گمشده ام را در حوزه یافتم
به گزارش خبرگزاری رسا، فاطمه زهرا حجی پور در گفت و گویی به مناسبت میلاد حضرت زینب(س) بیان کرد: زمانیکه در مقطع سطح 2 طلبگی آغاز به تحصیل کردم، کارشناس پرستاری بودم و در بیمارستان خدمت می کردم.
وی گفت: سال 66 تا 70 دوره کارشناسی پرستاری را در دانشگاه علوم پزشکی مشهد گذراندم و سال 77 وارد حوزه حضرت نرجس(س) مشهد در مقطع سطح 2 شدم، سپس فوق لیسانس روانشناسی تربیتی خواندم و بعد در سطح سه حوزه گرایش فقه و اصول را گذراندم و اکنون نیز در سطح چهار در رشته فقه خانواده مشغول به تحصیل هستم.
وی اظهار داشت: در دوران دانشجویی به مباحث اخلاقی و دینی علاقه بسیاری داشتم، دوران دبیرستانم نیز با زمان جنگ مقارن بود و مباحث معنوی بسیاری در آن دوران خاص وجود داشت و من نیز در گروههای انجمن اسلامی فعال بودم و در دانشگاه نیز این فعالیت ها را ادامه دادم.
طلبه مقطع سطح چهار حوزه ادامه داد: در دوران دانشجویی در کلاس های فوق العاده ای که نماینده ولی فقیه تشکیل می دادند، شرکت می کردم.
وی بیان کرد: پس از اتمام تحصیلاتم در دوران کارشناسی استخدام رسمی شده و در بیمارستان مشغول به فعالیت بودم، سپس ازدواج کردم و فرزنددار شدم اما در همه این دوران همیشه احساس کمبود معنویت داشتم و حس می کردم که به گمشده حقیقی ام نرسیده ام و نیازمند چیزی بودم که دنیا و آخرتم را تضمین کند.
وی گفت: در ماه رمضان در بیمارستانی که مشغول به فعالیت بودم، آقایی روحانی را برای سخنرانی دعوت کرده بودند که من به دلیل علاقه ای که به سخنرانی این آقا داشتم به همکاران می گفتم که کل شیفت را دوبله کار می کنم که بتوانم در زمان سخنرانی به صورت کامل حضور داشته باشم و از ابتدای سخنرانی ایشان من اشک می ریختم زیرا بسیار دلتنگ مباحث معنوی بودم.
حجی پور ابراز کرد: با توجه به تصمیمی که برای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد گرفته بودم، شروع به مطالعه کردم و همان سال ارشد فیزیولوژی تهران دانشگاه بقیه الله قبول شدم که همسرم می گفتند که تحصیل در تهران با دو فرزند سخت است بنابرین منصرف شدم و بسیاری اتفاقی از حوزه سر در آوردم.
وی در خصوص نحوه حضور در حوزه افزود: مربی کلاس قرآن پسرم را به صورت اتفاقی در اتوبوس دیدم که گفت برای ثبت نام به حوزه می روم که من نیز با وی به حوزه رفتم، زمانیکه ایشان می خواستند ثبت نام کنند فردی که در حال ثبت نام بود به من گفت که سن شما بالاست و نمی توانید ثبت نام کنید اما فرد دیگری گفت که ثبت نام کنید و من نیز ثبت نام کردم و آزمون ورودی بسیار سختی داشت که قبول و طلبه شدم.
حجی پور بیان کرد: در دوران راهنمایی و دبیرستان کتاب های شهید مطهری را به محض بیرون آمدن از چاپ خریداری و تمام کتاب های ایشان را خوانده و سپس نگهداری می کردم.
این پرستار با بیان اینکه گمشده اش در حوزه پیدا شد، افزود: آرزویم این است که خداوند هیچ گاه طلبگی را از من نگیرد.
وی با اشاره به حمایت های والدین و همسرش در دوران طلبگی از ایشان تصریح کرد: در خانواده ای مذهبی بزرگ شدم و پدرم که کارخانه دار بود در دوران جنگ حمایت بسیاری از جبهه ها داشت و اکنون نیز اعتقاد زیادی به انقلاب و مقام معظم رهبری(مد ظله العالی) دارند.
وی با بیان اینکه در محیط بیمارستان از سایر همکاران مذهبی تر بودم، افزود: همکارانم در بیمارستان نمی توانستند طلبگیم را بپذیرند.
حجی پور بیان کرد: روزی یکی از مسئولین بیمارستان جلوی جمع به من گفت که به نظر من طلبگی ات کار درستی نیست و تلف کردن عمر است که من از طرز صحبت کردن این خانم بسیار ناراحت شدم اما پنج سال بعد که در آزمون معینه حج شرکت کرده و قبول شدم به این خانم گفتم که یادت هست که پنج سال پیش به من گفتی که می خواهی به کجا برسی، من با وجودو اینکه برکات زیادی از طلبگی وارد زندگی ام شده است، همین یک مورد که معینه حج شده ام و با افتخار در خدمت حجاج هستم برایم کافی است.
وی گفت: در مطالعه درس دین اگر با سختی حرکت کنیم خداوند برکات بیشتری از افراد عادی به ما می دهد که این در زندگی برای من بسیار بارز بود.
وی اظهار داشت: درس خواندن من با شرایط کاریم بسیار سخت بود زیرا برخی از مواقع که شب کار بوده و در صورت داشتن مریض بدحال تا صبح مجبور به فعالیت بودیم و با وجود خستگی بسیاری صبح نیز سر کلاس حاضر می شدم.
طلبه سطح چهار گفت: از زمانی که طلبگی را آغاز کردم از آنجایی که آرمانم بود، گم کرده خود را پیدا کردم که این مساله قابل وصف نیست.
وی عنوان کرد: در بیمارستان از وقتی که طلبه شدم دوبرابر کار می کردم، حتی زمانیکه مریض بدحال به بیمارستان ما می آوردند، من بر سر تختش حاضر می شدم زیرا حال و هوایم فرق کرده بود و طلبگی توان زیادی را به من می داد.
وی گفت: طلبگی بر روی همسرداری من نیز نقش مثبتی را ایفا کرد به گونه ای که همسرم می گوید که از زمانی که طلبه شده ای، همسریت بهتر شده است.
حجی پور ابراز کرد: تاکنون دارای مسئولیت های بسیاری داشتم از جمله اینکه مدتی مدیر حوزه علمیه شهر مشهد بودم و 300 طلبه داشتم.
وی یکی از مهمترین مسائلی که در بحران ها به ذهن انسان می رسد را مسائل معنوی دانست و افزود: هر چه در بیمارستان آموزش می دیدم در حوزه نیز بکار می بردم و آموزش هایی که در حوزه می دیدم را در بیمارستان بر روی برد می نوشتم تا در اختیار دیگران نیز قرار گیرد.
وی با بیان اینکه در دوران طلبگی امتحانات سختی شدم، تصریح کرد: زمانیکه ترم دو را می گذراندم از مشهد به سمت بیرجند در حرکت بودیم که در راه بازگشت تصادف کردیم و دختر سه ساله ام که دستش از ماشین بیرون بود بر اثر تصادف دستش قطع شد.
این پرستار ادامه داد: همسرم با دیدن دست دخترم بسیار بهم ریخته شد اما من با حفظ خونسردی به ایشان گفتم که دستت را محکم به بازویش بگیر که از خونریزی دچار مشکل نشود و من به دنبال دست گشتم که بعد از پیدا کردن با له شدگی دستش روبرو شدم و فهمیدم که امکان پیوند نیز وجود ندارد که سریع شال دور دست دخترم پیچیدم که همسرم آن را نبیند و حالش بد نشود و به همسرم گفتم که نگران نباش قابل پیوند است در حالیکه می دانستم که کاری نمی توان کرد.
وی اضافه کرد: حتی در این صحنه نیز گریه نکردم و به همسرم نیز دلداری دادم که این از اثرات طلبگی بود که معتقد بودم که باید تسلیم امر الهی بود.
وی ادامه داد: به سرعت به سمت مشهد حرکت کردیم که پزشک گفت که تو خودت پرستاری و می دانی که پیوند خطرناک است و دخترت بر اثر پیوند فوت می کند، من هم تسلیم شدم و همسرم را نیز راضی کردم.
حجی پور بیان کرد: پس از این سانحه یکی از دوستانم گفت که شنیدی می گویند آتش به پنبه پاک می افتد که من گفتم منظورت چیست و پاسخ داد که برو ببین چه گناهی کردی که با حوزه می خواهی جبران مافات کنی که اکنون بچه ات اینگونه شده است که این خانم با صحبت هایش نمک روی زخمم پاشید و دلم شکست.
وی گفت: نتیجه صبرم این شد که خوشبختانه دخترم اکنون ازدواج کرده و طلبه سطح سه است و در مدرسه تیزهوشان درس می خواند اما خواستش طلبگی بود و اکنون ورزشکاری بی نظیر است.
وی ابراز کرد: اگر مشکلاتی حتی بزرگ وجود دارد خداوند یک سری جلوه های ویژه را در برابر این مشکلات مقرر کرده است./1324/د102/ب1