاتر از دیگران میبیند او گرفتار کبر و خودبرتربینی بوده و این حالت زائیده علم در انسانهای کمظرفیت است. علم اگر رنگ الهی و عالم اگر انگیزه خدایی داشته باشد نه تنها گرفتار کبر و غرور نمیشود که عامل فروتنی و خفض جناح میگردد.
رعایت تواضع برای مبلغان که رابطهای مستقیم و فراگیر با مردم دارند سزاوارتر است. اینان باید در آهنگ سخن و تن صدا و لحن کلام و شیوه جواب دادن حتی در شیوه راه رفتن و کیفیت بحث و مجادله و بالاخره در تمام حرکات و سکنات خود نمودها و نشانههای تواضع و فروتنی را بیاموزند. مبلغان در هنگام حضور در مجالس و محافل و زمان برخورد با همنوعان و نیز در پذیرفتن دعوت تهیدستان و برخورد با مستضعفان و زیردستان باید عملاً درس تواضع و برخورد انسان دوستانه بدهند.
قرآن مجید به پیامبر اکرم (ص) در این رابطه چنین رهنمود میدهد، «وَ اخْفِضْ جَناحَک لِلْمُؤْمِنِینَ؛ در برابر مؤمنان فروتن باش.»(62) مبلغ باید کانون مهر باشد و سایه عطوفتش بر سر همه بگسترد و مانند پدری مهربان و رئوف فرزندان مکتبی خویش را به سوی ارزشها با کمال تواضع فراخواند. فخر و افتخار خود را در بندگی ببیند و عظمت و عزت خویش را در تواضع بجوید، همواره رفتارش یادآور اسوههای علمی مکتب باشد مگر نه این است که در سیره عملی پیامبر (ص) میخوانیم: هرگاه بر جایی میرفت و همراهش جمعی از اصحاب میرفتند معمولاً پشت سر آنان بود نه جلوتر، به همه سلام میکرد حتی به کودکان، با حوصله به سخنان هر گوینده گوش میکرد، وقتی سواره بود نمیگذاشت کسی پیاده همراهش حرکت کند یا او را با خود سوار میکرد یا اگر طرف قبول نمیکرد میفرمود: جلوتر برو در فلان مکان منتظر باش، در کارهای خانه کمک میکرد، به علوفه حیوانات میرسید، شتر را میبست، خانه را تمیز میکرد، گوسفند میدوشید، به کفش پینه میزد، لباس را وصله میکرد، با خدام غذا میخورد و دعوت همه را میپذیرفت. (63)
از مبلغ چنین انتظاری هست، او باید نسبت به کسانی که به آنان علم میآموزد متواضع باشد، البته این روحیه در هنگامی پدید آید که دانش و تبلیغ متواضعانه و برای خدا باشد نه برای فخر و مباهات.
رسول خدا (ص) فرمود: «تَوَاضَعُوا لِمَنْ تَتَعَلَّمُوا مِنْهُ الْعِلْمَ وَ لِمَنْ تُعَلِّمُونَهُ وَ لَا تَکونُوا مِنْ جَبَابِرَةِ الْعُلَمَاءِ؛ به کسانی که علم میآموزید تواضع داشته باشید و از دانشمندان سرکش مباشید.»(64)
البته برای دست یافتن به این صفت شایسته باید از خدا مدد خواست چنان که امام سجاد (ع) فرموده است: خدایا! هرگز رتبهام را در میان مردم بالا مبر مگر آنکه به همان اندازه مرا در نظر خودم پایین آوری، خدایا! هرگز عزت ظاهری برایم پدید نیاور مگر اینکه به همان اندازه در باطن خودم احساس کوچکی و حقارت پدید آوری (65)
استضعاف گرایی و ظلمستیزی
اسلام دینی است همگانی و فراگیر؛ اما بیشترین طرفدارانش پابرهنگان پاکدل بودهاند و اسلام درصدد نجات آنان؛ به همین دلیل باید تبلیغ مبلغان به سود مستضعفان و علیه مستکبران باشد. مبارزه علیه کسانی که با زر و زور و تزویر موجب استضعاف تودهها و تباه کردن استعدادها و اسارت اندیشهها گشتهاند از اساسیترین کار مبلغان است.
همدست شدن با ستمگران شیوه عالمان شیفته دنیا و مبلغان خودفروخته بوده و مبارزه با ظلم و طاغوت روش مبلغان آزاده که به حاکمیت خداوند اعتقاد دارند. «وَ لا تَرْکنُوا اِلَی الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکمُ النَّارُ وَ ما لَکمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ اَوْلِیاءَ ثُمَّ لا تُنْصَرُون؛ هرگز نباید با ظالمان همدست و دوست شوید وگرنه آتش کیفر آنان در شما خواهد گرفت و در آن حال جز خدا هیچکس شما را یاری نخواهد کرد.»(66)
مبلغ دینی کسی است که از بردگی فکری و سیاسی مردم به دست مستکبران تاریخ رنج میبرند، با سلاح سخن در نجات انسانها از این اسارت میکوشد و شعارش همان شعار رهایی بخشی است که مسلمانان صدر اسلام سر دادند. «الله جاء بنا و هو بعثنا لنخرج من یشاء من عباده من ضیق الدنیا الی سعتها و من جورالادیان الی عدل اللاسلام»(67)
احساس مسؤولیت مبلغ او را وامیدارد تا ریاستطلبان آزمند و شهرت خواهان زورمند را رسوا و نکوهش کند و با آنان که سد راه شکوفایی استعدادهای آزاداندیشان و خیرخواهان اجتماع میگردند و به تعبیر قرآن «یفْسِدُونَ فِی الْاَرْض»(68) بوده و با عناوینی چون ملاء، مترف و ائمه کفر شناخته میشوند، سرسازش نداشته باشد.
مبلغ اسلامی فریادی است رسا و کوبنده علیه نامردمیهای جابران و دنیاداران بیدرد و بیبصیرت و طوفانی است علیه سکوت و سکون و بر این باور و اعتقاد گام برمیدارد که «أفضل الجهاد کلمة حق بین یدی سلطان جائر»(69)
استبداد ستیزی و استعمارزدایی از ویژگیهای عالمان راستین و مبلغان صاحب درد و سوز است، بهترین نمونهاش در این قرن حضرت امام خمینی (ره) است که وجودش سراپا عشق به مستضعفان و خشم علیه مستکبران بود، آری همان ابرانسان که با کمال صراحت و شجاعت این اصل را اعلام کرد که یک موی شما کوخنشینان بر همه آن کاخنشینها ترجیح دارد (70)
مبلغی که در محیط تبلیغی گام مینهد شایسته نیست سراغ دنیاداران و مرفهان بیدرد برود و با این شیوه و رفتارش دل محرومان و مستضعفان را بیازارد.
همواره در محیطهای تبلیغی مرفهان بیدردی هستند که از وجود روحانی و مبلغ سوءاستفاده میکنند و با برخوردهای ریاکارانه و چاپلوسانه خود را انسان وارسته و خدمتگزار معرفی میکنند، مبلغ آگاه و با بصیرت نباید گرفتار این دامها شود که این باعث طرد و دفع پابرهنگان همیشه در صحنه و بسیجیان عاشق و دلباخته میشود.
خداوند در قرآن مجید به پیامبر اکرم (ص) چنین خطاب میکند: «وَ لا تَطْرُدِ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ ما عَلَیک مِنْ حِسابِهِمْ مِنْ شَیءٍ وَ ما مِنْ حِسابِک عَلَیهِمْ مِنْ شَیءٍ فَتَطْرُدَهُمْ فَتَکونَ مِنَ الظَّالِمِین؛ آنان را که صبح و شام خدا را میخوانند و جز ذات پاک او نظری ندارند از خود دور مکن، نه چیزی از حساب آنان بر عهده توست و نه چیزی از حساب تو بر عهده ایشان، اگر آنان را طرد کنی از ستمگران خواهی بود.»(71)
درشان نزول آیه نوشتهاند که جمعی از قریش از کنار مجلس پیامبر (ص) گذشتند در حالی که صهیب، عمار، بلال، خباب و امثال آنان از مسلمانان کمبضاعت و کارگر در خدمت پیغمبر (ص) بودند. آنان از مشاهده این صحنه تعجب کردند. گفتند: ای محمد! آیا به همین افراد از میان جمعیت قناعت کردهای؟ اینان هستند که خداوند از میان ما انتخاب کرده است؟ ما پیرو اینها باشیم؟ هر چه زودتر آنان را از اطراف خود دور کن شاید ما به تو نزدیک شویم و از تو پیروی کنیم. (72)
این آیه و آیات مشابه آن نشانگر این است که همواره در جامعه گروهی خودخواه و خودبین هستند که محرومان و کوخنشینان را به چیزی نمیانگارند و درصدد تحقیر و توهین و به آنان هستند.
پیامبران الهی با سرسختی هر چه بیشتر در برابر این افکار انحرافی و طبقاتی مقاومت کردند و هیچگاه ثروتمندان کوردل را بر مسلمانان پاکدل پابرهنه و باایمان مقدم نمیداشتند.
قرآن دراینباره میفرماید: «وَ اصْبِرْ نَفْسَک مَعَ الَّذِینَ یدْعُونَ رَبَّهُمْ بِالْغَداةِ وَ الْعَشِی یرِیدُونَ وَجْهَهُ وَ لا تَعْدُ عَیناک عَنْهُمْ تُرِیدُ زِینَةَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ لا تُطِعْ مَنْ اَغْفَلْنا قَلْبَهُ عَنْ ذِکرِنا وَ اتَّبَعَ هَواهُ وَ کانَ اَمْرُهُ فُرُطا؛ و همراه با کسانی که پروردگار خود را صبح و شام میخوانند و تنها خوشنودی او را میطلبند خود را به صبر وادار، هرگز چشمهای خود را به خاطر زینتهای دنیا از آنان بر مگیر و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن. آنان که پیروی هوای نفس کردند و کارهایشان افراطی است.»(73)
در اینجا بهعنوان حسن ختام به سخنان احیاگر اسلام ناب محمدی (ص) امام خمینی (ره) توجه کنیم: «علمای اصیل اسلام هرگز زیر بار سرمایهداران و پولپرستان و خوانین نرفتهاند و همواره این شرافت را برای خود حفظ کردهاند و این ظلم فاحشی است که کسی بگوید دست روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی (ص) با سرمایهداران در یک کاسه است و خداوند کسانی را که اینگونه تبلیغ کرده و یا چنین فکر میکنند نمیبخشد. روحانیت متعهد به خون سرمایهداران زالوصفت تشنه است و هرگز با آنان سر آشتی نداشته و نخواهد داشت.»(74)/703/9314/ب1
نگارش: حجتالاسلام والمسلمین ابوالقاسم یعقوبی، نماینده ولی فقیه در خراسان شمالی
منابع و مآخذ:
29. بیدارگران اقالیم قبله، محمدرضا حکیمی.221.
30. سوره مریم، آیه 12.
31. سوره اعراف، آیه 145.
32. سوره حجر، آیه 94.
33. الحیاه، ج 2، ص 157.
34. نهجالبلاغه، حکمت 110.
35. تحلیلی از نهضت امام خمینی، ج 2، ص 604.
36. بحارالانوار، ج 47، ص 349.
37. فهرست غررالحکم، چاپ دانشگاه تهران.
38. همان مدرک.
39. سوره طه، آیه 44 و 42.
40. فهرست غررالحکم.
41. سوره آلعمران، آیه 159.
42. سوره مریم، آیه 47.
43. سوره فرقان، آیه 63.
44. فرهنگ معین، واژه حلم.
45. بحارالانوار، ج 83، ص 359
46. تفسیر سوره انشراح، شهید مطهری.
47. سوره انعام، آیه 125.
48. الشرح، آیه 1 تا 3
49. سوره طه، آیات 25، 26، 27 و 28.
50. غررالحکم، ص 286.
51. همان.
52. همان، ص 44.
53. اعراف، آیه 199.
54. هود، آیه 75.
55. هود، آیه 87.
56. انعام، آیه 24.
57. سجده، آیه 24.
58. تفسیر نمونه، ج 17، ص 166.
59. روم، آیه 60.
60. غررالحکم، ص 248.
61. بحارالانوار، ج 75، ص 6.
62. حجر، آیه 88.
63. مجله حوزه، شماره 8، ص 91 و 92.
64. نهجالفصاحه، ح 1185.
65. دعای مکارم الاخلاق.
66. هود، آیه 113.
67. الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 463.
68. شعرا، آیه 152.
69. نهجالفصاحه، شماره 394.
70. در جستجوی کلام امام دفتر اول، ص 46.
71. انعام، آیه 52.
72. تفسیر نمونه، ج 5، ص 252.
73. کهف، آیه 28.
74. پیام امام به مراجع و حوزهها.