امام روح الله؛
مظهر حقیقی "امید به خدا"
شاهد هستیم که جریان غربگرا چگونه به جان کشور افتادهاند و در عمل مسیری غیر از مسیر امام راحل را طی میکنند؛ طبیعی است که توکل در وجود اینها معنایی ندارد.
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، زمانی که دوران راهنمایی بودم مدیر مدرسه چنان جذبهای داشت که وقتی زنگ تفریح وارد حیاط مدرسه میشد، با اینکه زنگ تفریح بود و طبیعتا سر و صدای بچهها به پا بود، ولی ناگهان سکوت عجیبی فضای حیاط را فرا میگرفت. یکی از دلایل اصلی جذبه مدیر و ترسی که معمولا بچهها داشتند این بود که به شدت اهل زد و خورد بود و انصافا هم بعضی اوقات بد میزد؛ گاهی اوقات گویا حیاط مدرسه میدان مبارزه رزمی بود.
یکی از ویژگیهای این آقای مدیر این بود که هر از گاهی طبق روال آن روزها موی بچهها را چک میکرد و کسی که موهایش بلندتر از حد بود (البته طبق مبنای خودش)، طبیعتا از خجالتشان درمیآمد. مبنایش این بود که مو را با سر انگشتانش میگرفت و میگفت که نباید توی دست بیاید. طبیعتا باید سر را با ماشین کوتاه میکردیم که این چنین اتفاقی میافتاد.
احساس میکردم که این زورگویی است و نمیخواستم زیر بار حرف زور این آقای مدیر بروم. موهایم نیز به حدی بلند بود که نتوانم از زیر دستش رد شوم. در آن زمان اعتقاداتم محکمتر از الان بود و با اعتقادی راسخ گفتم که بر خدا توکل میکنم و از این شخص هم نمیترسم. فکر کنم که به این زودی این خاطره از ذهنم پاک نشود؛ جالب است که وقتی به من رسید و موهایم را در دستش گرفت لبخندی زد و رد شد؛ ولی کسانی بودند که موهایشان از من کوتاهتر بود، ولی آنها را بیرون فرستاد! اینجا طعم واقعی توکل را چشیدم.
توکل، حلّال مشکلات
این یک نمونه کوچک و شاید پیش پا افتاده از ثمرات توکل باشد. البته شاید "پیش پا افتاده" تعبیر درستی نباشد؛ چون به هر حال آنچه که مهم است اعتماد راسخ و بدون شک و شبهه به خداوند است که به توکل معنا میدهد؛ حالا چه آن موضوع، ساده باشد و چه از مشکلات بزرگ.
مهم این است که اگر به این حقیقت برسیم که «من یتوکل علی الله فهو حسبه» خیلی از مشکلات حل شدنی است. مشکل این است که آن اعتقاد واقعی که باید باشد نیست.
اینکه انسان حقیقتا در همه امور تکیهگاه و امیدش خداوند متعال باشد و از هیچ چیز و هیچ کسی واهمه نداشته باشد گوهر گرانبهایی است که خیلیها در این قضیه کمیتشان لنگ میزند و دلیل -دست کم- برخی ناکامیها از همین جا ناشی میشود.
امام خمینی، مظهر توکل حقیقی در عصر حاضر
یکی از نمونههای عینی از ثمرات توکل حقیقی در عصر حاضر امام خمینی(ره) است. شخصیتی کم نظیر که با همین توکل بر خدا انقلابی بر پا کرد که در ذهن خیلیها هم نمیگنجید. کمتر کسی باور میکرد که چنین انقلابی بر پا شود و حکومتی که تحت حمایت ابرقدرتها بود برچیده شود. بی تردید رمز چنین موفقیتی توکل واقعی و خالصانه است.
امام راحل بزرگوار مصداقی عینی از متوکلین حقیقی است و در سراسر زندگی و بیانات ایشان این روحیه موج میزند و یاد و توکل بر خدا از ملزومات روح بلند و ملکوتیاش بوده است.
وقتی شعار میدهند که «ما همه سرباز تواییم خمینی» میگوید: «نه تو سرباز منی و نه من سرباز تو! همه سرباز خداییم» یا مثلا در آزادسازی خرمشهر میفرماید: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» یا زمانی که در بهمن سال ۵۷ از پاریس به تهران میآید، وقتی خبرنگار در هواپیما از ایشان میپرسد که چه احساسی دارد، میگوید: «هیچی!». طبیعتا این "هیچی" به معنای بی تفاوتی و بی خیالی مذموم نیست؛ بلکه حاصل آرامش درونی است که ریشه در توکل عمیق دارد.
استکبارستیزی و دل نبستن به غرب که از ویژگیهای بارز این مرد الهی بود طبیعتا ریشه در همین توکل دارد. مگر میشود کسی بدون توکل واقعی به این راحتی قید ابرقدرتهای دنیا را بزند و چشم امیدی به آنها نداشته باشد، با این که به حسب ظاهر تمام امکانات دنیوی و اختیارات به دست آنهاست و اصلا به همین خاطر است که آنها را ابر قدرت میخوانند.
شاهد هستیم که جریان غربگرا و لیبرال سالهاست که چگونه به جان کشور افتادهاند و در عمل مسیری غیر از مسیر امام راحل را طی میکنند؛ طبیعی است که توکل در وجود اینها معنایی ندارد، وگرنه این همه دل بستن به غرب معنایی نداشت.
سفارش های اکید ایشان بر خودباوری و فرهنگ "ما میتوانیم" نیز میتواند ریشه در همین توکل داشته باشد.
البته ناگفته نماند که در ادامه مسیر امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب نیز به عنوان سکاندار انقلاب و خلف صالحی برای ایشان همان مشی را دارند و این روحیه مهم در وجود ایشان نیز هست. /۹۹۹/ی702/س
بابک شکورزاده
یکی از ویژگیهای این آقای مدیر این بود که هر از گاهی طبق روال آن روزها موی بچهها را چک میکرد و کسی که موهایش بلندتر از حد بود (البته طبق مبنای خودش)، طبیعتا از خجالتشان درمیآمد. مبنایش این بود که مو را با سر انگشتانش میگرفت و میگفت که نباید توی دست بیاید. طبیعتا باید سر را با ماشین کوتاه میکردیم که این چنین اتفاقی میافتاد.
احساس میکردم که این زورگویی است و نمیخواستم زیر بار حرف زور این آقای مدیر بروم. موهایم نیز به حدی بلند بود که نتوانم از زیر دستش رد شوم. در آن زمان اعتقاداتم محکمتر از الان بود و با اعتقادی راسخ گفتم که بر خدا توکل میکنم و از این شخص هم نمیترسم. فکر کنم که به این زودی این خاطره از ذهنم پاک نشود؛ جالب است که وقتی به من رسید و موهایم را در دستش گرفت لبخندی زد و رد شد؛ ولی کسانی بودند که موهایشان از من کوتاهتر بود، ولی آنها را بیرون فرستاد! اینجا طعم واقعی توکل را چشیدم.
توکل، حلّال مشکلات
این یک نمونه کوچک و شاید پیش پا افتاده از ثمرات توکل باشد. البته شاید "پیش پا افتاده" تعبیر درستی نباشد؛ چون به هر حال آنچه که مهم است اعتماد راسخ و بدون شک و شبهه به خداوند است که به توکل معنا میدهد؛ حالا چه آن موضوع، ساده باشد و چه از مشکلات بزرگ.
مهم این است که اگر به این حقیقت برسیم که «من یتوکل علی الله فهو حسبه» خیلی از مشکلات حل شدنی است. مشکل این است که آن اعتقاد واقعی که باید باشد نیست.
اینکه انسان حقیقتا در همه امور تکیهگاه و امیدش خداوند متعال باشد و از هیچ چیز و هیچ کسی واهمه نداشته باشد گوهر گرانبهایی است که خیلیها در این قضیه کمیتشان لنگ میزند و دلیل -دست کم- برخی ناکامیها از همین جا ناشی میشود.
امام خمینی، مظهر توکل حقیقی در عصر حاضر
یکی از نمونههای عینی از ثمرات توکل حقیقی در عصر حاضر امام خمینی(ره) است. شخصیتی کم نظیر که با همین توکل بر خدا انقلابی بر پا کرد که در ذهن خیلیها هم نمیگنجید. کمتر کسی باور میکرد که چنین انقلابی بر پا شود و حکومتی که تحت حمایت ابرقدرتها بود برچیده شود. بی تردید رمز چنین موفقیتی توکل واقعی و خالصانه است.
امام راحل بزرگوار مصداقی عینی از متوکلین حقیقی است و در سراسر زندگی و بیانات ایشان این روحیه موج میزند و یاد و توکل بر خدا از ملزومات روح بلند و ملکوتیاش بوده است.
وقتی شعار میدهند که «ما همه سرباز تواییم خمینی» میگوید: «نه تو سرباز منی و نه من سرباز تو! همه سرباز خداییم» یا مثلا در آزادسازی خرمشهر میفرماید: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» یا زمانی که در بهمن سال ۵۷ از پاریس به تهران میآید، وقتی خبرنگار در هواپیما از ایشان میپرسد که چه احساسی دارد، میگوید: «هیچی!». طبیعتا این "هیچی" به معنای بی تفاوتی و بی خیالی مذموم نیست؛ بلکه حاصل آرامش درونی است که ریشه در توکل عمیق دارد.
استکبارستیزی و دل نبستن به غرب که از ویژگیهای بارز این مرد الهی بود طبیعتا ریشه در همین توکل دارد. مگر میشود کسی بدون توکل واقعی به این راحتی قید ابرقدرتهای دنیا را بزند و چشم امیدی به آنها نداشته باشد، با این که به حسب ظاهر تمام امکانات دنیوی و اختیارات به دست آنهاست و اصلا به همین خاطر است که آنها را ابر قدرت میخوانند.
شاهد هستیم که جریان غربگرا و لیبرال سالهاست که چگونه به جان کشور افتادهاند و در عمل مسیری غیر از مسیر امام راحل را طی میکنند؛ طبیعی است که توکل در وجود اینها معنایی ندارد، وگرنه این همه دل بستن به غرب معنایی نداشت.
سفارش های اکید ایشان بر خودباوری و فرهنگ "ما میتوانیم" نیز میتواند ریشه در همین توکل داشته باشد.
البته ناگفته نماند که در ادامه مسیر امام خمینی(ره)، رهبر معظم انقلاب نیز به عنوان سکاندار انقلاب و خلف صالحی برای ایشان همان مشی را دارند و این روحیه مهم در وجود ایشان نیز هست. /۹۹۹/ی702/س
بابک شکورزاده
ارسال نظرات