لطفا سند 2030 را اجرا کنید!
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، خاطرم هست در دوران ابتدایی، یکی از اخباری که به اتمسفر مدرسه، کنش دراماتیک میداد، خبر آمدن «بازرس» بود. حتی شایعه آن هم کافی بود تا روح و جسم دوبارهای به مدرسه تزریق شود! تصویر واضحی از یکی از آن خاطرات در ذهنم اینطور ثبت شده که کلاس چهارم بودیم و زنگ دوم یا سوم، قرآن داشتیم. زنگ قرآنی که معمولا راحتترین زنگ معلم بود؛ مینشست و میگفت بخوانید و احیانا تمرینهایش را حل کنید. اما اینبار تخته را ترو تمیز کرده بود و با پهنای گچ با خط نستعلیق، به صورت درشت روی تخته نوشته بود «درس قرآن». زیرش هم با خط تحریری، شماره درس و صفحه کتاب را نوشت. این حداقل تاثیری بود که «هویت بازرس» بر حتی کلاس سادهی قرآن مدرسه ابتدایی میگذاشت.
کلیپهای همشکلی به صورت گسترده در فضای مجازی در حال انتشار است که در آن، شعری از یک خواننده غیرمجاز زیرزمینی در مدارس همراه با حرکات موزون، همخوانی میشود. یکسانی موسیقی و نحوهی اجرای آن، قبل از هر چیز، هدفمند و برنامهریزیشدهبودن این اتفاق را به ذهن میرساند؛ باز هم پروژهای در ادبیات ارتباطات سیاسی که شبیه آن را بهصورت مکرر -از کنسرت گرفته تا استادیوم- در سالهای اخیر دیدهایم و بهعنوان دکترین دولت فعلی در فراموشی ذهن جامعه از مسائل اساسی کشور قرار گرفته است. روی سخن با این بُعد از مسئله نیست؛ که قوهی قضائیه بایستی با جدیت نسبت به آن واکنش نشان دهد و ریشههای آن را شناسایی نماید.
در برابر واقعهای که رخ داده، منظرگاه دیگری نیز وجود دارد که هویت نرم آن نباید پشت پرده ابعاد سخت سیاسی گم شود: بهصورت رسمی در مدارسی که برای آموزش و پرورش نیروی انسانی کشور بنا شدهاند،اشعاری توسط دانشآموزان همخوانی میشود که هیچ وتقریباهیچ وجاهت فرهنگی در بافت هیچ و تقریبا هیچ فرهنگ کشوری ندارد! دقت کنیم: اشعار به حدی سخیف و مبتذلاند که هیچ خانوادهای در هیچ نقطهای از جهان امکان ندارد آن را پخش و با هم زمزمه کنند. بدتر آنکه این اتفاق توسط خودِ مسئولین مدرسه و حداقل با نظارت و تایید عملی آنها -حتی در برخی کلیپها دیده میشود که در مراسم روز معلم- رخ داده است.
لب سند 2030 در آموزش و پرورش، «این است که نظام آموزشی باید سبک زندگی را و فلسفهی حیات را بر اساس مبانی غربی به کودک بیاموزد». «دستورات و توصیهها و نکات اصلی موجود در این سند برای آموزش و پرورش این است که آموزش و پرورش باید جوری مناسبات فکری شاگردان را تنظیم کند که فلسفهی زندگیشان، اساس زندگیشان، مفهوم حیات در نظرشان، طبق تفکّر غربی باشد». ازاینرو، سند2030 سرباز و پشتیبان برای غرب تربیت میکند. سندی که بتواند سربازهای عملیاتی و کارآمد برای تمدن تربیت کند، بیشک سندی منسجم و قابل اعتناست و بدیهی است که انسان شهوتران و فاسد نمیتواند سرباز کارآمدی برای تمدن غرب باشد.
دانشآموزی که بازیگر ویدئوکلیپهای آنورآبی میشود و «هی وقتشه بدی لبات رو»، «وای بدنو ببین جووون بابا!» و امثالهم را زمزمه و همخوانی میکند و از نوجوانی خود را در مسیر ابتذال فرهنگی و جنسی قرار میدهد (یا بخوانید: قرارش میدهند)، سرباز و پشتیبان که هیچ؛ میتواند فرد مفیدی برای خود باشد؟ این حجم از ولنگاری مدرسه و معلم و وادادگی، انسان را به این نقطه میرساند که اصلا پیشکش! بیایید حداقل در حد سند2030، انسانی تربیت کنید که حداقلهای انسانی-فرهنگی را رعایت کند و بتواند برای یک تمدن سرباز و پشتیبان کارآمد باشد!
هنوز چند هفتهای از خبر خوابآلودگی بازرسان شورای پروانه نمایش سینما نگذشته بود که این کلیپها از مدارس آموزش و پرورش بیرون آمده است. ایکاش چند روز بعد اعلام کنند «در سیلهای اخیر، کل بازرسان آموزش و پرورش را آب برده است» تا حداقل از درون نسوزیم که بودند افرادی که باید نظارت میکردند و نکردند و نمیکنند. فرهنگ در کشور به صورت وخیم با بحران نظارت مواجه و جولانگاه هر کسو ناکس و هر رفتار خلافی شده و کارآمدی هویتش بهمعنای واقعی از بین رفته. آیا قوهقضائیه نقشی در بازیابی سیستم بازرسی و نظارت در دستگاههای فرهنگی و تربیتی ندارد؟!/918/ی703/س
علی ابراهیمپور