کفران نعمت ولایت در غدیر، باعث ابتلای کوفیان به یزیدیان شد
به گزارش خبرگزاری رسا، آنچه جامعه امروز ما از قِبَل قیام امام حسین(ع) بدان نیاز دارد، توجه به پیامهای معرفتی در کنار بُعد احساسی این جریان عظیم تاریخ بشریت است. بخشی از این پیامهای معرفتی، در عبرتگیری از ابعاد سیاسی و اجتماعی آن و بخشی دیگر در ابعاد آسمانی و تمدنی جریان عاشورای حسینی نهفته است؛ یعنی همچنان که میتوان از قیام حسینی درس عزت، شهامت، مبارزه با ظلم، تقید به ارزشهای دینی و ... را دریافت، میتوان این جریان را از منظری آیندهنگرانه مورد مطالعه قرار داد.
در همین راستا گفتگویی را با حجتالاسلام والمسلمین «علیرضا پیروزمند» استاد حوزه و دانشگاه و عضو هیئت علمی فرهنگستان علوم اسلامی ترتیب دادیم. مشروح آن را در ادامه میخوانید.
* امام حسین (علیهالسلام) در بیانی میفرماید: «وَ إنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلإصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدِّی». به نظر شما منظور حضرت از این تعبیر چیست و این اصلاح در چه ابعادی صورت گرفته است؟
بله، به نکته مهمی اشاره کردید، این موضوع از موضوعاتی است که باید بیشتر مورد توجه و دقت اهالی علم و تحقیق قرار گیرد. امام حسین (ع) در فرمایشات دیگرشان به برخی از این اصلاحات اشاره کردهاند، به عنوان مثال، ایشان در بیانی میفرماید: «ألا تَرَوْنَ أنَّ الحَقَّ لا یُعْمَلُ بِه، وَأنَّ الباطِلَ لا یُتناهى عَنهَ»؛ این فرمایش حضرت بیانگر مسألهای است که میبایست اصلاح میشد. در اهمیت این موضوع باید گفت که اگر امت اسلامی به حلال و حرام الهی ملتزم نباشند و به جای اینکه پیرو حق باشند به طرفداری از باطل بپردازند، از مسیر دین پیامبر اکرم (ص) خارج و سپس دچار انحراف خواهند شد.
این عمیقترین انحرافی است که امت اسلامی میتوانست به آن مبتلا شود. حضرت امیر مومنان علی (ع) در اهمیت این موضوع میفرماید: «ظَـلَمَ الْحَقَّ مَنْ نَصَرَ الْباطِلَ»؛ هر کس باطل را یارى کند، به حق ستم کرده است. (تصنیف غررالحکم و درر الکلم ص71). همچنین آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید: «قَلیلُ الْحَقِّ یَدْفَعُ کَثیرَ الباطِلِ کَما اَنَّ الْقَلیلَ مِنَ النّارِ یُحْرِقُ کَثیرَ الْحَطَبِ»؛ اندکى حقّ، بسیارى باطل را نابود مىکند، همچنان که اندکى آتش، هیزمهاى فراوانى را مىسوزاد.
امام حسین (ع) در خطبهای که در سرزمین منا ایراد کردند ـ که خطبهای طولانی و تاریخی بود ـ بخشی از این ماجرا را توضیح دادهاند. امام حسین (ع) در آن روز که ایام حج هم بود، دعوت ویژهای از افراد کردند و در نزدیک مسجد «خیف» در منا سخنانی را بیان کردند. تعداد زیادی از صحابه و تابعین پیامبر (ص) و حتی خانوادههای آنان در آن جلسه حضور داشتند. یکی از نکات مهمی که حضرت در آن جلسه بیان کردند (قریب به مضمون) این بود که وقتی شما منافع شخصیتان به خطر میافتد از تمام نفوذ و اعتبارتان برای دفاع از خود استفاده میکنید اما وقتی حقوق مستضعفین به تاراج میرود شما بیتفاوت از کنار آن عبور میکنید و واکنشی نشان نمیدهید که این یعنی انحراف در امت اسلامی.
* اینکه مردم کوفه حاکمیت فردی همچون یزید را پذیرفتند و در قبال آن واکنشی نشان ندادند هم میتواند بیانگر انحراف باشد؟
بله همینطور است. اینکه مردم پذیرای حکومت فرد پستی همچون یزید شدند، بیانگر بخشی از این انحراف است، اما امام حسین (ع) نه تنها حاکمیت چنین فردی را نپذیرفت بلکه در برابر او فرمود: «و إنّ الدَعِیَّ ابنَ الدَعِیِّ قدْ رَکَزَ بینَ اثنَتَینِ: بینَ السِّلَّةِ و الذِّلَّةِ وَ هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّه»؛ من هرگز ذلت را نمیپذیرم و این درسی بزرگ برای زندگی امروز جامعه ما و حتی تمام جوامع اسلامی به شمار میرود.
ناسپاسی نعمت ولایت در غدیر، باعث ابتلای کوفیان به فردی همچون یزید شد
مردمی که در جریان غدیر خم در قبال نعمت ولایت امیرالمومنین (ع) ـ که چهره درخشان و نمایان تمام صحنههای خطر در صدر اسلام بود، امیرالمومنینی که از هر کلامش حکمت میبارید و هیچ کس در بلندای کلام با او هماوردی نمیکرد، امیرالمومنینی که پیامبر (ص) درباره ایشان فرمود: «أنتَ مِنّى بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسى، اِلّاأنـّه لانَبىَّ بَعدى»، امیرالمومنینی که از اول تا آخر با ثبات قدم در کنار و همراه پیامبر (ص) بود ـ ناسپاسی کردند، طبیعی بود که به کسی همچون یزید ملعون و حجاج بن یوسفها و مروان بن حکمها مبتلا بشوند. بنابراین یکی از محورهای اصلاح امام حسین (ع)، نفس وجود حاکم جائر است، وقتی چنین حاکمی بر جامعه مسلمین سیطره پیدا کند، به جای اینکه در این مسند که مسند اقامه حق است، به اجرای حق و عدالت بپردازد، به اقامه باطل و ظلم و فسق میپردازد.
امام حسین (ع) در بیانهای مختلف فلسفه قیامشان را بیان کردند، ایشان یکی از اهداف قیام را پس از اصلاح امت جدشان، امر به معروف و نهی از منکر مینامند «وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الاِصْلاحِ فِی اُمَّهِ جَدِّی، اُرِیدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهى عَنِ الْمُنْکَرِ» ایشان با نحوۀ رفتارشان در قبال یزید ملعون به ما آموختند که هرگز نباید از سلطان جائر اطاعت کرد. امر به معروف و نهی از منکر خودش یک سیاست و روش برای رقم خوردن یک اتفاق بزرگ است که در اصل آن اتفاق بزرگ، هدف قیام حضرت سیدالشهداء (ع) بوده است. حضرت میخواستند امر به معروف و نهی از منکر کنند تا امت جدشان را اصلاح کنند و این اصلاح در امت پیامبر (ص)؛ یعنی اقامه حق و اقامه حق بر محور امام اتفاق میافتد. آن چیزی که در قیام مولایمان امام حسین (ع) پررنگ بود مسأله اقامه حق بود و موضوعات مختلفی که حضرت به آن پرداختند، در راستای احقاق حق بوده است.
* یکی از موضوعاتی که در روایات حضرات معصومین(ع) به آن اشاره شده، مسألۀ آشنایی انبیا و رسولان (علیهمالسلام) با ماجرای شهادت امام حسین(ع) است. بر اساس همین روایات، سالها پیش حتی قبل از خلقت جسمی امام حسین (ع)، خداوند به بهانههای مختلف انبیاء (ع) را با ماجرای شهادت امام حسین (ع) آشنا کرده است. به نظر شما علت این موضوع چه بوده و اصلاً چرا باید انبیاء (ع) با این جریان آشنا میشدند؟
ارتباط انبیاء (ع) با امام حسین (ع) سابقهای بسیار طولانی دارد. در روایات داریم که در جریان ذبح حضرت اسماعیل (ع) توسط حضرت ابراهیم (ع)، یکی از اموری که موجب شد حضرت ابراهیم (ع) از این امتحان الهی سرافراز بیرون بیاید، این بود که او با ماجرای عاشورا و اتفاقی که قرار بود در آینده برای فرزند پیامبر آخرالزمان (حضرت محمدی«ص») رخ بدهد، آشنا شد. اینکه این موضوع چه حکمتی میتواند داشته باشد این است که همگان در تمام ادیان بدانند که استمرار حرکت انبیاء با محوریت عاشورا بوده است، خدا انبیا (ع) را متوجه این موضوع کرد که ای خوبان، استمرار حرکت و برنامههای شما از با محوریت جریان حسینی رقم خواهد خورد. اگر این جانفشانی و شهادت نبود تلاش هزاران ساله شما پیامبران به نتیجه نمیرسید و ابلیس سیطره طولانی و تاریخی پیدا میکرد، اما امام حسین (ع) با رقم زدن شهادتشان جلوی این اتفاق را گرفتند و جریان امامت در نسل ایشان اداه پیدا کرد.
جوشش عشق حسینی بشریت را تا ظهور پیش میبرد
عاشورا و جریان هدایت میوه غدیر خم است. تجلّی تمام تلاش انبیاء (ع) و اوصیاء الهی در عصر ظهور رخ میدهد، به عبارت دیگر، محصول تلاش انبیاء (ع) در جامعه مهدویت به ثمر مینشیند و جریان ظهور نیز از سکوی عاشورا برپا میشود. انبیاء (ع) به سرزمین کربلا برده شدند تا متوجه این موضوع باشند و علاوه بر این، در روایات داریم که هر یک از آنان بر مصائب آن حضرت گریستند و بر دشمنان آن حضرت نیز لعن کردند که این باعث رشد و بهره مندی آنان شده است.
امام حسین (ع) حماسهای را آفرید که با پیوند عاطفی مردم با واقعه عاشورا یک جوشش تمام نشدنی در تاریخ را شاهدیم، جوششی که مردم را تا عصر ظهور جلو میرود و این جوشش قطعاً قطع نمیشود، در این مسیر ابلیس و ایادی او سنگاندازیهایی زیادی را انجام میدهند، اما هرگز موفق نخواهد شد. انبیاء (ع) برای به ثمر نشستن تلاشهای خود وامدار عاشورای حسینی هستند و تحقق ظهور نیز از بستر عاشورا است. ارادت امام زمان (عج) به امام حسین (ع) فقط یک ارتباطی عاطفی و نسبی نیست، بلکه فراتر از اینهاست.
* حدود هزار و چهارصد سال است که از ماجرای شهادت امام حسین (ع) میگذرد، اما تاکنون از منظر قرآن کریم به مطالعه و بررسی این اتفاق پرداخته نشده یا اگر هم شده، به صورت سطحی بوده است. این در حالی است که قرآن کریم در بردارنده تمام حقایق عالم هستی در پهنه آسمانها و زمین است و خداوند خود در قرآن کریم میفرماید: «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًالِکُلِّ شَیْءٍ».
امروز این پیشفرض از سوی جمع مفسران قابل پذیرش نیست و علتش هم این است که آنان «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ» را اینگونه معنا نکردهاند، اما برخی نیز به همین صورت که شما مطرح کردید، معنا کردهاند. برخی قائل بر این هستند که منظور از این آیه قرآن کریم یعنی هر آنچه که برای هدایت بشر لازم است. لذا قائل بر این نیستند که تمام کلیات و جزئیات نظام خلقت در قرآن آمده باشد، بلکه تنها آنچه که برای هدایت بشر مورد نیاز بوده، در قرآن آمده است./۹۶۹//۱۰۲/خ
منبع: تسنیم