اروپا– آمریکا معضل ترامپ یا تحول بنیادین؟
به گزارش خبرگزاری رسا، ورود ترامپ به کاخ سفید در ۲۰ ژانویه ۲۰۱۷ را میتوان به مثابه آغاز سیاستی غیرمعمول و جهانستیز دانست. ترامپ در راستای شعار «نخست امریکا» ضمن اولویت دادن به منافع و اهداف امریکا بدون توجه به سایر کشورها معتقد است سیاستهای یکجانبهگرایانه و خودمحورانه واشنگتن به افزایش قدرت و غلبه این کشور بر رقبایش منجر خواهد شد. ترامپ با پیگیری سیاست یکجانبهگرایانه و خط مشی کاملاً مستبدانه درصدد تحمیل رویکردها و خواستههای مختلف خود به شرکای اروپایی واشنگتن برآمده و روابط دو سوی اقیانوس اطلس را عملاً به محاق برده است.
این روابط هیچگاه مانند برهه کنونی به شکاف و اختلاف و واگرایی فزاینده دچار نشده بود. ترامپ بارها اروپاییها را به دلیل آنچه سهم ناکافی آنها در ناتو خوانده، سرزنش کرده و با خروج از توافق آب و هوایی پاریس موجبات آزردگی و انتقاد شدید سران کشورهای بزرگ اروپا را فراهم آورده است، ضمن اینکه خروج امریکا از برجام نیز کاملاً برخلاف خواسته اتحادیه اروپا و تروئیکای اروپایی است. رویکرد ترامپ در زمینه اصالت دادن صرف به امریکا و منافع آن باعث اتخاذ مواضعی برخلاف اجماع جامعه جهانی و حتی شرکای اروپایی آن شده است.
از نگاه ژان کلود یونکر، رئیس کمیسیون اروپا ایده «نخست امریکا» ی ترامپ منجر به امریکای تنها شده است. ضمن اینکه ترامپ در پیگیری سیاست خود به روشهایی غیرمعمول یعنی تحکم، بلوف و زد و بند متوسل شده که ویژه شخص اوست. اختلافات ترامپ صرفاً محدود به شرکای اروپایی وی نبوده و خواستهها و مطالبات زیادهخواهانه رئیسجمهوری پوپولیست امریکا در زمینه مسائل تجاری و حمایتگرایی آشکار وی، با وضع تعرفههای سنگین، باعث نوعی ائتلاف جهانی علیه سیاستها و اقدامات ترامپ در عرصه تجاری شده است.
سفر اروپایی اخیر ترامپ که با شرکت در نشست سران ناتو در بروکسل و سپس سفر به انگلیس دنبال شد، نوعی شکست آشکار برای وی بود، زیرا نه فقط مواضع و خواستههای ترامپ در نشست ناتو با مخالفت سران اروپایی مواجه شد، بلکه در انگلیس نیز با موج بیسابقه مخالفتهای مردم، سازمانها و نهادهای حقوق بشری، ضد جنگ و ضد نژادپرستی مواجه شد که به طور آشکار موضع واحد مردم اروپا در ضدیت با ترامپ را آشکار ساخت.
انتظار میرفت که ترامپ پس از مواجه شدن با واکنشهای منفی اروپاییها، موضع بسیار سختی را در قبال آن اتخاذ کند. ترامپ در اظهاراتی بی سابقه نه فقط اتحادیه اروپا را «دشمن» امریکا خواند، بلکه بار دیگر روسیه و چین را دیگر دشمنان امریکا نامید. ترامپ گفت: «اتحادیه اروپا دشمن است، به خاطر کاری که در تجارت میکنند؛ روسیه هم به جهات مشخصی، دشمن است، چین هم از لحاظ اقتصادی دشمن است.» گرچه روابط امریکا با اتحادیه اروپا طی ماههای گذشته با تنشهای بسیاری همراه بوده است، اما این صریحترین موضعگیری ترامپ در قبال اروپا بوده است.
بدین ترتیب ترامپ پس از ۷۰ سال اتحاد دو سوی اقیانوس اطلس، اروپا را نیز در فهرست دشمنان واشنگتن قرار داد. ترامپ در ملاقات با ترزا مینیز از وی خواسته بود به جای مذاکره با اتحادیه اروپا، از آن شکایت کند. در مقابل، دونالد تاسک، رئیس شورای اروپا که بارها به صراحت از رئیسجمهور امریکا انتقاد کرده، ترامپ را به انتشار ادعاهای خلاف واقع متهم کرد. او در توئیتر نوشت: «امریکا و اتحادیه اروپا بهترین دوستان هم هستند. هرکس که میگوید دشمن هستند، دارد اخبار جعلی پخش میکند.»
وی دو هفته پیش هم با بیان اینکه امریکا متحدان زیادی ندارد، به دولت این کشور توصیه کرده بود که قدر این متحدان را بداند، چراکه واشنگتن «متحدی بهتر از اتحادیه اروپا نخواهد داشت.» «فدریکا موگرینی» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا نیز در واکنش به اظهارات اخیر ترامپ که اتحادیه اروپا را «دشمن» خوانده، گفت: اروپاییها امریکا را دوست خود میدانند و این واقعیت با تغییر دولتها عوض نمیشود.
در حالی که اروپا و امریکا پس از جنگ جهانی دوم تلاش کردهاند به عنوان متحدان دو سوی اقیانوس اطلس عمل کنند، اما از زمان روی کارآمدن ترامپ معادلات سیاسی تغییر یافته است و مواضع ترامپ نگرانیهای بسیاری را برای متحدان اروپایی واشنگتن ایجاد کرده است. بسیاری از مقامات اروپایی معتقدند که سیاستهای ترامپ نوعی الگوی امریکایی را نشان میدهد که در آن، دوست و دشمن وجود ندارد و مقررات نظام بینالملل کنار گذاشته میشود.
سؤال مهم این است که آیا موضع ترامپ در قبال اروپا فقط موضع شخصی وی است یا اینکه ترامپ نماینده جریانی در امریکا است که خواهان بازبینی اساسی روابط خارجی واشنگتن از جمله درباره روابط با اروپا است؟ از دیدگاه زیگمار گابریل، وزیر امور خارجه اسبق آلمان، عقبنشینی امریکا از نقش بینالمللی خود تنها به خاطر یک رئیسجمهور نیست، بلکه این یک تحول بنیادی است که پس از انتخاباتهای آینده نیز تغییر نخواهد کرد. به عبارت دیگر آلمانیها معتقدند که بایستی از این پس با امریکایی متفاوت برخورد داشته باشند که تا حد زیادی نقش حمایتی خود را کنار گذاشته و در چارچوب رویکرد سیاست خارجی ترامپ که میتوان آن را تجاریسازی سیاست خارجی نام گذاشت، به موضعگیری و اقدام میپردازد.
به عبارت دیگر اکنون واشنگتن خواهان آن است که هزینه هر اقدامی که برای متحدان خود صورت میدهد از جانب آنها پرداخت شود و در عین حال آنها نقش اصلی را در تأمین امنیت خود بر عهده گرفته و مخارج مشارکت امریکا در این زمینه را نیز پرداخت کنند. ضمن اینکه ترامپ و همفکران وی درساختار حاکمیتی امریکا (Establishment) بر این باورند که اروپاییها پس از جنگ دوم جهانی در همه زمینهها وامدار امریکا بودهاند و اکنون باید دین خود را به امریکا ادا کنند.
ترامپ معتقد است اروپاییها از روابط دو سوی اقیانوس اطلس در زمینههای مختلف از جمله در بعد امنیتی، اقتصادی و تجاری بهره کامل را میبرند، در حالی که این روابط برای امریکا صرفاً هزینهآفرین و زیانبار بوده و باید اکنون به طور ماهوی تغییر کند. بدین ترتیب میتوان پیشبینی کرد که روابط دو سوی اقیانوس اطلس به سوی واگرایی هر چه بیشتر حرکت کرده و اختلافات دو طرف با گذشت زمان تعمیق پیدا خواهد کرد./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: روزنامه جوان