۲۵ مهر ۱۳۹۶ - ۱۴:۳۵
کد خبر: ۵۳۱۳۴۶
بررسی وضعیت معیشت حوزویان در گفت وگو با حجت الاسلام نواب؛

معیشت طلاب بدون نظام مندی حوزه سامان نمی گیرد/ هیچ کس به اندازه رهبری دغدغه طلاب را ندارد

رییس هیأت مدیره مرکز خدمات وضعیت معیشت طلاب را به شدت نامناسب می داند و معتقد است که اگر حوزه نظام مند نشود، مسأله معیشت طلاب مطلقا قابل حل نخواهد بود.
گفت وگوی رسا با حجت الاسلام نواب گفت وگوی رسا با حجت الاسلام نواب گفت وگوی رسا با حجت الاسلام نواب

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، مسأله معیشت موضوعی است که همواره دغدغه طلاب حوزه های علمیه و همچنین رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید و نهادهای عالی حوزوی بوده است از این رو مسؤولان حوزه با تأکید بزرگان سعی دارند که حداقل امکانات را برای طلاب فراهم کنند.

بنا بر گفته مسؤولان حوزوی طلاب فقیرترین قشر جامعه هستند که با کمترین انتظارات در حال تحصیل، تدریس، تحقیق و پژوهش هستند و خدمات بسیاری را به حوزه های علمیه، نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و جهان اسلام ارائه می کنند.

با توجه به وضعیت بسیار سخت معیشتی طلاب  مرکز خدمات حوزه های علمیه به امر مبارک رهبر معظم انقلاب  حضرت آیت الله خامنه ای در 1370 تأسیس شد تا عهده دار تأمین حداقل امکانات و نیازهای طلاب باشد.

ستاد مرکز خدمات در قم بوده  و در همه استان ها نیز شعبه دارد و با هدایت و حمایت دفتر مقام معظم رهبری فعالیت می کند؛ در راس این نهاد هفت نفر به عنوان هیأت مدیره هستند که یک نفر به عنوان رییس مرکز قرار دارد.

 اعضای هیأت مدیره از سوی رهبر معظم انقلاب منصوب می شوند و احکام هر کدام از اعضای هیأت مدیره، هر چهار سال یک بار از سوی مقام معظم رهبری صادر می شود. مرکز خدمات حوزه های علمیه به عموم طلاب و روحانیون و خانواده آنان ، اعم از ایرانی و غیر ایرانی، برادران و خواهران و دانش پژوهان شیعه و سنی خدمات ارائه می کند.

با توجه به اهمیت مسأله معیشت طلاب برآن شدیم که گفت وگویی با حجت الاسلام والمسلمین سید ابوالحسن نواب رییس هیأت مدیره مرکز خدمات حوزه های علمیه داشته باشیم تا این دغدغه طلاب و بزرگان حوزه علمیه را پیگیری کنیم.

حجت الاسلام والمسلمین نواب که از بدو تأسیس تا سال 1389 به مدت 19 سال ریاست مرکز خدمات حوزه های علمیه را بر  عهده داشت، وضعیت معیشت طلاب را به شدت نامناسب می داند و معتقد است که اگر بنا است حوزه علمیه به عنوان یک مرکز بی حساب و کتاب و بدون پالایش و بدون سؤال و جواب باشد، مسأله معیشت طلاب مطلقا قابل حل نخواهد بود.

وی اعتقاد دارد: معیشت طلاب قبل از نظام مندی حوزه های علمیه سامان و سازمان نمی گیرد، تا حوزه و تأسیس حوزه ها نظام مند نشود فایده ندارد، بسیاری از مدارس بر اساس یک حساب و کتاب جغرافیایی باید تعطیل شود و همچنین بسیاری از مناطق نیازمند مدارس حوزوی هستند از این رو باید آمایش سرزمینی صورت گیرد تا مشخص شود هر منطقه ای چقدر به روحانیت و حوزه های علمیه نیاز دارد.

مشروح گفت وگوی خبرگزاری رسا با حجت الاسلام والمسلمین نواب که در دانشگاه ادیان و مذاهب انجام شد تقدیم مخاطبان محترم می شود:

رسا ـ با تقدیر و تشکر از حضرتعالی که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دادید، یک تشکر پیشاپیش از این که با صبر و حوصله به سؤالات پاسخ می دهید، امروز برای بحث معیشت طلاب خدمت رسیدیم، این موضوع بسیار مهم است که باید بررسی شود، نظرتان در این باره چیست؟

بسم الله الرحمن الرحیم، قبل از شروع بحث یک نکته درباره خبرگزاری رسا و کار رسانه ای در حوزه بگویم، برخی تصور می کنند که خبرگزاری یک کار غیرضروری، غیر لازم، تشریفاتی است یعنی اصلا به موضوع خبر و اطلاع رسانی و آگاهی توجه ندارند.

طلاب لمعه می خوانند اما هیچوقت به آن ها درباره لمعه اطلاع رسانی نشده است، بنده وقتی می خواستم لمعه بگویم این کار را انجام دادم، بنده یک دور کامل لمعه گفته ام. بنده از اول مقدمات و شرح امثله تا چندین بار مکاسب تدریس کرده ام و در ضمن مشغله هایی که داشتم یکی از کارهایم تدریس بوده است. وقتی لمعه تدریس می‌کردم چند جلسه درباره شهید، لمعه و موارد دیگر آن به طلبه اطلاع رسانی کردم تا طلبه بداند چه می خواند، گاهی طلبه دو سال لمعه را می خواند اما اطلاع ندارد که چه کتابی است و شهید اول و دوم چه کسانی بودند و این کتاب چه ویژگی دارد که در حوزه علمیه خوانده می شود.

متأسفانه اطلاع رسانی صورت نمی گیرد و برنامه ها در جهالت به پیش می رود، در دروس دیگر همانند مکاسب نیز مسأله همین است، چون افراد کتاب را درست نمی شناسند نقد و نظر علمی نمی کنند اما اگر شناخت علمی وجود داشته باشد اعتراض، سؤال، پرسش  پاسخ را در پی خواهد داشت و مسائل روشن می شود.

شما همانند چراغ هستید که راه را روشن می کنید تا افراد حرکت کنند، اگر در شب چراغ وجود نداشته باشد انسان یک قدم نمی تواند راه برود، شما چراغ، روشنایی و مشعل راه انسان است که راه را نشان می دهند و روشن می کنند، تعامل بنده با رسانه خوب است، بله چون من قیمت، قدر و ارزش رسانه را می دانم.

این که ماهیت کار چیست و این کار چه خدمتی به بشر، حوزه، انسانیت، تعامل ادیان و همزیستی می کند باید روشن شود، خبرگزاری واقعا بسیار مهم بوده و کار بسیار با ارزش است و ارزش این کار باید روشن شود، بدون شما نمی توان حرکت کرد، نباید تصور کرد که تعدادی طلبه در گوشه ای از قم ساختمانی گرفتند و کار رسانه ای می کنند بلکه باید دانست که این افراد کار اصلی را انجام می دهند.

چرا آقای(آیت الله) بوشهری رفت، چرا آقای(آیت الله) اعرافی آمد، مدیر جدید حوزه چه ویژگی هایی دارد و بنا است که چه کارهایی انجام دهد از جمله مسائلی است که در رسانه حوزوی باید مورد بررسی قرار گیرد، بنده با حساسیت خبرهای شما را می خوانم و برای آن ارزش قائل هستم، وقتی با مدیر حوزه مصاحبه ای گرفته می شود می خواهند حرفی بزنند و مسأله را روشن کنند.

در تاریکی نمی توان راه رفت، روزنامه حوزوی هم بسیار اهمیت دارد، 100 هزار نفر می خواهند مشعل داران هدایت باشند منتهی ابتدا خودشان باید روشن باشند تا بدانند که کدام راه را می روند.

رسا ـ اگر درباره خبرگزاری رسا نکته ای هست بفرمایید.

این مسائل را برای خبرگزاری رسا گفتم چون شما راه را روشن می کنید و رسا از بهترین خبرگزاری های حوزه علمیه است، هر چند ممکن است بنده با رسا در مواردی اختلاف سلیقه داشته باشم.

اگر خبرگزاری روشنگر به شمار رود و علیه من هم باشد و علیه من بنویسد اشکالی ندارد، اگر خبرگزاری روشنگری کند بسیار اثرگذار است.

روشن‌گری ارزش بسیار بالایی دارد، خبرگزاری رسا از بهترین خبرگزاری ها است، از دیدگاه بنده خبرگزاری، خبر رسانی و روشنگری در کل خوب است، شما خود را معرض قرار دادید و همه از حرف هایی که می زنید خوششان نمی آید و ممکن است خلاف منافع برخی باشد اما شما در میدان آمده اید، حرف خود را می زنید و اتاق شیشه ای حوزه را ایجاد کرده‌اید.

خبرگزاری اتاق شیشه ای است و حوزه علمیه را در معرض قرار می‌دهد، در هر مسأله ای خبرگزاری موضع گیری می کند و به میدان می آید.

دنیای امروزی به گونه ای دیگر است، زنده باد خبرگزاری رسا که حرف ها و حقایق را منتقل می کند، این که ساز و کار داخلی این رسانه چیست و چه چیزهایی را منتشر می کند و چه چیزهایی را منتشر نمی کند مهم نیست بلکه این نکته اهمیت دارد که اطلاع رسانی می کند.

بنده بعد از 59 سال سن و دیدن دنیا می دانم نبض دنیا چگونه می زند، به این نتیجه رسیدم که بگویم زنده باد مخالف من، کسانی که از مخالف می ترسند اشتباه می کنند و خیلی کوچک هستند که تا حرفی علیه آن ها زده می شود از کوره در می روند و عصبانی می شوند؛ درخت هایی ریشه داری هستند که هیچ باد سرد و گرمی نمی تواند آن ها را از جا بکند، انسان باید در طوفان ها استوار باشد.

رسا ـ ارزیابی حضرتعالی از وضعیت معیشت طلاب در حال حاضر چیست و آیا وضعیت طلاب در این زمینه مناسب است یا خیر؟ مسؤولان حوزه برای ارتقای وضعیت معیشت طلاب چه وظیفه ای بر دوش دارند؟

وضعیت معیشت طلاب به شدت نامناسب است، سؤالی مطرح است که یک مرکز آموزشی چقدر در زمینه معیشت افراد آموزش بیننده مسؤولیت بر عهده دارد؟ ابتدا باید تکلیف روشن شود که حوزه علمیه یک مرکز آموزشی است و یک مرکز آموزشی چقدر درباره معیشت طلاب خود مسؤولیت دارد.

ابتدا باید تعریف از سازوکار روشن شود، دانشگاه تهران چقدر نسبت به وضعیت 30 هزار نفری که در آن تحصیل می کنند مسؤولیت دارد؟ اگر مشابهت دانشگاه تهران با حوزه علمیه درست در نظر گرفته شود بسیاری از مشکلات حل می شود، اولا دانشگاه تهران 1314 ایجاد شده که 82 سال پیش می شود، در این سال ها شاید یک میلیون نفر تربیت کرده باشد اما افراد تربیت شده رفته اند.

اصلا بنا نبوده که یکی از افراد تربیت شده دانشگاه بماند، شاید یک در هزار یا میلیون کارمند و استاد همان دانشگاه شده باشند اما بقیه درس خوانده و رفته اند، اینجا مسأله روشن می شود، حوزه علمیه نباید هیچ نقشی در معیشت داشته باشد.

رسا ـ این مسأله قیاس مع الفارق نیست؟  گفته می شود که طلاب باید بنشینند درس بخوانند و متمرکز باشند تا به اجتهاد برسند.

در دانشگاه تهران با 4 سال لیسانس، 3 سال فوق لیسانس و 5 سال دکترا فرد فارغ التحصیل می شود و می رود.

رسا ـ اما در حوزه با 12 سال فرد نهایتا می تواند مقدمات را پشت سر بگذارد.

خیر، ما معتقدیم طلبه اگر در 18 سالگی وارد حوزه شده باشد 17 سال بعد یعنی در 35 سالگی باید تکلیف خود را بداند، این مسأله مع الفارق نیست چون دوره آموزشی حوزه نهایتا 5 سال بیشتر از دانشگاه تهران است، در دانشگاه تهران برخی استاد و برخی پژوهشگر می شوند اما بقیه باید بروند. در حوزه نیز آنها که قرار است استاد و محقق شوند بعد از 35 سالگی و هفده سال طلبگی شناخته می‌شوند. دیگران اما نباید معطل بمانند.

اگر فرایند اشتغال را در کنار تحصیل و تدریس پایه اصلی نبینیم به هیچ وجه معادله معیشت را نمی توان حل کرد.

رسا ـ آیا سیستم کشور توانایی جذب این حجم از طلاب را دارد؟

بله، خیلی راحت می شود، طلاب خیلی نیستند، در کشور 4 و نیم میلیون دانشجو وجود دارد اما طلاب 45 هزار نفر هستند و حتی طلبه مشغول به تحصیل کمتر از 45 هزار نفر و کمتر از یک درصد دانشجوها است، چگونه کشور توان جذب این یک درصد را ندارد؟ کشور به طلاب نیاز دارد اما ما برنامه نداریم.

رسا ـ سخن برخی بزرگان همانند آیت الله جوادی آملی که می فرمایند حوزه نباید نهال فروشی کند را چگونه تفسیر می کنید؟

بنده 1350 که به حوزه آمدم با پسر ایشان سعید آقا هم درس بودم و در منزل ایشان رفت و آمد داشتم، در سال 1350 آیت الله جوادی آملی 40 سال داشتند اما تکلیف کاملا روشن بود، آیت الله جوادی 46 سال پیش استاد اسفار بودند، از سن 30 سالگی به بعد مشخص شد که ایشان آیت الله جوادی آملی هستند، وقتی بنده به قم آمدم اساتید ما که شاگردان آقای جوادی بودند می گفتند که حدود 10 سال است که در درس ایشان شرکت می کنند.

آیت الله جوادی آملی که فرمودند نهال فروشی نشود باید توجه داشت که به 35 سالگی نهال گفته نمی شود، می گوییم طلبه ای 17 سال درس خوانده و نمرات آن وجود دارد و همین است، عقلای قوم در جهان مقاطع را به لیسانس، فوق لیسانس و دکتری تقسیم کردند تا حد افراد مشخص شود و معلوم باشد که بیشتر نمی تواند باشد، البته اخیرا به لیسانس اعتراض دارند و گفته می شود که فوق دیپلم کافی است؛ طلبه در هر مقطعی باید حساب پس بدهد، این که در حوزه علمیه قم باز باشد و هر کس بدون حساب در آن حضور داشته باشد اصلا معنا ندارد.

رسا ـ این نظر شما برای حال حاضر است یا قبلا هم چنین عقیده ای داشتید؟

خیر نظر بنده از ابتدا همین بوده است، رهبر معظم انقلاب حکم بنده را در سمت ریاست هیأت مدیره مرکز خدمات تا سال 99 تمدید کردند که 30 سال می شود، 30 سال از پروژه ای که خداوند لطف کرد پیشنهاد کردیم و تأسیس شد می گذرد، حرف های 30 سال قبل هم وجود دارد.

رسا ـ آیا مکانیسم اجرایی برای این نظر وجود دارد؟

بله این نظر اجرایی است، بنده وقتی حرفی می زنم سعی می کنم که آن را اجرایی کنیم، اگر گفتیم مرکز آموزش های ادیانی باید وجود داشته باشد آن را ایجاد کردیم، در زمینه خدمت رسانی به طلاب در عالم ذهن نگفتیم که باید وجود داشته باشد بلکه آن را در واقع می بینیم، مدرسه اسلامی هنر نیز این چنین است.

طلبه برای هدفی آموزش می بیند و می خواهد اصلاح نفس مردم کند اما استعداد همه انسان مساوی نیست، معیشت با تربیت طلبگی و حوزوی با یکدیگر تعریف می شود، اگر بنا است که حوزه علمیه به عنوان یک مرکز بی حساب و کتاب و بدون پالایش و بدون سؤال و جواب باشد، به عنوان طلبه ناقابلی که شاید با تجربه ترین فرد در مسأله معیشت طلاب باشد می گویم که این مسأله مطلقا قابل حل نخواهد شد.

چون در این صورت حوزه باید برای 100 تا 150 هزار نفر بدون حساب پول تزریق کند، این سیستم در این صورت هیچگاه تمام نمی شود چون ورودی داشته اما خروجی ندارد، اگر حوزه بخواهد بی حساب و کتاب باشد نباید دنبال حل شکل معیشت آن بود.

اما ما طرح داریم، یکی از جاهایی که فرزندان مردم متمرکز هستند آموزش و پرورش است، در حال حاضر 12 میلیون دانش آموز داریم و امیدواریم که این تعداد افزایش پیدا کرده و به عددهای بهتر برسد، حوزه علمیه چه نقشی در روند تربیت و آموزش این 12 میلیون دارد؟ باید گفت که هیچ تأثیری ندارد.

باید مثلا 20 هزار طلبه به مراکز و شهرهای زیر 50 هزار نفر بروند و معلم تعلیمات دینی شوند، بنده مسؤول حوزه نیستم اما حاضرم این کار را انجام دهم، روابط بنده با آقای اعرافی 100 درصدی است، بنده عضو هیأت امنای جامعة المصطفی هستم، آیت الله اعرافی هم عضو هیأت مؤسس دانشگاه ادیان هستند، در هیأت مدیره مرکز خدمات، شورای سیاستگذاری بین الملل دفتر رهبری و شورای عالی مجمع جهانی اهل بیت(ع) نیز با مدیر حوزه های علمیه ارتباط داریم و هفته ای نیست که در ارتباط نباشیم، اگر این طرح به بنده واگذار شود افتخار می کنم که آن را اجرا کنم، بنده مشاور فرهنگی رییس مجلس هم هستم، اگر نیاز باشد طرح را به مجلس می بریم و امضاهای بالا می گیریم.

کارنامه ما مشخص است و حداقل 10 بار با معاون حوزه درباره طرح ها صحبت کرده ام، قوه قضائیه هم حداقل سالی هزار نفر قاضی طلبه می خواهد، اعتراض به جذب استعدادها وجود دارد و می گویند استعدادهای لازم جذب نشده است و باید استعدادهای قوی جذب شود، با آقای امینی معاون انسانی قوه قضائیه صحبت کردم، ایشان گفت ما حرفی برای جذب نداریم اما افراد مناسب پیدا نمی شود، قوه قضائیه می تواند سالی هزار نفر از طلاب را از مقطع لمعه به بعد بورسیه کند، کمک هزینه ای به آن ها بدهد و درس مورد نیاز آن ها را بخوانند و مجتهد شوند و به انجام کار قضایی بپردازند.

سازمان های عقیدتی سیاسی و نهادهای نمایندگی ولی فقیه چقدر نیرو نیاز دارند که می توانند از حوزه استفاده کنند، 20 دانشگاه حوزوی وجود دارد که تکلیف آن ها مشخص است و سهم خود را جذب می کنند، تقریبا تعریف شده ترین خروجی حوزه است.

حوزه علمیه باید خود را در چرخش نیروی انسانی کشور یعنی کاری که همه نهادها کرده اند تعریف کند.

رسا ـ در این چرخه مرکز خدمات کجا تعریف می شود؟

مرکز خدمات برای زمان تحصیل است یعنی بار حمایتی از طلاب باید تا سن 35 سالگی و دوره 17 ساله ارائه دهد و درمان و مسائل را تأمین کند، در نتیجه می تواند سرمایه خود را بر افرادی که در این سن قرار دارند متمرکز کند، در این صورت با منابع درآمدی می توان زندگی طلاب را به خوبی تأمین کرد.

بقیه هم اساتید فاضلی هستند که می توانند بمانند استاد و مرجع شوند.

رسا ـ آیا زمانی که در مرکز خدمات بودید این راهکار را به این شکل تعقیب کردید؟

ما این برنامه را تعقیب کرده و نوشته ایم.

رسا ـ چه شد که این طرح اجرا نشده است؟

برای این که ما تصمیم گیر نیستیم و مرکز خدمات تنها می تواند مسؤول مجموعه خدمات باشد و در این زمینه کسی با ما مشکلی ندارد، ما می دانیم مشکل کجاست.

معیشت منهای چرخه گردش نیروی در حوزه علمیه که تابع گردش نیروی در کشور خواهد بود و مشاغل و اهدافی که حوزه های علمیه دارد بی فایده خواهد بود، اخیرا به دفتر رهبر معظم انقلاب رفتم و با آقای مروی معاون امور حوزه ها مطرح کردم که یک لیتر آب از سد کرخه بدون شمارش کامپیوتری بیرون نمی آید و حساب دارد؛ بنابراین حوزه با عظمت نیز باید حساب و کتاب داشته باشد.

تعداد مساجد و کار سازمان ها روشن است یعنی لوله کشی داریم اما آب ندارند، ما مسؤول 70 میلیون نفر از 80 میلیون نفر هستیم چون 10 میلیون از ادیان و مذاهب دیگر هستند، سازمان های تبلیغاتی روشن است و نیازها روشن بوده و لوله کشی ها بعد از 39 سال انجام شده است اما آب در لوله ها وجود ندارد، این جریان باید با مسأله اشتغال تعریف شود.

معیشت طلاب قبل از نظام مندی حوزه های علمیه سامان و سازمان نمی گیرد، تا حوزه و تأسیس حوزه ها نظام مند نشود فایده ندارد، بسیاری از مدارس بر اساس یک حساب و کتاب جغرافیایی باید تعطیل شود و همچنین بسیاری از مناطق نیازمند مدارس حوزوی هستند از این رو باید آمایش سرزمینی صورت گیرد تا مشخص شود هر منطقه ای چقدر به روحانیت و حوزه های علمیه نیاز دارد.

آیت الله موسوی جزایری این کار را انجام داد که یکی از موفق ترین حوزه های علمیه ایران است، ایشان مدرسه امام خمینی(ره) را تأسیس کرده و نظام فوق العاده ای دارد، یکی از کارهای آیت الله موسوی جزایری این است که طلاب ظهرها موظف هستند در یک اداره یا شرکتی نماز جماعت برپا کنند، شب ها نیز همین طلاب در مساجد اهواز حضور پیدا می کردند، باید شبکه و نیاز حوزه و جامعه را تعریف کنیم.

پزشکان تخصص را تعریف کردند و هیچ متخصص قلب بیکار پیدا نمی شود، اگر حساب و کتاب در حوزه اجرایی شود آیا 500 درس خارج در حوزه معنا پیدا می کند، اگر معیاری در کار باشد و حساب و کتابی در کار بیاید بسیاری از مسائل مشخص می شود.

رسا ـ نکته ای که حضرتعالی فرمودید نیازمند مهندسی و برنامه ریزی درازمدت است اما به صورت یک واقعیت فعلی چگونه باید با مشکلات حاد معیشتی طلاب برخورد کرد و آیا راهکار اورژانسی برای این کار وجود دارد؟

39 سال است است که فقط قرص مسکن می دهیم، مسکن وقتی به خوبی عمل می کند که در فرایند درمانی تعریف شود،  اگر مسکن به تنهایی باشد نقش خود را از دست می دهد، قبول داریم که الان هم باید از مسکن استفاده کرد اما مسکن باید در فرایند درمانی باشد؛ مسکن بدون فرایند درمان بدان معنا است که اگر روی این راهکار اورژانسی توقف شود تنها فرایند درمان عقب می افتد؛ مسؤولان به یک نتیجه و راه حلی برسند که در آن فرایند راه حل آغاز شود.

رسا ـ در همین فرایند مسؤولان چگونه باید عمل کنند؟

مسؤولان باید روی اشتغال از سوی نهادهای به کار گیرنده فکر کنند و نسبت به سازمان، پذیرش و گروه سنی حوزوی تعریف های مشخصی داشته باشند، مسؤولان باید اعلام کنند که مثلا حوزه در 10 مقطع سنی تعریف شده و از 35 سال به بعد تعریف ها آغاز می شود تا سطح افراد در زمینه های گوناگون مشخص باشد.

ـ این که فرمودید مسکن فعلی باید در روند درمان باشد، این مسکن امروزه چگونه است؟

مسکن ها در حال  تزریق هستند و هیچ مسکنی تعطیل نشده است، مرکز خدمات بن های معیشتی و وام می دهد و به روند درمان طلاب کمک می کند، حوزه هم باید شهریه بدهد و اگر شهریه حوزه نظام مند نشود مشکل همچنان وجود دارد.

رسا ـ در داستان شهریه طرح مشخصی دارید و آیا قابلیت اجماع دارد؟

برنامه همین است، در مرکز خدمات تجربه کردیم که اگر گفته شود مراجع نمی گذارند بهانه است، مسن ترین مرجع آیت الله صافی گلپایگانی است و روشن ترین مرجع به شمار می رود، ایشان با هر طرحی راه می آیند؛ نه تنها ایشان بلکه همه مراجع با هیچ فرایندی مشکلی ندارند.

رسا ـ حضرتعالی تجربیات خوبی در دوران ریاست بر مرکز خدمات دارید، بفرمایید که زمان مدیریت خود چه اولویت هایی را برای خدمات دهی به طلاب تعریف کرده بودید؟

دیدیم که طلاب مشکل درمان دارند ابتدا درمان را تعریف کردیم و سپس مشکلات معیشتی، بازنشستگی و مسکن را ساماندهی کرده و با توجه به امکانات هر مشکلی را در مقطع خود بررسی کردیم، اصلا از یک مرکز خدماتی نباید انتظار معیشت داشت، ما کاری به معیشت نداریم و مرکز خدمت بودیم و کارهای خدماتی خود را انجام می دادیم.

مقداری هم لطمه خوردیم چون مسأله معیشت حل نبود و برخی طرح ها مشکل آفرین شد، یعنی ما در پردیسان خانه ساختیم و طلاب تمایل پیدا کردند که خانه بخرند اما چون مسأله معیشت آن ها حل نبود ، اقساط مسکن به مشکل تبدیل شد، 10 هزار نفری که در پردیسان هستند شاید 40 درصد آن ها برای همین اقساط به مشکل افتادند چون مسأله معیشت حل نبود.

رسا ـ مسکن یکی از نقاط کلیدی پرونده کاری شما در مرکز خدمات است، اگر به عقب برمی گشتید باز هم این اقدام یعنی انبوه سازی در پردیسان را انجام می دادید؟

بله، منتهی برای اقساط آن فکرهای جدی تری می کردیم تا فشارها کمتر شود، ما برنامه ای داشتیم که طلبه از ابتدای طلبگی صندوق پس انداز مسکن داشته باشد و تا زمانی که متأهل نیستند مبلغ کمی پرداخت کنند که از فشارهای بعد کاسته شود، طرح جامعی داشتیم.

رسا ـ یکی از شبهاتی که مطرح می شود این است که مرکز خدمات به جای این که منابع را برای طلاب هزینه کند در جاهای دیگری خرج می کند که در رفاه و زندگی طلاب تأثیری ندارد، نظر شما درباره این موضوع چیست؟

مرکز خدمات دیوار آهنین دارد و این وصله ها به آن نمی چسبد، مرکز خدمات نمی تواند یک ریال از بودجه جاری خود را خرج کارمندانش کند، بودجه اداری مرکز خدمات از محل دیگر یعنی از سوی رهبری تأمین می شود، منابع برای خرج اداره و خدمت رسانی به طلاب متفاوت است.

ما اگر ساختمانی بخریم وام از بانک می گیریم و اقساط آن متفاوت است، ساختمانی که استان ها ساخته می شود از بودجه عمرانی استان ها استفاده می کنیم، تعریف آهنین داریم که نمی توانیم پول های طلاب را برای کارهای دیگر مصرف کنیم، بنا بر این شد که رهبری بودجه اداری را تأمین کنند و یک ریال از پولی که برای درمان و مسائل دیگر طلاب وجود دارد اصلا نمی توانیم برداریم و محل بودجه جدا است.

مخفی کاری نداریم و بودجه مرکز خدمات مشخص است، دیوان محاسبات قم نیز مسائل را محاسبه می کند، همچنین خود دفتر رهبری نیز ناظر دارد و هرکس که پول می دهد ناظر آن را نیز فرستاده است، پول بی حساب و کتاب داده نمی شود.

رسا ـ تعامل مرکز خدمات با دولت چگونه است و نقش دولت و نظام را در خدمات دهی به طلاب چگونه ارزیابی می کنید؟

تعامل با قوا و نظام بسیار مثبت و خوب است، هیچکس با طلبه و دانشجو دعوا ندارد، طلبه و دانشجو در زمان تحصیل قابل ترحم هستند، هیچ نظامی در جهان با نیروی آموزشی خود دعوا ندارد، گرچه نیروی آموزشی در ایام جوانی شور دارد اما این مسأله طبیعی است، رمز حیات و پایداری نظام ها نیروهای آموزشی همانند طلبه ها و دانشجوها هستند.

راهپیمایی، اعلام موضع و وفاداری آن ها به مسائل نظام جزو موضوعات حیاتی جامعه است که همه دنیا مثبت ارزیابی می کنند، اگر طلبه ای پول بگیرد و علیه دولت شعار دهد هیچ دولتی نباید ناراحت شود، دانشجوها هم همین کار را می کنند، اگر یک روز سلف دانشجوها بر هم بخورد شیشه را می شکنند اما طلاب در این مسائل متین تر عمل می کنند.

 رمز پایداری این است که همه نظام ها باید به نیروهای آموزشی رسیدگی کنند و از این که آن ها مواضع تند و تیزی بگیرند نباید برآشفته شوند چون رمز حیات جامعه هستند؛ هیچکس نباید توقع داشته باشد اگر پولی به حوزه داده می شود حوزه باید فکر و حرف آن ها را ترویج کند.

رسا ـ آیا شما شفافیت بودجه را مطلوب می دانید؟ یکی از اساتید حوزه اعلام کرد این که بودجه بخش های حوزه از جمله مرکز خدمات اعلام می شود، نگاهی ناشایست را به حوزه ایجاد می کند، نظر حضرتعالی در این باره چیست؟

خبرگزاری باید این مسائل را بپرسد و پاسخ دهد تا مسائل روشن شود، ما طلاب را با حداقل ها گره زدیم نه حداکثرها، بنابراین چه اشکالی دارد که مردم متوجه شوند، وقتی آیت الله العظمی جوادی آملی با حداقل دستمزد و هم سطح پایین ترین اقشار کشور بیمه شده است اگر مردم بدانند چه اشکالی پدید می آید.

100 هزار طلبه ای که بیمه شدند در خانواده های ایرانی هستند، یک برادر معلم است 7 درصد برای بیمه پرداخت می کند و برادر کارمند، سپاهی و روحانی نیز 7 درصد می پردازند حال کجای این مسأله تبعیض و تفاوت است؛ آیا ما زیاده خواهی، ویژه خواری و پارتی بازی کرده ایم؟

ما به معمرین روحانی حداقل حقوق بازنشستگی که به بازنشستگان دیگر جاها داده می شود نمی دهیم، چرا این مسأله مخفی بماند، ما به فردی که 60 سال زحمت کشیده و بیشترین تلاش را در کشور کرده 700 هزار تومان بازنشستگی می دهیم در حالی که حداقل بازنشستگی در کشور یک میلیون و 150 هزار تومان است و حوزویان 450 هزار تومان کمتر می گیرند، اگر ریز آمارها بیان شود به کجا برخورد می کند.

ما مگر به چه کسی اضافه دادیم، چه ویژه خواری کردیم، چه رانت‌خواری صورت گرفته و چه اضافه دریافتی داشته ایم، این که گفتیم خبرگزاری اهمیت دارید به همین دلیل است، به آن فرد بگویید کجا اگر مردم بفهمند همه روحانیان کشور در بالاترین سطوح و محترم ترین افراد با حداقل دستمزد بیمه شدند و با کارگر ساده مساوی هستند اشکال دارد؟

ما روحانیان را با حداقل ها بیمه کردیم، حداقل دستمزد در این کشور تعریف دارد که عبارت از حقوق کارگر ساده و صفر است، کارگران با حداقل بازنشسته نمی شوند و بعد از 30 سال حداقل آن ها افزایش پیدا می کند اما برای روحانیان حداقل است، نه تنها با حداقل بیمه می کنیم بلکه افراد با حداقل بازنشست می شوند.

ما از ابتدا این فکرها را کردیم، بنده روحانی زاده هستم و آخوندی را می شناسم و به آن افتخار می کنم، ما نیامدیم که به طلبه پول مختصری بدهیم و آبروی آن را ببریم، آبرو برای ما گران ترین چیز بوده است از این رو ابتدا آبرو را حفظ کردیم سپس سعی داشتیم در کنار آن برنامه های حمایتی و خدماتی داشته باشیم، چه اشکالی دارد که بودجه بوده و پشت شیشه قرار داده شود.

رسا ـ مقداری درباره دغدغه رهبر معظم انقلاب در زمینه حمایت از طلاب بفرمایید.

هیچکس در این مملکت به اندازه مقام معظم رهبری دغدغه طلاب را ندارد، اصلا هیچکس احساس مسؤولیت ایشان را ندارد، نه تنها نسبت به طلبه های حوزه امام زمان(عج) بلکه نسبت به مسلمانان جهان همانند میانمار، فلسطین، لبنان و کشورهای دیگر احساس مسؤولیت می کنند؛ این را که می گویم برای این است که سرباز ایشان بودم و از طرف رهبری به میانمار اعزام شده ام و 5 سال پا به پای نماینده ایشان در بوسنی فعالیت کردم و همچنین از طرف ایشان به لبنان نیز رفته ام.

احساس مسؤولیت در وجود نورانی رهبر انقلاب موج می زند و کل وجود ایشان دغدغه و مسؤولیت است، بر عکس برخی از ماها که بی رگ و بی حس هستیم اما ایشان هویت دارد و مسؤولیت پذیر هستند و نسبت به طلبه ها اولین بوده و نزدیک ترین هستند، رهبری طلبه ها را از خانه خود می دانند.

وقتی عبای گران‌قیمت برای رهبر انقلاب آورده می شود ایشان آن را می فروشند و چندین عبای ارزان قیمت برای طلاب تهیه می کنند، زمانی سفری به کویت داشتم و عبای خوبی برایم آوردند، آن زمان که عبای خوب در ایران 200 هزار تومان قیمت داشت، قیمت آن عبا 700 هزار تومان و بسیار زیبا بود.

وقتی به ایران آمدم اندازه رهبری را می دانستم و آن عبا را دوختم و روی دوش رهبر انقلاب انداختم که بنده را دعوا کردند و فرمودند تو که من را می شناسی چرا این کار را کردی، تو می دانی که من عباها را می فروشم و برای طلاب عبای ارزان می خرم تو چرا عبا را دوختی که من دیگر نتوانم، آخرش هم فکر کنم عبا را به کسی هدیه دادند چون روی دوش ایشان ندیدم، یک عبای زمستانی برایشان تهیه کردم. یک عبای زمستانی سفید رنگ از سوریه برای ایشان آوردم که همیشه می پوشند و در عکس ها وجود دارد اما آن عبای تابستانی را در هیچ عکس ندیدم.

رهبر انقلاب استثنای تاریخ هستند و علاقه و دلسوزی ایشان به طلاب بسیار است، شما وقتی آدم دلسوزی هستی ابتدا فرزند خود را مورد عنایت قرار می دهی، رهبر انقلاب ما را همانند فرزندان خود می داند، خدا شاهد است که هر طرحی بردیم بیش از انتظار ما رسیدگی کردند.

دغدغه رهبر انقلاب نظام مندی حوزه است و می فرمایند با نظام طرح بیاورید تا پاسخ دهم، ایشان از این وضع ناراحت است و نظرات ایشان درباره حوزه باید مطالعه شود، بنده تبریک می گویم که شما وارد این موضوع شدید از این رو حتما تلاش کنید که با تحلیل به دفترچه و نتیجه روشنی برسید که مثلا فلان مسیر جواب ندارد.

رسا ـ مسأله معیشت طلاب چه اندازه با هجرت آن ها و تبلیغ در ارتباط است؟

آقای طلبه بیکار که 45 سال دارد و در قم نشسته است هر روز به درس خواندن های بی جا می پردازد، می گوید من هر روز درس خارج فلانی می روم خب برای چه حضور پیدا می کنی، این افراد منظم بوده و افراد بدی هم نیستند و تن پروری نمی کنند و از 7 صبح بیرون می زنند و چندین درس می روند اما چه فایده ای دارد؟ البته اگر در ضمن درس، تدریس و تحقیق می‌کند مسأله متفاوت است. اما هم تدریس و هم تحقیق ثمره و نمود خارجی دارد و باید دیده شود و گزارش شود.

رسالت و مسؤولیت یک طلبه چیست؟ بر فرض این که معیشت این طلبه که در قم مانده تا آخر عمر تأمین شود باز هم مشکل حل نمی شود، وقتی به یک سنی رسید باید برای پسران خود شغل و خانه تهیه کند و دختران او هم جهیزیه می خواهند و چنین مسائلی است که نمی گذارد کار پیش رود اما مثلا اگر این طلبه در فلان شهر امام جماعت شود یکی از مؤمنان به پسر او یک شغل می دهند و بچه امام جماعت بیکار نمی ماند و وارد شبکه جامعه می شود، همچنین اگر دختری داشته باشد ازدواج او فراهم می شود و مؤمنان کمک می کنند که جهیزیه او تأمین شود.

متأسفانه بار یک جا متمرکز شده است و نمی توانیم بلند کنیم، اگر این بار را به شبکه جامعه ببریم مشکل حل می شود و شاهد تعامل زیبای جامعه خواهیم بود، وقتی طلبه هیأت علمی می شود تعاملات اجتماعی را نیز در پی دارد، ما تمرکز غلط ایجاد ایجاد کرده ایم و کاسه و کوزه آن را نمی توان سر کسی شکست و بگوییم که مراجع نمی گذارند.

خود مراجع اولین نفری هستند که فریادشان از تمرکز و نرفتن طلاب به تبلیغ در آمده است، گفته می شود خانواده در قم راحت هستند و حرم را نمی توانند از دست دهند، نمی توان چرخه زندگی و جامعه را فلج کرد.

یعنی چه که برخی می گویند زن و بچه ما در قم راحت هستند، بنده تا چندی دیگر برای مبلغان اندونزی و فیلیپین سفری می روم اما واقعا این کشورها برای من یک سر سوزن جاذبه ای ندارد اما به خاطر تکلیف انجام می دهیم، اگر می خواهیم که طلبه ای در شهرها و روستاهای کشورهای دیگر اثرگذار باشد باید چیزی به او بگوییم تا بداند.

مسؤولان مجمع جهانی اهل بیت(ع)  می گویند نواب به فیلیپین و اندونزی برود و شکی هم ندارند که بنده قبول می کنم و یک ریال هم حق مأموریت نمی گیرم و در تاریخ عمرم نگرفته ام، در آنجا به هتل هم نمی روم و کلاس هم نمی گذارم که مثلا اگر بلیط فرست کلاس گرفته نشود من نمی روم، ما آمدیم تکلیف را انجام دهیم.

داعشی از آن سر دنیا با کمترین امکانات در این سر دنیا حضور پیدا می کند و به تشخیص غلط و جعلی خود عمل می کند، ما حداقل باید در حق خود رفتار درستی داشته باشیم، دختری از انگلیس و فرانسه به روستاهای تانزانیا می رود و شپش سر مردم را حل می کند و می گوید مسیح من را فرستاده است.

پارسال در اجلاس جهانی بودائیان شرکت کردم و انگیزه روحی برای ما بسیار مهم بود، دختر زیبای فرانسوی و آلمانی که 60 درصد زیبایی او به موهای بلوند و طلایی بود آن ها را با تیغ تراشیده و بودایی شده بود؛ بودا از نظر دعوت در دنیا اول بوده و از اسلام جلوتر است، اولین دعوت در دنیا بودا، دوم اسلام و سوم مسیحیت است.

انسان باید دیگران را مطالعه کند، برخی می گویند هنر نزد ایرانیان است و بس و فکر می کنند که بهترین هستند و بقیه افراد جهنمی به شمار می روند، باید قالب های ذهنی را تغییر داد، نباید در 100 سال گذشته زندگی کرد بلکه باید 100 سال آینده را دید؛ معیشت در این چارچوب حل می شود و در غیر از این چارچوب حداقل ما راه حلی برای آن نداریم، 70 تا 80 درصد مراجعات مرکز خدمات مربوط به نسل دوم طلبه ها یعنی مربوط به فرزندان آن ها می شود.

درخواست وام می کنند برای این که برای فرزند خود جهیزیه یا خانه تهیه کند، بار اینگونه سنگین شده و سنگین تر هم می شود، آقای طلبه که قم مانده 4 برابر هزینه طلاب معمولی برای مرکز خدمات دارد، خانواده ما همه روحانی هستند.

شاید روحانیان مسن بیشترین نیاز را به مرکز خدمات داشته باشد، یعنی الان یک طلبه مجرد سالم که ورزش می کند و مشکلی ندارد برای ما هزینه ای ندارد، پول بیمه تکمیلی را از این طلبه می گیریم اما خرج آن پیرمرد می کنیم، این پول ها بیمه تکمیلی جمع شده و خرج این افراد می شود.

اگر ما توزیع نشویم فشار زیادتر هم می شود چون هرچه طبق سنی بالا می رود فشار بر مرکز خدمات بیشتر می شود، طلبه های جوان فشار، بار و هزینه ای ندارند و برای ما مشکلی ایجاد نمی کنند.

رسا ـ بالاخره مسأله معیشت طلاب را چگونه می توان حل کرد و سامان داد؟

معیشت یک مؤلفه ای که به تنهایی حل شود نیست بلکه این موضوع در ضمن یک منظومه حل می شود، منظومه مرکب از چرخه تحصیل، اشتغال، به کار گیری و پاسخ به نیازها باید بچرخد و این منظومه کاملا قابل حل است، معیشت هیچ انسانی با تحصیل تنها حل نمی شود، اگر کسی در دانشگاه تهران تحصیل کند و خیلی هم با استعداد باشد  استاد دانشگاه می شود و از چرخه تحصیل به چرخه تدریس می آید و مشکل حل می شود.

کجای جامعه و دنیا با تحصیل تنها معیشت حل می شود، گفته می شود علوم اهل بیت(ع) است و ثواب دارد که هر روز به درس برویم، اما این ثواب شما ما و مرکز خدمات را کباب می کند؛ برخی می گویند من ساعت 7 صبح که بچه ها خواب هستند درس می روم، نماز جماعت را در حرم می‌خوانم و بعد تا ساعت3 به منزل می روم  و بعد از ظهر هم تا غروب در درس شرکت می کنم و شب ها هم مطالعه دارم، این ها چه فایده ای دارد و چه مشکلی را حل می کند. درس و تحقیق صرف و بدون هیچ نتیجه و خروجی‌ که فایده ندارد.

این ها را باید به اندازه ای گفت و خبرگزاری کار کند تا همه متوجه شوند و مشکل حل شود، وقتی وارد اجرایی کردن طرح و برنامه شدیم آمار به دست می آید که چه تعداد طلبه می خواهیم و سالانه چه تعداد باید پذیرش داشته باشیم، مدام گفته می شود که افراد به حوزه بیایند، برای چه باید بیایند؟ چقدر نیاز است که طلاب افزایش پیدا کنند.

سازمان های تبلیغاتی باید پای کار بیایند و در قم جلسه بگذارند و بگویند در صورت تأمین بودجه فلان تعداد مبلغ می خواهیم و این تعداد جای خالی داریم، تعداد بالایی نداریم و 100 هزار نفر هستیم اگر تصمیم و برنامه درستی به رهبری نشان دهیم برای ایشان حل کردن این مسائل مشکلی نیست منتهی باید کار را خوب انجام دهیم؛ باید به خوبی کار کنیم و بگوییم حوزه به چه چیزهایی نیاز دارد.

از 60 سال به بعد هم می توان افراد را تمام شده و از کار افتاده دانست البته از آن ها هم می توان استفاده کرد، وقتی یک روحانی سن بالا داشته باشد مردم بیشتر رغبت دارند که پشت سر آن نماز بخوانند، هرکسی که از یک روحانی خاطره خوشی دارد از یک روحانی جا افتاده پیرمرد است و آن را نورانی و با معنویت می دانند.

60 ساله ها می گویند روحانیت زود پیر می شوند و در پیری دوام می آورند، مرکز خدمات همانند یک سرباز پا به رکاب ایستاده و کار می کند، شاید در حوزه علمیه قم هیچکس اندازه هیأت مدیره مرکز خدمات جلسات مفید نمی گذارد، وقتی از جلسه بیرون می آییم احساس می کنیم که چند کار را حل کرده ایم.

همین جلسات را در 30 سال گذشته برگزار کردیم و نتیجه عمل ما روشن شده است، شاید 200 جلسه برگزار شد تا بیمه تأمین اجتماعی را حل کردیم یعنی برای خدمات کار شده است، هر جلسه ای 7 عالم نشستند و دو ساعت جلسه گذاشتند که 14 ساعت می شود، اگر 30 سال را ضرب در 25 جلسه کنیم 750 جلسه می شود و این عدد ضرب در 14 ساعت وقت 10 هزار ساعت وقت مدیریتی می شود و این نتیجه حاصل شده است.

الان همانند سرباز آماده کار هستیم و مهم ترین دغدغه برای ما طلبه ها هستند، ما دستگاه خدماتی بوده و تمام حوزه نیستیم.

رسا ـ گاهی گفته می شود که مراجع تقلید اجازه کار نمی دهند و موافقت نمی کنند، این مسأله صحت دارد؟

مراجع تقلید نباید بهانه باشند و برخی بگویند که آن ها نمی گذارند کار انجام شود، این شعار نخ نما شده است.

این شعارها بهانه تنبلی ما است، بنده در 30 سال گذشته همواره بر این شعار خط کشیدم، آدم های تنبل خیلی دوست دارند این شعار را پر رنگ کنند اما بنده می گویم این شعار مزخرف است، مراجع هم همواره مشوق بودند و این حرف و تهمت که نمی گذارند کار شود نادرست است، اگر کسی سخن و مطلبی گفت با رفتن، گفتن و توجیه کردن با کمک خبرگزاری رسا می توان مشکل را حل کرد.

شما خیلی باید بگویید، بشنوید و گفت وگو کنید، باید افراد را توجیه کنید، شما خیلی در برابر من اظهار نظر نکردید و حرف نزدید شاید از ادب، تواضع و اخلاق شما بود، باید با بسیاری که از افراد حرف بزنید و چالش داشته و اطلاع رسانی کنید، باید بحث کنید و بگویید این گونه هست یا نیست.

شما درباره این که برخی ابهت علمایی بگیرند و بگویند نباید فلان شود نباید زیر بار بروید بلکه باید صحبت کرده و نکات خود را بیان کنید، با بقیه حرف بزنید و جامعه را روشنگری کنید، شما چراغ هستید و راه را روشن کنید، این کار از شغل های مهم به شمار می رود، این که انسان بتواند جامعه روحانیت را روشن کند کاری مهم است.

اینگونه فعالیت ها، کارهای فکری مفید است که خودتان نیز باید به آن ایمان بیاورید و در بدنه خود تزریق کنید، خبرگزاری کار مهمی است، اخبار را بگیرید و درست و با صداقت منتقل کنید.

خبرگزاری مهم نیست مقلد چه کسی است، عقیده شما ممکن است در برخی مسائل سیاسی 180 درجه با من مخالف باشد، خب باشد چه اشکالی دارد، گاهی گفته می شود آقای نواب شما چرا با خبرگزاری رسا مصاحبه می کنید؟ من می گویم رسا خبرگزاری است و همین کفایت می‌کند برای این‌که من با آن مصاحبه کنم.

آقای تقوی جمله جالبی داشت، ایشان می گفت که مهران مدیری یک هنر داشت که تولید هنری و کار فکری خود را در سبد زندگی مردم برد یعنی مردم افزون بر مثلا ماست و نوشابه، سریال قهوه تلخ تهیه می کردند، هنر مهران مدیری این بود که فرهنگ را در سبد زندگی مردم برد.

خبرگزاری با هر اسم، نگاه و شکل خیر است و اگر 100 خبرگزاری در کشور درست و شبکه ای کار کرده و اطلاع رسانی منظم و به جا و هوشمندانه کنند بسیار خوب است و سبب روشن شدن افکار عمومی و افکار طلاب خواهد شد.

طلاب جدید با این اطلاع رسانی ها باید بدانند که اگر حوزه هم برای آن ها فکری نکرد تا 35 سالگی باید مسیر خود را تعیین کنند، طلبه جوان باید بداند که صرف ماندن در قم فایده ای ندارد، البته طلاب جدید خیلی آمادگی ماندن در قم را ندارند و می آیند که بروند، اگر خوب خبر رسانی شود  می دانند که حوزه کار خاصی برای آن ها نمی کند و باید به فکر باشند تا 35 سالگی بار خود را ببندند.

شما با یک نفر آدم سنتی مخالف نقطه نظرات ما هم مصاحبه کنید یعنی آخوندی که بگوید همه باید بمانند و حوزه اهل بیت(ع) 100 هزار نفر اشتغال داشته باشد؛ می گویند علوم اهل بیت(ع) صبح تا شب باید خوانده شود و نفس آن ثواب است و دیگران موظف به حل مشکل معیشت هستند و باید به خدا توکل کرد.

رسا ـ یک سری انگاره های شبه اخلاقی سبب شده این روند در حوزه به همین شکل بماند از این رو نیازمند یک تصمیم مدیریتی است، مسأله دیگر ظرفیت سازی برای خود دوستان طلبه است، مثلا اگر طلبه ای روزی که می خواهد وارد حوزه شود هدف را ورود به دستگاه قضا عنوان کند این موضوع را برای او نکته منفی محسوب می کنند و در بین طلاب محبوبیتی ندارد.

ما 35 رشته اشتغالی تعریف کردیم یکی از آن ها قضا است، همچنین رسانه را برای طلبه تعریف کرده ایم، در عرصه رسانه ای فعالیت های مجازی، خبرگزاری، مجله، روزنامه و روزنامه نگاری تعریف شده است.

این که آدم برند شود هنر است و بنده برند سازی را بلد هستم، مرکز خدمات یک برند شده و نهادهای دیگر نمی خواهند برای خود مرکز خدماتی درست کنند، هیچکس تمایلی ندارد که جدا چنین چیزی ایجاد کند و می داند که مرکز خدمات سرویس می دهد.

احترام و تعامل با دیگران بسیار مهم است و حوزه چاره ای جز آن ندارد، حوزه اگر بخواهد حوزه امام صادق(ع) باشد نباید به دیگران توهین کند و بگوید تو که اصلا عقل نداری بیا امیرمؤمنان را بشناس، خب طرف مقابل هم جواب تندی می دهد.

نگاه ما همین است، می گوییم کفار، فساق و فجار از فلان چیز هم بدتر هستند، این جمله را یکی از بزرگان حوزه گفته است، آیا این گونه می خواهیم به انسان ها نگاه کنیم؛ با این نگاه نمی توان در دنیا کار کرد.

شما مسائل را به طلبه ها بگویید و راهنمای مسیر آن ها باشید، شما در زبان آموزی طلاب باید نقش اول را ایفا کنید، اگر وارد روستایی 100 نفره شویم و بگوییم که با 99 نفر از آن ها نمی توانیم صحبت کنیم و می خواهیم تنها با یک نفر ارتباط داشته باشیم چه خواهند گفت؟

دنیا دهکده جهانی است و 6 و نیم میلیارد جمعیت دارد و ما 65 میلیون نفر هستیم، ما یک صدم جمعیت بوده و زبان یک صدم را بلد هستیم، در این صورت دیگران می گویند در همان یک صدم خود سخن بگویید و به شما چکار دارید، خبرگزاری باید به طلاب بگوید که درس خواندن بدون زبان خارجی تلف کردن عمر است و طلبه ها باید حداقل عربی، انگلیسی و اردو را بلد باشند و روسی و برخی از زبان های دیگر را بفهمند؛ این ها کار خبرگزاری است.

می دانید واجب ترین کار در حوزه را پذیرفتید؟ واجب ترین کار در حوزه اطلاع رسانی است که ذهن طلاب روشن شوند و بررسی کنند که برای چه طلبه شده اند یعنی ابتدای سال تحصیلی که طلبه وارد حوزه می شود نخستین کسی که باید تکلیف خود را نسبت به طلبه ادا کند خبرگزاری رسا است و باید پکیجی برای طلبه های ورودی آماده کند و بگوید که برای فلان هدف آمده اند و چه موفقیت ها و مشکلاتی خواهند داشت و با چه شرایطی موفق می شوند یا ضربه می خورند.

طلبه باید بداند که اگر مثلا در نهایت آیت الله جوادی نمی شود معیشت خود را به خطر نیندازد بلکه وسط مسیر کار را قطع کند و دنبال یک شغل برود، واقعا غیر از خبرگزاری و رسانه چه کسی می خواهد این مسائل را به طلبه بگوید؛ طلاب باید روشن شوند و متوجه باشند اگر استعداد ضعیف دارند یا متوسط رو به پایین است عیبی ندارد و همه انسان ها دارای استعداد قوی نیستند و می توانند در مسیر دیگری زندگی خود را پیگیری کنند.

چه کسی باید این بسته را به طلاب بدهد، در کنار پیگیری معیشت طلاب، دنبال این بسته باشید، راه و رسم درست طلبگی را به طلاب بگویید، کتابی آقای وافی(مسؤول انتشارات شفق) تهیه کرده که با بزرگان حوزه همچون آیت الله استادی، آیت الله مصباح و آیت الله سبحانی مصاحبه ای مفصل کرده که مجموعه خوبی است، این کتاب را بخوانید و بسته مشخصی به طلاب بدهید، باید برای مقاطع مختلف بسته‌های تخصصی ویژه طلاب ورودی، ویژه طلاب سطح دو و طلاب دیگر درست کنید، واقعا ثواب دارد که شما یک سری از طلاب سطح 2 را از گرفتن سطح 3 منصرف کنید، یک تعداد نمی توانند بالاتر بروند؛ خبرگزاری باید چند طلبه فوق العاده باهوش از نمره اول های حوزه را نیز استخدام کند تا اتاق فکری درست کنید و آن ها طرح سؤال کنند.

بنده سال 64 رییس دانشکده سپاه بودم و رهبر انقلاب آن زمان رییس جمهور و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی بودند، دانشگاه هیچ چیز نداشت یعنی دارای مجوز و ثبت نبوده و رسمیت پیدا نکرده بود و حتی دانشجوهای آن دیپلم نداشتند، تنها یک تابلو دانشکده عقیدتی سیاسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود داشت.

خدمت رهبر انقلاب رفتم و گفتم که این مرکز را رسمی کنید و من هم شما را کمک می کنم، رهبر انقلاب هم کمک کردند و برنامه رسمی شد.

آقای هاشمی رفسنجانی، آقای موسوی اردبیلی و رهبر انقلاب جلسه ای به عنوان رؤسای قوا داشتند، آقای هاشمی رفسنجانی دیر به جلسه آمد، بنده در جلسه برای برنامه دانشکده حضور داشتم، آقای خامنه ای گفتند آقای هاشمی چرا دیر می آیی؟ آقای موسوی اردبیلی سر وقت در جلسه بود، ریاست آقای موسوی اردبیلی بر قوه قضائیه زمانی بود که این قوه بسیار مشکل داشت و معروف بود که امام مدام ناظر می فرستادند، آقای هاشمی رفسنجانی بسیار  حاضر جواب بود و گفت آقای خامنه ای، این آقای موسوی اردبیلی انسانی با توان و هوشمندی است، ایشان همه مشکلات قضایی کشور را حل کرده و آمده مشکلات فرهنگ را نیز حل کند اما من هنوز در کار خودم مانده ام.

حضرت امام، آقای رییسی، آقای نیری و پورمحمدی  را می فرستادند که مثلا در بندرعباس و سمنان مشکلی به وجود آمده است و آن را حل کنید با این که رییس قوه قضائیه داشتیم، این خیلی بد بود و نشان می داد که قوه قضائیه مشکلات حاد دارد که این جوانان باید آن را حل می کردند.

رسا ـ برخی از دوستان طلبه که جذب دستگاه قضا می شوند سوابق بیمه ای آن ها برایشان لحاظ نمی شود، مشکل کار در چیست؟

ما کاری کردیم که بیمه ها وصل شود و طلاب هر روز نامه آن را می گیرند.

رسا ـ طلاب می گویند وقتی مثلا کسی ده سال سابقه بیمه داشته باشد وقتی به دستگاه قضا می روند سوابق بیمه آنها از بین می رود، چگونه این موضوع را باید حل کرد؟

سوابق بیمه ای این افراد محفوظ است.

رسا ـ برخی طلاب اعلام می کنند که سوابق بیمه ای لحاظ نشده و با آن ها معامله سال اول می شود، آیا درست است؟

نه اینگونه نیست، اگر بخواهند 15 سال سابقه برای آن ها لحاظ شود این را نمی دهند، اگر بیمه تأمین اجتماعی شوند 15 سال بیمه اضافه می شود اما سابقه محفوظ نمی ماند، این افراد دعوای سابقه دارند، فرد 45 ساله ای که به قوه قضائیه رفته فکر می کند که از 30 سالگی آمده است، ما فنی این مسائل را به خوبی بلد هستیم؛ ما برای کسی سابقه ایجاد نمی کنیم، فردی می خواهد 15 سال حوزه را در یک کفه بگذارد و 15 سال در جایی کار کند و باز نشسته شود که این امکان پذیر نیست.

رسا ـ پس آن 15 سالی که برای طلبه گذشته چه حسنی دارد؟

5 تا 10 درصد به قوه قضائیه می روند اما 95 درصد که امام جماعت می شوند بیمه آن ها دارد.

رسا ـ بقیه دوستان طلبه همانند عضو هیأت علمی چگونه است؟

برای آن ها محفوظ است.

رسا ـ اما در قوه قضائیه سوابق نمی ماند؟

در قوه قضائیه باید ببینیم که چه سابقه ای منظور است، سابقه بیمه ای محفوظ می شود و فرد  می تواند در قوه قضائیه شاغل باشد و 30 سال بیمه خود را از بیمه دریافت کند اما برای او سابقه قوه قضائیه نمی شود، سابقه 30 سال بیمه ای انجام می شود و حذف نمی شود؛ حق بیمه همه جا محفوظ است، بسیاری در سابقه 20 سالگی بیرون آمده و ما بقیه را قبول کردیم و آن را ادامه دادیم، این مسأله شبکه بیمه ای سراسری است.

رسا ـ خیلی ممنون از وقتی که در اختیار ما قرار دادید.

جلسه خیلی خوبی بود، واقعا قدر خبرگزاری را بدانید که رسالتی مهم دارد، من قدر خبرگزاری را می دانم و دوست دارم تقویت شود و پراهمیت باشد، البته آقای(آیت الله) اعرافی قدر آن را می داند یعنی خبرگزاری را یک نقطه زائد حساب نمی کند، خبر رسانی  بسیار واجب است./1323/گ۴۰۰/ج

گفت وگو از علیرضا استادیان و محمد قمین

ارسال نظرات
نظرات بینندگان
داود
Canada
۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۵
کار طلبگی همواره با سختیها همراه بوده .
0
0
داود
Canada
۱۵ اسفند ۱۴۰۰ - ۱۷:۰۵
بارک الله
حرف دل طلبه ها رو زدید..
0
0