آفات زبان و راهکارهای دفع خطرات آن
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، حضرت آیت الله مکارم شیرازی در کتاب اخلاق در قرآن آفات زبان و راهکارهای حفظ زبان را مورد بررسی قرار می دهد که بخشی از آن تقدیم خوانندگان خبرگزاری رسا می شود.
آنچه می خوانید بخشی از سخنان این مرجع تقلید است:
به همان نسبت كه بركات زبان و آثار سازنده آن زياد است، آفات و گناهانى كه به وسيله آن انجام مىگيرد و آثار مخرّبى كه در فرد و جامعه دارد بسيار زياد مىباشد.
محقّق بزرگوار مرحوم «فيض كاشانى» در كتاب «المحجّة البيضاء»، و «غزالى» در «احياء العلوم» بحث بسيار مشروحى تحت عنوان گناهان زبان ذكر كردهاند، از جمله غزالى بيست نوع انحراف و آفت براى زبان شمرده؛ به اين ترتيب :گفتگو كردن در امورى كه به انسان مربوط نيست، بيهوده گويى و پرحرفى، گفتگو در امور گناه آلود مانند وصف مجالس شراب و قمار و زنان آلوده، جدال و مراء، خصومت و نزاع و لجاج در كلام، تكلّف در سخن گفتن و تصنّع در سجع و قافيه پردازى و مانند آن، بد زبانى و دشنام، لعن كسى كه مستحقّ لعن نيست، غنا و اشعار (منظور اشعارى است كه محتواى باطل دارد يا با آهنگ لهوى خوانده مىشود)، مزاح و شوخىهاى ركيك و زشت، سخريّه و استهزاى ديگران، فاش كردن اسرار مردم، وعدههاى دروغين، دروغ و خبرهاى خلاف گفتن، غيبت كردن، سخن چينى، نفاق در سخن، مدح نا به جا و ستايش از كسانى كه شايسته ستايش نيستند، نسنجيده و بىمطالعه سخن گفتن كه غالباً توأم با خطاها و خلافها است، سؤال از مسائل پيچيدهاى كه درك آن خارج از توان فكرى سؤال كننده است.
دقت و بررسى نشان مىدهد كه آفات زبان منحصر به آنچه در بالا آمده نيست هر چند بخش مهمّى از آن را تشكيل مىدهد؛ و شايد نظر مرحوم فيض كاشانى و غزالى نيز احصاء تمام گناهان زبان نبوده است؛ به همين دليل، موارد ديگرى را مىيابيم كه مىتوان بر آن بيست مورد افزود، مانند موارد دهگانه تهمت زدن، شهادت به باطل، خودستايى، نشر شايعات بىاساس و اكاذيب، و اشاعه فحشاء، هرچند به عنوان ذكر احتمال باشد، خشونت در سخن و بى ادبى در كلام، اصرار بى جا (مانند اصرار بنىاسرائيل در مورد گاوى كه مأمور به ذبح آن بودند.)، ايذاء ديگران با گفتار و به اصطلاح نيش زبان زدن، مذمّت كسى كه سزاوار مذمّت نيست، كفران و ناسپاسى با زبان، تبليغ باطل و تشويق بر گناه و امر به منكر و نهى از معروف.
شايد نياز به توضيح نباشد كه آنچه در بالا آمد نيز تمام گناهان زبان را تشكيل نمىدهد بلكه موارد سىگانه فوق، قسمت عمده آن است.
ولى ذكر اين نكته نيز لازم به نظر مىرسد كه بعضى در اين زمينه افراط كردهاند، و گاه براى بالا بردن عدد گناهان زبان، گناهانى كه مربوط به زبان نيست، جزء گناهان زبان شمردهاند؛ مانند: اظهار فقر و نادارى، و بدعت و بدعتگذارى در دين، تفسير به رأى، جاسوسى و امثال اين امور كه هر يك گناه مستقلّى است؛ و گاه ممكن است با زبان يا قلم و گاه با اعمال ديگر انجام شود؛ و قرار دادن اينها در زمره گناهان ويژه زبان، زياد مناسب به نظر نمىرسد؛ زيرا اگر بخواهيم اين گونه محاسبه كنيم تمام گناهان و همه رذائل اخلاقى مانند، ريا، حسد، تكبّر، قتل نفس و زنا، همه اينها را به نوعى مىتوان با زبان مرتبط كرد.
گاه نيز آمدهاند يكى از آفات زبان را شاخه شاخه كردهاند و هر كدام را عنوان مستقلّى شمردهاند، مانند تندى سخن با استاد، تندى سخن با پدر و مادر، صدا زدن به نامهاى زشت و مانند اينها؛به هر حال، بهتر است در اينجا مانند همه جاى ديگر از افراط و تفريط بپرهيزيم هر چند تقسيمات، تغيير مهمّى در اصل بحث ايجاد نمىكند.
اصول كلّى براى دفع خطرات زبان
حال كه روشن شد زبان در عين اين كه يكى از بزرگترين نعمتهاى پروردگار است تا چه اندازه خطرناك مىتواند باشد تا آنجا كه سرچشمه گناهان بىشمار مىگردد، و خرمن سعادت انسان را به آتش مىكشد، بايد به فكر بود كه با رعايت كدام اصول مىتوان اين خطر بزرگ را بر طرف كرد يا به حدّاقل رسانيد؟
از روايات اسلامى و كلمات بزرگان اخلاق و رهروان سير و سلوك الى اللَّه امورى استفاده مىشود كه ما آنها را به عنوان اصول كلّى براى مبارزه با آفات زبان مىآوريم:
توجّه جدّى به خطرات زبان!
براى پرهيز از خطرات هر موجود خطرناك قبل از هر چيز توجّه كامل به خطرات آن لازم است، هر روز كه انسان از خواب بيدار مىشود بايد به خودش توصيه كند كه بايد مراقب خطرات زبانش باشد زيرا اين عضو مىتواند تو را به اوج سعادت برساند و يا بر خاك ذلّت و شقاوت بنشاند؛ اگر غافل شوى همچون حيوان درّنده غافلگيرى، تو را مىدرد.
اين معنى بطرز زيبائى در روايات اسلامى وارد شده است در حديثى از «سعيد بن جبير» از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل شده است كه فرمود:هنگامى كه فرزندان آدم صبح مىكنند تمام اعضاى بدن به زبان هشدار مىدهند و مىگويند تقواى الهى را در مورد ما مراعات كن، چرا كه اگر تو به راه راست بروى ما نيز به راه راست مىرويم و اگر تو به راه كج بروى ما نيز به راه كج مىرويم!»
سكوت
روايات زيادى در مورد اهمّيّت سكوت نقل شده و در آيات قرآن اشارات پر معنايى درباره سكوت ديديم؛ اين به خاطر آن است كه هر قدر انسان كمتر سخن بگويد لغزشهاى او كمتر است،و هر قدر بيشتر سكوت كند سلامت او بيشتر خواهد بود.
اضافه بر اين، ممارست بر سكوت سبب مىشود كه انسان زبانش را در اختيار خود بگيرد، و از طغيان و سركشى آن بكاهد و به اين ترتيب به جائى مىرسد كه جز حق نگويد و جز به رضاى خداوند سخن نراند.
بايد توجّه داشت كه مراد از سكوت، سكوت مطلق نيست- زيرا بسيارى از مسائل مهمّ زندگى اعم از معنوى و مادّى و اطاعات و عبادات و نشر علوم و فضائل و اصلاح در ميان مردم، از طريق سخن گفتن است- بلكه منظور از قِلّةُ الكلام (كم سخن گفتن) يا به تعبير ديگر، خاموشى، در برابر سخنان فساد انگيز يا مشكوك و بى محتوا و مانند آن است.
حفظ زبان
اگر انسان پيش از آن كه شروع به سخن گفتن كند در محتوا و انگيزه و نتيجه سخنان خود كمى بينديشد، بسيارى از لغزشهاى زبان و گناهان، از او دور مىشود. آرى! بىمطالعه سخن گفتن است كه انسان را در انواع گناهان كه از اين عضو مخصوص سرچشمه مىگيرد، غوطهور مىسازد./1324/ت۳۰۳/ج