۲۰ آبان ۱۳۹۸ - ۱۳:۰۲
کد خبر: ۶۲۵۲۲۹
دکتر غمامی:

سلبریتی‌ها در رسانه ملی ساخته و از جای دیگری هدایت می‌شوند + فیلم

سلبریتی‌ها در رسانه ملی ساخته و از جای دیگری هدایت می‌شوند + فیلم
کارشناس علوم اجتماعی حوزوی از ساخته شدن سلبریتی‌ها در رسانه ملی و رها شدن در شبکه‌های مجازی ابراز تأسف کرد و گفت: آموزش می‌تواند روند سلبریتی‌زدگی را تغییر دهد.

اشاره: جامعه امروز رسانه‌هایی را در خود دارد که برای تولید برنامه‌هایش نیازمند نیروی انسانی در جلوی دوربین و پشت میکروفن است؛ قرار گرفتن افرادی که از فیلترهای توانایی تخصصی در زمینه بازیگری یا شرکت در مسابقات ورزشی عبور کرده‌اند و در رسانه به منظر عموم گذاشته می‌شوند.

زمان زیادی نمی‌گذرد که نیروی انسانی قرار گرفته در منظر مردم به چهره‌ای مشهور تبدیل می‌شود و از مشاهیر یا سلبریتی‌های جامعه می‌شود که شاید در مواردی ارزش‌های یک جامعه اسلامی را نیز دارا باشد.

این سلبریتی‌ها که شاید در زمینه تخصصی خود که بازیگری، ورزشکاری یا هنرمندی است متبحر باشند در مواردی عنان کار را از دست مدیران صالح جامعه می‌گیرند و به عنوان یک رهبر اجتماعی جامعه را به سمت و سویی که خود می‌خواهند می‌کشانند.

با توجه به مشکلاتی که اظهار نظرهای سلبریتی‌ها در ماه‌های گذشته ایجاد کرده است، خبرنگار سرویس فرهنگی و اجتماعی خبرگزاری رسا با دکتر سید محمد‌علی غمامی یکی از کارشناسان حوزوی علوم اجتماعی به گفت‌وگو نشسته که متن کامل آن در زیر آمده است.

رسا ـ چرا یک بازیگر، بازیکن یا خواننده حرفش در بین مردم در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خریدار پیدا می‌کند؟

قبل از اینکه بخواهم بازیگران، خوانندگان و فوتبالیست‌ها را نقد کنیم، باید از اشتباهاتی که در سوی دیگر انجام می‌شود صحبت کنم؛ یعنی یک توصیفی از وضعیت موجود خودمان بیان کنم.

تعداد بازدید : 11

ما در داخل دچار یک انفعال رسانه‌ای شدید شده‌ایم؛ نباید فقط یک بازیگر را به خاطر اینکه نقش خود را به نظر خودش در جامعه ایفا می‌کند متهم کنیم و مقصر بدانیم؛ تنها او مقصر نیست؛ شاید تقصیر بیشتر یک مقدار از قبل‌تر شروع می‌شود، یعنی مشکل و مسائل ما از مقداری قبل‌تر شروع می‌شود.

ما دچار یک نوع تفکر ابزارگرایانه شدید شده‌ایم، یعنی وقتی تکنولوژی یا الگوی جدیدی برای تولید برنامه یا فیلم‌سازی یا خبرسازی ایجاد می‌شود، نخستین کار ما وارد کردن آن ابزار است؛ برای مثال وقتی دوربین اختراع شد آن را وارد کردیم، دوربین‌های جدید با رزولیشن بالاتر، کیفیت و زوم بیشتر را نیز به محض تولید در غرب، وارد می‌کنیم، صنعت سینمایی، خبری و الگوهای ارتباطی ما متحول می‌شود؛ در حقیقت هم متحول می‌شود، اما اتفاقی که می‌خواهیم نمی‌افتد.

تعداد بازدید : 9

وقتی آن ابزار وارد می‌شود، الگوها، رویه‌ها، قواعد، فرهنگ و ابزار آن هم وارد می‌شود؛ وقتی شما تمام تجهیزات سینمایی را وارد می‌کنید، باید قواعد بازیگری و الگوهای بازیگری را هم وارد کنید؛ این الگوهای بازیگری تنها در جلوی دوربین نیست؛ یعنی این الگوها تنها چطور بازی کردن یک بازیگر در جلوی دوربین نیست، یا برای یک فوتبالیست تنها چگونه بازی کردن در زمین فوتبال نیست؛ بلکه بیرون آن هم هست.

تمام این‌ها با همان ابزار وارد می‌شود؛ تمام الگوهای بازیگری با آن وارد می‌شود؛ بازیگر در این شرایط در این زمینه رشد می‌کند، برای مثال می‌خواهد مانند «جانی دب» شود یا فوتبالیست ما می‌خواهد مانند «مسی» شود؛ سعی می‌کند که از آن‌ها الگوگیری کند؛ علاوه بر اینکه فنون فوتبال یا بازی یا نقش را کسب می‌کند، سبک زندگی آن‌ها راهم وارد می‌کند؛ می‌خواهد مانند آن‌ها صحبت، رهبری و بازی کند و فعالیت اجتماعی داشته باشد؛ می‌گوید که وقتی من چهره شدم باید اثرگذار هم باشم، مردم از من توقع و انتظار دارند.

در نتیجه انفعال رسانه‌ای باعث شده است که ما رویه‌ها، الگوها و اسوه‌های فرهنگی را هم وارد کنیم؛ یعنی بازیگران، فوتبالیست‌ها و خوانندگان مانند الگوهای خارجی عمل می‌کنند؛ وقتی که عمل کردند و در این فضا پرورش پیدا کردند، یعنی ما یک صدا و سیما ایجاد کردیم که فقط به ابزارها توجه می‌کند.

برای مثال رسانه ملی به کمیت کار خود می‌بالد، می‌گوید من پنجاه شبکه دارم و ده برنامه زنده در هر ساعت پخش می‌کنم، این روند باعث می‌شود که لحاظ کردن ارزش‌ها را فراموش کند یا فراموش کند که خواننده‌ای که صدای خوبی دارد، نیازمند هدایت، تربیت و رشد اخلاقی است؛ ما برای معلمانمان آموزش‌های ضمن خدمت داریم، اما برای بازیگر، خواننده و فوتبالیستی که نقش خیلی بیشتری ایفا می‌کند، هیچ برنامه اخلاقی نداریم.

ما در صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با الگوی اروپایی و آمریکایی، سلبریتی تولید می‌کنیم، بعد نباید انتظار داشته باشیم که این فرد نقش خود را متناسب با ارزش‌های بومی خود و به صورت اخلاقی ایفا کند؛ او آنطور یاد گرفته است و حتی آن الگو به او تحمیل شده است؛ می‌گوید که اگر من اینطور لباس نپوشم و اینطور صحبت نکنم، اینطور نقش ایفا نکنم، مردم چگونه به من نگاه خواهند کرد؟ پس بنا بر همان الگوی وارداتی عمل و حتی نقش یک رهبر را در جامعه ایفا می‌کند.

تعداد بازدید : 9

یعنی ما چنین آدمی را در رسانه ملی خودمان تربیت و تولید کرده‌ایم، بعد این را در فضای مجازی رها کرده‌ایم؛ در فضای مجازی باز هم این‌ها یله و رها نیستند، بلکه مدیریت می‌شوند، اما نه به وسیله ما، بلکه به وسیله برنامه‌ریزان، سیاستمداران و سیاستگذارانی که پایگاهشان خارج از کشور است. یعنی مدیریت سلبریتی‌هایی که ما در رسانه‌های داخلی تولید کرده‌ایم در دست صاحبان فضای مجازی، هدایت‌گران و مدیران شبکه‌های اجتماعی قرار می‌گیرد.

بنابراین نباید خیلی تقصیر را بر گردن بازیگران، خوانندگان و ورزشکاران بیاندازیم؛ برعکس، مقصر این مسأله سیاستگذاران اجتماعی ما هستند؛ ما در برابر فضاهایی که به جهت رسانه‌ای در بیرون اتفاق می‌افتد منفعل هستیم.

رسا ـ در اروپا با این بازیگر یا فوتبالیستی که تربیت کرده‌اند چگونه برخورد می‌کنند؟ برای مثال مسی را چگونه کنترل می‌کنند؟

آن‌ها الگوهای نرم متعددی دارند، سیاست‌هایشان سیاست‌های جنگ و مبارزه نرم است؛ ارتباطی و رسانه‌ای است؛ فرد اصلاً احساس نمی‌کند که مدیریت می‌شود اما مدیریت می‌شود؛ درست است که بعضی وقت‌ها او را جریمه می‌کنند، بعضی وقت‌ها دستگیر می‌شود، اما از اساس اینطور مدیریت نمی‌شوند؛ به جهت قانونی، سخت با این‌ها برخورد نمی‌شود، بلکه از الگوهای نرم استفاده می‌کنند.

یکی از راه‌ها این است که یک فضای رسانه‌ای ایجاد می‌کنند، یک میدان ارتباطی پدید می‌آورند که در آن از یک سری نمادها استفاده می‌شود؛ این نمادها را برجسته می‌کنند، وقتی نمادها برجسته و مثبت شد، سعی می‌کنید که خود را به آن نماد بچسبانید.

لیبرالیسم یا سوسیالیسم دو الگوی رایج و تفکر مورد قبول کشورهای اروپایی است؛ سوسیالیسم بیشتر در آلمان و فرانسه، و لیبرالیسم بیشتر در کشورهایی مانند انگلستان و ایالات متحده است؛ برای مثال این‌ها لیبرالیسم را نمادسازی می‌کنند، آن را به نماد آزادی تبدیل می‌کنند، یا سوسیالیسم را به نماد برادری تبدیل می‌کنند، برای آن هم نمونه‌های متعدد می‌آورند، برای لیبرالیسم یک فضای رسانه‌ای به نام ولنتاین ایجاد می‌کنند؛ در این فضای ولنتاین تمام بازیگران و آن‌ها که از مد پیروی می‌کنند، سعی می‌کنند در این فضا حضور داشته باشند.

از اساس هر بازیگری دوست ندارد که از فضای رسانه‌ای و جلوی دوربین و دید مردم خارج شود؛ آن فضا را با یک جهت‌گیری خاصی ایجاد می‌کنند؛ برای مثال فضای ویژه‌ای به نام حمایت از حقوق زنان ایجاد می‌کند تا هر حامی حقوق زنان به این کمپین بپیوندد؛ حال این بازیگر، هنرمند یا ورزشکار سعی می‌کند در این فضای رسانه‌ای عضو شود و مشارکت داشته باشد؛ الگوی اصلی آن ایجاد صورت و قالب کمپین و محور و محتوای آن، نمادی است که ما در فضای داخل توان تولید و ایجاد نمادها را از دست داده‌ایم.

برای مثال، مراسم محرم و اربعین بر اساس آیین‌هایی که بر محور تعدادی نماد جریان پیدا می‌کند پدید آمده است؛ علم و سینه‌زنی نمادهایی است که ما ایجاد کرده‌ایم و بر اساس این نمادها مشارکت افراد را جلب می‌کنیم، اما در فضای مدرن این نمادها را نداریم.

فشار علیه جمهوری اسلامی بیشتر از سمت حوزه زنان وارد می‌شود؛ در این حوزه هم دستمان به طور کامل خالی است؛ ازدواج سفید نیز یک نماد است؛ ازدواج همه سفید و نورانی است و کسی دوست ندارد که ازدواجش سیاه باشد؛ اما این نماد را به گونه‌ای دیگر ایجاد کرده‌اند؛ برای آن فضای رسانه‌ای پدید آورده‌اند و همه هم دوست دارند که از آن پیروی کنند و مدیریت شوند.

رسا ـ در مقابل سلبریتی‌های تأثیر گذار که شاید تنها نظر شخصی خود را مانند دیگر افراد جامعه بیان می‌کنند و دنبال تأثیرگذاری نباشند، افرادی هستند که به راحتی از این‌ها که تخصص‌های بی‌ارتباط به حوزه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دارند تأثیر می‌پذیرند؛ چه کاری انجام دهیم که افراد جامعه به راحتی از هر کسی تأثیر نپذیرند؟

تعداد بازدید : 10

«پارادایم تأثیر»، پارادایم خیلی مهمی در حوزه مطالعات رسانه است؛ این پارادایم می‌گوید که رسانه‌ها تأثیرات اجتماعی زیادی دارند؛ این پارادایم به آهستگی در حال افول است و به این قائل هستند که در فضای آرام اجتماعی دیگر رسانه‌ها تأثیرگذار نیستند و آن‌ها هم متأثر هستند؛ یعنی وقتی که شبکه ارتباطات میان فردی قدرت پیدا می‌کند، رسانه‌های اجتماعی قدرت خود را از دست می‌دهند، این توانایی ایجاد می‌شود که افراد، کانال‌های خبری معتبرتری پیدا کنند و متأثر نباشند بلکه خود هم مؤثر باشند.

سعی می‌کنند گروه‌هایی را ایجاد کنند که برای خودشان رهبران فکری داشته باشند؛ وقتی انسجام اجتماعی مردم بیشتر می‌شود، دیگر متأثر نیستند، بلکه گروه‌های اجتماعی مؤثر هستند؛ گروه‌های اجتماعی هستند که حالا دیگر جدا جدا و پراکنده نیستند بلکه یک رهبر اجتماعی دارند و از آن استفاده می‌کنند، این رهبر اجتماعی به آن‌ها کمک می‌کند که بتوانند تحلیل کنند، آن رهبر اجتماعی خودش عضو آن گروه اجتماعی است؛ دیگر فردی در یک شبکه اجتماعی بیرون از گروه آن‌ها نیست؛ از آن رهبر تبعیت می‌کنند، تحلیل می‌گیرند و پیروی می‌کنند؛ این نظریه در حوزه مطالعات ارتباطی مورد استفاده است و با استفاده از آن خیلی از پدیده‌های اجتماعی توصیف می‌شود.

وقتی افراد تجزیه می‌شوند، فرد گرایی و یک نوع تفرد محوری شکل می‌گیرد؛ این گروه‌های اجتماعی هم از بین می‌روند و فرد به طور کامل به چهره‌های مشهور، خبرگزاری‌های موجود وابسته می‌شود و توانایی اینکه تحلیل کند و خودش اثرگذار باشد را از دست می‌دهد.

اگر چه ما آن سمت هم مشکلات عدیده‌ای داریم، حتی به جهت اینکه رسانه‌های بومی و ارزشی ما منفعل هستند، بُعد تأثیرگذاری ما هم کم است؛ یعنی آنجایی که باید رسانه‌های داخلی و بومی ما اثرگذار باشند، اینگونه نیستند، وقتی ما پایگاه اجتماعی بومی خودمان را از دست می‌دهیم، شبکه‌های اجتماعی وابسته جای آن را می‌گیرند؛ باید این را تقویت کنیم، حالا باید بحث کنیم که چه راهکارهایی برای تقویت رسانه‌های بومی ما وجود دارد و راه‌های آن چیست.

رسا ـ فرمودید افرادی که می‌خواهند سلبریتی شوند باید مورد آموزش قرار بگیرند، ساختار این آموزش چگونه است؟

سئوال خیلی مهمی است و پاسخ به این هم خیلی ساده نیست؛ امام می‌فرمایند صدا و سیما و رسانه‌های انقلاب اسلامی دانشگاه عمومی هستند؛ اینجا باید وظیفه خود را انجام دهند، البته الگوی عمل رسانه‌ها با الگوی عمل دانشگاه فرق می‌کند، بی‌تردید کسی که در دانشگاه یا در مدرسه می‌نشیند باید یک استاد، کلاس و هیأت علمی داشته باشد.

تعداد بازدید : 6

اما در فضای رسانه‌ای اینگونه نیست، مشکل بزرگ ما در فضای رسانه‌ای این است که خبرنگاران و تولید کنندگان رسانه‌ای ما دچار یک نوع ساده انگاری شده‌اند و برای تولید پیام‌های رسانه‌ای که بعد آموزشی دارد، دیر وارد میدان می‌شوند و صرفاً یک خبر پس از اتفاق تهیه می‌کنند؛ برای مثال اتفاقی در شبکه‌های اجتماعی می‌افتد و سگی کشته می‌شود؛ بعد از چند روز یا چند هفته صدا و سیما خبری تولید می‌کند که به حقوق حیوانات احترام گذاشته نمی‌شود.

یا در راهپیمایی 22 بهمن یا مراسم‌ها و اعتراض‌ها، خبرنگار ما بیرون گود ایستاده است و وارد گود نمی‌شود؛ در حالی که باید وارد گود شود؛ خبرنگاران، تهیه کنندگان، برنامه‌سازان ما باید به زندگی مردم وارد شوند؛ یعنی در خلال اینکه با مردم زندگی می‌کنند، به آن‌ها آموزش دهند و آن‌ها را هدایت و مدیریت کنند، حتی به آن‌ها کمک کنند.

تهیه کنندگان و خبرنگاران ما باید به نحوی عمل کنند که گویی در میان مردم هستند، بین مردم زیست می‌کنند، حالا این مردم ممکن است که مردم مستضعف و فقیر باشند، یا همان بازیگران و چهره‌های برجسته باشند؛ باید خبرنگار وارد زندگی این‌ها شود و سعی کند که آن ارزش‌های انسانی را در قالب زیست با این‌ها به اشتراک بگذارد و مشارکت کند.

سال 1998 یکی از شبکه‌های خارجی قبل از بازی‌های جام جهانی فوتبال به زندگی خانوادگی آقای استیلی وارد شده بود و برای ساخت مستند خود خانواده ایشان را همراهی می‌کرد؛ با آن‌ها رفیق شده بود، با او می‌خندید، گپ می‌زد، انگار یک رفیق صمیمی او است؛ از آن زمان تا انتهای بازی‌های جام جهانی آن‌ها را همراهی کرده بود؛ در پیروزی‌ها و شکست‌ها با او بود و زیست می‌کرد.

این داستان علاوه بر اینکه باعث تغییر آقای استیلی و تأثیر روی او می‌شد، برای مردم هم جذاب بود، دوست داشتند که زندگی آقای استیلی را درک کنند؛ زندگی آقای استیلی و مخاطبان توسط آن خبرنگار خارجی که وارد آقای استیلی شده بود و با مردم زیست می‌کرد هدایت می‌شد.

تعداد بازدید : 8

اتفاقات متعددی می‌افتد و ما آن‌ها را مدیریت نمی‌کنیم؛ در همین 22 بهمن چگونه خبر تولید می‌شود؟ در این راهپیمایی مردم به خیابان آمده‌اند، پلاکاردها بالا رفته است که تازه خبرنگار وارد میدان می‌شود تا از این‌ها فیلم بگیرد؛ در حالی که ما از همان مسجدی که این‌ها آماده می‌شوند باید شروع کنیم تا خبرنگارمان با این‌ها زیست و همراهی کند و حتی به نوعی آن دانشگاه عمومی خود را برپا کند؛ این فیلم‌برداری از آن زمان آغاز شود، این داستان برای مردم جذاب می‌شود، نه تنها همان سلبریتی در آن جریان راهبری و همراهی می‌شود، بلکه مردم هم این زندگی را درک و همراهی می‌کنند.

رسا ـ تبعیت کردن از مشاهیر فوتبال و سینما و عرصه‌های دیگر در تمام حوزه‌های اجتماعی، سیاست و دین با عقلانیت رابطه معکوس دارد؟

اگر مبنا را فقط مشهور بودن بگذاریم، هیچ عقل و منطقی قبول نمی‌کند که هر فرد مشهوری به الگوی مردم تبدیل شود؛ ولی اگر مکانیسم شهرت را درک کنیم و درست بفهمیم حتی می‌تواند این حرف خیلی بی راه نباشد.

تعداد بازدید : 8

شیخ طوسی یکی از مشاهیر ما است، اما مکانیسم شهرت یافتن آن با مکانیسم شهرت یافتن الان ما فرق دارد؛ ایشان در عین اینکه مشهور می‌شود، مهذب و متفکر است؛ ارزش‌های انسانی را هم درونی کرده است؛ اگر یک بازیگر که ارزش‌های بومی، اسلامی، انسانی، ایرانی را بازی می‌کند، این ارزش‌ها را درونی کند و از آن‌ها پیروی کند، می‌تواند برای مردم یک الگو باشد.

اما وقتی که فقط مکانیسم این شهرت بر اساس پول، وابستگی و تقلید است، بی‌تردید یک فرد مشهور نمی‌تواند برای مردم الگو باشد؛ ما باید این مکانیسم شهرت را تغییر دهیم، وقتی که کسی مشهور می‌شود، فقط مشهور نباشد، ارزش‌های بومی جامعه خودش را هم درونی کند؛ نه اینکه ارزش‌های لیبرالیسم را درونی کند و در نقش یک امام یا یک انسان متفکر بازی کند؛ اینگونه فایده‌ای ندارد؛ باید آن ارزش‌های انسانی، اسلامی و ایرانی را هم درونی کند و به اشتراک بگذارد.

رسا ـ تبعیت بیشتر مردم از سلبریتی‌ها نشان دهنده کاهش عقلانیت اجتماعی آن‌ها است؟

پاسخ به این دست از سئوالات ساده نیست؛ نمی‌توان به راحتی گفت که درست یا اشتباه است؛ مکانیسم و ساز و کاری که مردم تحت تأثیر قرار می‌گیرند را واکاوی کنیم؛ مردم تحت تأثیر چیزی قرار می‌گیرند که بیشتر ببینند؛ وقتی تلویزیون، شبکه‌های اجتماعی، جذاب‌ترین ساعات و بخش‌های خود را به برنامه‌هایی مانند فوتبال، سریال، فیلم‌های سینمایی و مانند این‌ها اختصاص می‌دهد، کودکان، نوجوانان، جوانان و بزرگسالان ما بیشتر از این‌ها متأثر می‌شوند.

وقتی شما برنامه‌ای درباره ولادت یکی از ائمه می‌سازید و در آن بازیگر و خواننده و فوتبالیست دعوت می‌کنید، چه کسی را جلوی مردم نمایش می‌دهید؟ مردم هم از همان‌ها متأثر می‌شوند؛ یعنی مردم مقصر نیستند که چرا از این چهره‌ها متأثر شده‌اید؟ ما این‌ها را بیشتر نمایش داده‌ایم و برجسته کرده‌ایم؛ این‌ها را خودمان شخصیت‌های چهره و برجسته جامعه کرده‌ایم، باید در این سیستم و ساز و کار آن، تغییر ایجاد کنیم.

باید به جای افرادی که بازیگر یا فوتبالیست هستند، اقشار ساده جامعه را نمایش دهیم؛ رسانه مردم‌سالار در انحصار افراد خاص نیست؛ باید رسانه خود را از انحصار چهره‌های مشهور و سلبریتی‌ها خارج کنیم؛ تمام مردم و اقشار اجتماعی باید در بازنمایی خودشان سهم داشته باشند؛ باید در رسانه ملی دیده شوند.

مساجد ما چقدر در رسانه ملی دیده می‌شوند؟ آموزش و پرورش ما چقدر در دیده شدن در رسانه‌های ملی سهم دارد؟ چقدر معلم‌های ما دیده می‌شوند؟ چقدر قشرهای تأثیرگذار، فعال و جهادی ما در رسانه ملی دیده می‌شوند؟ وقتی این‌ها دیده نمی‌شوند، چطور انتظار دارید که مردم از این‌ها متأثر شوند؟ ما این‌ها را برجسته می‌کنیم و در فضای اجتماعی هم مردم بیشتر از این‌ها متأثر می‌شوند.

تعداد بازدید : 8

باید این مردم‌سالار بودن شبکه‌های اجتماعی و فضای رسانه ملی را به عنوان سیاست اصلی لحاظ کنیم و در نظر بگیریم، بازنمایی کنیم و اجازه دهیم که خود را بازنمایی کنند؛ فضا، میدان و تکنولوژی را در اختیار این‌ها قرار دهیم.

رسا ـ از شما برای این مصاحبه بسیار ممنون و متشکر هستیم، در صورتی که نیاز است مطلب آخر خود را بفرمایید.

به عنوان نتیجه می‌گویم که ما نیاز به خبرنگارانی داریم که نقش‌های اجتماعی و مشارکتی بیشتری را ایفا کنند؛ در حوزه مطالعات اجتماعی حوزه «مردم‌نگاری» داریم؛ محقق بیرون از جامعه نمی‌نشیند، بلکه سعی می‌کند که وارد جامعه شود، با مردم زیست و زندگی کند؛ از این محققان به مردم‌نگار تعبیر می‌شود، این مردم‌نگاری تنها توصیف نمی‌کند بلکه جامعه و محیط اجتماعی خود را تغییر می‌دهد؛ ما نیازمند خبرنگارانی هستیم که مردم‌نگار باشند؛ خبرنگار نه تنها اطلاع‌رسان و بیرون از گود، بلکه به مثابه یک مردم‌نگار است./836/گ402/س

محمود لطیف
ارسال نظرات