از "چادر" مادرم تا لحظه "خانم شدن"
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، همیشه نماز اولی ها مثل کلاس اولی ها حس تازه ای دارند. آخه من هم نماز اولی هستم. برای اولین بار حس عجیبی دارم. خیلی برام جالبه .
مامانم، رفت تو اتاق و یه چیزی با خودش آورد و به من گفت: چشمها بسته. من هم چشمام را بستم. گفت: حالا چشمات رو باز کن. وقتی چشمام را باز کردم، دیدم مامانم برای اولین بار یه چادر و مهر و تسبیح و عطر، برام خریده. یه چادر گل گلی .
از خوشحالی داشتم پرواز می کردم. چون مامانم هر وقت می خواست نماز بخونه، از همین چادر سرش می کرد. من هم این چادر را خیلی دوست داشتم.
چادر را که دیدم، با خوشحالی گفتم، آخ جون چقدر قشنگه. اینها مال منه؟ گفت: بله دخترم. آخه تو دیگه نماز اولی شدی، بزرگ شدی، خانم شدی.
من هم با تمام وجود چادر را از مامانم گرفتم و حسابی کیف کردم. آروم دستهاش را گرفتم و برای اولین بار بوسیدم و ازش تشکر کردم.
مامانم گفت: آفرین دخترم، حالا بگو ببینم، می دونی چرا باید نماز بخونیم؟ گفتم: نه .
گفت: یه جور دیگه می پرسم: الان تو چرا دستهای منو بوسیدی؟ گفتم: چون برای من زحمت کشیدی، چادر خریدی .
گفت: آفرین دخترم ما هم نماز می خونیم تا از خدا به خاطر نعمت هایی که به ما داده، تشکر کنیم.
نعمت چشم، دست، عقل، سلامتی، پدر و مادر، این همه غذاها و میوه های خوشمزه. اگه اینها نبود ما چیکار می کردیم؟ گفتم: بله راست میگی .
اینجا بود که برای اولین بار فهمیدم که دلیل نماز، اینه که خدا به ما نعمت های زیادی داده.
چادر را سرم کردم. رفتم جلو آینه و خانم شدن خودم را دیدم.
من امروز برای اولین بار حس کردم که خدا من را خیلی دوست داره./841/پ۲۰۱/س
حجت الاسلام هادی مرادی، مبلغ مرکز تخصصی نماز
جعلکم الله من مقیمی للصلوه...خدا به حاج آقا مرادی که از کارشناسان و مدرسان موفق و کار بلد د ر حوزه تربیتی و آموزش های دینی هس عزت و توفیق عنایت کنه