بزرگنمایی عشق زمینی؛ ابتذال معنوی مدرن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، یکی از نقاط تاریک اندیشه کوئلیو، پیوند عشق زمینی با عرفان و معنویت است. وی حتی قدم را فراتر گذشته، سکس را نیز با عرفان پیوند میزند و این عمل را همچون جادو، راه ورود به عالم معنا معرفی میکند. در کتاب بریدا که یکی از مهمترین آثار کوئلیو است، شخصیت اصلی داستان دختری به نام برداست که علوم غریبه در اختبار دارد؛ اما به کارآمدی جادو پی میبرد.
کوئلیو در این کتاب دو سنت مهم جادوگری، یعنی سنت ماه و خورشید را معرفی میکند. هدف اصلی در سنت ماه، کشف نیمه گم شده به عنوان بخش دیگر هر انسان است. وی برای کشف نیمه گم شده به عنوان بخش دیگر هر انسان است.
وی برای کشف نیمه گمشده دستوراتی را پیشنهاد میدهد که یکی از آنها، سکس است. در همین ارتباط از آیین ورود و تشرف نام می برد که در میان شمنها شهرت دارد. در این تشرف، پرداختن به برنامههای جنسی جایگاهی ویژه دارد.
بریدا بعد از اینکه صلاحیت تشرف پیدا میکند، استادش پرداختن به عمل جنسی را شرط تشرف معرفی میکند و بریدا باید با تمرکز بر این عمل، در تشرف پذیرفته شود. بریدا دو بار تن به ارتباط جنسی میدهد؛ ارتباط جنسی با نامزدش چندان مفید واقع نمیشود و سرانجام در ارتباط جنسی با استادش تشرف میرسد.
کوئلیو یک کتاب مستقل درباه سکس به نام یازده دیقیقه دارد. این کتاب سرگذشت یک دختر فاحشه و روسپی است که سرانجام با رؤیت نور معنوی چهره اش، سکس مقدس را باز مییابد.
موضوع اصلی کتاب مشهور کوئلیو یعنی یازده دقیقه، بریدا و کنار روخانه بیدار نشستم و گریه کردم، کشف نیمه گمشده از طریق سکس است.
بسیاری از کتابهای کوئلیو با عشق زمینی و شهوت جنسی گره خورده است و در وراقع ترویج اباحیگری جنسی مأموریتی است که کوئلیو برای خود در نظر گرفته و به آن دامن میزند.
در آخرین کتاب کوئلیو 2010 م به نام برنده تنهاست، مرد ثروتمندی با نام «ایگور مالف» شخصیت اصلی داستان است که حاضر است برای رسیدن به معشوقهاش، جهانی را ویران کند؛ فقط به این دلیل که به معشوقهاش قول داده است به او برسد.
در کتاب کیمیاگر، شخصیت اصلی داستان (سانتیاگو) درگیر عشق دختر مسلکانی به نام فاطمه میشود و جمله آخر کتاب با پیام سانتیاگو به فاطمه که «دارم به سوی تو میآیم فاطمه» به پایان می رسد. در کتاب کوه پنجم، ایلیای نبی به خاطر عشق به زن بیوه و از دست دادن این زن، خدای خود را محکوم میکند و این عشق یک از موضوعات اصلی کتاب تبدیل میشود.
در کتابی دیگر، کشیش مسیحی بر سردو راهی زندگیاش(زندگی دینی یا رسیدن به معشوقهاش) به تردید میافتد و سرانجام کلیسا را رها کرده و به عشق زمینیاش وفادار میماند و در کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، عشق ادوارد به ورونیکا یکی از محورهای برجسته رمان است.
این بزرگنمایی عشق زمینی و تقدس بخشی به سکس، ابتذال معنوی مدرن است که پرچمدار آن پائلو کوئلیو است.
چنین ابتذالی در معنویت، با ادبیان عرفانی ایران زمین که درون مایه پاکی و نجابت است (و کوئلیو آثار خود را ترجمان ادبیان غنی فارسی معرفی کرده)، کمترین شباهتی ندارد./۹۹۸/ت۳۰۳/س
که این توده حافظهى تاریخی ندارد
حافظهى دستجمعى ندارد
هیچگاه از تجربیات عینی اجتماعیاش چیزى نیاموخته و هیچگاه از آن بهرهای نگرفته است و در نتیجه :
هر جا کارد به استخوانش رسیده، به پهلو غلتیده، از ابتذالی به ابتذال دیگر و این حرکت عرضى را حرکتى در جهت پیشرفت انگاشته، خودش را فریفته
اندکی تفکر در باب این موضوعات نیاز است...