یادداشت؛
زلزله سیاسی در خانه ارباب ارهها!
پادشاه سعودی با خانهتکانی در کابینه عربستان، فرامینی برای برکناری و بکارگیری وزرا و مسؤولان جدید این کشور صادر کرد.
به گزارش خبرگزاری رسا، پادشاه سعودی با خانهتکانی در کابینه عربستان، فرامینی برای برکناری و بکارگیری وزرا و مسئولین جدید این کشور صادر کرد. شاخصترین تغییر در ساختارهای سیاسی - امنیتی عربستان، به خارج شدن «عادل الجبیر»، وزیر امور خارجه جنجالی این کشور از حلقه حاکمیت و جلوس «ابراهیم العساف» بر مسند ریاست دستگاه دیپلماسی قبیله سعودی بازمیگردد.
وزیر امور خارجه جدید، پیشتر در کسوت وزیر امور اقتصاد و دارایی مشغول به خدمت بود که دو سال قبل، در جریان بهاصطلاح پاکسازی دولت عربستان از عوامل مفسد توسط بن سلمان کنار گذاشته شد و الجبیر در همان زمان، از پادشاه و ولیعهد به دلیل برکناری العساف قدردانی کرده بود!
«عبدالله بن بندر» در کسوت وزیر گارد ملی عربستان و «ترکی الشبانه» هم بهعنوان وزیر اطلاعرسانی منصوب شدند. «ترکی آل الشیخ»، شاهزاده «فیصل بن خالد» که به ترتیب رئیس سازمان ورزش و امیر منطقه العسیر بودند نیز از اریکه قدرت پایین آمدند.
علاوه بر این، «محمد بن نواف»، سفیر عربستان در انگلیس، «محمد بن صالح الغفیلی»، مشاور امنیت ملی از لیست بن سلمان خط خوردند و جای خود را به جانشینان خود دادند. بهطورکلی، در مورد چرایی تغییرات گسترده در کابینه عربستان باید این نکته را در نظر داشت که شکست سیاستهای منطقهای بن سلمان و فضاحتهای بینالمللی آل سعود در این تغییرات نقش مهمی داشته است. در این مورد چند سناریو محتمل به نظر میرسند.
اولین سناریو که قوت بیشتری نسبت به سایر احتمالات دارد، به تلاش پادشاه برای تثبیت قدرت ولیعهد بازمیگردد. این تاکتیک و تغییر در شطرنج سیاسی عمدتاً به این منظور صورت گرفته که مقبولیت و مشروعیت بن سلمان در پی رسوایی وی در پرونده قتل خاشقجی بسیار تنزل پیدا کرده است.
افزون بر این، موجی از انتقادات جهانی به سبعیت سعودیها در جنگ یمن به راه افتاده و برخی از همپیمانان اروپایی عربستان را مجبور کرده است تا به فکر لغو یکجانبه قراردادهای فروش سلاح به این کشور بیفتند.
به نوشته روزنامه نیویورک تایمز: «علیرغم افرایش انتقادهای بینالمللی از ولیعهد عربستان، پادشاه این کشور با ایجاد تغییرات در کابینه، اهرمهای قدرت را در دستان پسرش تثبیت کرد، زیرا بسیاری از افرادی که ارتقا مقام یافتند از دوستان نزدیک محمد بن سلمان هستند».
این در حالی است که روزنامه وال استریت ژورنال هم دومینوی تغییرات اخیر را در راستای حمایت ملک سلمان از ارباب ارهها (لقبی که پس از مثله کردن جسد خاشقجی با اره به بن سلمان داده شده) تعبیر کرد!
دومین علت زلزله اخیر در کابینه عربستان به بازنگری جدی راهبرد این کشور در غرب آسیا و تدوین استراتژی جدید ریاض در سیاستهای منطقهای مربوط میشود. ناکامی و بیآبرویی سعودیها در سوریه، قطر، یمن و به ویژه در قبال ایران موجب شده تا آل سعود به فکر پوستاندازی در سیاستهای کلان و حرکت از رویکرد تهاجمی به سمت گارد بسته و تدافعی بیفتند.
از آنجا که العساف، سیاستمداری با سابقه است و تجربه همکاری با سه پادشاه (ملک فهد، عبدالله و سلمان) را در پرونده خود دارد، در نتیجه به نظر میرسد که سعودیها در اندیشه آرام کردن اوضاع منطقهای باشند. از نمونههای بارز عدول عربستان از نگاه سابق خود به منطقه، میتوان به نشان دادن چراغ سبز به بازگشت سوریه به اتحادیه عرب، احتمال برقراری مجدد روابط با دمشق، تنظیم دوباره رویکردها در قبال جناحها و گروههای لبنانی، بهبود و ارتقا روابط با عراق و زمینهسازی برای تخلیه آبرومندانه نیروهای نظامی از یمن اشاره کرد.
«عبدالباری عطوان» سردبیر روزنامه «رأی الیوم» در این خصوص معتقد است: «بازگشایی سفارت امارات در سوریه با توجه به روابط ائتلافی و محکمی که این کشور با عربستان دارد از اهمیت زیادی برخوردار است و ما معتقدیم که برکناری عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان از سمتش که دائماً عبارت مشهور و جمله معروفش را مبنی بر اینکه بشار اسد بهزور جنگ یا مسالمتآمیز باید از سمتش برکنار شود تکرار میکرد و همچنین همزمانی آن با بازگشایی سفارت امارات در دمشق، امری اتفاقی نیست.»
سناریوی بعدی، عبارت است از عوامفریبی و انحراف افکار عمومی. این احتمال که سعودیها صرفاً تغییرات قشری و سطحی در کابینه را با هدف فریب افکار عمومی کلید زده باشند، بالاست، چراکه خاندان سلطنتی افزون بر قرار گرفتن در جایگاه متهم شماره یک در ماجرای قتل خاشقجی، به انواع فساد و زد و بند متهم هستند. از این رو، هسته مرکزی حاکمیت سعودی سعی دارد تا با تغییراتی در کابینه، خود را از این فشارها برهاند و به نوعی به ترمیم چهره خود بپردازد.
گفتنی است که پیش از این، برخی مسئولین از جانب بن سلمان برکنار شده بودند، اما نمایش وی، مردم عربستان را راضی نکرده بود. ولیعهد سعودی از طریق اجرای برخی اصلاحات ظاهری و اعطای بعضی آزادیها کوشیده بود که وجهه فاسد خود را اصلاحطلب نشان دهد و لذا تحولات سیاسی – امنیتی چند روزه گذشته، تلاشی است برای تطهیر پیشینه سیاهی که در مسائل داخلی و خارجی به بار آورده است.
بهطور خلاصه باید گفت که ولیعهد ناپخته و جاهل سعودی در حال حاضر با چالشهای بینالمللی و داخلی مهمی دستوپنجه نرم میکند. دستگیری طیف گستردهای از شاهزادگان ناراضی در پاییز سال گذشته و مصادره صدها میلیارد دلار از داراییهای آنها باعث شده تا شکاف بین دربار پادشاهی و برخی قبایل سعودی تشدید شود و مقبولیت وی به شدت زیر سؤال رود.
دستگیری، شکنجه و اعدام منتقدین، بحران در روابط خارجی عربستان با کشورهای جهان در پی کودک کشی در یمن و دخالت مستقیم در قصابی کردن روزنامهنگار منتقد سعودی، موجب بروز بحران مشروعیت شده است. شکستهای منطقهای نیز به ویژه در یمن و قطر باعث شده تا ولیعهد جوان سعودی در «بنبست خود ساخته» گرفتار شود و حتی برخی از اندیشکدههای غربی خواستار گذار از بن سلمان به ولیعهد دیگری شدهاند.
با تغییرات اخیر و در این شرایط، بن سلمان درصدد است با در دست گرفتن سر رشتههای بحران کنونی، قدرت خود را بار دیگر تثبیت کند. ولیعهد سعودی اگر یک جو عقل داشته باشد، درک خواهد کرد که عربستان در حد و اندازهای نیست که بتواند با سیاست تهاجمی، حیات خود را تداوم ببخشد.
از این رو باید گفت که شاید روی کار آوردن چهرههای سیاسی – امنیتی که به نسل گذشته عربستان تعلق دارند، به مفهوم تغییر اساسی سیاستهای منطقهای است که اگر این چنین نباشد، سعودیها باید منتظر روزهای سختی در آینده باشند. /۱۰۱/۹۶۹/م
منبع: حمایت
ارسال نظرات