اندیشه آخرالزمان از ایدئولوژی تا عمل
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، صهیونیسم به عنوان یک ایدئولوژی زمانی ایجاد شد که به دنبال تشکیل اسرائیل بودند. اما صهیونیسم در ادیان الهی نفوذ کرده و توانسته محور اندیشهای آن را تغییر دهد، در اسلام با ایجاد فرقههایی چون وهابیت، بهائیت، قادیانیگری و مسلمانان سکولار خط نفوذ خود را در میان مسلمانان گسترانید.
مسیحیت صهیونی، کهنتر از دولت مدرن اسرائیل و صهیونیسم یهودی است؛ چرا که یهودی شدن مسیحیت در اصل به آن چیزی باز میگردد که ما آن را «مسیحیت یهودی» مینامیم و با ظهور افرادی چون «مارتین لوتر» و «ژان کالون» به عنوان بنیانگذاران جریان اصلاحگرایی مسیحیت رایج شد. ریشههای قدیمیتر این بحث به جریان مارانوهای اسپانیا و پرتغال و جریان کابالیسم باز میگردد.
مسیحیان انجیلی یا همان مسیحیان صهیونیستی، به دلیل وجود تفکرات و آرمانهای مشترک زیادی با صهیونیسم یهودی، از جمله: فلسطین و بیت المقدس، ظهور منجی در آخرالزمان، بلایا و علائم پیشبینی شده در آخرالزمان، شرایط ظهور منجی و... دچار التقاط تفکر با یهودیت قرار گرفته و صهیونیست مسیحی (مسیحیان انجیلی) تشکیل شد.
مسیحیان صهیونیست به سمت پروتستانها
مسیحیان صهیونیست در ادامه عقاید پروتستانها و پیوریتنها، مکتب پروتستانتیسم بنیادگرا یا اوانجلیسم را بنیان نهادند. اوانجلیسم امروزه به مسیحیان محافظهکار و بنیادگرا گفته میشود. این جریان با نامهای دیگری نیز معرفی میشود؛ از جمله بخشودهشدگان، مسیحیان از نو زاده شده، مشیتگرا یا تقدیرگرا.
با انقلاب پیوریتنها در قرن هفدهم، یهودی شدن مسیحیت به اوج خود رسید. پیوریتنها در گرامیداشت عهد قدیم، سنگ تمام گذاشتند و آداب و رسوم یهودیت را جایگزین فرهنگ مسیحیت انگلیسی نمودند. پس از آن پیوریتنها خواستار وساطت برای انتقال یهودیان به سرزمینهای مقدس شدند.
تفکر صهیونیست مسیحی پس از جنگ جهانی دوم، در آمریکا پیروان زیادی پیدا کرد و نفوذ عجیبی بین مردم و سران دولت پیدا کرد؛ هسته اصلی این تفکر، مطلق گرایی و اعتقاد به جنگ پیاپی میان حق و باطل است؛ از این رو، نگاه مخلوط شده مسیحیت با یهودیت بینش نسبت به آخرالزمان را برای مسیحیان صهیونیست به صورت کاملا متفاوت با اصل خود به وجود آورد.
از مهمترین اهداف انجیلیها، این است که: اسلام و به خصوص ایران به عنوان دجال شناخته شود؛ تبلیغ کردن تفکر خود بر جهان که آن را غالب کنند؛ تخریب مسجد الاقصی و بیت المقدس و بنا نهادن هیکل سلیمان؛ جمع آوری و انتقال یهودیان به ارض مقدس و تشکیل دولت واحد یهودی؛ تسلط بر اقصی نقاط جهان؛ جنگ مقدس راه اندازی شود؛ و در آخر منجی ظهور کند و دولت صدها سالهشان بر جهان غالب شود.
الاهیات در تفکر مسیحیان صهیونیست، دارای ویژگیهای تجربهگرایانه است و به همین دلیل مفاهیم ملموس ارائه میدهند که جذب افکار عمومی بالا برود. مسئله بعدی اومانیستی بودن تفکرشان پیرامون مبحث الاهیات است که جنبه انسانگرایانه و انسانخدامحوری دارد؛ بدین معنی که اگر خدا بخواهد خدایی کند، باید در جسم انسان باشد.
التقاط مسیحیت با یهود نتیجه اصلاحطلبان مسیحی
دو مبحث پیرامون الاهیات مطرح شده است که شامل: منابع پیشگویانه و شخصیت منجی است. مسیحیان صهیونیست به دلیل التقاط تفکر اصلی مسیحیت با یهودیت، تغییراتی در بحث شخصیت منجی دارد که عبارتند از: متولد شدن عیسی ناصری (مسیح نازارین) از فردی باکره که مسیحیان صهیونیستی این را به منزله زنازاده بودن منجی عرضه داشته اند.
ویژگیهای مشهور منجی این تفکر که به علت نفوذ بالا در هالیوود و سینما نیز نمایش داده میشود شامل: زنازادگی یا بی پدر بودن منجی، تغییر هویت منجی به زن یا فرد سیاه پوست، موعود زمینی و غیر مقدس، یهودیزاده بودن منجی، شکگرایی و به شک افتادن منجی در طرح خود است؛ پایان کار با پیروزی حق (صهیونیسم) بر شر (اسلام) به پایان میرسد.
صهیونیسم در اصطلاح سیاسی، جنبشی برای تشویق مهاجرت یهودیان به فلسطین قلمداد میشود. صهیونیسم به عنوان یک حرکت سیاسی در نیمه دوم قرن نوزدهم، شروع به رشد کرد. مهمترین عوامل پیدایش صهیونیسم تاریخی عبارتند از:
1- بی وطنی یهودیان
2- ناسازگاری یهودیان با فرهنگ ملتها و قوانین دول میزبان
3- مظلوم نمایی یهودی و حربه آنتی سیمیتیسم
4- اعتقاد به سرزمین موعود
5- برگزیده پنداری و خودستایی یهودیان
در بخش دیگر مقاله به بیان نگاه کتب آسمانی به مقوله آخرالزمان و نقش سینما در درگیری آخرالزمان که در مجالی دیگر تقدیم مخاطبان محترم میشود. /۹۱۸/ی۷۰۳/س
علی اصغر سیاحت هویدا