وضعیت مدارس علمیه خواهران در حوزه نظریهپردازی مطلوب نیست
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام والمسلمین عبدالحسین خسروپناه رئیس مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران درباره خروجیهای حوزه و عملکرد مدیران حوزههای خواهران، نقدها و سؤالاتی دارد و میگوید: متولیان حوزههای خواهران باید فکر کنند که بعد از چهل سالی که از انقلاب گذشته، چرا نتوانستند به آن اهداف در فهم عمیق دین برسند؛ چرا نتوانستند بهاندازه لازم مجتهده و مفسره و عالمه تربیت کنند؟ ممکن است بگوییم هدف حوزههای خواهران تربیت مجتهده و مفسره و... نیست؛ هدف این است که مبلغه تربیت کنند. ولی سؤال اینجاست که چقدر موفق بودند در تربیت مبلغههایی که بتوانند با زبان زمان با مردم سخن بگویند و با خانمها حرف بزنند؟
خسروپناه در مورد ایجاد زمینههای ارتباطگیری خواهران مبلغه با بانوان جامعه میافزاید: حتی خانمهایی که ممکن است حجاب درستوحسابی نداشته باشند، باید اعتراف کرد که آنها بانوان متدین و انسانهای خلیقی هستند؛ ولی نسبت به حجاب شبهه و سؤال دارد و کسی نبوده به اینها پاسخ بدهد. آیا حوزههای خواهران توانسته به تعداد کافی یا به تعداد قابلتوجهی - ولو کافی نباشد- مبلغانی را تربیت کند که بتوانند با سؤالات بانوان با حلم و علم و ارتباطات روانشناسانه پاسخ بگویند؟
مشروح این گفتوگو که در ماهنامه خیمه منتشر شده است در ادامه میآید:
چرا متولیان حوزههای خواهران نتوانستند به آن اهداف در فهم عمیق دین برسند
*به طور کلی خروجی حوزه خواهران و جامعه الزهرا را چگونه ارزیابی میکنید؟
-قبل از انقلاب مدارس محدودی در قم و تهران شکل گرفت که بعضی از علما و طلاب به بانوان آموزش میدادند. مثلاً در دوره پهلوی اول، با اینکه کشف حجاب شده بود و خانمها نمیتوانستند با حجاب بیرون بیایند، کسانی که به تحصیلات حوزوی علاقهمند بودند -مثل مرحوم بانو امین که در اصفهان مجتهده شد و به تمام مراحل علمی حوزوی رسید- نزد برخی بزرگان و علما درس میخواندند. به این صورت که اساتید به منزل ایشان میرفتند و درس میدادند و ایشان به همین صورت توانست به رشد و بالندگی علمی و اجتهاد برسد.
در طول تاریخ همیشه بانوانی علاقهمند به دروس حوزوی بودهاند که آموزش میدیدند و آموزش میدادند. گاهی به بهانه جلسات خانگی بانوان را جمع میکردند و آموزش میدادند؛ حتی شخصیتی مثل حضرت زینب کبری به این جهت که تفسیر قرآن میگفته و احکام شرعی را بیان میکرده و نیز به لحاظ دینی خانمها و بانوانی را تربیت میکرده به عقیله بنیهاشم معروف میشود. این روش، سنت بوده است.
به واسطه انقلاب اسلامی و به برکت حضرت امام و بعد مدیریت مقام معظم رهبری، این زمینه و بستر فراهم شد که بهصورت سیستماتیک، ساختارمند و نظاممند خانمها در حوزه ثبتنام کنند و دروس حوزوی را از سطح یک تا چهار بگذرانند و در رشتههای مختلف تفسیر، کلام و فلسفه و رشتههای دیگر آموزش ببینند. امروزه بانوانی داریم که در حوزه مباحث زنان تخصص دارند یا افرادی که در حوزه تربیت و خانواده متخصص هستند برخی هم در حوزه مباحث فلسفی و کلامی تخصص دارند.
من زمانی در جامعه الزهرا، اسفار درس میدادم، ولی الآن همان درسها را اساتید خانم، ارائه میدهند و دیگر نیازی نیست که از اساتید مرد استفاده کنند؛ البته بینیازی کامل حاصل نشده که امیدوارم این حاصل بشود. این یک گزارش توصیفی و تاریخی وضع موجود بود.
من با دو رویکرد به سؤال شما پاسخ میدهم؛ یکی اینکه نسبت به گذشته و قبل از انقلاب -یعنی دوره پهلوی و حتی دوره قاجار- اگر بخواهیم وضع موجود را بسنجیم، باید گفت که خیلی رشد کردهایم. الآن صدها و بلکه هزاران نفر خواهران طلبه تحصیلکرده داریم که کار تبلیغی و فرهنگی شهرها را به عهده دارند. ولی اگر نسبت به وضع مطلوب بسنجیم، هنوز خیلی فاصله داریم تا حوزههای خواهران بتوانند به وضع مطلوب برسد. البته اینکه وضع مطلوب چیست، درجای خودش باید بحث شود. پیش از آن، باید ببینیم غرض از تأسیس حوزههای خواهران چیست؟
آیا همان سه هدفی است که حوزههای برادران دنبال میکنند؛ یعنی فهم عمیق دین، ترویج و تبلیغ معرفت دینی و تحقق دین در جامعه. اگر این مدنظرمان باشد، خیلی تا وضع مطلوب فاصله داریم. اگر سؤال شود چند نفر مجتهده و فیلسوف داریم که فهم دقیقی از فلسفه و مسائل فلسفی و عقلی دارند، چند عالم اخلاقی داریم که بهصورت اجتهادی به مسائل اخلاقی میپردازند، چقدر مفسر قرآن داریم، باید گفت خیلی اندک است.
در گذشته، مجتهده امین، با آن همه زحمات و گرفتاریها و کمبود استاد، به درجه اجتهاد میرسد؛ با اینکه وظایف مادری و همسری را هم داشتند. اینطور نبود که خانم مجردی باشد و فقط کار علمی انجام دهد. یعنی زنی بود که الگوی زن عالمه، فاضله و خانهدار بوده است، برخلاف تلقیای که برخی دارند و گمان میکنند اگر زن، خانهدار باشد، نمیتواند عالمه و فاضله باشد و اگر عالم و فاضل باشد نمیتواند خانهداری کند. دقیقاً عکس این دیدگاه را در زندگی و منش بانو امین مشاهده میکنیم.
سؤال این است که الآن با این همه امکانات و بودجههایی که برای حوزههای خواهران در نظر میگیرند و ساختار و نظام و گروه و رشتههای تخصصی چقدر مجتهده تربیت شده است؟ در حوزه تفسیر و فلسفه چقدر متخصص تربیتشدهاند؟ از این جهت به نظرم هنوز خیلی فاصله داریم. باید بازنگریهایی انجام شود. ممکن است همین اشکال به حوزه برادران هم وارد باشد که با اینهمه هزینههای مالی و منابع انسانی چقدر توانستیم مجتهد و فیلسوف تربیت کنیم. همین اشکال شاید به دانشگاه هم وارد باشد. با هزینههای میلیاردی، چقدر نظریهپرداز و مولد فکر و اندیشه و اندیشمند تولید شده است؟
متولیان حوزههای خواهران باید فکر کنند که بعد از چهل سالی که از انقلاب گذشته، چرا نتوانستند به آن اهداف در فهم عمیق دین برسند؛ چرا نتوانستند بهاندازه لازم مجتهده و مفسره و عالمه تربیت کنند؟ ممکن است بگوییم هدف حوزههای خواهران تربیت مجتهده و مفسره و... نیست؛ هدف این است که مبلغه تربیت کنند. ولی سؤال اینجاست که چقدر موفق بودند در تربیت مبلغههایی که بتوانند با زبان زمان با مردم سخن بگویند و با خانمها حرف بزنند؟
خانمهایی هستند که ممکن است اعتقادی به چیزی نداشته باشند ولی سؤال دارند و حاضرند بیایند پیش یک عالمه و سؤالهایشان را بپرسند. حتی خانمهایی که ممکن است حجاب درست و حسابی نداشته باشند، باید اعتراف کرد که آنها بانوان متدین و انسانهای خلیقی هستند؛ ولی نسبت به حجاب شبهه وسوال دارند و کسی نبوده به اینها پاسخ بدهد. آیا حوزه خواهران توانسته به تعداد کافی یا به تعداد قابلتوجهی مبلغانی تربیت کند که بتوانند با سؤالات بانوان با حلم و علم و ارتباطات روانشناسانه پاسخ بگویند؟ این را تحقیقات میدانی پاسخ میدهد.
البته کارهای خوبی هم انجامشده است. مثلاً مجالس قرائت قرآن بانوان، جلسات روضهخوانی بانوان زیاد است که نذر میکنند و مجلس تشکیل میدهند و در طول سال چنین نذرهایی دارند. حدود بیست سال پیش خانمهای درس نخواندهای که فقط روضه خواندن بلد بودند به منازل یکدیگر میرفتند و روضهای میخواندند. ولی رفتهرفته مثلاً در دزفول، که حوزههای خواهران راهاندازی شد، در سطح دو و سه، خانمها در ایام تبلیغی، به مناطق مختلف میروند و با خواهران ارتباط برقرار میکنند و منبر میروند و سخنرانی میکنند. استقبال خوبی هم از آنها میشود، چون درسخواندهاند اما نسل جوان و نوجوان ما مخصوصاً در مدارس خیلی پرسش دارند. این غرض باید تأمین شود.
ما باید به قدری بانوان فاضل داشته باشیم که بتوانند بروند در مدارس و سؤالهای بچهها را پاسخ بدهند؛ چون معلمهایشان نمیتوانند همه پرسشهای بچهها را پاسخ دهند. مخصوصاً در این فضای مجازی بسیار دهشتناکی که امروزه با آن مواجهیم و این همه کانالهای مختلف که شبهاتی را مطرح میکنند که گاهی سؤالات، اذهان افراد را شبههناک میکند. گرچه از طریق فضای مجازی هم باید پاسخ داده بشود، ولی ارتباط چهره به چهره بسیار موثرتر است. من فکر میکنم در حوزههای خواهران هنوز نتوانستیم به این امر برسیم.
پیشنهاد بنده این است که متولیان امر، ناظر به غرض قابل تحقق - نمیخواهم بگویم غرض ایدهآل- غرض تحققپذیر را تصور کنند و بر اساس آن، برنامهریزی و تدبیر کنند تا بتوانند بانوان فاضله تربیت کنند و این خانمها تأثیرگذاری تبلیغی و ترویجی را داشته باشند. در گامهای بعدی دنبال این برویم که خانمهای نظریهپرداز و محقق هم تربیت شود. البته تعدادی هم در این سالها تربیتشدهاند که صاحب تألیفات متعددی هستند ولی نسبت به برادران تعدادشان کم است.
چرا از پشگل گرفته تا سنگپا را وارد میکنیم؟/ هزینههای میلیاردی در مراکز مختلف خرج میشود
*به نظر شما نسبت منطقی بین بودجه و هزینه فراوانی که برای حوزههای علمیه خواهران میشود با خروجی آنها برقرار است؟ مثلا با این بودجه چند نظریه پرداز خانم تربیت کردهاند؟
-در ابتدا باید بگویم که متأسفانه عدهای مرتب در رسانهها نکتهای را طرح میکنند و دنبال یک غرض مرضگونه – و نه دلسوزانه- هستند و میگویند در حوزههای علمیه این همه هزینه شده در حالیکه این همه هزینههای میلیاردی در مراکز مختلف خرج میشود که هیچ کارکردی ندارند یا کارکرد اندکی دارند، کسی هم صدایش در نمیآیند. مثل زمان حج که برخی میگویند چرا مردم اینهمه هزینه میکنند و حج یا عتبات میروند و داد ولی نمیبینند که در ایام عید و تابستان، میلیاردها دلار برای سفرهای تفریحی خارجی، از کشور خارج میشود.
همین افراد بیایند بررسی کنند مجموعههایی را که دارد میلیاردی برایش هزینه میشود ولی نسبت به کارکردی که خود آن نهاد و سازمان برای خودش تعریف کرده، یک صدماش هم حاصل نمیشود. مثلاً وزارت بازرگانی مگر وظیفهاش حمایت از تولیدکننده و کنترل واردات نیست؟ پس چرا درست عمل نمیکند؟ چرا از پشگل گرفته تا سنگپا را وارد میکنیم؟
وظیفه حکومت، هدایتگری جامعه یا ایجاد زمینه هدایتگری در جامعه است و باید برای این موارد هزینه هم بکند گرچه بعضی اشکال میگیرند که وظیفه حکومت نیست که بهزور مردم را به بهشت ببرد. بله بحث زور نیست، اما وظیفه حکومت اسلامی این است که زمینه را فراهم کند تا مردم گرایش به بهشت پیدا بکنند و این نیاز به هدایتگری دارد. پس باید برای حوزههای علمیه و بهخصوص برای حوزههای خواهران هزینه کرد و اگر وجوهات کافی نباشد، دولت باید حمایت کند چون این حوزهها، از وظایف دولت پشتیبانی میکنند. لذا به لحاظ عقلی و شرعی و حکومتی ضرورت دارد که این هزینهها صورت بگیرد.
وضعیت حوزه خواهران در حوزه نظریهپردازی مطلوب نیست
اما پاسخ اجمالیام به سوال شما این است که در حوزه نظریهپردازی، وضعیت حوزه خواهران، در حد مطلوب نیست. حوزههای علمیه خواهران در تربیت مبلغانی که بتوانند در سطوح مختلف تبلیغ کنند، توفیق نسبی پیدا کرده است که به نمونهاش در دزفول اشاره کردم؛ ولی به نظرم در زمینه نظریهپردازی موفق نبوده است. البته معنایش این نیست که ما اصلاً خواهران نظریهپرداز نداریم.
با این حال، تا کنون که هفده سال است کرسی نظریهپردازی داشتهایم، تمام کسانی که نظریه یا نوآوری داشتهاند، مرد بودهاند. حتی در دانشگاهها هم که بخش قابل توجهی از اعضای هیئتعلمی را خانمها تشکیل میدهند، تا الآن نظریهپرداز خانم شناسایی نکردهایم؛ اگر هم هستند، اثباتا ما نتوانستهایم شناسایی کنیم. تعدادی از خانمها طرحهایشان را دادند ولی کرسیشان که برگزار شد، موفقیتآمیز نبود و حتی داوران خانم هم تأیید نکردند که حرف آنها، به عنوان نظریه مطرح شود.
باید گفت حوزههای علمیه خواهران در تربیت محققانی که بتوانند نظریهپرداز شوند، موفق نبوده است. خانمهای محققه داشتهایم که اهل تحقیقاند و کتاب مینویسند، ولی اینکه بتوانند به نظریه برسند، وجود نداشته است. باید بگویم که در حوزههای خواهران، بانوانی که نوآوری داشته باشند و نظریهپرداز باشند را بنده یک مورد هم سراغ ندارم. ممکن است مدیریت حوزههای علمیه خواهران بگویند غرض ما از تأسیس و تشکیل حوزههای خواهران، تربیت نظریهپرداز نبوده که آن وقت، دیگر مسأله فرق میکند. ولی به گمانم حوزه خواهران وظیفه دارد که تعدادی خانم مجتهده – البته نه فقط به معنای فقهیاش- تربیت کند. کسی که مجتهد شد، باید نظریهپردازی داشته باشد.
*اگر بخواهیم از توقعات علمی و پژوهشی در مورد حوزههای خواهران بگذریم و از دیدگاه حدأقلی سخن بگوییم، آیا حوزه خواهران با منابع درسی موجود، مادران و همسران خوب و شایسته و ماهری تربیت میکند؟
-برای پاسخ اینگونه سؤالها باید تحقق میدانی شود و من در این مورد تحقیق میدانی نکردهام. من این مقدار که با جامعه در ارتباطم، میتوانم بگویم خانمهای طلبه که فضل علمی دارند، در تبلیغ دین نقش خوبی داشتهاند. آقایان طلاب که همسرانشان تحصیلات حوزوی دارند، زندگیشان موفقتر است؛ چون در کار فرهنگی کمککار هم هستند. مثلاً همسر یک طلبهای که به همراه همسرش به سفر تبلیغی میرود، میتواند به بسیاری از سؤالات خانمها پاسخ دهد و در امر تبلیغ به همسرش کمک میکند و البته در تربیت فرزندان هم موفقتر است.
اگر کمکهای همسرم نبود، سی جلد از کتابهایم هرگز چاپ نمیشد
در این زمینه میتوانم به تجربه شخصیام نیز استناد کنم. زمانی که بنده با همسرم ازدواج کردم، ایشان محصل در سال دوم حوزه بود و من هم دو سال بود که در درس خارج شرکت میکردم. موقع ازدواج به ایشان گفتم همانطوری که من به درس علاقه دارم و لازم میدانم رشد علمی داشته باشم و ازنظر علمی پیشرفت کنم، همین انتظار را هم از شما دارم. لذا اگر به منزل بیایم و غذا آماده نباشد اما شما از نظر علمی رشد کرده باشید، بیشتر میپسندم تا اینکه غذا آماده باشد ولی شما رشد نکرده باشید.
بنده خودم کتبی مانند سیوطی، مغنی و بعضی کتابهای دیگر را به همسرم درس دادم. بعد هم ایشان در سطح چهار مشغول شد و تدریس و کارهای پژوهشی را نیز شروع کرد. بهجرات میتوانم بگویم اگر کمکهای همسرم نبود، سی جلد از پنجاه جلد کتابی که از بنده چاپ شده، هرگز چاپ نمیشد. علاوه بر آن، من به دلیل اشتغالاتی که از ابتدای طلبگی داشتم - زیرا درس میدادم و میخواندم و تحقیق میکردم و تبلیغ میرفتم- بخش عمده تربیت فرزندانم به دوش همسرم بود. اگر همسرم تحصیلات حوزوی و فضل علمی نداشت و مسائل تربیتی را بلد نبود نمیتوانستم این وظیفه را به عهدهاش بگذارم و باید خودم وقت میگذاشتم.
برخی شایعه میکنند که ازدواج با خانمهای طلبه سخت است. نمیخواهم بگویم همه کسانی که با خانم طلبه ازدواج کردند زندگی موفقی داشتهاند؛ ممکن است شکست هم خورده باشند ولی به نسبت که میسنجیم، طلبههایی که خانمهایشان هم طلبه هستند، زندگی موفقتری داشتهاند تا طلابی که همسرانشان طلبه نبودند و درس طلبگی را درک نمیکردند، مخصوصاً اگر فقط خانهدار باشند، درک نمیکنند که شوهرش باید درس بخواند رشد کند.
استقبال خانمها نسبت به فلسفه کم است
*شما به عنوان رئیس موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، وضعیت فلسفه را در حوزههای خواهران چطور ارزیابی میکنید؟
-الآن نسبت به گذشته، بهتر شده است؛ چون رشته تخصصی فلسفه دارند. قبلاً حتی بدایه و نهایه را هم آقایان در حوزههای خواهران تدریس میکردند، ولی الآن اساتید خواهری هستند که بدایه و نهایه و کتابهایی از این دست را تدریس میکنند، گرچه در مجموع استقبال خانمها نسبت به فلسفه کم است. در سطح سه و چهار فلسفه، در بعضی از سالهای تحصیلی حتی یک نفر هم از خواهران حوزوی، ثبتنام نمیکند. به نظرم خانمها بیشتر به رشتههای تفسیر و کلام و معارف و مخصوصاً تربیت علاقهمندند. گرایش خانمها به رشتههایی که نظری محض هستند کمتر است. این به روحیه خانمها برمیگردد و نمیشود گفت ضعف یا قوت است. به لحاظ نیاز اجتماعی، جامعه بیشتر به خانمهایی که متخصص در مسائل تربیتی و معارفی هستند نیاز دارد تا اینکه در مباحث فلسفی صرف تخصص پیدا کنند./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: فارس