واکاوی ابعاد شهادت جانسوز حضرت علی اصغر از منظر آیت الله مکارم
به گزارش خبرگزاری رسا، سيطره جهل بر جامعه اسلامى در عصر بنى اميّه غیر قابل انکار است؛مسلمانان در دوران بنى اميّه عموماً و در عصر حاكميّت معاويه و يزيد خصوصاً دشمن شناس نبودند. آنها نمى دانستند كه بنى اميّه جانشينان بر حق رسول اللَّه صلى الله عليه و آله نيستند، و بنى اميّه دلسوز و حامى اسلام نمى باشند، و جهل آنها به خاطر تقصير و كوتاهى شان بود، لذا جاهل مقصّر بودند.[1]
به راستی چگونه مى توان باور كرد، امّت اسلامى، فرزند پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله، تنها بازمانده خمسه طيّبه و جگرگوشه فاطمه زهرا عليها السلام را به آن صورت فجيع به شهادت برساند؛ به كودك شش ماهه و پير و جوان و زن و مرد اين خانواده رحم نكند؛ جمعى را از دمِ تيغ بگذراند و جمعى ديگر را به اسارت برد و از هيچ ستمى در حقّ آنان دريغ نورزد.[2] حال شایسته است ابعاد و زوایایی شهادت كودك شيرخوارکه از همه شنيدنى تر و عبرت خيزتر است مورد تحلیل و واکاوی قرار گیرد.[3]
چگونگی شهادت طفل شیرخواره امام حسین (علیه السلام)
هنگامى كه امام عليه السلام شهادت خاندان وفرزندانش را ديد و از آنان كسى جز امام و زنان و كودكان و فرزند بيمارش- امام سجّاد عليه السلام- نماند، فرمود:«ناوِلُوني عَلِيّاً ابْني الطِّفْلَ حَتّى اوَدِّعَهُ ؛ فرزند خردسالم «على» را به من بدهيد تا با او وداع كنم».[4]
امام عليه السلام در حالى كه طفلش را مى بوسيد، خطاب به او فرمود:«وَيْلٌ لِهؤُلاءِ الْقَوْمِ إِذا كانَ خَصْمُهُمْ جَدَّكَ ؛ بدا به حال اين گروه ستمگر آنگاه كه جدّت رسول خدا صلى الله عليه و آله با آنان به مخاصمه برخيزد؟». هنوز طفل در آغوش امام آرام نگرفته بود كه حرملة بن كاهل اسدى ، او را هدف قرار داد و تيرى به سوى وى پرتاب كرد و گلوى او را دريد، خون سرازير شد، امام عليه السلام دست ها را زير گلوى آن طفل گرفت تا از خون پر شد؛ آنگاه خون ها را به سوى آسمان پاشيد و گفت:«اللَّهُمَّ إِنْ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ فَاجْعَلْ ذلِكَ لِما هُوَ خَيْرٌ لَنا؛ بار الها! اگر در اين دنيا ما (در ظاهر) بر اين قوم پيروز نشديم، بهتر از آن را روزى ما فرما».[5]
در روايت ديگرى آمده است كه امام عليه السلام گفت:«اللَّهُمَّ أَنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُمْ دَعَوُنَا لِيَنْصُرُونا فَخَذَلُونا وَ أَعانُوا عَلَيْنا، اللَّهُمَّ احْبِسْ عَنْهُمْ قِطَرَ السَّماءِ، وَ احْرِمْهُمْ بَرَكاتِكَ، اللَّهُمَّ لا تُرْضِ عَنْهُمْ أَبَداً، اللَّهُمَّ إِنَّكَ إِنْ كُنْتَ حَبَسْتَ عَنَّا النَّصْرَ في الدُّنْيا، فَاجْعَلْهُ لَنا ذُخْراً فِي الْآخِرَةِ وَ انْتَقِمْ لَنا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ ؛ خدايا! تو مى دانى كه اينان ما را دعوت كردند تا به يارى مان بشتابند ولى ما را رها كردند و در برابر ما بپاخاستند، خدايا! باران آسمان را از آنان دريغ دار و آنان را از بركاتت محروم كن. خدايا هرگز از آنان خشنود مشو.[6]
خدايا اگر در دنيا، پيروزى را از ما دريغ داشته اى، آن را ذخيره آخرت ما قرار ده و از گروه ستمكاران انتقام ما را بستان».[7]،[8]
حضرت علياصغر (علیه السلام)؛ ملاک و معیار تشخیص حق از باطل
ائمّه و پيشوايان دين به ما دستور داده اند تا آنجا كه قدرت داريم از حقّ خود دفاع كنيم و زير بار ظلم نرويم و آزادانه به زندگى خود ادامه دهيم، چنان كه حضرت امام حسين عليه السلام در يكى از خطبه هاى خود مى فرمايد: «اى مردم آگاه باشيد فرومايه اى مرا ميان جنگ كردن (كشته شدن) و تن به ذلّت در دادن مخيّر ساخته است، ولى ذلّت از ساحت ما به دور است، ما هرگز تن به ذلّت نمى دهيم»[9]
لذا کربلا یک حادثه نیست بلکه یک جریان است حادثه در یک زمان واقع شده و تمام می شود ولی جریان هر لحظه ظهور و بروز دارد جریان عاشورا همان مسئله ی مبارزه ی حق و باطل است.[10]
حال بايد بدانيم آن حضرت براى احياى حق و از بين بردن باطل قيام كرد تا در اين مسير گام برداريم؛ [11] امام حسين عليه السلام در عصرى زندگى مى كرد كه باطل سرتاسر جامعه اسلامى را گرفته، و حق به فراموشى سپرده شده بود، لذا قيام كرد تا حق را احيا و زنده كند، و باطل را بميراند و از صحنه جامعه برچيند، و در اين مسير و براى رسيدن به اين هدف حاضر بود هر بهايى بپردازد.[12]
به تعبیر شاعر:
ابتدا قانون آزادى نويسد در جهان بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا كند
هر كه باشد چون حسين آزاد و ديندار و شجاع حرف باطل را نبايد از كسى اصغا كند
نقد هستى داد و هستى جهان يكجا خريد عاشق آن باشد كه چون سودا كند يكجا كند
پرچم دين چون بجا ماند از فداكارى اوست تا قيامت پرچمش را دست حق بر پا كند[13]
با این تفاسیر می توان اینگونه تعبیر کرد که در واقعۀ کربلا، بى تابى كودك شيرخوار[14] براى احياى نام حق و به دست آوردن عظمت آئين اسلام صورت پذیرفت ؛ آری حتى حضرت علی اصغر (علیه السلام) هم بايد[15] در صحنه مبارزه حق و باطل آخرين قطره هاى خون خود را نثار كنند.[16] شهادتی که ازجمله ويژگى هاى مظلومیت و حقانیت امام حسین عليه السلام در اين حادثه است كه آن را از حوادث مشابه ديگر جدا مى سازد.[17]
شهادت مظلومانۀ حضرت علی اصغر (علیه السلام)؛ بیداری وجدان انسان ها
امام حسين عليه السلام براى بيدارى و آگاهى مردم قيام كرد، امّا آن قدر خواب آنها عميق و جهل وناآگاهيشان ريشه دار بود كه جز خون قلب امام عليه السلام و ياران وفادارش اين آفت مهم را از مزرعه اسلام دور نساخت.[18]
با این اوصاف باید گفت، به راستی اگر با شنيدن حادثه جان سپردن يك طفل شيرخوار در آغوش پدر، و دست و پا زدن در ميان سيلاب خون ، در حادثه كربلا، قلبى بطپد، و شراره هاى آتشين خود را به صورت قطره هاى اشك به خارج پرتاب كند، نشانه ضعف و ناتوانى است يا دليل بر بيدارى آن قلب پر احساس؟![19]
لذا شهادت امام حسين عليه السلام و ياران پاكبازش، به احياى مكتب محمّدى صلى الله عليه و آله كمك كرد و خون پاك حضرت علی اصغر (علیه السلام) نیز درخت اسلام را آبيارى نمود و به رشد و بالندگى امّت اسلامى و بيدارى مسلمانان انجاميد.[20]
اینچنین است که شهادت جانسوز حضرت علی اصغر (علیه السلام)، مهم ترين وسيله بيدارى انسان هاست. اگر واقعا كسى از اين طريق بيدار نشود بسيار بعيد است پند و اندرز واعظان و نصيحت خيرخواهان در وى اثر بگذارد و يكى از سرنوشت هاى حتمى او اين است كه به جايى مى رسد كه خوبى ها در نظرش بدى و بدى ها به شكل خوبى جلوه مى كند؛ [21]
اینگونه بود که مردم پس از شهادت حضرت ابى عبداللَّه عليه السلام و همراهانش، از جمله شهادت طفل شش ماهه امام حسین (علیه السلام)، از خواب غفلت بيدار شدند و قيام ها يكى پس از ديگرى شكل گرفت و بنى اميّه پس از واقعه كربلا روى خوش نديدند، تا اينكه اين خون هاى پاك منتهى به سقوط بنى اميّه و ريشه كن شدن اين درخت ناپاك شد.[22]،[23]
رازصبر اباعبدالله (علیه السلام) در مصیبت حضرت علیاصغر (علیه السلام) چه بود؟
گفتنی است هنگامی که ستمگر سياه دل حرملة بن كامل اسدى، با تیری حلقوم حضرت علی اصغر (علیه السلام) را پاره كرد و از گوش تا گوش را دريد. امام حسين عليه السلام دستانش را زير گلوى طفل گرفت و فرمود:«يا نَفْسُ اصْبِري فيما أَصابَكِ، الهي تَرى ما حَلَّ بِنا في الْعاجِلِ فَاجْعَلْ ذلِكَ ذَخيرَةً لَنا في الْاجِلِ ؛ ؛ اى نفس! در برابر اين همه مصيبت شكيبا باش! خدايا! تو مى بينى كه در اين دنياى فانى چه مصائبى براى ما رخ داده، پس آن را براى روز رستاخيزمان ذخيره ساز!».[24]
تأمل در این فراز تاریخی نشان دهندۀ تسليم و رضای آن حضرت در برابر خواست خدا است[25] به ویژه آنکه، مقام تسليم در سخنان امام حسين عليه السلام در روز عاشورا موج مى زند.[26]
در تبیین این مسأله باید گفت مشكلات و ناملايمات بشر گاه از حوزه اختيار وى بيرون و جز مقدّرات پروردگار است، كه اينجا بايد تسليم باشد؛ چون خداوند، رحمان و رحيم و عادل و عالم وغنى است، و هيچ دليلى ندارد كه چيزى بر خلاف مصلحت انسان در نظر بگيرد؛[27]مقام تسليم بدين معناست که راضى باشد به آنچه خداوند نسبت به آن راضى است، و تسليم خواست و مشيّت و مقدّرات الهى باشد».[28]
چون كه تو خواسته اى باد فداى ره تو سر من پيكر من اكبر من اصغر من [29]
لازم به ذکر است مقام تسلیم از مقام رضا بالاتر است ، زيرا در مقام رضا طبع انسان لحاظ و منظور شده، و مى گويد: هرچه محبوب برايم بپسندد، من مى پسندم و راضى به آن هستم، ولى در مقام تسليم طبع و ميل و منيّت و تعلقات انسان لحاظ نمى شود بلكه طبع و موافقت و مخالفت آن را به خدا واگذار مى كند، و گويا اصلًا طبعى و تعلّقى به امورات براى آن نمى بيند كه افعال خداوند موافق و مرضىّ آن باشد.[30]
از سوی دیگر مقام تسليم از توكل هم بالاتر است، زيرا كه توكل اعتماد كردن به خدا است و گويا خداوند را وكيل خود قرار مى دهد، پس هنوز تعلقى به امور براى خود مى بيند و خود را به منزله موكل مى پندارد، ولى در مرتبه تسليم تمام علائق گسسته شده و جميع امور به خداوند متعال واگذار مى شود.[31]،[32]
با این تفاسیر نيل به مقام رضا از شُؤون متّقين است، لیکن رسيدن به مقام تسليم از ثمرات مراتب عالى تقوا و يقين است كه وصول به اين مرتبه، امرى بس دشوار ولى لازم است، اين مقامى است كه بزرگان دين همچون حسين بن على سيدالشهدا (عليه السلام) به آن رسيده اند ، که در تاريخ كربلا آمده حضرت بعد از مبارزات فراوان وقتى از اسب بر زمين قرار گرفتند عرض كردند:«الهى رضىً بقضاك تسليماً لامرِك لامعبود سواك يا غياث المستغيثين؛راضى هستم بقضاء و حكم تو، تسليمم براى امر تو، نيست معبودى به غير از تو اى فرياد رسد فريادكنندگان»[33].
سخن آخر: (باب الحوائج؛ حضرت علی اصغر (علیه السلام))
در خاتمه باید گفت حضرت علی اصغر (علیه السلام) از نمونه معدود افرادی است که در طول تاریخ به رغم عمر بسیار کوتاه خود زندگی پرمحتوایی داشتند و امروز در سراسر جهان به یاد ایشان مجالس عزاداری برپا میشود و مردم از ایشان مدد میجویند.[34]
از سوی دیگر بر عاشقان امام حسين عليه السلام و عزاداران سرور و سالار شهيدان، متوسّلان به عنايات شهداى كربلا به ویژه بیدار کنندۀ وجدان های بشری، حضرت علی اصغر (علیه السلام)باب الحوائج کربلا ، لازم است در كنار توسّل و زيارت و عزادارى و عشق به آن پاكان سرفراز، در بيدارى جامعه خود از خواب غفلت و ناآگاهى بكوشند.زیرا اكنون نيز يزيديان و پيروان حكومت بنى اميّه در سراسر جهان، مخصوصاً كشورهاى اسلامى وجود دارند و در مسير جاهل نگه داشتن مردم تلاش مى كنند، لذا برخی دولتمردان به ظاهر اسلامى كه با دشمنان شماره يك مسلمانان، آمريكا و اسرائيل، هم پيمان شده و در جبهه آنها قرار گرفته و بر عليه مسلمانان مظلوم سوریه، عراق، یمن، بحرین، فلسطين و افغانستان.. موضع گيرى مى كنند، حال آنکه در صورت بيدارى ملّتهايشان قادر بر ادامه ظلم و جنايت نخواهند بود، لذا همه ما وظيفه داريم مسلمانان را نسبت به اين خطر بيدار كنيم. [35]
[1] اهداف قيام حسينى ؛ ص75.
[2] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص93.
[3] همان؛ ص 500.
[4] همان ؛ ص497.
[5] همان.
[6] همان ؛ ص499.
[7] ينابيع المودّة؛ ج 3؛ ص 77.
[8] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص499.
[9] پاسخ به پرسشهاى مذهبى ؛ ص199.
[10] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی؛ درس خارج فقه؛ مسجد اعظم قم؛4/10/1387.
[11] اهداف قيام حسينى ؛ ص68.
[12] همان.
[13] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص702.
[14] تفسير نمونه ؛ ج 1 ؛ ص541.
[15] همان؛ ص542.
[16] همان ؛ ج 11 ؛ ص392.
[17] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها، ص 33.
[18] اهداف قيام حسينى ؛ ص79.
[19] فلسفه شهادت ؛ ص18.
[20] عاشورا ريشه ها، انگيزه ها، رويدادها، پيامدها ؛ ص658.
[21] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 6 ؛ ص587.
[22] شهادت امام حسين عليه السلام از همان روز عاشورا اثر بيداركننده خود را گذاشت، و فرياد انتقام از يكى از زنان سربازان دشمن كه از قبيله بكر بن وائل بود سر داده شد. و با فرياد يالثارات رسول اللَّه مردم را به گرفتن انتقام از قاتلان امام حسين عليه السلام تشويق كرد و در پى آن قيام هاى متعدّدى رخ داد تا بالاخره حكومت بنى اميّه را سرنگون ساخت؛( سوگنامه آل محمد، ص 533)، (اهداف قيام حسينى ؛ ص79).
[23] اهداف قيام حسينى ؛ ص79.
[24] معالى السبطين؛ ج 1؛ ص 419.
[25] پيام امام امير المومنين عليه السلام ؛ ج 2 ؛ ص43.
[26] سوگندهاى پر بار قرآن ؛ ص462.
[27] همان.
[28] همان.
[29] همان.
[30] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص202.
[31] ر.ک: جامع السعادات؛ ج 3؛ ص 213 .
[32] اخلاق اسلامى در نهج البلاغه (خطبه متقين) ؛ ج 1 ؛ ص202.
[33]همان؛ ص 203.
[34] بیانات حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی در مراسم عزاداری شهادت حضرت صدیقه طاهره(س)؛25/1/1392.
[35] اهداف قيام حسينى، ص 80.
/۱۳۲۳/ ۱۰۳/ص