قرارگاه مرکزی فرهنگی کشور و غفلت از تهاجم فرهنگی
به گزارش خبرگزاری رسا، حجتالاسلام علی شیرازی نماینده ولی فقیه در نیروی قدس سپاه طی یادداشتی در خبرگزاری تسنیم نوشت: تهاجم فرهنگی به این معناست که یک مجموعهی سیاسی یا اقتصادی برای اجرای مقاصد خاص خود و اسارت یک ملت، به سه عنصر اساسی فرهنگ هجوم میبرد:
- نظام معرفتی و اصول و مبانی آن؛
- نظام ارزشی و گزارههای اخلاقی، تربیتی، معنوی و عبادی؛
- گرایشها و تمایلات فکری و عملی.
در این تهاجم، دشمن، سه روش را مدنظر قرار میدهد:
- ضربه زدن به عقبهی فرهنگی و اعتقادی و بنیانهای فرهنگی؛
- تغیی خلقیات و خصوصیات مردم و مسئولین؛
- ناکارآمد کردن نظام حاکم بر آن کشور؛
- منصرف کردن ملتها از ادامهی راهی که برگزیدهاند.
این تهاجم گسترده در رابطه با جمهوری اسلامی ایران با روشهای زیر انجام میپذیرد:
- تخریب چهرهی اسلام ناب محمدی (ص)؛
- اشاعهی فرهنگ فساد و فحشا؛
- منصرف کردن جوانان از پایبندی به ایمان و ارزشها؛
- گرم کردن نسل جوان به اعتیاد و بیبندوباری؛
- مسموم و آلوده کردن محیط زیست فرهنگی؛
- شبههسازی و شبههپراکنی در خصوص گرایشها و باورها؛
- تئوریزه کردن مبانی فکری ضد دینی و باورها؛
- ترویج فرهنگ اباحهگری؛
- استحالهی فرهنگی.
تهاجم فرهنگی این است که بعد از آن که دشمن با ابزارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی نتوانست به اهداف خود برسد، به ابزارهای فرهنگی، یعنی به تبلیغات، هنر، کتاب، مقاله، رمان، فیلمهای وارداتی، تولید کالای فرهنگی پناه میبرد و با استفاده از صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت، تفکرات اسلامی را با روشهای تخریبی مورد هجوم قرار میدهد و پایبندیها و تقیدات و تکیههایی که یک انسان را در حرکت خود به سمت هدف مشخص عازم و مصمم میکند، از او میگیرد و او را به سمت اباحیگری و بیبندوباری و فساد و فحشا سوق میدهد.
برنامه، روش و هدف دشمن در مورد جمهوری اسلامی ایران و ملت مسلمان ایران، امروز این است؛ همان روشی که در "اندلس" تجربه کردند.
امام خامنهای در تاریخ 6 اسفند 1381 فرمودند: «[در اندلس] آنها به فاسد کردن جوانان پرداختند و در این راستا انگیزههای مختلف مسیحی، مذهبی یا سیاسی داشتند. یکی از کارها این بود که تاکستانهایی را وقف کردند تا شراب آنها را بهطور مجانی در اختیار جوانان قرار دهند. جوانان را به سمت زنان و دختران خود سوق دادند تا آنها را به شهوات آلوده کنند... امروز هم آنها همین کار را میکنند».
شهید آیتالله مطهری (ره) مینویسد: «از راه زن و شراب وارد میشوند. شروع کردند وسایل مشروبسازی را فراهم کردن و مشروب رایگان در اختیار مسلمانان اندلس قرار دادن. تاکستانها به وجود آوردند برای مشروب و شرابش را وقف [مسلمین] کردند. دختران مسیحی...مأمور شدند روز به روز خودشان را لختتر کنند و کم کم برسند به مینیژوپ مثلاً، خودشان را در حد اعلا آرایش کنند و به دلربایی بپردازند. این نقشه یعنی نقشه فاسد کردن انسانها خیلی خوب کار خودش را کرد. تدریجاً جوانان اسلامی به شراب و قمار و مجالس عیاشی و دختربازی و گِرل فرند به اصطلاح امروز و امثال اینها عادت کردند. طولی نکشید که هر جوان مسلمان یک رفیق دختر مسیحی داشت... همین که خوب اخلاق مسلمین را فاسد کردند... هجوم آوردند. قتل عامی از مسلمین کردند که گوستاو لوبون که خودش فرانسوی است میگوید چنین فاجعهای دنیا به خودش ندیده است. بر صغیر و کبیر، بر زن و مرد رحم نکردند». (مجموعه آثار شهید مطهری، ج 25، ص 301)
گوستاو ولوبون مینویسد: «دشمنان با انتشار فساد و رواج مشروبات الکی و بیبندوباری و بالاخره در اثر اختلافات بین زمامداران حکومت، بر مسلمانان چیره شدند و مسلمانان را به زور، وادار به قبول دین مسیح کردند».(گوستاو لوبون، تمدن اسلام عرب، ص335)
اندلس (اسپانیای جدید) در سال 711 میلادی توسط مسلمین فتح شد. آنان حدود 800 سال بر آن سرزمین حکومت کردند. بسیاری از علوم و صنعت را رونق بخشیدند. اروپا را از ثمرات علمی و صنعتی خود بهرهمند ساختند.
لاین پل، مستشرق انگلیسی مینویسد: «اسپانیا هشت قرن در دست مسلمانان بود و نور تمدن آن اروپا را نورانی ساخته بود... علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایی رونق داشت و از این رهگذر بود که علوم ریاضی، فلکی، گیاهشناسی، تاریخ، فلسفه و قانونگذاری، فقط در اسپانیای اسلامی تکمیل شده ونتیجه داده بود».
طرح دشمن بر علیه اندلس نتیجه داد و فراگیر شدن فساد در سطح حاکمیت و جامعه در اسپانیا، آنان را از توجه به صلاح و سلامت و پیشرفت جامعه بازداشت و غیرت دینی را در آنها از بین برد و آن چه که برایشان اهمیت و اولویت داشت، قدرتطلبی، خوشگذرانی، عیاشی، بیبندوباری و فساد اخلاقی بود. زمانی که حکومت اندلس به عیش و نوش و مستی آشکار پرداختند و مردم از پی آنان روانه گشتند، دشمن مسیحی در کمین نشسته، با استفاده از غفلت مسلمانان و با طرحی حسابشده، ضربهی محکم و سختی بر پیکر جامعهی اسلامی اندلس وارد ساخت که در نتیجهی آن، شهرهای اسپانیا یکی پس از دیگری سقوط کرد و به تصرف دشمن مسلمانان درآمد.
دشمن تصور میکند با اشاعهی فساد و بیبندوباری و اباحهگری در جمهوری اسلامی ایران، میتواند این نظام مردمسالاری دینی را به یک نظام غربی یا دلخواه غرب تبدیل کند و جلوی پیشرفت کشور و عزت مردم را بگیرد. او با همین تصور و با همین هدف، با یک برنامهی مدون و حسابشده وارد کارزار جنگ با فرهنگ ملت ایران شده است؛ تا ایران را چون آمریکا به کشوری "مستهجن و غیراخلاقی" تبدیل کند.
امام خامنهای در تاریخ 3 مرداد 1398 در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت میفرمایند: «دشمنان نظام اسلامی صراحتاً میگویند که غلبه بر جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام با جنگ نظامی و تحریم اقتصادی امکان پذیر نیست و باید با نفوذ فرهنگی و تأثیرگذاری بر ذهنها و مغزها و تحریک هوسها به این هدف رسید».
سالهاست که دشمن کار را آغاز کرده است. تهاجم فرهنگی را آغاز کرده است. برای بسط و گسترش فساد و فحشا، عفت و حیای جامعه را نشانه گرفته است. حجابزدایی را هدف قرار داده است. همان کاری را که در اندلس، در قرنهای گذشته کردند؛ و جوانان را به فساد و شهوترانی و میگساری مشغول نمودند. ترویج فساد را عامل عقبماندگی مسلمانان قرار دادند و در نهایت اندلس را از دست مسلمانان خارج کردند.
امام خامنهای در تاریخ 19 شهریور 1390 فرمودند: «سیاست امروز، آندلسی کردن ایران است!»
معظمله میفرمایند: «پولهای زیادی خرج میکنند، فالیت زیادی میکنند، صدها رسانه را... به کار میگیرند، برای اینکه بتوانند این نقطهی حساس، [یعنی] هویت مستقل فرهنگی زن مسلمان، اثرگذاری کنند».
حجابزدایی نیز با همین هدف دنبال میشود، تا هویت زن مسلمان و عفت و حیا آسیب ببیند و ترویج فساد و بیبندوباری گسترش یابد و انسان غربی با هیچ قید و بندی، جایگزین انسان الهی و انقلابی شود و تنها به آزادیهای منفی بیندیشد.
امام خامنهای در تاریخ 19 دی 1386 فرمودند: «برداشتن حجاب، مقدمهای برای برداشتن عفت بود؛ برای برداشتن حیا در جامعهی اسلامی بود؛ برای سرگرم کردن مردم به عامل بسیار قوی و نیرومند جنسی بود؛ برای اینکه از همهی کارهای دیگر بمانند». دشمن این کارها را کرده و دارد میکند. او در عصر شبیخون فرهنگی است و متأسفانه برخی هنوز این جنگ را باور ندارند!
امام خامنهای در تاریخ 19 آذر 1392 در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: «ما چند سال قبل از این بحث تهاجم فرهنگی را مطرح کردیم؛ بعضیها اصل تهاجم را منکر شدند؛ گفتند چه تهاجمی؟ بعد یواش یواش دیدند که نه [فقط] ما میگوییم، خیلی از کشورهای غیرغربی هم مسئلهی تهاجم فرهنگی را مطرح میکنند و میگویند غربیها به ما تهاجم فرهنگی کردند؛ بعد دیدند که خود اروپاییها هم میگویند آمریکا به ما تهاجم فرهنگی کرده!... بعد بالاخره به برکت قبول دیگران، این حرف ما هم مورد قبول خیلی از کسانی که قبول نمیکردند قرار گرفت! تهاجم فرهنگی یک واقعیتی است».
اکنون حرف ما این است که برای مقابلهی با این جنگ فرهنگی، چه کردهایم؟ قرارگاه اصلی برنامهریزی علیه تهاجم فرهنگی، شورای عالی انقلاب فرهنگی است. آنان چه طرح و برنامهای و چه روشهایی را برای این امر مهم تدوین کردهاند؟ راهبرد و راهکار آنان چیست؟
امام خامنهای در تاریخ 13 دی 1384 در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: «ما سال گذشته اینجا عرض کردیم، "مهندسی فرهنگی کشور" به عهدهی شماست. گفتیم اینجا "قرارگاه اصلی" است، عقبهی شما هم دبیرخانه و ملحقات دبیرخانه است و شوراهای اقماری و شورای معین و کمیتههای کارشناسی و جمعهای دیگری که هستند؛ خطوط مقدم اجرایی شما هم وزارت آموزش و پرورش، وزارت آموزشعالی، وزارت ارشاد و دستگاههای مختلف هستند، آقایان هم تلقیِ به قبول کردید... من خبر دارم که بعد در جلسه که صحبت شده و دوستان که با هم بحث کردهاند... همه تأیید کردهاند که بله، همین درست است. خیلی خوب، حالا الان باید نقشهی مهندسی فرهنگی کشور روی میز آماده باشد».
معظمله در تاریخ 19 آذر 1392 در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: «اعضای شورا بایستی این شورا را باور کنند؛ باور کنید که اینجا قرارگاه مرکزی فرهنگی کشور است؛ باور کنید که اینجا فرماندهی مسائل عمدهی فرهنگی کشور و سیاستگذاری کشور را بر عهده دارد؛ اعضا بایستی به این توجه کنند... باید خود اعضا و دستگاههای فرهنگی قبول کنند و باور داشته باشند که ما این جایگاه را بهعنوان یک قرارگاه مرکزی [قرار دادیم]. تعبیر "قرارگاه" ممکن است به بعضی گوشها سنگین بیاید - قرارگاه یک اصطلاح جنگی است، اصطلاح نظامی است - و بگویند آقا، قرارگاه مال مسائل نظامی است، شما در مسائل فرهنگی هم فکر نظامی را رها نمیکنید! واقع قضیه این است که کارزار فرهنگی از کارزار نظامی اگر مهمتر نباشد و اگر خطرناکتر نباشد، کمتر نیست؛ این را بدانید... قرارگاه مسئولیت اجرای مستقیم به معنای اینکه یک واحدی متعلق او باشد، ندارد؛ اما واحدها در اختیار او قرار میگیرند، به تعبیر نظامی در کنترل عملیاتىِ او قرار میگیرند. وقتی ما یک قرارگاه نظامی تشکیل میدهیم... پشتیبانی این یگان، متعلق به آن سازمان است... اما بهکارگیری این و هدایت این، به عهدهی قرارگاه است؛ یعنی یک چنین حالتی را در اینجا بایستی توجه داشت».
اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی، به اندرزهای امام خامنهای توجه میکرد و برای آن برنامهریزی مینمود و تمامی مراکز فرهنگی کشور را به کار میگرفت و آنان با درایت و حکمت و با روحیهی جهادی و انقلابی، تحت فرمان قرارگاه مرکزی جنگ فرهنگی عمل میکردند، امروز وضعیت فرهنگ کشور ما این نبود؟
تدابیر و اندرزهایی که باید به آن توجه میشد، از این قرار است:
- امام خامنهای در تاریخ 30 مرداد 1398 فرمودند: «ما در شرایطی هستیم که جبههی مقابل ما و دستگاههای استکباری، همهی امکانات فرهنگی و هنری خود را برای ضربه زدن به نظام اسلامی، به کار گرفتهاند و ما باید برنامهریزی جدی در مقابل این جبهه داشته باشیم».
- معظمله در همان جلسه میفرمایند: «باید دستگاههای فرهنگی اعم از وزارت ارشاد، سازمان تبلیغات اسلامی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت علوم و صدا و سیما و حتی دستگاههای اطلاعاتی بر روی این مسائل به شدت حساس باشند».
- ایشان در تاریخ 10 آذر 1392میفرمایند: «باید کار کنیم، کار هم باید کار ابتکاری باشد. البته در این صورت مسئولیت صدا و سیما خیلی سنگین است، مسئولیت وزارت ارشاد خیلی سنگین است... یکی از کارهای ما تولید کتاب است، ترجمه کتاب [است]... ترجمه کنید، پول بدهید ترجمه بکنید، کما اینکه دیگران دارند میکنند... کتاب ترجمه کنید، کتاب تولید کنید، فیلم تولید کنید... سینما خیلی عنصر جذابی است... خب روی این زمینه کار بکنید؛ کارهای ابتکاری بکنید، اسباببازی همین جور، بازی رایانهای همین جور، عروسک همین جور، اینها چیزهایی است که لازم است».
- معظمله در تاریخ 27 بهمن 1393 فرمودند: «روز به روز باید یاد شهدا و تکرار نام شهدا و نکتهیابی و نکتهسنجی زندگی شهدا در جامعهی ما رواج پیدا کند».
- امام خامنهای در تاریخ 23 دی 1398 فرمودند: «اسم فلان بازیکن فوتبال فلان کشور را همهی بچهها میدانند، اسم رئیسعلی دلواری را نمیدانند، اسم نادر مهدوی اصلاً به گوششان نرسیده، خبر ندارند؛ کاری باید کرد تا این نامها زنده بمانند؛ اینها الگو هستند. مثلاً فرض کنید روی کتابچههای بچهها، دفترهای بچهها، روی پشت جلد کتابها، در خود کتابهای درسی، روی لباسها، عکس اینها، خصوصیت اینها، اسم اینها [چاپ و] نوشته بشود. این مخصوص شما هم نیست؛ شما هم باید [این کار را] بکنید، اما دستگاههای تبلیغاتی کشور در همه جا، بخصوص در مراکز حساس و مهم بایست تلاش کنند این فکر جهاد را با شاخص کردن چهرههای بزرگ جهادی گسترش بدهند و عمق ببخشند».
- امام خامنهای در تاریخ 14 آبان 1397 فرمودند: «هر چه میتوانید از یاد این شهدا استفاده کنید، هر چه میتوانید راجع به اینها بنویسد، بشنوید، ضبط کنید، کار هنری انجام بدهید».
- معظمله در تاریخ 23 اردیبهشت 1392 فرمودند: «به مخاطب بینالمللی خیلی باید اهمیت دهید. شما اگر چنانچه بتوانید همین خاطرههای شفاهی را، آنچه که مربوط به دفاع مقدس است، یا گفتند مربوط به اسرای عراقی است، به زبان انگلیسی و اسپانیولی، یا این طرف، به زبان اردو ترجمه و منعکس کنید، میدانید چه اتفاقی در دنیا میافتد؟ این فرهنگی که برای انتقالش این همه زحمت بکش، چهار نفر را تربیت کن، بفرست فلان جا، بروند، بتوانند، از عهده بربیایند، نیایند، حواشیاش چه باشد؛ میتوانید به وسیلهی کتاب منتشر کنید، تمام دنیا را بگیرد؛ کما اینکه دیگران همین کار را کردند».
- ایشان در تاریخ 21 اردیبهشت 1372 فرمودند: «من فکر میکنم اگر بتوانیم فرهنگ کتابخوانی را در کشور رایج کنیم و در کنار آن تولید کتاب را هم خوب گسترش دهیم، بخش عمدهای از وظایف فرهنگی دولت جمهوری اسلامی، بدین وسیله انجام خواهد گرفت. کتاب، مقولهی بسیار مهمی است... جای کتاب را هیچ چیز پر نمیکند و باید کتاب را ترویج کرد».
- امام خامنهای در تاریخ 14 شهریور 1388 فرمودند: «وظیفهی مجموعههای فرهنگی و ادبی و هنری هم وظیفهی مشخصی است: بلاغ، تبیین، بگوئیدف خوب بگوئید... هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید، نباید کم گذاشت».
- ایشان در تاریخ 30 مرداد 1398 فرمودند: «اگر مدیران در خصوص مسائل دینی، فرهنگی و اعتقادی دستگاههای تحت مدیریت خود، علناً مراقبت و نقشآفرینی کنند، قطعاً تأثیرگذار خواهد بود».
- معظملهدر همان جلسه به رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت فرمودند: «حجاب یک حکم شرعی و یک مسألهی قانونی است و در این زمینه باید در درجهی اول دستگاههای دولتی و حکومتی و مدیران آنها مراقبت کنند تا براساس قانون عمل شود».
- امام خامنهای در تاریخ 17 اسفند 1396 در خصوص رعایت حجاب شرعی و بیبندوباری و ولنگاری فرمودند: «آن کاری که در ملأ انجام میگیرد، در خیابان انجام میگیرد، یک کار عمومی است، یک کار اجتماعی است، یک تعلیم عمومی است؛ این [خطا]، برای حکومتی که به نام اسلام بر سرِ کار آمده است تکلیف ایجاد میکند. حرام کوچک و بزرگ ندارد؛ آنچه حرام شرعی است نبایستی بهصورت آشکار در کشور انجام بگیرد».
- ایشان در تاریخ 19 اردیبهشت 1395 در خصوص برخورد نیروی انتظامی با ولنگاری اجتماعی فرمودند: «در موضوعات مربوط به امنیت اخلاقی، بعد از برنامهریزی دقیق، مستحکم، عقلانی و صحیح، دیگر نباید به مخالفت برخی افراد یا فضاسازیهای رسانهای توجه شود، بلکه باید با توکل بر خدا کار را پیش برد».
اگر شورای عالی انقلاب فرهنگی به صورت جدی وارد عرصهی کارزار شود، جلوی ولنگاری اجتماعی را بگیرد، مراقب حجاب زنان باشد، مراقب حیا و عفت مردم باشد، دنبال تولید کتاب و فیلم اسلامی باشد، دنبال رونق تولیدات فرهنگی سالم باشد، دنبال ترویج کتابخوانی باشد، دنبال گسترش فرهنگ جهادی و انقلابی باشد، دنبال بسط فرهنگ شهدا باشد، هنر را تمام عیار توی میدان بیاورد، فرهنگ دینی و انقلابی را در آموزش و پرورش و دانشگاهها و در ادارات و وزارتخانهها گسترش دهد و تقویت نماید و جلوی استحالهی فرهنگی و نفوذ فرهنگ غرب را بگیرد؛ و از سپاه و بسیج و نیروهای انتظامی در برخورد با ولنگاریها و بیبندوباریها و فساد و فحشا حمایت نماید و یگانهای تحت امر قرارگاه مرکزی برنامهریزی علیه تهاجم فرهنگی را به کار بگیرد تا با کار ابتکاری و با هجمه علیه تهاجم فرهنگی دشمن، راه را برای سلطهی فرهنگی آنان ببندد، آیا طرح اندلسی کردن ایران، شکست نخواهد خورد؟
پس از تشکیل نظام جمهوری اسلامی ایران، دلهای مستعد و نورانی جوانان به سوی دین و اخلاق دگرگون شد و با ذکر و دعا و روحیهی برادری و ایثارگری همراه گشت. مساجد و زیارتگاهها رونقی بیسابقه گرفت. صف نوبت برای اعتکاف از هزاران جوان و استاد و دانشجو و زن و مرد آکنده شد و مراسم گوناگون دینی رونق یافت. امروز نیز بر اثر نفس گرم و عمل خالصانهی امامین انقلاب اسلامی، هشدارهای به موقع امام خامنهای، دشمن را در بسیاری از عرصههای تهاجم فرهنگی، شکست دادهایم.
عمل به وظیفه و پیگیری و اجرایی کردن تدابیر حکیمانهی حکیم متأله عصر حاضر، یعنی امام خامنهای عزیز، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، جلوی رشد ولنگاریها را میبندد و شکوه عمل به دستورات دین در جامعه، با حمایت قرارگاه مرکزی فرهنگی، راه صعود را بیش از پیش، برای دولت و مردم هموار میکند. تنها در این صورت است که استکبار جهانی، در تمام عرصهی تهاجم فرهنگی، چونان عرصههای تهاجم نظامی و اقتصادی و سیاسی شکست خواهد خورد.
اگر قرارگاه مرکزی فرهنگی کشور، چونان دیروز از تهاجم فرهنگی و برنامهریزی برای مرگ مهاجمان و حیات اسلام ناب محمدی (ص) غفلت کند، فردای قیامت باید پاسخگوی رهبری معظم انقلاب اسلامی و ملت بزرگ ایران باشد و بالاتر باید پاسخگوی خداوند عزیز باشد.
چنانچه امام خامنهای در تاریخ 13 دی 1384 در جمع شورای عالی انقلاب فرهنگی فرمودند: «تقریباً دو، سه سال قبل یکی از دوستان خیلی خوب ما که در این شورا هم فعالیتی داشتهاند، راجع به مسایل فرهنگ عمومی کشور و مسألهی تربیت و ناهنجاریهایی که احیاناً در سطح جامعه به تدریج بروز کرده، با من گفتگو میکردند و مطالبات و توقعات بهحقی را در میان میگذاشتند. من به آن دوست عزیز گفتم کاری که من در این زمینه میتوانم بکنم، همین کاری است که تا حالا کردهام؛ یعنی تشکیل این شورا و وارد کردن افرادِ با فکر و با انگیزه برای تصمیمگیری درباره فرهنگ کشور؛ و کمک قانونی و حیثیتی و هرچه که لازم است نسبت به این شورا؛ این کاری است که به عهدهی من است؛ اما از اینجا به بعدش به عهدهی شما. من به آن دوست گفتم که بنده با شما پیش خدای متعال احتجاج خواهم کرد و به پروردگار خواهم گفت من بهترین کسانی را که مناسب این کار میشناختم، در این شورا جمع کردم؛ شما به خدای متعال باید جواب بدهید؛ هرچه که فکر میکنید باید پیش خدای متعال گفت، آن را بیان کنید و به فکرش باشید».
امروز نیز اعضای شورای عالی و ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی باید بدانند تمامی حرکات و سکنات آنان ثبت و ضبط میشود. فردای قیامت باید به خدای متعال جواب بدهند. هرچه که فکر میکنند باید پیش خدای متعال بگویند، آنان را بیان کنند و به فکر آن باشد.
اگر خدای ناکرده به خاطر غفلت آنان، طرح دشمن به هدف برسد و با رشد ولنگاری و بیبندوباری، جمهوری اسلامی آسیب ببیند، خدای بزرگ از آنان نمیگذرد و آنها را گرفتار عذاب سختی خواهد کرد.
همهی متولیان فرهنگی کشور به سهم خود باید پاسخگو باشند. جمهوری اسلامی ایران به صورت امانتی در دست من و شماست. اگر غفلتهایمان به این امانت آسیب برساند، به عنوان خیانتگر در امانت، محاکمه خواهیم شد و در دادگاه عدل الهی باید پاسخگو باشیم.
رئیس دادگاه الهی، در فردای قیامت، مو را از ماست میکشد. ذره ذرهی اعمالمان را میکاود. محاکمه، محاکمهی سختی است و عذاب الهی از آن شدیدتر است.
به هشدارهای امام خامنهای توجه کنیم و با تعقل و درایت و حکمت و با برنامهریزی دقیق و عمیق، جلوی رشد فرهنگ اباحهگری را بگیریم و جمهوری اسلامی ایران را از چنگال مستکبرین و ولنگاران و غربباوران نجات دهیم؛ و یکبار دیگر شیرینی غلبهی بر تهاجم دشمن را به ملت شریف و عزیز و مسلمان ایران بچشانیم.