۱۸ آبان ۱۳۹۶ - ۱۶:۰۸
کد خبر: ۵۳۷۱۹۱
حجت الاسلام صادقی واعظ:

اربعین روز اکمال نهضت عاشورا است

سخنران آستان مقدس حضرت معصومه(س) اربعین را روز اکمال نهضت حسینی توصیف کرد و گفت: روضه خوانی و احیاء مراسم عزاداری در کنار زیارت اربعین از رفتارهای اصولی مؤمن در صیانت از حریم قیام عاشورا است.
صادقی واعظ

به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حجت الاسلام  علیرضا صادقی واعظ امروز در آیین قرائت زیارت اربعین حسینی(ع) که در شبستان بزرگ امام خمینی(ره) آستان قدسی حضرت معصومه(س) برگزار شد اربعین را دومین مرحله از قیام خونین عاشورا توصیف کرد و اظهار داشت: باید به این حقیقت توجه داشت که قیام امام حسین(ع) پس از غروب روز خونین عاشورا در بُعدی دیگر به ادامه هویت رسالت خود پرداخت.

استاد حوزه علمیه قم با تاکید بر این که دومین مرحله نهضت قیام عاشورا ظاهری متفاوت با باطن خود داشت، ابراز داشت: ظاهر این مرحله از قیام خونین عاشورا اسارت بود؛ این در حالی است که تاریخ گواه داده است که باطن این جریان عظیم که در قالب کاروان اسارت در چهل منزل ظاهر شد به ترویج معارف عاشورا مشغول بود.

سخنران آستان مقدس حضرت معصومه(س) اربعین را روز اکمال نهضت حسینی توصیف کرد و گفت: زیارت اربعین در روایات به عنوان علامات مومن توصیف شده است؛ چنانکه از حضرت امام حسن عسکري(ع) روايت شده است كه «علامتهاي مؤمن پنج چيز است، پنجاه و يك ركعت نماز فريضه و نافله در شبانه روز، زيارت اربعين، انگشتر به دست راست كردن، پيشاني برخاك نهادن درسجده و بسم الله را بلندگفتن».

حجت الاسلام صادقی واعظ در ادامه با بیان این که زیارت اربعین از احکام مهم سبک زندگی حسینی است، اظهار داشت: روضه خوانی و احیاء مراسم عزاداری در کنار زیارت اربعین از دیگر رفتارهای اصولی مومن در صیانت از حریم قیام عاشورا است.

این استاد حوزه علمیه در ادامه به نقل داستان زیارت جابر در روز اربعین پرداخت و ابراز داشت: عطیه عوفى نقل کرده است که«همراه با جابر بن عبدالله انصارى براى زیارت قبر امام حسین(ع) حرکت کردیم؛ وقتى به کربلا رسیدیم، جابر وارد رودخانه فرات شد و غسل (زیارت) کرد؛ آنگاه لنگى بر کمر بست و حوله اى بر دوش انداخت (همانند لباس مُحرم) و سپس خود را خوشبو نمود و به سمت قبر امام حسین(ع) حرکت کرد.»

وی ادامه داد: عطیه نقل کرده است که« جابر به هنگام حرکت همواره ذکر مى گفت، تا آنکه به قبر نزدیک شدیم؛ در آن هنگام به من گفت: دستم را روى قبر بگذار. هنگامى که دستش را روى قبر گذاشتم، جابر بیهوش بر روى قبر افتاد. من آب به صورت جابر پاشیدم تا به هوش آمد. آنگاه سه بار صدا زد «یا حسین» و ادامه داد: «حَبیبٌ لا یُجیبُ حَبیبَهُ»؛ (آیا دوست، پاسخ دوستش را نمى دهد؟! سپس با خودش گفت:چگونه (حسین) پاسخت را بدهد، در حالى که میان خون آغشته شده و بین بدن و سرش جدایى افتاده است؟»/837/پ۲۰۲/ی

ارسال نظرات