۳۰ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۶:۴۹
کد خبر: ۵۱۹۶۳۲
به سوی سرزمین وحی؛

گزارش‌‌ هایی از سفرنامه حج آیت الله صافی گلپایگانی(۲)

پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی به مناسبت نزدیک شدن انجام مناسک حج، سلسله گزارش‌‌ های از سفرنامه حج این مرجع تقلید را منتشر کرد.
حج تمتع

به گزارش خبرگزاری رسا، پایگاه اطلاع رسانی دفتر حضرت آیت‌الله لطف الله صافی گلپایگانی به مناسبت نزدیک شدن انجام مناسک حج، سلسله گزارش‌‌ از سفرنامه حج این مرجع تقلید را منتشر کرد.

متن دومین گزارش این پایگاه به شرح زیر است:

تفكر در هواپيما

اِنَّ في خَلْقِ السَّمواتِ وَاْلاَرْضِ وَ اخْتِلافِ الْلَّيْلِ وَ النَّهارِ وَ الْفُلْكِ الَّتي تَجْري فِي الْبَحْرِ بِما يَنْفَعُ النّاسَ، وَ ما اَنْزَلَ اللهُ مِنَ السَّماءِ مِنْ ماء فَاَحْيا بِهِ اْلاَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها وَ بَثَّ فيها مِنْ كُلِّ دابَّة وَ تَصْريفِ الرِّياحِ وَ السَّحابِ المُسَخَّرِ بَيْنَ السَّماءِ وَ اْلاَرْضِ لآياتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُون[1]

در هواپيما بهترين اشتغال ياد خدا و انديشه در عظمت آفرينش است. در آيه‎اي كه تلاوت فرموديد به خلق آسمان و زمين و به كشتي كه در دريا به نفع مردم حركت مي‎كند، و به ابرهاي مسخر بين آسمان و زمين و آيات ديگر اشاره شده است.

در هواپيما اين فرصت را داريد اكنون كه از زمين به فضا صعود كرده‎ايد، و ابرها را در زير پاي خود مي‎بينيد، در خلق آسمان و زمين و نظاماتي كه در آنها است انديشه كنيد، و وسعت فضا را كه اگر ميليون‌ها سال هواپيماهاي سريع السير بتوانند در هر شرايط در فضا پرواز نمايند شايد به هيچ كجا نزديك نشويد در نظر آوريد، و ببينيد كه يكي از اموري كه ذهن بشر ظرفيت آن را ندارد، و تصوّر آن در ذهن اگر محال نباشد محال گونه است همين فضا است.

آيا مي‎توانيد فضا را تصور كنيد؟ آيا مي‎توانيد همين چيزي را كه نمي‎توانيد تصوّر كنيد انكار نمائيد، و بگوئيد فضا نيست و وسعتش موهوم است؟ پس آيا مي‎توانيد حقايق ديگر را كه عاجز از تصور آن هستيد مثل روح و ملائكه وعلم خدا و ذات خدا را انكار كنيد، و به استناد اينكه نتوانسته‎ايد آنها را تصور نمائيد آنها را رد نمائيد؟ آيا مي‎توانيد صد ميليارد انسان يا درخت را در ذهن بياوريد؟ هم اكنون بعض راديوها خبري به تفصيل دادند كه كهكشاني كشف شده است كه فاصله آن از كهكشاني كه زمين ما در آن قرار دارد ده ميليارد سال نوري است آيا مي‎توانيد ده ميليارد سال نوري بلكه يك ميليارد بلكه يك سال و يك ماه و يك روز بلكه يك ساعت آن را در نظر بگيريد؟ تازه اين راديو گفت اين كهكشان در هر ثانيه چهارصد هزار كيلومتر از زمين دور مي‎شود و در حركت است.

بنابراين شما با مطالعه در فضا به اين حقيقت مي‎رسيد كه ناتواني از درك بعض حقايق هرگز دليل نفي آن حقايق نيست.

شما فرصت داريد كه تفكر كنيد و بيابيد كه اين هواپيما و سير و مسير آن دليل نظامي است كه در اين عالم برقرار است يعني اگر اين عالم نظام ثابت نداشت و جريانش بي‌حساب بود نه هواپيما ساخته مي‎شد، و نه صنايع ديگر پديد مي‎آمد و نه بشر به علومي كه دارد مثل پزشكي و كيهان شناسي و گياه شناسي مي‎رسيد تمام اين علومي كه انسان در رشته‎هاي مختلف دارد فرع نظامي است كه بر عالم مسلط و مستولي است.

نظامي كه از رشته‎هاي به ظاهر كوچكش علوم بسيار لطيف و دقيق و بزرگ پيدا شده است.

هر قسمت از وجودش علمائي را مشغول ساخته، و علمي به آن اختصاص يافته است. اين نظام است كه بشر را به اين علوم راهنمائي كرده است.

فرصت داريد در ابرها در باران در هر چه به موجب تداعي معاني در انديشه شما آمد بينديشيد حتي در اين هواپيما كه بر آن سواريد بينديشيد.

در آيه‎اي كه تلاوت كرديد نام كشتي در ضمن آنچه آيات خدا است برده شده است اما اهل دانش و بينش مي‎دانند كه كشتي خصوصيت ندارد، كشتي آيه است اتومبيل هم آيه است، هواپيما آيه است، ماشين تحرير آيه است، ماشين چاپ آيه است، سفينه فضائي آيه است تمام علوم و صنايع و هنر بشر و هربيت شعر و هر سطر علم همه آيه مي‎باشند و راه افزايش معرفتند و تفكر در هر يك از آنها سالك الي الله را به خدا مي‎رساند.

بينديشيد در آن فكرها و عقل‎هايي كه نقشه اين هواپيما را مي‎دهند، آن انديشه‎هايي كه محصول آنها اين اختراعات است. اين نقشه‎ها از كجا در ذهن آنها مي‎آيد؟ و كي به آنها الهام مي‎كند؟ اين اشعار ادبي با آن لطايف و نكته‎هاي پر از ذوق و سرشار از زيبائي و اين صنايع شعري و هنرهاي نقاشي از كجا بيرون مي‎آيند و چگونه توليد مي‎شوند؟

آيا همه اينها، و همه اين علوم اثر ماده بي‌شعور و ظاهر وجود انسان و پوست و استخوان است؟

آيا اين ذهن، و افكار مادي هستند يا مجرد. اگر مادي مي‎باشند در كجا قرار دارند؟ اگر مي‎گوئيد در مغز قرار دارند چگونه عالم و اين همه اشياء كوچك و بزرگ در جسمي كه يك ميلياردم آنها همه نيست جا مي‎گيرند؟

اصولا اين افكار بشر، و اينهمه علوم و ادبيّات، اين بيانات شيوا، اين اشعار شيوا و آبدار، اين صنايع شعري، اين همه لطايف با آن تعبيرات و مجازات و استعاره‎ها، آن مضامين بسيار بلند عرفاني و غيره و غيره آيا مولود تعدادي سلول نفهم مي‎باشند؟

آيا آن حقيقتي كه از اين امور لذت مي‎برد و زشتي و زيبائي و جمال و كمال را درك مي‎كند و اظهار شوق و ذوق يا ابراز تنفر مي‎نمايد همين سلول‌هاي مغز است يا باطن انسان و روح و حقيقت او است؟

آيا همين هواپيما دليل عالم غيب نيست؟ دليل اين نيست كه انسان فقط اين پوست و گوشت و سلول‌ها نمي‎باشد؟

آيا اينها همه دليل بر وجود خداي آگاه و دانا و توانا نيست؟ آيا كسي مي‎تواند با قاطعيت بگويد اينها همه اثر ماده است و ماوراي ماده چيزي نيست؟

آيا كسي مي‎تواند بگويد عالم و تمام اين حقايق پوچ و پوك و بي‎هدف و بيهوده است؟ كه اينها دليل بر قصد از آفرينش اين عالم نيست؟

آيا اينگونه اظهار نظر سفيهانه و غير منطقي نمي‎باشد؟ آيا بشري كه منكر اين حقايق شود مي‎تواند انكار خود را به يك شبه دليل عقل پسند مستند سازد؟

قرآن مي‎فرمايد:  وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ اْلاَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلا ذلِكَ ظَنُّ الَّذينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِلَّذينَ كَفَرُوا مِنَ النّاِر[2] «آسمان‌ها و زمين و آنچه را بين آنها است باطل نيافريديم اين گمان آن كساني است كه كافر گرديده‎اند پس واي بر كساني كه كفر ورزيده‎اند از آتش.»

اين آيه كريمه را نيز تلاوت فرمائيد كه متضمن حال بسياري از مسافران هواپيما و ساير وسايل فضانورد و به طور كلي بيان كننده حال بيشتر افراد بشر است: «وَ كَاَيِّنْ مِنْ آيَةٍ فِي السَّمواتِ وَ اْلاَرْضِ يَمُرُّونَ عَلَيْها وَ هُمْ عَنْها مُعْرِضُون[3]؛ چه بسيار از آيه آسمان‌ها و زمين كه بر آنها مي‎گذرند و ايشان از آن روگردانند.»

يك نكته تفسيري

در تفسير اين آيه احتمالي به نظر مي‎رسد كه چون ممكن است استظهار عرف پسند از آيه نباشد و العياذ بالله تفسير به رأي شود تذكر مي‎دهيم كه فقط يك احتمال است هر چند ممكن است در نزد اهل نظر احتمالي مقبول و قابل بررسي باشد.

احتمال اين است كه: آيه در عين حال كه متضمن نكوهش كساني است كه به آيات خدا مرور مغرضانه دارند، و از آنها روگردانند اخباري از غيب است، چون مرور بر آيات آسمان به دو گونه قابل تصور است يكي به ديدن آنها يا شنيدن صداي آنها مثل اينكه ماه و آفتاب را مي‎بينيم، و صداي رعد را مي‎شنويم، و ديگر به مرور و گذشتن بر آنها مثل آنكه در كشتي سوار شده و بر دريا مي‎گذريم، بر فلان درخت، فلان شهر، فلان كوه، فلان اقيانوس، فلان شخص مرور مي‎كنيم. بديهي است اطلاق مرور بر قسم دوم ظاهرتر است.

بنابراين مرور بر آيات آسمان آنچنان كه امروز و در عصر ما با پيشرفت صنايع حاصل شده حاصل نبوده است، و بشر اكنون تا كره ماه، رفته به گردش‌هاي كيهاني پرداخته است و با هواپيما نيز در فضا و آسمان پرواز مي‎كند.

اين مرور يك مرور حقيقي است كه قرآن مي‎فرمايد: «ايشان از آن آيات روگردانند».

آيا اين يك خبر از غيب، و آخرالزمان نيست؟ كه اين كفار و خدانشناسان بر بسياري از آيات و نشانه‎هاي حق و پديده‎هاي جهان در آسمان و زمين خواهند گذشت، و از آن رو مي‎گردانند.

غير از اين است كه اينها كه توانسته‎اند مرور بر اين آيات بنمايند از آنها روگردانند؟ يعني به غيب وجود آنها و آنكه اينها را آفريده توجه نمي‎كنند، و آنها را به عنوان آيه و با نظر عبرت تحت بررسي قرار نمي‎دهند، و به ياد خداي بزرگي كه اينها را آفريده است نمي‎افتند.

آنچه مسخر انسان است

شخصي كه بر هواپيما سوار مي‎شود مي‎تواند در اين كرامتي كه خدا انسان را به آن سرافراز كرده و زمين و آسمان را مسخر او قرار داده است تفكر كند، و بينديشد كه اين مخلوق و پديده به ظاهر كوچك با عقل و انديشه خود چه تصرفاتي در زمين و فضا مي‎نمايد و چه كارهايي از او صارد شده و مي‎شود كه از حيوانات عظيم الجثه، و آفتاب و ماه و كوه‌ها و اقيانوس‌ها صادر نخواهد شد.

اين چه امتياز و چه استعدادي است كه به انسان عطا شده است؟ و چه تاج كرامتي بر سرش نهاده‎اند؟ جا دارد به اين شعر منسوب به امير المؤمنين عليه‎السلام مترنم شده و به خودش خطاب كند.

اَتَزْعَمُ اَنَّكَ جِرْمٌ صَغيرٌ * وَ فيكَ انْطَوَي الْعالَمُ اْلاَكْبَرُ
وَ اَنْتَ الْكِتابُ الْمُبينُ الَّذي * بِاَحْرُفِهِ يَظْهَرُ الْمُضْمَرُ[4]

 

***

توئي ‎تو ‎نسخه ‎صنع ‎الهي * بجو‎از ‎خويش ‎هر ‎چيزي ‎كه ‎خواهي

و از اينكه نتوانسته‎ايم از اين همه استعداد استفاده كنيم و نعمت‌هاي بزرگ خدا را رايگان و بي‌عوض به هدر داده‎ايم، و از آنان كه در مراحل اظهار استعداد، و به فعليت رساندن كمالات انساني پيشتاز شده‎اند عقب مانده‎ايم شرمنده و خجلت زده باشيم.

يقيناً در آينده چنان كه در بعض روايات مربوط به عصر ظهور حضرت مهدي ارواحنا فداه و زمان حكومت جهاني آن حضرت به آن اشاره شده است بيش از اينها هويت و استعداد انسان ظاهر خواهد شد.

اما نكته‎اي در اينجا است كه اسلام همه كمالات و همچنين كوشش براي تسخير زمين و آسمان و ترّقي و پيشرفت مادي و معنوي را به انسان پيشنهاد نموده و او را به دنبال كردن انديشه‎هاي ژرف، دلير و گستاخ و به تسخيرات بيشتر اميدوار نموده است و چهارده قرن پيش نيل به پيشرفت‌هايي را كه براي بشر محال شمرده مي‎شد ممكن معرفي كرده و گذشت زمان هم نظر اسلام را تأييد مي‎نمايد و براي نمونه در اين آيات شريفه دقت و تأمل نمائيد.

اَلَمْ تَرَ اَنَّ اللهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي اْلاَرْضِ وَالْفُلْكَ تَجْري فِي الْبَحْرِ بِاَمْرِهِ وَ يُمْسِكُ السَّماءَ اَنْ تَقَعَ عَلَي اْلاَرْضِ اِلاّ بِاِذْنِهِ اِنَّ اللهَ بِالنّاسِ لَرَؤُفٌ رَحيمٌ[5]

اَلَمْ تَرَوْا اَنَّ اللهَ سَخِّرَ لَكُمْ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي اْلاَرْضِ وَ اَسْبَغَ عَلَيْكُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً[6]

اَللهُ الَّذي سَخَّرَ لَكُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِي الْفُلْكَ فيهِ بِاَمْرِهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ وَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّمواتِ وَ ما فِي اْلاَرْضِ جَميعاً مِنْهُ اِنَّ في ذلِكَ لاَيات لِقَوْم يَتَفَكَّرُونَ[7]

وَ سَخِّرَ لَكُمْ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَ النُّجُومُ مُسَخَّراتٌ بِاَمْرِهِ[8]

بديهي است مفهوم اينكه زمين و آسمان مسخّر انسان شده‎اند تسخير بالفعل نيست بلكه اشياء را چنان آفريده است كه تسخير آنها براي انسان امكان پذير باشد يا انسان را چنان آفريده است كه مي‎تواند اين اشياء را مسخر خود سازد به هر دو صورت مقصود تسخير بالقوه است كه به فعليت رسيدن امروز از گذشته گسترده‎تر و كامل‎تر و ظاهرتر است.

مثلا برداشتن آب از نهرهاي بزرگ مانند نيل و دجله و فرات و جيحون يك نوع تسخير آنها است ولي كشتيراني و سدسازي‎هاي بزرگ در آنها نوع ديگر است همچنين تسخير هوا و فضا و نور و آفتاب و زمين و معدن صورت‌هاي متعدد دارد كه به تدريج آنچه در قوه بوده به فعليت مي‎رسد.

و خلاصه هواپيما نيز يكي از نمونه‎هاي تسخير اشياء براي انسان است چنان‌كه تمام مظاهر صنعت و كشاورزي مظاهر همين تسخير است؛ فَسُبْحانَ الَّذي جَعَلَ اْلاَشْياءَ مُسَخَّراً للإنْسانِ، وَ اَكْرَمَهُ بِالنُّطْقِ وَ الْبَيانِ وَ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ

 

[1]. سوره بقره، آيه 164.

[2]. سوره ص، آيه 27.

[3]. سوره يوسف، آيه 105.

[4]. ديوان منسوب به اميرالمؤمنين (عليه السلام) حرف راء ص175.

[5]. سوره حج، آيه، 65.

[6]. سوره لقمان، آيه 20.

[7]. سوره جاثيه، آيه 13 ـ 12.

[8]. سوره نحل، آيه 12.

/۱۳۲۳/ ۱۰۳/ص

ارسال نظرات