اعتماد به کشورهای اروپایی اشتباه است
به گزارش خبرنگار خبرگزاری رسا، سردار غلامرضا سلیمانی رییس سازمان بسیج مستضعفین، امروز در گردهمایی بزرگ گردانهای بیت المقدس و کوثر بسیج وزارتخانهها و ادارات تهران بزرگ که در ورزشگاه ۱۲ هزار نفری آزادی برگزار شد، گفت: سقوط رژیم پهلوی تنها یکی از دستاوردهای انقلاب اسلامی به شمار می رود.
وی تغییر مفهوم قدرت و هندسه قدرت را از دیگر دستاوردهای انقلاب اسلامی برشمرد و ادامه داد: پیش از پیروزی انقلاب اسلامی رژیم منحوس پهلوی از نظر امنیتی، نظامی و اقتصادی بسیار آماده باش بود در حالی که ملت ایران در این زمینه دست خالی بودند اما توانستند رژیم را ساقط کنند.
رییس سازمان بسیج مستضعفین با اشاره به اینکه امروز دو جبهه حق و باطل در حال نبرد هستند، ابراز کرد: امروز در یک طرف آمریکا، اروپا، صهیونیستهای کودک کش و کشورهای مرتجع و در طرف دیگر ایران و جبهه مقاومت قرار دارد؛ تکنولوژی و توانایی مادی این دو جبهه با یکدیگر قابل مقایسه نیست.
سردار سلیمانی درباره تغییر مفهوم قدرت، اظهار داشت: هر گاه جبهه مقاومت حرکتی داشته به پیروزی ختم شده و این همان معنای تغییر مفهوم قدرت است اما تغییر هندسه قدرت مربوط به کشورهایی می شود که بعد از جنگ جهانی دوم با تشکیل یک گروه هندسه قدرت برای خود حق وتو قائل شدند که این ساختار با پیروزی انقلاب اسلامی متزلزل شد و امروز پیروزی های جبهه مقاومت سبب شده این هندسه فرو بریزد.
وی ادامه داد: آمریکا زمانی که دید مردم سالاری دینی و راهبرد دینی در منطقه ایجاد شده با تمام توان برای شکست مقاومت وارد میدان شد اما به فرمایش امام راحل که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند کند؛ تا به امروز هیچ غلطی نتوانسته انجام دهد از این پس نیز چنین خواهد بود و این بزرگ ترین راهبرد برای خروج از سلطه آمریکا است.
رییس سازمان بسیج مستضعفین فروپاشی انقلاب اسلامی را یکی از برنامه های مهم کشورهای اروپایی، آمریکا، رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع منطقه بیان کرد و گفت: همین کشورها صدام را برای جنگ با ایران تحریک کردند اما جنگ تحمیلی با مدیریت خوب امام راحل از یک چالش به یک فرصت تبدیل شد.
سردار سلیمانی با بیان اینکه امروز آمریکا و اروپا در یک جبهه قرار دادند و علیه ایران مکر و حیله می کنند، عنوان کرد: اعتماد به کشورهای اروپایی اشتباه است؛ توانایی ملت ایران در جهان انکار ناپذیر است و در عرصه های مختلف سیاسی، فرهنگی و مولفه اقتصادی و دفاعی توانایی های راهبردی زیادی دارد./813/پ202/ب1
خیابان خاوران توی یک فرش شویی بمب زده بودند و عمل نکرده بود. رفتیم بمب را در آوردیم. همه چیز درست بود ولی خرج کمکی آن را نزده بود.
ما فرمی داشتیم که باید بعد از خنثی کردن بمب پر میکردیم. توی فرم نوشته بود: چرا بمب عمل نکرده؟... گاهی وقت ها واقعا دلیلی پیدا نمیکردیم. اوایل جلویش خط میکشیدیم و گاهی وقت ها هم مینوشتیم: خدا خواسته...
عمل نکردن این بمب ها طبیعی نبود. ذهنم درگیر بود. در راه برگشت به تهران توی همین فکرها بودم. رفتم دفتر ستاری، فرمانده نیروی هوایی. به ستاری گفتم به اتفاقی افتاده که خیلی عجیب و غریبه. هشت تا بمب بوده که دوتاش عمل کرده. من الان ۶ ست فیوز دارم. تفسیر دقیقش اینه که این پین ها رو نکشیدن و روشون مونده...
قرار بود قضیه بین ما بمونه. تا یک مدت طولانی بمب ها اینطوری بودند. افتادیم دنبال این که این هواپیماها از کجا میآیند. فهمیدیم که این هواپیماها از پایگاه شعیبیه عراق میآیند. به این نتیجه رسیدیم که یک گروه بزرگ در این پایگاه دارند کاری میکنند که این بمب ها عمل نکند. در یک فاصله ٣٠ تا ۴٠ روز این اتفاق در جاهای مختلف کشور تکرار شد.
تا اینکه در یکی از سخنرانی های رسمی (نماز جمعه)، هاشمی رفسنجانی قضیه را اعلام کرد.
گفت: اسلام اینقدر نفوذ کرده که ما توی پایگاه های هوایی عراق فلان میکنیم، بهمان میکنیم. کاری میکنیم که بمب هایشان عمل نمیکند!
از آن به بعد این اتفاق عمل نکردن، نیفتاد. دیگر پین بمب ها رویشان نبود. سه – چهار ماه بعد، پالایشگاه اصفهان را بمباران کردند. بچههای ما هم یک میراژ عراقی اف – 1 را زدند. دیدم خلبانش هم با صندلی ایجکت کرده. هواپیما از شعیبیه آمده بود. کنجکاو شدم بروم و آن خلبان عراقی را ببینم. به مترجم گیر دادم ماجرای بمب های عمل نکرده را بپرسد. خلبان گفت: من نمیدونم چی شده ولی چند وقت پیش، صدام یه گروه خیلی زیادی رو توی پایگاه ما اعدام کرد. یه گروه بزرگی رو به جرم خیانت و توطئه علیه صدام اعدام کردند.
ظاهرا این ها گروهی در ارتش عراق بودند که دست به دست هم داده بودند و این کار را میکردند. به نظرم حدود ٧٠ نفر در آن ماجرا اعدام شده بودند.
مدتی بعد یک روز ستاری را در پایگاه خودمان دیدم و گفتم: مگر قرار نبود آن موضوع بین خودمان بماند؟... گفت: من توی شورای امنیت ملی این موضوع را مطرح کردم؛ آنوقت این خبر فوق سری رو آوردن توی سخنرانی جلوی همه مردم گفتن... با آن اعلام توی سخنرانی، آن ها هم لو رفته بودند و اعدام شده بودند و قضیه هم تمام شده بود.
یکی از ساده ترین حدس ها این بود آدم های آن گروه، این پین های ضامن را از یک جایی میآوردند یا اضافه داشتند. همان پین های اضافی را تحویل واحد عملیات میدادند که یعنی ما تحویل دادیم ولی در مسلح کردن بمب استفاده نمیکردند. آدم هایی بودند که دلشان نمیخواست بجنگند. واقعا خیلی وقتها عراقیها نمیجنگیدند؛ حالا به هر انگیزه ای بود.
به هر صورت پرونده آن ماجرا هم خیلی تلخ تمام شد. آن دوره از بمباران تهران هم تمام شد تا اسفند سال ۶۶.
مرتضی قاضی، خاطرات مرحوم جواد شریفیراد، معلم و سرتیم خنثیسازی نیروی هوایی ارتش را در کتابی با عنوان «حرفهای» جمع آوری و منتشر کرده. آنچه خواندید، بخشی از این کتاب، درباره یک حادثه تلخ در جریان جنگ بود.