گام دوم انقلاب؛ همتها برکتها غفلتها(2)
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، امام خامنهای در بیانیه گام دوم واژه «برکتهای» انقلاب اسلامی و نیز «معجزات» انقلاب اسلامی را بارها به کار گرفتهاند.
شایسته است پیش از بیان مصادیق برکتها، به کالبدشکافی واژه «برکت» و نیز به نقش اولیای الهی و انسانهای خودساخته در گفتههای «حکمتآمیز» و مشی و حرکتهای «برکت آفرین» ایشان اشارهای هرچند اندک داشته باشیم.
راغب اصفهانی در «مفردات» میگوید: «البرکة ثبوتُ الخیر الإلهی فی الشیء»؛ خیر مداوم الهی در یک پدیده را برکت گویند و «مبارک» به آن شخص یا چیزی گفته میشود که آن خبر در او نمود و ثبوت پیدا کرده باشد و به هر زیادی کیفی نامحسوس نیز «مبارک» گفته میشود.
قرآن گاهی خود را مبارک(1) مینامد، گاه خانه خدا را منشأ برکات(2) معرفی میکند، گاهی زمان ویژه مانند شبهای قدر (3) را مبارک میشمارد، گاه از زمین مبارک(4) نام برده و گاه از انسان مبارک(5) سخن به میان میآورد.
در مجموع میتوان گفت برکت و مبارک به هر چیز و به هر شخص و به هر پدیدهای که خیرش ادامهدار و ثابت باشد اطلاق میشود.
در این زمینه حدیثی از رسول خدا (ص) رسیده که مناسب است به آن توجه شود، پیامبر اکرم (ص) فرمود: «إِنَّ أَوْلِیاءَ اَللَّهِ سَکتُوا فَکانَ سُکوتُهُمْ ذِکراً وَ نَظَرُوا فَکانَ نَظَرُهُمْ عِبْرَةً وَ نَطَقُوا فَکانَ نُطْقُهُمْ حِکمَةً وَ مَشَوْا فَکانَ مَشْیهُمْ بَینَ اَلنَّاسِ بَرَکةً»(6)؛ دوستان خدا سکوتشان ذکر و یاد خداوند است و نگاهشان عبرتآموز، سخنانشان حکمتآمیز و حضورشان در میان مردم برکت آفرین است.
در مصادیق این حدیث شریف میتوان امامین انقلاب اسلامی را مثال زد که ویژگیهای فوق در شخصیت آن دو بزرگوار کاملاً قابل تطبیق و ملموس است.
بیانیه گام دوم انقلاب را باید دفتر فضائل و خصال نیک و نگاه زیبا و کلام ژرف و حکیمانه حکیم انقلاب حضرت امام خامنهای (دامظله) نامید.
در این بیانیه هم سخن از ذکر و دعا و معنویت و اخلاق به میان آمده، هم به نکتههای عبرتآموز تاریخی اشاره شده و هم سرشار از حکمتها است و بالاخره نفس صدور این نوشتار در این شرایط تاریخی که انقلاب اسلامی چله پرافتخاری را سپری کرده است، میتواند برکتی از برکات الهی بر این ملت و کشور باشد.
برکات بزرگ
امام خامنهای در متن بیانیه گام دوم انقلاب «برکات بزرگی» را به قلم آورده و از آن بهعنوان دستاوردهای انقلاب و نظام اسلامی یاد کردهاند که هر کدام سرفصل عزت و عظمت، قوت و شکوه و شوکت این نظام اسلامی به شمار میرود.
- ثبات و امنیت و حفظ تمامیت ارضی ایران
«ثبات و امنیت کشور و تمامیت ارضی و حفاظت از مرزها را که آماج تهدید جدی دشمنان قرار گرفته بود ضمانت کرد و معجزهٔ پیروزی در جنگ هشتساله و شکست رژیم بعثی و پشتیبانان آمریکایی و اروپایی و شرقیاش را پدید آورد.»
در متن فوق چند نکته حائز اهمیت است:
الف: ثبات و امنیت
ب: تمامیت ارضی
ج: حفاظت از مرزها
د: تهدید جدی دشمنان
ه: معجزه پیروزی در دفاع مقدس
و: شکست رژیم بعثی
ذ: شکست غرب و شرق
امنیت بستر توسعه
هر کشوری که بخواهد پیشرفت و توسعه پیدا کند در گام نخست نیاز مبرم به آرامش، ثبات و امنیت دارد، امام صادق (ع) در کلامی نورانی فرمود: «ثَلَاثَةُ أَشْیَاءَ یَحْتَاجُ النَّاسُ طُرّاً إِلَیْهَا الْأَمْنُ وَ الْعَدْلُ وَ الْخِصْب»(7)؛ همه انسانها به سه چیز نیازمندند؛ امنیت، عدالت و فراوانی در معیشت.
امنیت زمینه و بستر عدالت است و این دو مقدمهای بر رفاه عمومی و برخورداری مردمان از معیشت مناسب و در خور شأن و آبرومندانه است.
امنیت و ثبات از اصول اولیه زندگی انسانها است، چه اینکه مسلمان باشند یا نباشند امنیت و ثبات ضرورت زندگی جوامع انسانی کوچک و بزرگ است و در سبک زندگی اسلامی و «حیات طیبه» نیز به این اصل توجه تام و تمام شده است.
مقام معظم رهبری در بیانیان حکیمانهشان در 10 سال پیش از این فرمودهاند: «حیات طیبهٔ اسلامی، زندگی است که در آن، راه رسیدن به معنویت و اهداف و سرمنزلهای نهاییِ این راه، از زندگی دنیایی مردم عبور میکند. اسلام دنیای مردم را آباد میکند؛ منتها آبادی دنیا هدف نهایی نیست. هدف نهایی عبارت است از اینکه انسانها در زندگی دنیوی از معیشت شایسته و مناسب، از آسودگی و امنیت خاطر و از آزادی فکر و اندیشه برخوردار باشند و از این طریق به سمت تعالی و فتوح معنوی حرکت کنند. حیات طیبهٔ اسلامی شامل دنیا و آخرت - هر دو – است»(8)
قرآن و امنیت
«فَلْیعْبُدُوا رَبَّ هَذَا الْبَیتِ/ الَّذِی أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ»(9)؛ پس (به شکرانه این نعمت بزرگ) باید پروردگار این خانه را عبادت کنند، همان کس که آنها را از گرسنگی نجات داد و از ترس و ناامنی ایمن ساخت.
این آیات اشارهای لطیف به تهاجم فیلسواران به سرزمین مقدس مکه دارد که با تمام سازوبرگ نظامی آن روز آمده بودند مرکز توحید را ویران کنند و اثری از آن بر جای نگذارند؛ اما نمیدانستند که این خانه صاحب پرقدرت دارد و اگر عبدالمطلب مسئول و «رب» شتران خویش است این خانه نیز ربی جلیل دارد؛ «وللبیت رب».
الفت قریش به این سرزمین و بازگشت آنان پس از پراکندگی از آن نعمتی است که خدای سبحان از آن یاد کرده است و از مردم آن سرزمین خواسته است که خدای روزیبخش و امنیت ساز را پرستش کنند.
در همین راستا است که در موارد دیگر از این منطقه و این شهر اینگونه یاد کرده است.
- «رَبِّ اجْعَلْ هَذَا بَلَدًا آمِنًا»؛ خدایا این شهر را در امن و امان قرار بده (10).
- «وَالتِّینِ وَالزَّیتُونِ/ وَطُورِ سِینِینَ/ وَهَٰذَا الْبَلَدِ الْأَمِینِ» (11)؛ قسم به انجیر و زیتون و سوگند به طور سینا و سوگند به این شهر امن (مکه).
ابراهیم (ع) برای این سرزمین نخستین چیزی که درخواست کرده است امنیت است و خدای بزرگ هم به این سرزمین امن سوگند یاد کرده است.
وعده قطعی و حتمی خداوند برای بشریت آن است که حرکت زندگی بشر بهسوی دنیایی پیش میرود که در آن شرها و خوفها رخت برمیبندند و امنیت فراگیر و عمومی خواهد شد:
«وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکمْ وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَیسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِی الْأَرْضِ کمَا اسْتَخْلَفَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَلَیمَکنَنَّ لَهُمْ دِینَهُمُ الَّذِی ارْتَضَیٰ لَهُمْ وَلَیبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا » (12)
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همانگونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدّل میکند.
سرانجام تاریخ مردمان زندگی سراسر امنی را شاهد خواهند بود (حکومت حضرت مهدی (عج)) - که آیه اشارتی به آن دارد- دنیا پر از نعمت امنیت خواهد بود، زمین و زمان همسو با آن حضرت خواهند شد، دلها از کینه و کدورت تهی خواهد شد، درندگان و دیگر حیوانها با هم زندگی مسالمتآمیزی خواهند داشت و ...
در چنین جامعهای همگان امنیت را نوش خواهند کرد و در کنار هم و زیر سایه امام عصر (عج) زندگی باحلاوتی را تجربه خواهند کرد.
بنابراین ثبات و امنیت نعمتی بیبدیل و بدون جایگزین است، کشور ناامن اگر بهشت هم باشد زیست شایستهای نخواهد داشت.
انقلاب اسلامی در این زمینه گامهای بلندی برداشت؛ بهگونهای که مقام معظم رهبری امنیت و ثبات ایران اسلامی را یکی از معجزات انقلاب نامیدهاند.
آیا معجزه نیست که همه کشورها دستبهدست هم دادند، شرق و غرب متحد شدند تا ام القرای جهان اسلام را در هم بکوبند تا «نه از تاک نشان ماند و نه از تاک نشان» لکن با قدرت الهی و همت عالی مردم این سرزمین هشت سال مداوم از وجب به وجب سرزمین خویش غیرتمندانه دفاع و شهدای بزرگواری را تقدیم کردند؛ اما یک وجب از این کشور را به دشمن ندادند و آنچه آنها گرفته بودند را با تمام وجود دفاع کرده و پس گرفتند.
آیا میدانید که در حکومتهای طاغوتی پیش از انقلاب سرزمین ایران عزیز را به تاراج بردند و از هر گوشه بخشی از آن را دشمن گرفت و یا رهبران نالایق حاتمبخشی کردند؟
نسل امروز و آینده ما باید بداند که رضاشاه خائن با این خاک پاک و سرزمین دلیران چه کرد، باقر کاظمی، وزیر وقت امور خارجه ایران در خاطراتش مینویسد: ما نزد رضاشاه رفتیم، نوری سعید وزیر عراق آمد و گریه و زاری کرد که بگذارید این رودخانه {اروند} مال ما بشود، شما دریای فارس و دریای مکران (عمان) را دارید اما ما هیچ چیز نداریم، رضاشاه گفت: خُب، اروند را به اینها بدهیم!(13)
نسل جوان بداند که همین عنصر دستنشانده انگلیس بخشهایی از خاک ایران عزیز را به افغانستان واگذار کرد که خسارتهای آن تا به امروز ادامه دارد.
رضاعلی دیوانبیگی، استاندار مازندران در زمان رضاشاه در خاطراتش اینگونه میگوید: «هنگامی که ژنرال فخرالدین پاشا که بهعنوان حَکَم از ترکیه برای حل اختلافات ایران و افغانستان آمد دخالت کند، دولت ایران گفت هر چه ترکها بگویند ما قبول داریم. ترکها و افغانها هر دو از اهل تسنن بودند، به همین دلیل طرف هم را گرفتند. او میگوید ژنرال فخرالدین در مازندران گفت شما که استان به این قشنگی دارید، چرا بر سر این دشتهای سوزان سیستان و بلوچستان با افغانستان دعوا دارید. من گفتم به شما چه مربوط است؟ دیوانبیگی عصبانی شد. میگوید برگشتم به ژنرال گفتم به شما چه مربوط است، ما هر جا داشته باشیم برای ایران است. این چه حرفی است شما میزنید که ما چون مازندران را داریم سیستان و بلوچستان را از دست بدهیم؟ در هر صورت آنجا هم ما دشت ناامید را به افغانستان دادیم.
علم در خاطراتش مینویسد: لعنت بر هویدا که جدایی دشت ناامید را امضا کرد و همین شاه خائن بود که با حکمیت انگلیسیها میزان سهم آب ایران از رودخانه هیرمند را به یکسوم تقلیل داد و همین عنصر وابسته بخشهایی از ناحیه آغری داغ و آرارات را به دولت ترکیه داد»(14)
در زمان فرزندش محمدرضا پهلوی نیز هویدا درباره علت واگذاری بحرین به اجانب سؤال کرد و او پاسخ داد: «به هیچکس مربوط نیست، دختر خودمان بود به هر کس میخواستیم شوهرش دادیم»(15)
به این پرونده وطنفروشان بنگرید و به دفاع جانانه فرزندان غیور و بسیجیان مؤمن و فرزندان خمینی نیز بهدقت بنگرید و مقایسه کنید که انقلاب اسلامی چه برکتی بود برای این ملت و چه نعمتی بود برای مسلمانان بهویژه ایرانیان سرافراز و عزتمند.
این مشتی از خروار است، آنان که پای این نظام ایستادهاند میدانند که این نظام چه خدمات و برکاتی به این ملت ارزانی داشته و دست چه خائنانی از این کشور قطع شده و چه خطرهایی از سر این ملت دفع شده است.
با این توضیحات اندک روشن شد که حفظ تمامیت ارضی و ثبات و امنیت ملی اگرچه برای ملت ما گران تمام شد؛ اما برگ زرینی نیز در تاریخ این کشور ورق خورد و دستهای ناپاک شرق و غرب و دستنشاندههای آنان و خیانت روشنفکران وابسته در این انقلاب رو شد و ملتی بزرگ راستقامتان جاودانه تاریخ شدند و ماندند.
- انقلاب اسلامی موتور پیشران کشور در همه عرصهها
«ایرانِ پیش از انقلاب، در تولید علم و فنّاوری صفر بود، در صنعت بهجز مونتاژ و در علم بهجز ترجمه هنری نداشت»؛ اما به برکت انقلاب «موتور پیشران کشور در عرصهٔ علم و فنّاوری و ایجاد زیرساختهای حیاتی و اقتصادی و عمرانی شد که تا اکنون ثمرات بالندهٔ آن روزبهروز فراگیرتر میشود.»
در این زمینه برگ زرینی در پرونده انقلاب اسلامی وجود دارد که به سرفصلهایی از آنکه مقام معظم رهبری در بیانیه به آن اشاره کردهاند میپردازیم:
- هزاران شرکت دانشبنیان
- هزاران طرح زیرساختی و ضروری برای کشور در حوزههای عمرانی، حمل و نقل، صنعت و معدن، سلامت، کشاورزی، آب و غیره.
- میلیونها تحصیلکرده دانشگاهی یا در حال تحصیل.
- هزاران واحد دانشگاهی در سراسر کشور.
- دهها طرح بزرگ از قبیل چرخه سوخت هستهای و سلولهای بنیادی، فناوری نانو، زیستفناوری و غیره با رتبههای نخستین در کل جهان.
- شصت برابر شدن صادرات غیرنفتی.
- نزدیک به ده برابر شدن واحدهای صنعتی.
- دهها برابر شدن صنایع از نظر کیفی.
- تبدیل صنعت مونتاژ به فناوری بومی.
- برجستگی محسوس در رشتههای گوناگون مهندسی ازجمله در صنایع دفاعی.
- درخشش در رشتههای مهم و حساس پزشکی و جایگاه مرجعیت در آن.
اینها و دهها و صدها پیشرفت دیگر در این زمینه که در زندگی روزمره ملت ایران شاهد آن بوده و هستند در انقلاب اسلامی به وقوع پیوسته است و در پرتو فیض و فضل الهی نصیب این مردم خداباور و ولایتمدار شده است.
ریشه این پیشرفتها در آموزههای دینی و اسلامی است که پیروان خود را به علم و هنر و مهارت و پیشرفت در امور دینی و دنیایی دعوت کرده است.
قرآن به پیامبر (ص) اینگونه خطاب میکند: «وقل رب زدنی علما (16)؛ بگو پروردگارا علم من را افزون کن» و در رابطه با معیارهای گزینش مدیران و مسئولان کلان میگوید: «وَزَادَهُ بَسْطَةً فِی العلم والجسم (17)؛ و خداوند او (طالوت) را در دانش و توانایی جسمانی فزونی بخشیده است.»
پیامبر عظیمالشأن اسلام هم فرموده است: «أکثَرُ النّاسِ قیمَةً أکثَرُهُم عِلما (18)؛ با ارزشترین مردمان دانشمندترین آنها هستند» و امام علی (ع) هم فرمود: «العلم الحیاه، بالعلم تکون الحیوه (19)؛ دانش حیات و زندگی است» و قرآن هم میفرماید: «هَلْ یسْتَوِی الَّذِینَ یعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یعْلَمُونَ».
گزیده سخن آنکه مقام معظم رهبری فرمودند: «پایهها و مایههای قدرت فرهنگی، قدرت علمی است، عقبماندگی علمی حتی عقبماندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی را به دنبال دارد. علم وارداتی فرهنگ وارداتی را به دنبال دارد در دوران گذشته نگذاشتند استعدادها شکوفا شود، نگذاشتند هویت اصلی و حقیقی این ملت خود را نشان دهد. اولین کاری که کردند بیاعتقاد کردن قشر تحصیلکرده این کشور به موجودی خویش بود، به فرهنگ به رسوم و آداب خودی، به دانش خودی، به استعداد شکوفا و درخشانی که در نسل ایرانی وجود داشت. بعد از انقلاب اسلامی تااندازهای این عقبماندگی علمی را جبران کردیم.» (20)
همیشه شاگرد نباشیم
شاگردی بد نیست؛ بلکه ضروری است. همیشه نباید شاگرد بود؛ بلکه باید از سکوی شاگردی به سکوی بالاتری به نام استادی نیز صعود کرد.
در کسب دانش هیچ محدودیتی نه از لحاظ زمانی وجود دارد: «اطلبوا العلم من المهد إلی اللحد (21)؛ زگهواره تا گور دانش بجوی» و نه از لحاظ سرزمینی و جغرافیایی محدود به سرزمین خاصی است: «اطلبوا العلم ولو بالصین؛ به دنبال کسب دانش بگردید هرچند در دوردستترین نقطه مسکونی باشد» و نه از لحاظ شخص استاد محدودیتی وجود دارد: «اُنْظُرْ الی مَا قَالَ و لا تَنْظُر إِلَی مَنْ قَالَ (22)؛ به آنچه میگویند بنگرید نه به آنکه میگوید» و یا «خُذِ الْحِکْمَةَ مِمَّنْ أَتَاکَ بِهَا (23)؛ دانش را از هر که برایت آورد بگیر».
اما با همه این ویژگیها، خودکفایی علمی و از حالت استخری خارج شدن و چشمه جوشان شدن یکی از توصیههای پرتکرار در فرمایشات مقام معظم رهبری است.
راههای میانبر را پیدا کردن، به تولید علم رسیدن و همیشه به شاگردی بسنده نکردن از سفارشها و تذکرهای همیشگی رهبر فرزانه انقلاب اسلامی است.
امید آنکه تحصیلکردههای ما هیچگاه توقف نداشته باشند و همواره در جستجوی دانش و فناوری بهپیش حرکت نمایند. «فاذا فرغت فانصب (24)؛ وقتی از یک کار فارغ شدی به کار دیگر بپرداز»./9314/ی702/س
ابوالقاسم یعقوبی
منابع
- سوره انعام، آیه 92.
- آلعمران، آیه 96.
- سوره دخان، آیه 3.
- سوره اسراء، آیه 1.
- سوره مریم، آیه 31.
- اصول کافی، ج 2، ص 237.
- تحف العقول، ترجمه حسنزاده، ص 567.
- بیانات رهبر معظم انقلاب 18/2/84.
- سوره قریش، آیات 4-3.
- سوره ابراهیم، آیه 35.
- سوره تین، آیات 3-1.
- سوره نور، آیه 55.
- شرحی بر بیانیه گام دوم انقلاب، مرکز رسیدگی به امور مساجد خراسان، ص 43.
- همان مدرک.
- شرحی بر بیانیه گام دوم انقلاب، مرکز رسیدگی به امور مساجد خراسان، ص 43.
- سوره طه، آیه 114.
- سوره بقره، آیه 247.
- میزان الحکمة، ج 8/16.
- همان/13.
- کتاب فرهنگ در نظر مقام معظم رهبری، ص 357.
- میزان الحکمة، جلد 8، ص 26.
- همان، ص 57.
- همان، ص 58.
- سوره انشراح، آیه 6.