۱۵ اسفند ۱۳۹۶ - ۱۲:۵۶
کد خبر: ۵۵۷۶۴۴
آیت الله سیفی مازندرانی:

حوزه اگر وارد بده‌بستان‌های سیاسی شود، از انقلاب فاصله خواهد گرفت

حوزه‌انقلابی به فقه انقلابی است به تألیفات انقلابی و پربار و غنی است که ما یک کتاب در این موضوع که فنی، اجتهادی و فقاهتی بحث کرده باشد، نداریم.
آیت الله سیفی مازندرانی

به گزارش خبرگزاری رسا، رهبر معظم انقلاب اسلامی  ۲۵اسفند۱۳۹۴ در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیهقم با تبیین جایگاه و نقش بیبدیل و تأثیرگذار حوزه علمیه قم در پیروزی انقلاب اسلامی به برخی تلاشها برای انقلابزدایی از حوزههای علمیه اشاره و تأکید کردند:مسئله انقلابیگری در حوزه قم در معرض خطر است؛ این را باید توجه کنید؛ باید جزو مسایل اصلی شما باشد.

حوزه علمیه قم باید همچنان یک «حوزه انقلابی و مهد انقلاب» باقی بماند و رسیدن به این هدف نیازمند اندیشه، تدبیر و برنامهریزی دقیق است. اگر بخواهیم نظام اسلامی همچنان اسلامی و انقلابی باقی بماند، باید حوزه علمیه انقلابی بماند؛ زیرا اگر حوزه علمیه انقلابی نماند، نظام در خطر انحراف از انقلاب قرار خواهد گرفت.

در همین راستا به سراغ  آیت الله علی اکبر سیفی مازندرانی استاد حوزه علمیه قم رفتیم و در رابطه با حوزه، انقلابی، نقش حوزه انقلابی در تبلیغ، وظایف حوزه انقلابی، راه مقابله حوزه و حوزویان با این جریانها منحرف و آسیبهایی که متوجه حوزه انقلابی گفت و گویی داشتیم که در ادامه تقدیم خوانندگان محترم می شود.

تعریف حضرتعالی از حوزه انقلابی چیست؟

حوزهعلمیهقم و هر حوزهعلمیهای شأنش در حقیقت، موضعگیریهای استدلالی، فقهی، دربارهی ارزشهای نظام و ارزشهای انقلاب است. حوزهانقلابی، آن حوزهای است که محور تدریسش در درجهاول ارزشهای نظام اسلامی و انقلابی باشد. البته این ارزشها دارای محورهایی چون استقلال و عدم وابستگی به کشورهای مستکبر جهانی، سلطهناپذیری، ولایت فقیه، اقتصاد مقاوم و امثال ذلک است. محور تدریس در حوزه باید این مسایل باشد.

 از آن زمانی که آیتالله اعرافی آمدند، مقداری به این قضیه پرداختند و از ما هم خواستند که در این محورها ورود کنیم. ما یک دوره، اهم مسایل مستحدثه را در هفت بخش؛ فقهالعبادات، فقهالحکومة والسیاسة، فقهالقضاء والجزاء، فقهالإقتصاد و الحقوق، فقهالأسرة، فقهالطبّ که هر بخشی هم بیش از حدود بیست موضوع مهم است را به یک کتاب مستقل درآوردیم؛ یعنی هفت جلد کتاب در هفت بخش و بخش اول را هم که مخصوص ولایت فقیه است را به خدمت ایشان فرستادیم که البته این حاصل هجده سال کارهای تخصصی با فضلا و اساتید منتخب اینجا بوده و کار یک سال و دوسال نبوده است. بحمدالله بقیه در دست اقدام است.

این کتاب استدلالی را من خدمت رهبری هم دادم و خدمت ایشان عرض کردم که این با اشراف و با نگاه به کلمات، فقهای قدما، متأخرین در مهمترین مسایل مبتلابه نظام نوشته شد. این کتاب و امثال آن باید محور تدریس قرار بگیرد و اساتید خارج حوزه نباید فقط به همان کتاب فقهی سنتی اکتفا کنند، مسایل مستحدثه بسیار، بسیار مهم است چون در حقیقت این ارکان نظام ماست.

 نقشی که حوزهانقلابی میتواند داشته باشد این است که منبعی غنی و عظیم از مصادر فقهی، کتاب فقهی، استدلال فقهی در این موضوعات داشته باشند که وقتی ترجمه و بهدست هر مسئولی داده میشود، بتوانند منابع استدلالی غنی از جانب حوزهعلمیه داشته باشند و این نمیشود، مگر اینکه اساتید خارج این را در محور درس و بحث خودشان قرار بدهند، درس بگویند، رساله بخواهند، این یک راهش در تدریس است.

 در مسئلهتألیف باید بگوییم کسانی که دستاندرکاران همایشهای بهترین کتابهای سال هستند، باید تمام نظرشان را معطوف بکنند به آن کتابهایی که اولاً؛ استدلالی به حد شایع باشند و هم دارای موضوعات انقلابی باشند؛ یعنی این دو باید با هم باشند، و لذا باید سمت و سوی تألیف به سمت این محورها برود. این در بخش تألیف، تبلیغ همینطور است؛ پرورش مبلغ یکی از مسایل مهم است.

یک مبلغ اول باید خودش با استدلال این مبانی انقلابی را بداند، مبانی استدلالی فنی و فقهی ولایت فقیه را باید بداند، مبانی فقهی قرآنی معاهدات و پیمانهای بینالمللی را باید بداند که در چه صورتی این پیمانها و توافقها از نظر قرآن کریم مشروعیت دارد؟ به آیات قرآن، به سنت نبوی و به مشروعیت یا عدم مشروعیت این معاهدات استدلال کند؛ یعنی باید تکلیف معلوم شود. مثلاً فرض کنید در توافقنامهبرجام. فقیه وظیفهاش این است که در حوزه با این آیه «الا الذین عاهدتم من المشرکین ثم لم ینقصوکم شیئاً و لم یظاهروا علیکم احداً فاتموا الیهم عهدهم الی مدتهم» استدلال کند که عهدنامهای مشروع است که شرایطش را داشته باشد و مشروعیتش در صریح قرآن منوط به این است که همپیمانان شما که با هم قرارداد را امضا کردید، از دشمنان شما پشتیبانی نکنند؛ مثلاً امروز، پشتیبانی از اسرائیل نکند، پشتیبانی از فتنهگران نکند؛ در حالی که دیدیم در همین فتنهاخیر، همین سران اروپایی که این برجام را امضا کردند، در وقت سرنوشتساز، فتنهگران را صریحاً حق دادند و یا اینکه آن سران اروپایی که شما با آنها امضا کردید، میگویند سفر خودمان را به ایران مشروط به این میکنیم که ایران در قضایای موشکی که برای دفاع از کیان نظام جمهوری اسلامی است، با ما مذاکره کند.

حوزهانقلابی به فقه انقلابی است به تألیفات انقلابی و پربار و غنی است که ما یک کتاب در این موضوع که فنی، اجتهادی و فقاهتی بحث کرده باشد، نداریم. رهبری هم که فرصت ندارند همهاینها را مستدل و مبرهن بخواهد تحقیق کند، توان فقهی و فقاهتیاش را دارند، اما فرصت ندارند. یک نفر که نمیتواند تمام امور جاری کشور را در دست بگیرد؛ «لا یُکلف الله نفساً إلا وسعها» و لکن آن عصارهحقایق دین در ذهنش هست و ابراز میکند. اما فقیه و فقهای انقلابی، حوزهانقلابی، وظیفهاش هست که این مبانی را که رهبری معظم به آن اشاره میکنند و به مسئولان هشدار میدهند، مسئولان دستاندرکار باید فقره به فقره اینها را، عنوان بهعنوان اینها را باید استدلالی و فقیهانه تحلیل و بحث کنند.

نقش حوزه انقلابی در تبلیغ

در حوزهتبلیغ. میخواهم عرض کنم که حوزهانقلابی قم، باید در مرحلهتبلیغ، ندای انقلاب را برای قشری که تحصیلکرده و فرهیخته و فرهنگی هستند، به نحو مستدل و مبرهن ارائه دهد و به آنها برساند.

ما در تلویزیون هم میبینیم که آقایانی که میآیند از طرف حوزه بحث میکنند نوعاً و غالباً سخنرانی است، ولی باید شخصی بیاید و همانطور که با استدلال فنی و فقهی، با استناد به آیات و روایات و همان روشی که در باب صلاة، حج  و صوم استدلال میکنید، استدلال فقیهانه هم درباره ارزشهای حوزه انقلابی انجام بدهید که متأسفانه نداریم. پس در عرصههای تدریس، تألیف، تبلیغ و پرورش مجتهدین جوان باید این ارزشهای انقلابی عنوان کارش، تدریسش و تبلیغش باشد. حوزهانقلابی را ما میتوانیم در این قالب تعریف بکنیم.

حوزه در قبال انقلاب اسلامی و نظام مقدس جمهوری اسلامی چه وظایفی دارد؟

اعلان موضع مستدل به کتاب و سنت در حمایت از مواضع ولی امر و ارزشهای نظام و خطمشی امام راحل این مهمترین وظیفهحوزهانقلابی است. حوزهانقلابی آن حوزهای است که همه حوزویان در مقاطع حساس همانطور که علت محدثهاین انقلاب بودند علت مبقیه هم باشند. در 19 دی سال 56، بعد از شهادت آقامصطفی، تظاهراتی را که در قم راه انداخته شد که در واقع کل ایران را به حرکت درآورد و خبرها همهجا پخش شد که حوزهقم قیام کرد، این قیام را فضلای جوان بهوجود آوردند همین طلاب درب خانه همه مراجع و علما میرفتند و از علما توضیح میخواستند، مطالبهگر بودند.

وقتی یک عالم با یک جمعیتی پرهیجانی مواجه میشد احساس میکرد که باید چیزی بگویند صحبتی بکند. اگر آن تظاهرات جوانان و فضلای انقلابی نبود، هیچ موقع این صحبتها از جانب اینها نبود، اصلاً 19 دی هم راه نمیافتاد و الان هم همینطور است. در مقاطع مختلف باید این فضلای جوان ما موضع بگیرند، باید راه بیفتند؛ یعنی وظیفهحوزهانقلابی این است که آن مواضعی که رهبری مدنظرش است، ولی مسکوت مانده، مظلوم مانده و اعتنا نشده، باید این مواضع را زنده بکنند؛ چون اینها شاگرد امام زمانند، سرباز امام زمانند؟ع؟، باید از مواضع نایب امام عصر(عج)دفاع کنند و نباید وارد بدهبستانهای سیاسی بشوند.

وقتی که ولی امر، حکم میکند یک معاهدهای را یک توافقنامهای را من میگذارم معنایش این است که این  به مثابه حکم است، وقتی که ولی امر میگوید اقتصاد مقاوم مایهنجات این کشور است، این به منزلهحکم است. باید فضلای جوان در این موارد اقدام و مطالبه کنند، حتی معتقدم با تظاهرات سرتاسری، مطالبه کنند. طومار فقط کفایت نمیکند و از صدا و سیما هم بخواهند. که بیاعتنایی نکند و آنها بخواهد صداهای فضلای انقلابی را به گوش همه برساند و حتی صدا و سیما باید قانوناً و شرعاً موظف شود صدای حوزهانقلابی را به جامعه برساند.

حوزهانقلابی، آن است که فقیهاش در مواضع حساسی که فتنه شروع شد، با فتنهگران برخورد بکند، بیانی داشته باشد، اطلاعیهمستدلی داشته باشد و به یک نحوی موضعگیری کند که آن فتنهگران بدانند که مراجع یا علما یا فقها یا اساتید قم در مقابل اینها هستند. اگر در این موارد سکوت کنند و چیزی از آنها صادر نشود و بخواهند فقط در موارد یک زلزلهای یا غرق شدن یک کشتی در دریا و یا آتش گرفتن یک ساختمانی و امثالهم یک اعلامیه تسلیت بدهند و اما در مواقع فتنهسال 88، آنجا ساکت باشند، درست نیست. 

در هر فتنهای ما یک فتنهگرانی داریم و یک طرف مقابل فتنه؛ این طرف مقابل فتنه مدافعین ولایت هستند. حالا اگر اینجا بنشینم و هر دو را دعوت کنیم به آرامش، به اتحاد؛ یعنی از نظر من هر دوی شما مثل دو کفهترازو یکسان هستید؛ یعنی برای من طرفدار ولایت و غیرطرفدار ولایت فرق نمیکند، با همدیگر اتحاد داشته باشید. این دعوت به اتحاد، معنایش «فاعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» نیست؛ حوزهانقلابی، این است که در مدار ولایت جمعیتها را دعوت به اتحاد کند؛ چون تمام ماهیت و ناموس این انقلاب به ولایت فقیه است، اگر این نباشد، این نظام هم هیچ ارزشی ندارد.

فرض کنید این نظام از جهت اقتصادی و از جهت نظامی پیشرفت کرده است و به موازات آمریکا در جهت پیشرفت از جهت نظامی، قدرتمندترین کشور دنیا شده است، حالا اگر با هدایت و تحت اشراف و تحت رهبری و تحت هدایت یک ولی امر شرعی نباشد، این نظام برای ما هیچ ارزشی ندارد. پس ما در کنار پیشرفتهای اقتصادی و نظامی و کذا و کذا اگر مسئلهاطاعت از ولی امر نباشد، پوچ است، فایدهای ندارد.

آن رئیس دولتی که علیرغم آنکه ولی امر راجع به برجام، اختلاس و ناعدالتی اجتماعی تذکر میدهد، تهدید میکند و دستور میدهد، و در مسئلهاقتصاد مقاومتی ولی امر تصریح میکند که واردات بیرویه، ریشهاقتصاد مقاوم را میخشکاند، ولی او هیچ توجهی ندارد، و همچنین وقتی که رهبری در آن مذاکرات میگوید که نرمش قهرمانانه برای شما واجب و لازم است.

 مذاکرات در صورتی میتواند موفق باشد که نرمش قهرمانانه باشد و اینها نرمش منفعلانه میکنند، بهنحوی که آن قلمی که در آن برجام بکار گرفتهاند، طوری منفعل باشد که آمریکا و سران استکبار جهانی هرگونه تفسیر به نفع خودشان میکنند و هرگونه بهانهای بتوانند در بیاورند و هرگونه تحریمی را روز بهروز اضافهتر بکنند همه را هم به این مستدل بکنند از آن طرف هم صنایع موشک و دفاعی ما را هم باز مستند به این میکنند، این نرمش قهرمانانه نیست، این برخلاف توصیهولی امر است.

مقام معظم رهبری در آن سخنرانی که بحث حوزهانقلابی را مطرح کردند،  فرمودند: یک دستهمنحرفی میخواهد حوزه را از انقلاب منحرف کند؛ بهنظر شما جریانها در حوزه کدامند؟ و راه مقابله حوزه و حوزویان با این جریانها چگونه باید باشد؟

بله، جریانهای مخالف از اول انقلاب و در زمان امام راحل مانند جبههملی که درست در مقابل فقه حوزویان بودند. کارشان به جایی رسیده بود که امام راحل و آیتاللهالعظمی گلپایگانی(ق) حکم ارتداد اینها را دادند. مجاهدین خلق و تحکیم وحدت در آن زمان بودند، جناحهای مختلف بودند. روشنفکرانی که از مسئولان ما هم بودند مثل بنیصدر و امثالهم که اینها درست در مقابل فکر حوزههای علمیه بودند. امروز هم کسانی که در مقابل حوزهها و جریانهای انقلابی هستند، همانهایی هستند که مقام ولایت را بهعنوان یک مقامی که قولش حجت، فرمانش مطاع و حکم واجبالاطاعة باشد اعتقاد ندارند. اینها فقط در جایی که بخواهند از زعمای حوزه بهنفع سیاست خودشان یک تأییدی بگیرند، قدم برمیدارند.

خلاصه اینها غیر معتقدین به ارزشهای این انقلاب هستند؛ چون ما ارزشهای این انقلاب را چیزی جز ارزشهای الهی نمیدانیم و اصلاً ارزشهای انقلاب، یعنی ارزشهای کتاب و سنت. امام راحل؟ق؟ مگر فکری غیر از کتاب و سنت داشته است؟ مسئلهسلطهناپذیری ریشه در قرآن مجید دارد: «و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا»؛ آنوقت شما یک معاهدهای را امضا میکنید که همین را دشمن مستمسک قرار دهد و از همین راه و از همین طریق علیه شما هرروز یک جنگ روانیای را به پا کند، تحریمها را اضافه میکند، شما را به طرفدار تروریسم متهم میکند و امثال ذلک.

به نظر حضرتعالی چه آسیبهایی متوجه حوزه انقلابی است؟

حوزه علمیه اگر وارد بدهبستانهای سیاسی شود، از انقلاب و انقلابیگری فاصله خواهد گرفت. روایتی است که شیخ انصاری در رسائل و سید در عروة آورده که «أمّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدینه مطیعاً لأمر مولاه مخالفاً لهواه فللعوام أن یُقلدوه»؛ این روایت، یک روایت سه صفحهای در احتجاج طبرسی و در صفحه262 جلد دوم تا صفحه264 هست.

اینجا راوی از امام حسن عسکری(ع)سؤال میکند: «یابن رسول الله! آیا علمای یهود که رشوهخوار بودند و مفاسدی انجام میدادند و گناهان دیگر، این عوام یهود که از اینها تبعیت میکردند، آیا گناه آن علما هم به پای این عوام نوشته میشود؟» این عین سؤال است. حضرت فرمود که «از یک حیث بله، از یک حیث نه! از آن حیث که اینها علم دارند و به آنچه که عالم انجام میدهد، اینها جاهل هستند و لذا به آنچه که آنها تکلیف دارند، ندارند، ولی از آن حیث که بعضی از حرکاتی که از اینها صادر میشود که برای همگان قابل فهم و تصدیق است، اینجا را دیگر حق تبعیت ندارند». و بعد ادامه داد، یکی از توصیههای فقهایی که عوام میتوانند آن را بشناسند، چیست؟ «إذا دخلوا فی المصانعات»؛ یعنی زمانی که در بدهبستانها وارد شدند، (مصانعه در لغت عرب یعنی بدهبستان)؛ حالا این مصانعه میتواند اقتصادی باشد و میتواند سیاسی باشد. اگر مردم عالمی را دیدند که وارد مصانعات میشود و از اینها قبول و تبعیت بکنند، جایز نیست؛ لا تقبلوا منهم خبراً حتی خبر هم قبول نکنید تا چه رسد به تقلید. بعد فرمود: «اولئک المتشبسون بنا و أنّهم لنا موالون»؛ اینها تشبث به ما میکنند که طرفدار ما هستند و موالی ما هستند نه! اینها نیستند اینها مخالفاند.

زمانی در این حوزهعلمیه قم دیدیم کسانی را که به امام راحل گفتند: من خواب را ازچشم تو میگیرم. امام راحل هم به اینها گفت که تو را در قعر جهنم میبینیم اگر توبه نکنی. که در آخر به توبه موفق نشدند. در این حوزهانقلابی، ما عالمی را میبینیم که در خارج از کشور چگونه با زن مکشفهخارجی دست میدهد. ما در بین روحانیت و حوزهها اشخاصی را دیدیم که درست در مقابل خط رهبری، تهدید میکردند.

پس بنابراین مهمترین امر در این حوزهعلمیه، داشتن علما و فضلای اهل بصیرت و نافذالبصیرهایی است که واقعاً مواضع بر حق امام عظیمالشأن و مقام معظم رهبری و شهدای محراب و بزرگان این انقلاب را شناخته باشند و بیایند فضلای جوان را بیدار کنند، و لازم است بیداری حوزوی را شروع کنیم؛ یعنی هنوز این حوزه بیدار نشده است خفته است.

 ارزشهای این انقلاب، حرف اول حوزه نیست؛ حرف اول آن استادی نیست که تدریس میکند و تفکرات آن شاگردی نیست که تعلیم میبیند. از هدف اصلی درس خواندن در حوزه غافل شدهاند برای اقامهدین الهی غیر از این چیز دیگری نیست، همان اقامهدین الهی که هدف همهانبیاء است: «و شرع لکم من الدین ما وصی به نوحاً و الذی أوحینا إلیه و ما وصّینا به إبراهیم و موسی و عیسی أن أقیموا الدّین»؛ نظر نبی مکرم اسلام هم همین بود: «إنّا أنزلنا إلیک الکتاب بالحقّ لتحکم بین النّاس بما أراک الله»؛ یعنی قرآن را بر تو نازل کردیم که حکومت تشکیل بدهی. الآن بعد از سالها و قرنها، بعد از امیرالمؤمنین؟ع؟، اولین بار ثمرهخون سیدالشهدا و زحمات همهانبیاء به بار نشسته و این انقلاب ایجاد شده است و الان که چهل سال از آن میگذرد، هنوز ارزشهای انقلاب در حوزه حرف اول ما نیست و این جای تأسف دارد. ما در یک فتنهای که به پا میشود نمیتوانیم حتی بشناسیم که این فتنه ریشه در کجا دارد؟ این مسایل مهمی است که خدمت شما عرض کردم./1324/د۱۰۱/ج

ارسال نظرات