۰۱ دی ۱۳۹۸ - ۱۷:۲۴
کد خبر: ۶۳۱۴۲۷

ماجرای فرهاد خسروی، کولبری که جانش را از دست داد

ماجرای فرهاد خسروی، کولبری که جانش را از دست داد
فرهاد جان داد و فرهادهاي دیگري هم از اين سرزمين براي نان، جان دادند که شاید با اندک تدبیري، الان باید شب یلدا را در کنار خانواده مي‌بودند. اصلا کولبري؛ نبردِ جان و نان شده‌است، مگر غير از اين بوده؟

به گزارش خبرگزاري رسا، فرهاد جان داد و فرهادهاي دیگري هم از اين سرزمين براي نان، جان دادند که شاید با اندک تدبیري، الان باید شب یلدا را در کنار خانواده مي‌بودند. اصلا کولبري؛ نبردِ جان و نان شده‌است، مگر غير از اين بوده؟ اين واقعيت را بايد براي هميشه پذيرفت، واقعيتي که مثل زهرمار؛ تلخ و گزنده و تهوع آور است… بايد به اوج درماندگي و استيصال برسي، بايد خيلي دستهايت خالي باشد و جيب‌هايت، بايد شمار نداشته ها از داشته هايت پيشي بگيرد تا اولين و آخرين گزينه روي ميز، انتخاب چنين مشقتي باشد، کولبرها خوشي زير دلشان نزده، مجبورند، درست مثل فرهاد ۱۴ ساله که به همراه برادرش آزاد ۱۷ ساله عازم گردنه «ته ته» در هورامان شد و سرانجام در برف و بوران گرفتار آمد و جان سپرد، او هم، در چنگالِ جبر، اسير بود، وگرنه چه کسي تن به زندگي طاقت فرسايي مي دهد که هيچ انساني شايسته آن نيست.

کولبري شغل نيست؛ اجبار و تحميل است و کساني که به اين کار تن مي دهند، خطراتي چون سقوط از پرتگاه‌ها، انفجار مين، ريزش بهمن و مرگ در هوايي استخوان سوز و ناجوانمرد در کمین‌شان است. 

فرهاد قصه ما با دست‌هايي که از شدت سرما مشت کرده بود، جان سپرد و اين تصوير براي مان، تبديل به يک سوژه ذهني مداوم مي شود. فرهاد در گردنه ته‌ته هورامان يکي از مرتفع‌ترين و پربارش‌ترين مناطق مرزي کردستان ايران، توانش را براي ادامه زندگي از دست داد و مي گويند در سال‌هاي گذشته شمار زيادي از کولبران نوجوان به دليل گرفتار شدن در برف و سرما در اين گردنه جان خود را از دست داده‌اند و هربار داغ دلمان را تازه کرده اند.

فرهاد به همراه برادرش آزاد در آرامگاه ابدي خويش آرام گرفتند. صدها نفر در مريوان در تشييع جنازه آنها شرکت کردند. عده‌اي از حاضران در تشييع جنازه به نشانه اينکه برادران خسروي در راه يافتن لقمه‌اي نان درگذشتند تکه‌‌اي نان در دست داشتند. بي‌ترديد تحمل اين درد بسيار سخت و طاقت فرساست اما اين تنها بخشي از ماجراي دردناک کولبراني است که به خاطر نداري به کولبري و اين سرنوشت مخوف روي آورده اند. نوارهاي مرزي ايران پر است از افرادي که به ناچار دست به کولبري مي‌زنند و مهر قاچاق همچنان بر يشاني‌شان نشسته، آن هم در شرايطي که قاچاق سازمان يافته به شدت و قوت کماکان در کشور ادامه دارد.

جان خود را براي لقمه‌اي نان بر کف دست مي‌گذارند

کولبر به فردي اطلاق مي‌شود که در مناطق مرزي کردستان از روي ناچاري و با دريافت دستمزد ناچيز اقدام به حمل کالاي خارجي از نقاط «غيررسمي گمرکي» مي‌کند. متاسفانه جان دادن‌هاي دردناک که دامن‌گير جامعه مرزدار اين سرزمين شده پديده تازه‌اي نيست و در قالب شيوه‌هاي مختلف از جمله؛ گرفتاري در برف و کولاک و بهمن، رفتن روي مين‌هاي کاشته شده دوران جنگ، در تير رس تيراندازي مرزبانان قرار گرفتن و… تنها شمه‌اي از اين رخدادهاي ناگواري هستند که تا کنون خود را نمايان کرده است. اين نمونه مصداقي تا اندازه‌اي دغدغه ملي و منطقه‌اي درست کرده تا در نحوه نگرش مديريت‌ اين مناطق به ويژه در حوزه اقتصادي و اشتغال‌زايي بازنگري‌هايي صورت گيرد.

به دنبال حوادث اخير که براي کولبران مرزهاي غرب کشور رخ داد و به موجب آن فرهاد، جانش را در پي نان از دست داد و بعد از رسانه‌اي شدن قضيه و بازتاب گسترده آن در سطح ملي صفحه‌اي متفاوت از نگاه انساني، حقوقي، اقتصادي و… به اين مسئله باز شد برهمين اساس عده اي، کولبري و کارهاي مشابه در مرزهاي شرقي، جنوبي و غربي ايران را قاچاق و کولبران و کارگران مرزي درگير در حمل بارهاي گمرک نشده را قاچاقچي مي‌خواند بر فاکتورهايي چون فقدان امنيت در مناطق مرزي، فرهنگ ضعيف کار و سنت‌هاي اجتماعي، سود بالاي کولبري و البته دشوار‌ي جغرافيايي مناطق مرزي به عنوان دلايل رونق کولبري انگشت مي‌گذارد، اين ديدگاه، واقعيت به استقبال مرگ رفتن به عنوان تنها راه امرار معاش کولبران، عدم مالکيت آن‌ها بر باري که بر دوش مي‌کشند و سهيم نبودن در سود آن و دريافت دستمزد ناچيز بابت اين شبه‌کار دشوار را ناديده مي‌گيرد و کولبري را هم‌ارز و يا ذيل مسئله «قاچاق کالا» در نظر مي‌گيرد و قاچاق را هم بيش از هر چيز ناشي از «تعدد قوانين و مقررات گمرکي، ساختار غير منطقي تعرفه‌ها، عدم مديريت صحيح واردات کالاها، گستردگي مناطق مرزي، رواج فرهنگ مصرف كالاهاي قاچاق در جامعه و نوع ديدگاه مرزنشينان به پديده «قاچاق» تلقي مي‌کند.

در اين ديدگاه اگرچه به آن‌چه «محروميت اقتصادي مرزنشينان» مي‌خواند هم اشاره مي‌شود اما از اين نکته که کولبر با توجه به هزينه‌هاي خطرناک و غيرقابل جبراني که اين کار بر او تحميل مي‌کند و درآمد بسيار ناچيزي که نصيبش مي‌شود عملا در شرايط طبيعي و در صورت داشتن جايگزين، کولبري نمي‌کند غافل مي‌ماند. در واقع، مسئله اصلي همچون نکته‌اي حاشيه‌اي و فرعي طرح مي‌شود. اين شيوه نگاه به مشکل البته گمراه کننده است چرا که تصويري نادرست از مسئله به دست مي‌دهد و در نتيجه راه‌حل‌هايي هم که براي آن ارائه مي‌دهد غيرمعتبر و بي‌نتيجه است.

به هر روي، کولبران قشر زحمتکش و پرتلاشي هستند که براي پيدا کردن لقمه‌اي نان و امرار معاش خود و خانواده حاضرند حتي جان خود را بر کف دست نهاده و تسليم شرايط تحميلي اين نوع از معيشت شوند. بنابراين از اين منظر، کولبري نه تنها نوعي کجروي اقتصادي و دهن‌کجي به قانون نيست، بلکه با تمام عواقب و پيامدهاي ناگوارش، شغلي هر چند کاذب ولي شرافتمندانه است و بر دست‌اندرکاران و مسئولان لازم است که در راستاي حمايت و رفع موانع و مشکلات‌ اين بخش از مردم گام‌هاي اساسي و قانون‌مدارانه بردارند. مشکل مهمي که کولبران زحمتکش با آن مواجه هستند اين است که فعاليت آنها و محصولاتي که از اقليم کردستان وارد کشور مي‌کنند، قاچاق تلقي شده و همين امر موجبات سختگيري بر آنان را نيز فراهم کرده است و حتي خون کولبران کشته شده نيز هدر رفته و تعقيبات قضائي براي عاملان اين اقدام تاکنون ميسر نشده است. همين مسئله اسباب اعتراض بسياري از مسئولان و نمايندگان مناطق کردنشين را فراهم کرده است و در نهايت سال گذشته بود که بنا شد فعاليت کولبران ساماندهي شده و اين قشر بيمه شوند.

رهبر انقلاب: مراد من از قاچاق، فلان کولبر ضعيف نيست

اين وضعيت حتي موجبات اعتراض رهبر معظم انقلاب را برانگيخت؛ تا جايي که بر لزوم تفکيک فعاليت کولبري از قاچاق تأکيد کرده و بهبود معيشت مرزنشينان و مخصوصا کولبران را مورد تأکيد قرار دادند؛ خواسته‌اي که همچنان درگير پيچ و خم‌هاي قانوني است. رهبر انقلاب در ديداري که با جمعي از کارگران داشتند با اشاره به لزوم بهبود وضعيت کولبران اظهار کردند: «ما تا حالا در مبارزه با قاچاق خيلي جدي عمل نکرده‌ايم. البته مراد من از قاچاق، فلان کولبر ضعيفي نيست که مي‌رود آن‌طرف يک چيزي را برمي‌دارد روي کول خودش مي‌آورد اين‌ طرف؛ اينها که چيزي نيست، اينها اهميتي ندارد؛ با آنها مبارزه هم نشود اشکالي ندارد.»

کولبري محصول فقر مناطق مرزي

بي ترديد براي حل مشکل قاچاق سازمان يافته کالا در حجم وسيع، احتمالا تغيير ميزان تعرفه واردات مي‌تواند گام نخست باشد. اما با تغيير قوانين و حتي رساندن رقم تعرفه گمرکي به صفر، اگرچه با توجه به سودده نبودن قاچاق کالا، مشکل قاچاق سيستماتيک کالا در ايران حل خواهد شد اما مشکل کولبران و کولبري حل نخواهد شد چون کولبري محصول فقر مناطق مرزي، فقير بودن مرزنشينان و نياز آن‌ها به داشتن کار و نان براي خوردن است. به اين ترتيب، مسئله فقر در اين مناطق ربطي به قوانين گمرکي ندارد. البته اگرچه فقر در بنياد، مسئله‌اي اقتصادي است چون تداوم فقر در مناطق مرزي مورد اشاره به عواملي غيراقتصادي گره خورده است رفع آن منوط به اراده‌اي سياسي و اقتصادي است.

اين مسئله پيش تر، موجب واکنش نمايندگان مجلس هم شده است، ازجمله، شهاب نادري، نماينده پاوه، جوانرود و روانسر و عضو کميسيون اقتصادي مجلس شوراي اسلامي که در گفت‌وگو با ايکنا با اشاره به تأکيد رهبر انقلاب بر بهبود وضعيت کولبران اظهار کرده است: «مقام معظم رهبري به صورت واضح و ويژه، ديدگاه خود درباره کولبران را اظهار کرده و فرمودند که منظور من از قاچاق، فعاليت کولبران نيست که براي امرار معاش و زندگي روزمره در حال تلاش هستند بلکه منظور ايشان از قاچاق، قاچاق‌هاي سازمان‌يافته‌‎اي است که در کشور انجام مي‌شود.»

رسول خضري، نماينده سردشت و پيرانشهر در مجلس شوراي اسلامي هم درباره اقدامات انجام شده در دولت و مجلس براي بهبود معيشت کولبران و تحقق خواسته‌هاي رهبر انقلاب در اين زمينه اظهار کرده است: «ما در سطح همه مرزهاي کشور، حدود ۷۵ تا ۸۰ هزار کولبر داريم. ما از سال قبل پيگيري‌هاي زيادي انجام داديم و بنده از اعضاي محترم کميسون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس براي بازديد ميداني از مناطق غربي کشور دعوت کردم و خوشبختانه وزارت تعاون، بعد از اين اقدام، براي بيمه کولبران اقدام کرد و قرار شد حداکثر باري که اين افراد بردارند ۸۰ کيلوگرم باشد که قبلا بالغ بر دويست کيلوگرم بود تا حداقل از لحاظ جسمي آسيب نبينند.»

با همه اين حرف و حديث ها بايد تصريح کرد، مهم‌ترين نياز مناطق مرزي غرب کشور در راستاي ايجاد اشتغال و پايان دادن به مشاغل کاذبي همانند کولبري، فراهم کردن زمينه‌هاي سرمايه‌گذاري و ايجاد اشتغال توسط دولت است و تحقق اين وضعيت، منتظر اقدام دولتي‌هاست؛ شايد گرهي از کار مناطق مرزي و کولبران گشوده شده و خواسته رهبر انقلاب درباره معيشت اين مردم که همچنان بر زمين مانده است نيز محقق شود.

در واقع کُردها، کولبري را از روي عشق و علاقه انتخاب نکرده اند؛ جبر زمانه است ديگر و البته سياست‌هاي ناکامي که شمار بيکاران را افزون ساخته و به تبع آن، فقر، شرايط نامناسب اقتصادي، نبود صنايع، اشتغال، توزيع نابرابر ثروت، توسعه نيافتگي و غيره. کولبري هميشه با ترس است، ترس از شليک گلوله هنگ مرزي، يخ زدن در سرما، ترس از دست دادن دوستان، ترس از اينکه بارشان را بگيرند. کولبرها براي ۵۰ تا ۸۰ هزار تومان بايد همه چيز را به جان بخرند، عبور از ميدان مين، گلوله، حمله حيوانات وحشي، ريزش بهمن و موارد ديگر. کولبري عواقب جسمي و روحي و رواني زياد به دنبال دارد؛ همه کولبرها از ستون فقرات دچار مشکل شده‌اند و خيلي از آنها بعد از مدتي از کار افتاده مي‌شوند. فرد در طول دوران کولبري اعتماد به نفسش را از دست مي‌دهد؛ به ‌‌ويژه فارغ ‌التحصيلان دانشگاه، تلاش‌شان را براي يک شغل بهتر از دست مي‌دهند، مسخ مي‌شوند و خود را ماشين حمل بار مي‌انگارند؛ چنين شخصي دچار فروپاشي شخصيتي مي‌شود، اصلا از همه اين حرفها بگذريم، ما داغداريم، داغ فرهادي که جان داد براي لقمه اي نان، داغدار آزاد برادرش و داغدار کولبراني که زندگي را مي بازند. 

خاطرم هست، کولبري، در اين باره نوشته بود: « بعضي اوقات اخبار مربوط به کولبري به‌ويژه خبر مرگ، سقوط از کوه، زير بهمن رفتن آنها را با دوستان مرکزنشين و دغدغه‌مند خود به گفت‌وگو مي‌نشينم؛ بعضي از واکنش‌هاي دوستان برايم خيلي جالب است؛ اينکه آيا واقعاً با اين شرايط که آنجا وجود دارد نظير بحث صعب‌ العبور بودن و مشقت‌هاي اين راه و … امکان کولبري هست؟ مگر مي‌شود تصور کرد که امروز با اين همه پيشرفت، انواعِ کارآفريني‌هاي جديد، اين مردم طناب در گردن داشته باشند و کولبري کنند؟ 

در اين چند سال همه ما شاهد در سرما يخ زدن و قطع نخاع  تعداد زيادي کولبر در مناطق کشور از جمله سردشت، پيرانشهر، مريوان، هورامان و … بوده‌ايم.  اين حرف ها تلخ است اما با تداوم دور باطل فقر و انجام دادن کارهاي مرگ‌آور، اين تلخي همچنان ادامه دارد. 

وعده هاي بي سرانجام دولت

در اين ميان بايد به وعده هاي بي سرانجام دولتي ها هم اشاره اي گذرا داشت، معاون اول رئيس جمهور آذرماه سال گذشته از کولبري به عنوان حمل يک بار سنگين توسط يک انسان ياد کرده و با بيان اينکه کولبري کاري سخت و طاقت فرساست که مورد تأييد ما نيست، وعده داده است: «دولت براي حفظ کرامت مرزنشينان برنامه‌هاي خوبي دارد تا درآمد مناسبي براي مردم مناطق مرزي ايجاد شود.» علي ربيعي هم که امروز سکاندار تريبون اطلاع رساني دولت تدبير و اميد است، در زمان وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعي وعده بيمه کردن کولبران را مطرح کرد و حتي براي اين داستان، مراسم افتتاحيه پر حرف و حديثي در سنندج تدارک ديد. طي سال‌هاي اخير طرح‌هاي متعددي به‌صورت آزمايشي در خصوص ساماندهي کولبران در استان از انسداد کامل مرزها تا تبديل کولبري به پيله‌وري ارائه شد ولي هيچ‌کدام از اين اقدامات به نتيجه نرسيد و امروز همچنان کولبري به‌عنوان يک مشکل و معضل جدي در اين خطه از کشور همچنان ادامه دارد.

#کولبر
فارغ از اظهارنظرها و وعده هاي صدمن يک غاز مسئولان امر بايد به پيام‌هاي ابراز همدري از سوي مردم اشاره کرد. برهمين اساس برخي از کاربران شبکه هاي اجتماعي بويژه توئيتر در واکنش به جان سپردن، فرهاد و آزاد خسروي متن هاي تأثر برانگيزي را به نگارش درآوردند. يکي از کاربران توئيتر در اين باره نوشت: جسدِ فرهادِ
۱۴ ساله را يافتند. مي‌گويند کُتش را در لحظات آخر زندگي روي برادرش«آزاد»انداخته بوده تا يخ نزد. حالا هر دو برادر مُرده‌اند و ما مانده‌ايم و يک پرسش: تا کجا قرار است درد روي سر ما آوار شود؟ مگر او چه مي‌خواست، به غير از تکه‌اي نان، گوشه‌اي امن….کاربر ديگري با نوشتن: «هيس! مُرده ها فرياد مي‌زنند»، ناراحتي خويش را از اين اتفاق دردناک ابراز داشت و کاربري هم با اشاره به فقر برادران خسروي نوشت: «آزاد ۱۷ساله و فرهاد خسروي۱۴ساله، دو برادر که بخاطر فقر #کولبر شده بودند و بر اثر برف و بوران سه روز قبل در مناطق مرزي(ته ته و ژالانه)جان خود را از دست داده بودند جنازه هايشان در حالي که يخ زده بودند پيدا شد»برخي ديگر از کاربران هم به موضوع بيمه شدن کولبرها پرداختند. در حالي که پيش از اين وعده داده شده بود که در دولت حسن روحاني کولبران بيمه خواهند شد، يکي از کاربران توئيتر به تلخي نوشت، که ظاهرا قرار بود «نابودي کولبران» بيمه شود./1360//101/خ

منبع: رسالت
ارسال نظرات
نظرات بینندگان
ناشناس
Iran, Islamic Republic of
۰۲ دی ۱۳۹۸ - ۱۰:۵۵
این خبر چه ربط موضوعی به رسا داره؟
1
0