داراهایی که گمان میکنند فقیرند
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، عوامل گوناگونی موجب میشود سطح مالی و قدرت خرید برخی خانوادهها هر روز کمتر شود، ناامیدی، برخی خانوادهها را فرا بگیرد و فردی که قدرت خرید ندارد با حس فقر و نداری، دست و پنجه نرم کند؛ از این رو بررسی عوامل مخرب می تواند جامعه را در تحکیم روابط اجتماعی، استحکام بنیانهای خانواده و گسترش نشاط اجتماعی یاری کند.
اگر فقیر را در مقابل پولدار قرار دهیم و هر بی پول یا کم در آمدی را فقیر بخوانیم حاصلش همین موج ناامیدی و ناشکری و استیصال است؛ اما حقیقت امر این است که فقیر در مقابل دارا میباشد و مقابل واژهی پولدار نیست یعنی پولداری یکی از شئون دارا بودن است، دارا بودن گزارههای زیادی دارد و به پول داشتن خلاصه نمیشود.
دارا بودن
همان گونه که ذکر شد دارائی گزارههای زیادی دارد. مثلا کسی که پول دارد را دارا میخوانیم؛ اما کسی که سلامت دارد یا کسی که همسر خوب دارد و یا کسی که خانواده دارد یا فرزندان خوب دارد را هم در واقع باید دارا بخوانیم.
پيامبر گرامي اسلام(ص) میفرمایند: الأمنُ وَ العافِيَةُ نِعمَتانِ مَغبوُنٌ فيها كَثيرٌ مِنَ النّاسِ. امنيت و سلامتي دو نعمتي هستند كه بسياري از مردم نسبت به آنها مغبون و زيانکارند (قدر آنها را نميدانند). (نهجالفصاحه، ج ١، ص ٦٤)
تا زمانی که فرد یکی از این موارد را نداشته باشد معنای این دارائی و ارزش این دارائی را درک نمیکند. فردی که سلامت ندارد و شب تا صبح درد میکشد و آرامش جسمی ندارد هر چند پول هم داشته باشد حاضر است تمام پولش را بدهد تا سلامتی و آرامش جسمیاش را بدست آورد.
مولي اميرالمؤمني(ع) میفرمایند: اَلصِّحةُ لايَعرِفُ قَدرَها الاّ المَرضي. جز بيماران، كسي قدر صحت و سلامتي را نميداند. (مواعظ عدديّه، ص ١٢٧)
فردی که تمام آرزویش پولدار شدن است آنگاه که پول بدست آورد، اما صمیمیتی که بین او و همسر و فرزندانش بوده را از دست بدهد یا آرامشی نداشته باشد کلامِ این یادداشت را درک کرده و میگوید اگر از بین رفتن صمیمیت حاصل این پول است، این را نمیخواهم با این نگاه باید گفت چه بسیارند پولدارانی که دارا نیستند و فقیرند و حاضرند تمام زندگیشان را جهت آرامش و سلامت و دیگر گزارههای دارا بودن بدهند.
ثمرهی ترجمهی غلط فقر
اما آنچه ثمرهی این ترجمهی غلط از فقر در بین مردم است ناامیدی، ناشکری، قدر ندانستن فرصتها، مشکلات خانوادگی و دست زدن به راه حلهای خلاف انسانیت و شریعت جهت خلاص شدن از بیپولی است. جوان سالمی که فقر مالی دارد قطعا دردش، درد بزرگیست و ناراحتیاش بحق است اما این نباید سبب شود نعمت سلامتی، نعمت خانواده، نعمت همسر و فرزند و ... را فراموش نماید و شکرگزار این نعمتها نباشد. اینها دارائی این شخص هستند و نیمه پر لیوانِ زندگی آن شخص میباشند که اگر شکرگزار آنها باشد و به درستی از داشتههای خود استفاده نماید و با نگاه درست به آن داشتهها و امیدوارانه حرکت نماید قطعا شاهد تحول در زندگی خود میباشد و به آرامش نسبی دست پیدا میکند.
دنیا دار امتحان
ما به این دنیا که گذاراست به عنوان محلی که برای امتحان پس دادن است آمدهایم تا جایگاه خود در زندگی جاودان آخرت را در این امتحان رقم بزنیم. حال برای امتحان پس دادن گاهی حداقل یکی از گزارههای دارائی را از انسان سلب میکنند تا این انسان نشان دهد چقدر صبور است و چقدر نسبت به دیگر نعمتها شکرگزار است و از آنها به درستی برای پر کردن جای آن دارائی سلب شده استفاده مینماید.
اما گاهی به جای راضی بودن به رضای خداوند متعال بدون اینکه نگاه امتحان الهی بودن، به برخی مشکلات داشته باشیم زمینهی عدم آرامش خودمان را رقم میزنیم. حضرت امام علی(ع) مکرر به این مطلب اشاره میکنند که دنیا خوب جایی است، اما برای کسی که بداند اینجا قرارگاه دائمی نیست، گذرگاه و منزلگاه اوست(خطبه 223 نهج البلاغه). همچنین امام میفرمایند: دنیا خانه بین راه است، نه خانه اصلی و قرارگاه دائمی(خطبه 203).
خودکشی، طلاق، عدم آرامش، افسردگی، ناامیدی و ... همه ثمرهی جهانبینی و نگاه غلط به مشکلات و کاستیهای موجود در زندگی است. چه بسیار افرادی که با راضی بودن به رضای خداوند متعال و نگاه کردن به معضلات و کاستیها به چشم امتحان و دیدن نعمتهایی که دارند این زندگی زودگذر را به بهترین نحو ممکن با شادی و نشاط و آرامش و پر جنب و جوش سپری میکنند.
«ویلر» در این باره میگوید که فرد مذهبی از طریق اعتقادات دینی بر مشکلات چیره میشود و از طریق اعمال مذهبی و شرکت در مراسم دینی به شبکه وسیع حمایت های اجتماعی متصل میشود. «میدور» نیز اظهار میدارد که وابستگی دینی چون بدیل دیگر متغیرهای مؤثر بر سلامت روان مانند وضعیت اقتصادی و حمایت اجتماعی عمل میکند و منجر به کاهش شیوع افسردگی میشود. [دکتر احمد علی نور بالا، شواهد پژوهشی در رابطه بین وابستگی مذهبی و افسردگی (مقاله) اسلام و بهداشت روان، مجموعه مقالات، ج 1، ص 17-20.]
«کارل یوستاویونگ»در اهمیت این مسئله می نویسد: «در میان همه بیمارانی که در نیمه دوم حیاتم با آنها مواجه بوده ام، یکی هم نبوده که مشکلش در آخرین وهله، چیزی جز مشکل یافتن یک نگرش نسبت به حیات باشد. با اطمینان می توان گفت که همه آنان از آن رو احساس بیماری میکرده اند که چیزی را که ادیان زنده هر عصر، به پیروان خود، عرضه می دارند، از دست دادهاند و هیچ یک از آنان قبل از یافتن بینش دینی خود، شفای واقعی نیافته است.»[پیتر آلستون، ملتون یینگر، محمد لگنهاوزن، دین و چشم اندازهای نو، ترجمه غلامحسین توکلی، ص 163]
امید به زندگی و آرامش حاصل نگرش صحیح به زندگی است، نه صرف پولدار بودن یا داشتن برخی گزارههای دارائی و نداشتن دیگر گزارههای دارائی. گاهی مشاهده میشود یک فرد فلج و کم پول از یک فرد سالم و کم پول آرامش، تحرک، حس نشاط و شادی بیشتری دارد و از زندگی خود به بهترین نحو ممکن استفاده مینماید.
دانشمندان زیادی در عالم اسلام داشتهایم که قناعت را سرمایه خود دانسته و با کمترین درآمد بهترین زندگیها را رقم زدند و از دیگر داشتههای خود برای خدمت به خود، آخرت خود، خانواده و جامعه استفاده نمودند.
در این یاداشت در صدد توجیه یا نادیده گرفتن سختیهای فقر مالی نیستم، تنها مقصود یادآوری هدف از زندگی و یادآوری داشتهها و سرمایههایی است که با امیدواری و استفاده بهینه و درست از آنها میتوان اندکی بر سختیهای فقر مالی چیره شد و آرامش و تعادل ماشینِ زندگی که هدف مشخصی دارد را حفظ کرد. این حفظ تعادل و آرامش از نگاه درست و جهانبینی درست نشات میگیرد که هنر انسان در این دنیا همین حفظ تعادل در زندگی و ناامید نشدن و استفاده درست از داشتهها میباشد./918/ی701/س
مهدی قیاسی